جمع اجازه. اجازه در اصل مصدر «اجاز» و از باب «اجواز» است که «واو» آن حذف شده، و به جاي آن «تاء» قرار گرفته است، نظير: «اجابة و اقاله» و آن گاهي بدون اداة و به خودش متعدي ميشود، مانند: «اجزته مسموعاتي» و گاهي به وسيلهي لام متعدي ميگردد، چنانکه گويند: «اجزت له روايه مسموعاتي». در صورت اول از «جواز» به معني طلبيدن آب براي زمين خشک و براي چهارپايان گرفته شده، و از اين باب است اجازهي شعر که شاعري يک مصراع شعر بگويد و شاعر ديگر با سرودن مصراع دوم آن را تکميل نمايد و در صورت دوم اجازه به معني اذن و رخصت و روا دانستن است. انواع مختلفي از اجازات از ديرباز بين علما مرسوم و متداول بوده و بسياري از آنها همچون مدال افتخار و لوحهي يادبودي است که به منظور تقدير و بزرگداشت از مقام علمي شخص يا اشخاصي به آنان داده ميشود، و نشانهي کفايتها و شايستگيهايي است که در ايشان وجود دارد. اين اجازات- در غالب موارد- بسان اسناد و مدارک علمي و فرهنگي در اختيار افراد لايق و شايسته قرار ميگرفته و آثار و فوايد بسياري نيز بر آنها مترتب است که به بعضي از آنها اشاره ميکنيم:
1) اعتماد و اطمينان بيشتر به گفتهها و نوشتههاي شخص مجاز؛ 2) دستيابي به شرح احوال و تاريخ زندگي و مرتبهي علمي دانشمندان و شناخت نام و نشان و کنيه و لقب و نسب آنان و اطلاع يافتن بر طبقات و مشايخ و شاگردان و آثار ايشان که از جهت تميز افراد از يکديگر و تشخيص اقوال و افعال هر يک از آنان و بررسي اسناد روايات سودمند و مؤثر ميباشد؛ 3) اطلاع يافتن بر انديشهها، گرايشها و کارهاي فردي و اجتماعي دانشوران، چون قسمتي از اجازات متضمن گواهيها و اظهارنظرهاي مشايخ نسبت به شاگردان و معاصران يا بالعکس ميباشد، و اين امر در قبول يا رد احاديث و اقوال رسيده از ايشان از جهت اطمينان به وثاقت يا عدم وثاقتشان تأثير به سزايي دارد؛ 4) در بخشي از اجازات نکتههاي ارزندهي علمي و فرهنگي فراوان نهفته است که ميتواند در جهت شناخت تاريخ و محيط و اوضاع علمي و اجتماعي و سياسي عصر دانشمندان و راويان از جوانب مختلف مفيد و سودمند باشد؛ 5) در اجازهي روايت حديث اتصال سند اخبار به کانون وحي و معدن علم و حکمت، يعني حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمهي معصومين (عليه السلام)، از فوايد و نتايج مهم ميباشد؛ 6) در اجازهي کتاب احراز صحت نسبت نوشتهاي به مؤلف آن و اعتماد بر آثار گذشتگان، قابل توجه و حائز اهميت است. در اينجا اقسام اجازات و گونههاي مختلف آن را که بين دانشمندان شيعه متداول بوده است به ترتيب حروف برميشماريم و به بعضي از خصوصيات آنها اشاره ميکنيم:
هر يک از انواع اين اجازات به يکي از دو صورت ممکن است انجام شود: شفاهي و کتبي. مقدار قابل ملاحظهاي از اجازات در کتب و مجامع مهم حديث و رجال آمده و قسمتي از آنها به صورت کتاب و رساله ميباشند که از منابع ارزشمند و ذخاير گرانبها محسوب ميشوند. اجازات کتبي به سه دستهي کوتاه، متوسط و بزرگ انجام ميگردد. مرحوم علامه مجلسي مجلد بيست و ششم بحارالانوار (اجزاء 105 به بعد چاپ جديد) را به نقل و ضبط اجازات از اوايل عصر غيبت تا زمان خود اختصاص داده و علامه شيخ آقا بزرگ تهراني (الذريعه، 123/1-266) بخش مهمي از کتب اجازات، همچنين اجازاتي که به عنوان کتاب شهرت ندارند را نيز نام برده است.
