نگاهی به توطئههای دشمنان انقلاب اسلامی و امدادهای غیبی
نويسنده: حجةالاسلام عبدالکریم پاکنیا
سپیده سخن
امّا همان گونه که خداوند متعال وعده داده است: «و لا یحیق المکر السیّء الّا باهله؛(1) نیرنگهای بد و اندیشههای زشت تنها دامان صاحبانش را میگیرد». همه توطئهها و نقشههای شیاطین شرق و غرب به خودشان برگشته و نقش بر آب شده است. پرواضح است که این رویه و سنت الهی در ناکام گذاشتن اهل باطل تا زمانی ادامه خواهد یافت که ملت مسلمان ایران و متولیان نظام جمهوری اسلامی ایران با خلوص نیت در مسیر الهی گام بر میدارند امّا اگر خدای نخواسته روزی از این مسیر منحرف شوند و یا انگیزههای غیر الهی را در اقدامات خود مد نظر داشته باشند آنگاه دیگر نمیتوان به امید امدادهای الهی چشم دوخت چرا که خداوند متعال میفرماید: «ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبّت اقدامکم؛(2) اگر آئین خدا را یاری کنید او هم شما را یاری خواهد کرد و گامهایتان را استوار میگرداند.» امّا خداوند متعال این وعدهاش را مشروط به استواری در راه حق و صراط مستقیم قرار داده است و اگر از این طریق مسلمانان تخطّی کنند دیگر دست غیبی الهی بر سر آنان سایه افکن نخواهد بود خداوند متعال فرمود: «عسی ربّکم ان یرحمکم و ان عدتم عدنا؛(3) امید است پروردگارتان به شما رحم کند امّا هرگاه(از راه حق) برگردید ما هم (از اندیشه امداد و یاری شما) بر میگردیم.
همچنان که در مدت 25 سال گذشته شاهد بودهایم دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی ایران چه در داخل و چه در خارج لحظهای از طرحهای خائنانه و نقشههای شیطانی خود دست نکشیدهاند و همواره اندیشه سقوط نظام اسلامی را در سر پروراندهاند.
اساساً ماهیت نظام اسلامی و ساختار تشکیلاتی جبهه کفر چنین اقتضاء میکند که مادامی که از اسلام و ارزشهای اسلامی در منطقه خاورمیانه بویژه کشور اسلامی ایران دفاع میشود دشمنان اسلام برای محو کامل آن از هیچ تلاشی فروگذاری نکنند زیرا با تحقق اهداف آسمانی دین مبین اسلام تمام سیاستها و منافع جبهه کفر در خطر نابودی و در آستانه سقوط قرار میگیرد و به طور حتم نابودی دشمنان اسلام را بدنبال دارد به همین جهت خداوند به پیامبر عظیم الشأن خویش هشدار میدهد که: «لنترضی عنک الیهود و لاالنّصاری حتّی تتبع ملّتهم؛(4) هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر اینکه (بطور کامل) تسلیم خواستههای آنان شوی و از آئین آنان پیروی کنی!»
انگیزهها و ریشههای توطئه
دیری نپائید که این حرکت برق آسا از مرزهای ایران بیرون رفت و تمام کشورهای دنیا را در نوردید و با دمیدن روح امید و اطمینان به محرومان عالم، بیش از یک میلیارد مسلمان را تحت تأثیر قرار داد. به همین جهت جرج شولتر وزیر خارجه آمریکا گفت: «انقلاب اسلامی ایران خطرناکترین دشمن مشترک تمدّن غرب در سراسر تاریخ آن است».(5) دشمن با بسیج نیروهای خود و با بهرهگیری از امکانات بسیار گسترده راه کارهای جدید و پیشرفتهای را برای جلوگیری از گسترش حرکت اسلامی در جهان و سرکوب انقلاب در امالقرای آن یعنی ایران طرح ریزی نمود و به کمک عوامل داخلی و خارجی خود به مرحله اجرا گذاشت. استاد حسن التلّ اردنی از معروفترین نویسندگان مجله «الدستور» در مورد ریشهها و علل توطئههای دشمنان انقلاب اسلامی میگوید: «رشد سریع ارزشهای انقلاب اسلامی در دیگر جوامع، غرب را ناچار به چاره جوئی و نشان دادن واکنش کرده است و ما این واکنش را در به راه انداختن جنگ هشت ساله علیه ایران و دیگر توطئههائی که هر روزه در ایران راه میاندازد، میبینیم».
قبل از انقلاب اسلامی کشور ایران به عنوان یکی از حساسترین نقاط استراتژیک جهان در حوزه نفوذ غرب قرار داشت، زیرا بعد از پایان جنگ جهانی دوم به ویژه بعد از کودتای 28 مرداد 1332، با ریشه کن شدن آخرین بقایای نفوذ شوروی در ایران، غرب کاملاً نفوذ خود رادر این کشور گسترش داد. برژینسکی، مشاور امنیّتی دولت زمان کارتر در این مورد میگوید: «ایران مهمترین پایگاه استراتژیک ما در خلیج فارس پس از خروج انگلیس از «شرق سوئز» به شمار میرفت تخلیه نیروهای انگلیسی از خلیج فارس خلأ قدرتی در این منطقه به وجود آورد و سیاست آمریکا در آن زمان پرکردن این خلأ با افزایش قدرت نظامی ایران در وهله اول و عربستان سعودی در مرحله بعد بود...»(6)
به این ترتیب در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، به اعتراف سایروس ونس وزیر خارجه وقت آمریکا: «در واقع ایران جانشین طبیعی و منطقی قدرت نظامی روبه زوال انگلستان در خلیج فارس به شمار میآمد.»
طوفان انقلاب اسلامی، این پایگاه امن جهان غرب را به لرزه انداخت و تلاشهای مکرر و بی ثمر امپریالیسم غرب، برای شکست انقلاب و جلوگیری از فرجام پیروزمند آن به جائی نرسید. با پیروزی انقلاب و استقرار نظام نوپای جمهوری اسلامی، نظریه پردازان غرب به ارزیابی نشستند. سایروس ونس بر این باور بود که: «در ایران یک عامل، عمده ثبات در منطقه خلیج فارس به شمار میآمد. قدرت این کشور هم امنیت گذرگاه حیاتی خلیج فارس برای کشتیهای بازرگانی و کشتیهای نفت کش غرب را تأمین میکرد و هم سدّی در برابر مقاصد توسعه طلبانه شوروی به شمار میرفت.»(7)
بر این اساس از دیدگاه غربیها ایران از دو جهت عمده برای آنان ارزش حیاتی داشت:
1ـ مهمترین پایگاه استراتژیک غرب
دکتر میشل جانسون در مقالهای در نشریه «ژئوپولیتیکال استراتژیست» خطر رو به گسترش انقلاب اسلامی ایران را برای سیاستمداران جهان غرب چنین گوشزد نمود: بنیاد گرائی اسلامی(9) در سراسر جهان اسلام رشد قابل توجهی کرده است. از مراکش تا فیلیپین، اسلام در حال گسترش است و به موازات رشد اسلام، نفوذ و منافع غرب شدیداً تحت تأثیر آن قرار میگیرد. «بنیاد گرائی اسلامی نیروئی پویا، متنفذ و پرجنب و جوش است که قادر به مبارزه علیه منافع غرب در سراسر جهان اسلام است. جامعه مسلمین جهان از آن حالت ضعف و ناتوانی خود خارج شده و به یک قدرت بدل گردیده است».(10)
تبلیغات قویترین ابزار توطئه
پس از پیروزی انقلاب، استکبار جهانی با رهبری آمریکا بهرهگیری از همه ابزارهای تبلیغاتی، هجوم گستردهای را در سطح جهان اسلام بر علیه باورهای دینی و نظام جمهوری اسلامی به کار گرفت و علاوه بر بهرهگیری از رسانههای خبری، صدها نویسنده معاند و مزدور در جهان غرب و اروپا را برای تخریب مبانی دینی استخدام کرده که جریان سلمان رشدی مرتد یکی از آنها بود.
خشنترین چهرههای توطئه
الف ـ کودتا
یکی از کودتاهای شاخص که توسط استکبار جهانی بر علیه انقلاب اسلامی تدارک دیده شد کودتای نوژه بود. کودتایی که نمونههای بسیار کوچکتر آن رژیمهای بسیاری را در سراسر جهان سرنگون کرده است. به جرأت میتوان ادّعا کرد، که کودتای آمریکائی 28 مرداد سال 1332 در ایران در مقایسه با کودتای نوژه بازی کودکانهای بیش نبود، کودتای نوژه در تاریخ 18 تیرماه 1359 خنثی شد.
ب ـ تجزیه
تجزیه و یا حداقل ایجاد آشوبهای جدائی طلبانه، یکی دیگر از چهرههای اصلی توطئههای استعماری و نواستعماری است. با اوجگیری انقلاب اسلامی، انواع طرحهای تجزیه طلبانه توسط سازمانهای جاسوسی و امنیتی «سیا» و «کا،گ، ب» مورد بررسی قرار گرفت این چهره توطئه در محور به هم پیوستهای اکثر استانهای مرزی و حاشیهای کشور را در بر میگرفت: از ترکمن صحرا تا کردستان، از خوزستان و منطقه ایل قشقایی (فارس، بوشهر، و بخشی از هرمزگان) تا بلوچستان و آذربایجان.
این توطئهها هم علی رغم تلاشهای زیاد عوامل خارجی و داخلی آمریکا به نتیجهای نرسید، و ملت مسلمان ایران در پرتو عنایت حضرت ولی عصر (عج) شاهد امدادهای غیبی بودند.
ج ـ ترور
در ادامه توطئهها استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا همزمان با آشوبهای مختلف پرده دیگری از توطئه هایش را به نمایش گذاشت و به فاصلههای اندکی یاران امام(ره) و پیروان اسلام ناب محمدی (ص) را آماج حملات ناجوانمردانه تروریسم کور خویش قرار داد. حربه ترور در چنان مقیاس وسیعی علیه انقلاب به کار گرفته شد که در هیچ نقطه جهان همانند و نظیر نداشت. توجه به بخشی از فهرست گسترده و زنجیرهای ترورهای دشمنان در ماههای اول انقلاب میتواند ما را به این حقیقت واقف سازد که، چه طور این توطئههای ناجوانمردانه میتوانست در مدت کوتاهی هر نظام نوپائی رااز پای درآورد، برخی از ترورهای کور دشمنان عبارت بودند:
ترور سرلشگر ولی اللّه قرنی، نخستین رئیس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران (3/2/1358) ترور آیت اللّه مطهری، نخستین رئیس شورای انقلاب و برجستهترین نظریه پرداز انقلاب اسلامی (11/2/1358) ترور حاج طرخانی(7/4/1358) ترور حاج مهدی عراقی و پسرش(4/6/1358) ترور آیت اللّه قاضی طباطبائی اولین شهید محراب (12/8/1358) ترور آیت اللّه مفتح (27/9/1358) شهادت آیت اللّه بهشتی و 72 یار امام (7/4/1360) و بسیاری از ترورهای دیگر... دشمن با طرح و اجرای این نقشههای جنایتکارانه استکبار جهانی و با غفلت تمام از مددهای غیبی و الطاف الهی، به انتظار سقوط جمهوری اسلامی ایران لحظه شماری میکرد.
پس از این ترورهای ناجوانمردانه، مجله «تایم» چاپ آمریکا نوشت: «بهشتی میرفت تا مردی پرقدرت شود و در سن 52 سالگی امید اصلی برای تداوم انقلاب اسلامی بود.»(11)
نشریه دیگر آمریکائی «واشنگتن استار» با خوشحالی و ذوق زدگی نوشت: با مرگ بهشتی، روحانیت حاکم، تواناترین استراتژیست و سازمانده خود را از دست داده است و دیگر کسی وجود ندارد که بتواند جانشین او شود، ایران در حال حاضر با فقدان سازماندهی و آگاهی سیاسی روبروست.(12)
در همان ایام امید دنیای استکباری به سقوط جمهوری اسلامی ایران آنچنان بالا گرفت که مجله نیوزویک از قول بنیصدر نوشت: فقط دو تن از مقامات مهم در دستگاههای دولتی باقی ماندهاند، فقط یک انفجار دیگر و از آن پس همه چیز تمام میشود. آری فقط دو نفر رجائی و باهنر.
امّا بزودی دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی به شکستهای خود در طرح این چهره توطئه نیز اقرار نمودند. آنان با این حال دست از توطئههای خشن بر نداشتند و علاوه بر ترور رهبران شاخص نظام اسلامی، تیمهای ترور آمریکائی، در کوچهها و خیابانها مردم عادی را هدف قرار دادند و حتی کار را به جائی رساندند که در روز عاشورای حسینی (ع) در حرم مطهر رضوی(ع) زائران و عاشقان امام رضا(ع) را به خاک و خون کشیدند.
جالب توجه است که شیطان بزرگ، ملت مسلمان ایران را که چنین بیرحمانه آماج حملات تهاجم تروریستی قرار گرفتند به عنوان تروریست معرفی میکند! خانم فلوارالؤئیز نویسنده برجسته آمریکائی که اندیشهها و مقالات او بر عملکرد سیاستمداران آمریکا تأثیر به سزائی دارد، چنین مینویسد: «برداشت حکومت ما از تروریسم این است که اگر کسی در برابر ادعاهای ما قد علم کند، تروریست بالفطره است و چنین آدمی وقتی مورد حمله ما قرار میگیرد باید به حقانیت این حمله، بسان یک کیفر آسمانی اذعان کند! حمله ما به این چنین فردی شامل قوانین حقوقی مربوط به جنگ نمیشود، زیرا این کار ما یک جنگ نیست، بلکه یک «جهاد مقدس صلیبی» است. به نظر ما تروریست کسی است که در مقابل حملات ما از خود دفاع کند.»
د ـ تهاجم از طبس تا صدام
با اشغال لانه جاسوسی آمریکا در ایران توسط «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» در 13 آبان 1358، آمریکا حیثیت جهانی خود را در معرض ضربهای شدید و حقارتآمیز و شکستی بسیار بیسابقه احساس کرد و از آن روز به بعد به تکاپو افتاد تا راه چارهای برای اعاده حیثیت و آزادی گروگانهای خود بیابد. امّا هنگامی که آمریکا هرگونه امید و سازش با رهبری انقلاب را از دست داد به فکر توطئه تجاوز نظامی افتاد آمریکا در بخش اول این توطئه که به «ماجرای طبس» معروف شد توسط نیروی معنوی و غیبی خداوند متعال گرفتار آمد او که هیچگاه به مخلیهاش آن قدرت مافوق بشری را راه نداده بود به صورت شگفتانگیز در محاصره طوفان شن قرار گرفته و به رسواترین وجهی شکست خورد.
بخش دوم طرح تجاوز، حمله گسترده نظامی به ایران از طریق کشور عراق بود. این حمله در 31 شهریور 1359 با تعرض ارتش عراق به خاک ایران و حمله هواپیماهای آن به 10 پایگاه هوائی ایران آغاز گردید. ولی با استقامت و پشتکار رزمندگان اسلام در طولانیترین جنگ قرن، بعد از 8 سال دفاع افتخارآمیز با پیروزی ملت مسلمان ایران و شکست توطئه گران خاتمه یافت و به این ترتیب یکی از طولانیترین نبردهای تاریخ معاصر جهان که سه برابر جنگ جهانی اول و دو برابر جنگ جهانی دوم و یک و نیم برابر جنگ آمریکا و کره بود، به پایان رسید. از ویژگیهای این نبرد این بود که به عنوان یکی از نمونههای نادر در تاریخ، دو ابر قدرت با هماهنگی کامل از مهاجم پشتیبانی میکردند و دیگر اینکه در این نبرد از هر سلاح و ابزاری برای سرنگونی نظام اسلامی استفاده شد.(13)
سایر چهرههای توطئه سیاسی:
1ـ چهرهشناسی و چهره سازی
2ـ تأثیر بر افکار عمومی.
در این دو حرکت دشمن تلاش میکند عناصر سیاسی را که گرایش به نظام داشته یا در داخل نظام مسئولیتی دارند امّا ماهیت تفکر انقلاب و مبانی اندیشه نظام را باور ندارند، مورد شناسایی قرار دهد و سپس در جهت تأثیرگذاری آنها روی افکار عمومی تلاش نماید.
در نظام اسلامی ایران دشمن در موارد متعددی از این شیوه استفاده کرده است که به دو نمونه از اوائل انقلاب اشاره میکنیم گرچه در سالهای بعد نیز این توطئه همچنان ادامه داشته است:
1ـ حمایت از دولت موقت
2ـ حمایت از بنی صدر مهره هدایت شده دشمن.
در این دو مورد دشمن با چشم امید به این چهرهها نگاه میکرد، امّا لطف الهی و اقدامات به موقع حضرت امام خمینی(ره) و دستگاههای مربوطه و درک صحیح مردم از شرائط زمان، توطئه دشمنان انقلاب خنثی گردید.
اقتصادی:
از شیوههای رائج دشمن برای براندازی، بهرهگیری از محاصره اقتصادی است. تا کنون قدرتهای استکباری بارها از اهرم محاصره و تحریم اقتصادی برای از پا درآوردن نظام اسلامی استفاده کردهاند. آمریکا در این زمینه با تصویب قوانین فرامرزی، توقیف دارائیهای ایران در بانکهای آمریکا و سایر رویهها فروگذاری نکرده است.
جاسوسی:
شیوه جاسوسی از خطرناکترین روشها برای براندازی و انحراف حرکتهای انقلابی است. آمریکا برای این منظور کارهای بسیاری انجام داد که مهمترین آنان در تسخیر سفارتخانه آن کشور نمایان گردید که به عنوان لانه جاسوسی لقب گرفت و بعدها هم چندین مورد عوامل جاسوسی وی شناسایی و شبکههای جاسوسی آنان منهدم گردیده است.
فرهنگی:
این شیوه یکی از مؤثرترین و بدترین روشهای براندازی است. که متأسفانه هم اکنون علیه انقلاب اسلامی در حال اجراست. تهاجم فرهنگی بر خلاف دیگر توطئهها و حملات بویژه تهاجم نظامی که با سرو صدای شدید و به صورت علنی و محسوس میباشد بسیار تدریجی، و نامرئی است.
گستردگی، جاذبه و کشش، برخورداری از امکانات وسیع، طولانی بودن و نفوذ عمیق در جوانان، از جمله ویژگیهای تهاجم فرهنگی است.
در این جبهه فرهنگی نیز اگر متولیان نظام اسلامی و مردم مسلمان ایران خود را در پناه عمل به اصول و ارزشهای الهی قرار دهد و با خلوص نیت از حضرت حق مدد طلبد و با آگاهی و هوشیاری کامل با توطئههای فرهنگی برخورد کند از سوی قدرت لایزال الهی و عنایات اهل بیت (ع) برخوردار خواهد گردید و بار دیگر نقشههای دشمنان انقلاب اسلامی بینتیجه و عقیم خواهد ماند.
امّا اگر دنیاگرایی، تجمل گرایی، تبعیض و ناعدالتی، فساد اخلاقی و اقتصادی و سیاسی دامنگیر جامعه اسلامی و مسئولین آن گردیده و ارزشهای الهی به بوته فراموشی سپرده شود در آن صورت ممکن است دشمنان تدریجاً در ارکان نظام تسلط یافته و نقشههای خائنانه خود