کتابنامه:
افادات شفاهي حجة الاسلام سيد احمد حسيني اشکوري، الاجازات العلمية عندالمسلمين: اجازهي کبيره، سيد عبدالله جزايري، 5، 6، 8؛ ساير منابع در متن مقاله ياد شده است.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
1) اعتماد و اطمينان بيشتر به گفتهها و نوشتههاي شخص مجاز؛ 2) دستيابي به شرح احوال و تاريخ زندگي و مرتبهي علمي دانشمندان و شناخت نام و نشان و کنيه و لقب و نسب آنان و اطلاع يافتن بر طبقات و مشايخ و شاگردان و آثار ايشان که از جهت تميز افراد از يکديگر و تشخيص اقوال و افعال هر يک از آنان و بررسي اسناد روايات سودمند و مؤثر ميباشد؛ 3) اطلاع يافتن بر انديشهها، گرايشها و کارهاي فردي و اجتماعي دانشوران، چون قسمتي از اجازات متضمن گواهيها و اظهارنظرهاي مشايخ نسبت به شاگردان و معاصران يا بالعکس ميباشد، و اين امر در قبول يا رد احاديث و اقوال رسيده از ايشان از جهت اطمينان به وثاقت يا عدم وثاقتشان تأثير به سزايي دارد؛ 4) در بخشي از اجازات نکتههاي ارزندهي علمي و فرهنگي فراوان نهفته است که ميتواند در جهت شناخت تاريخ و محيط و اوضاع علمي و اجتماعي و سياسي عصر دانشمندان و راويان از جوانب مختلف مفيد و سودمند باشد؛ 5) در اجازهي روايت حديث اتصال سند اخبار به کانون وحي و معدن علم و حکمت، يعني حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمهي معصومين (عليه السلام)، از فوايد و نتايج مهم ميباشد؛ 6) در اجازهي کتاب احراز صحت نسبت نوشتهاي به مؤلف آن و اعتماد بر آثار گذشتگان، قابل توجه و حائز اهميت است. در اينجا اقسام اجازات و گونههاي مختلف آن را که بين دانشمندان شيعه متداول بوده است به ترتيب حروف برميشماريم و به بعضي از خصوصيات آنها اشاره ميکنيم:
1) اجازهي اجتهاد:
تصديق و تأييد کسي است که قدرت علمي و عملي لازم را براي استنباط فروع احکام شرعي، از منابع اصلي آنها يافته و به مرتبهي فقاهت رسيده باشد. شخصي که به دريافت چنين اجازهاي نايل ميگردد، ميتواند در فروع احکام شرعي اظهارنظر کند و فتوا بدهد. افرادي که به مرتبهي اجتهاد نرسيدهاند ميتوانند به فتاوي او عمل کنند. شايد بتوان گفت: نخستين اجازهي اجتهاد و فتوا دادن به مردم، فرماني است که از سوي امام پنجم حضرت محمدبن علي باقر (عليه السلام) براي ابان بن تغلب (م141ق) يکي از اصحاب و ياران ارجمند آن جناب صادر گشت. امام باقر (عليه السلام) به ابان چنين فرمودند: «در مسجد مدينه بنشين و به مردم فتوا بده، همانا من دوست ميدارم که در شيعيانم همچون توئي ديده شود» (فهرست، طوسي، 17؛ رجال، نجاشي، 7؛ جامع الرواة، 9/1).2) اجازهي استخاره:
استخاره در لغت به معني طلب خير کردن و بهترين يکي از دو امر را خواستن است و در اصطلاح: طلب خير نمودن از خداوند و مشورت با او و تقاضاي راهنمايي از اوست، به طرفي که از پيشوايان معصوم (عليه السلام) روايت شده، و از آن جمله است: استخاره به قرآن مجيد و با تسبيح. بعضي از بزرگان اجازه در استخاره کردن را شرط دانستهاند (حاشيه بر کفاية الاصول، سيدموسي زرآبادي، خطي، 154).3) اجازهي امامت کردن در نماز جماعت:
اين تأييد صلاحيت کسي است که ميخواهد متصدي اقامهي نماز جماعت شود، و گواهي دادن بر عدالت و صحت قرائت اوست.4) اجازهي تصدي امور حسبيه:
مقصود از «امور حسبيه» کارهايي است که خداوند ميخواهد هميشه در جامعه برقرار باشند، مانند: قبض حقوق شرعيه- همچون خمس و زکات، و به مصرف رسانيدن آنها در موارد خود، و حفاظت از موقوفههاي که متولي خاصي ندارند، و نگهداري از اموال مسلماني که غايب يا قاصر است و نظاير آن. جهت اين نامگذاري آن است که اين کارها «حبة الله» يعني محسوب براي خداست و به عنوان يک وظيفهي عبادي انجام ميگيرد. تصدي اين امور در زمان حضور پيشواي معصوم از شئؤون اوست و يا هر کس که براي انجام اين امور تعيين فرمايد، اما در عصر غيبت امام (عليه السلام)، فقيه عادل متصدي اين امور ميباشد. فقيه ميتواند کسي را- که شايسته بداند- براي رسيدگي و انجام اين امور تعيين کند و به او اجازهي تصدي امور حسبيه را بدهد. (مکاسب، شيخ مرتضي انصاري، 154)5) اجازهي خرقه:
خرقه جامهاي است که از پاره پاره دوخته شده باشد و صوفيان در مجامع بزرگي که مشايخ بزرگ حاضر باشند آن را ميپوشند، اجازهي پوشيدن خرقه از سوي پير طريقت- در اصطلاح متصوفه- طبق ضوابطي که دارند اعطا ميشود، بعضي از علماي شيعه که مشرب تصوف و عرفان داشتهاند به دريافت چنين اجازهاي نيز نايل آمدهاند، از جمله ميتوان از سيدحيدر آملي- از اعلام قرن هشتم هجري- نام برد که داراي چنين اجازهاي از بعض مشايخ طريقت بوده، و آن را در کنار اجازهاي که از فخر المحققين- فرزند علامه حلي- داشته، در مقدمهي کتاب البحر المحيط خود آورده است.6) اجازهي دعا:
دعا به معني خواندن خداوند و درخواست حوائج از اوست، و اين اجازه نميخواهد، بلکه در روايات آمده: «خداوند را بهر زبان ميتوان خواند». ولي بعضي از ادعيه و احراز مخصوصه هست که به تجربه رسيده بدون اجازه خواندن يا نوشتن آنها چندان اثري ندارد و مؤيد اينکه بعضي از دعاها نياز به اجازه دارند اين است که احياناً در مورد دعايي فرمودهاند: «اين را از غير اهلش کتمان کنيد» يا نهي شده که به هر کسي تعليم شود. (حاشيه بر کفاية الاصول، زرآبادي. از جملهي اجازات دعا: اجازهاي است که محقق بزرگ مرحوم شيخ علي بن عبدالعالي کرکه به شيخ مولا درويش محمد اصفهاني- جد مادري پدر علامه مجلسي- نسبت به دعاي صباح و دعاي سمات، اعطا فرموده است. (بحارالانوار، 84/108)7) اجازهي روايت حديث:
يکي از راههاي فراگرفتن و تحمل حديث «اجازه» است، که از ديرباز بين علماي ما متداول و متعارف بوده، و تنها افراد معدودي- از غير شيعه- آن را منع کردهاند که دلايل آن براي عدم جواز مطلق اجازه کافي نيست (راههاي ديگر تحمل حديث- مانند: سماع، قرائت، اعلام، و جاده و ... در مقالهي دراية الحديث آمده است). اما نخستين اجازههاي روايت حديث، فرمايش امام صادق (عليه السلام) به يکي از اصحاب خود ميباشد که: «به نزد ابان بن تغلب برو که همانا او حديث بسياري از من شنيده است، پس هر چه از من براي تو روايت نمود، تو آن را از من روايت کن (رجال، نجاشي، 10). در اجازهي روايت حديث معمولاً سلسلهي سند را به يکي از مشايخ بزرگ ميرسانند، و بر او توقف ميکنند، مثلاً مجيز مشايخ خود را تا طبقهي شهيد ثاني يا شهيد اول يا شيخ طوسي نام ميبرد، و بقيهي افراد سند را وا ميگذارد، چون طرق مشايخ بزرگ معلوم است، و هميشه نيازي به ذکر آن طرق نيست. در اجازهي روايت حديث شرط نيست شخص مجاز شاگرد مجيز بوده و از او حديث شنيده باشد.8) اجازهي روايت کتاب:
اين اجازه سند معتبري است که صحت انتساب کتابها را به مؤلفينشان گواهي ميکند و نيز از وقوع تحريف و تصحيف در متون آنها ايمن ميدارد. بيشتر اينگونه اجازهها پشت جلد کتابهاي مورد اجازه نوشته ميشود و در بسياري از موارد با گواهي «انهاء» همراه است. نسخههاي خطي که دستخط شيخ اجازهاي بر آنها نقش بسته، از ارزش و اعتبار بيشتري برخوردارند.9) اجازهي شعر:
اين اجازه بر دو معني اطلاق ميگردد: الف) اجازهي روايت شعر که شامل ضبط و نقل اشعار و آثار ادبي سخنوران و شاعران ميباشد؛ ب) اجازهي شعر که به معني تکميل يک بيت يا يک قصيده است، بدين صورت که شاعري يک مصرع يا چند بيت سروده، و شاعر ديگر آن بيت يا قصيده را کامل مينمايد.10) اجازهي قرائت قرآن:
با توجه به نقش عمدهي قرآن مجيد در تمام شئوون زندگي مسلمين، به منظور به دست آوردن احکام و دستورات شرع و شناخت معارف اسلام، اهميت قرائت قرآن بر همگان روشن است. علم قرائت از علوم مهم قرآن مجيد است که در طول تاريخ مورد اهتمام و عنايت خاص قاطبهي مسلمين بوده است. از اجازات کتبي قرائت قرآن: اجازهاي است که فقيه عاليقدر شيعه شيخ شمس الدين محمدبن مکي عاملي- شهيد اول- (شهادت 786ق) از مشايخ خود تا پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داشته است (بحارالانوار، 201/107؛ الذريعه، 248/1).هر يک از انواع اين اجازات به يکي از دو صورت ممکن است انجام شود: شفاهي و کتبي. مقدار قابل ملاحظهاي از اجازات در کتب و مجامع مهم حديث و رجال آمده و قسمتي از آنها به صورت کتاب و رساله ميباشند که از منابع ارزشمند و ذخاير گرانبها محسوب ميشوند. اجازات کتبي به سه دستهي کوتاه، متوسط و بزرگ انجام ميگردد. مرحوم علامه مجلسي مجلد بيست و ششم بحارالانوار (اجزاء 105 به بعد چاپ جديد) را به نقل و ضبط اجازات از اوايل عصر غيبت تا زمان خود اختصاص داده و علامه شيخ آقا بزرگ تهراني (الذريعه، 123/1-266) بخش مهمي از کتب اجازات، همچنين اجازاتي که به عنوان کتاب شهرت ندارند را نيز نام برده است.
کتابنامه:
افادات شفاهي حجة الاسلام سيد احمد حسيني اشکوري، الاجازات العلمية عندالمسلمين: اجازهي کبيره، سيد عبدالله جزايري، 5، 6، 8؛ ساير منابع در متن مقاله ياد شده است.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول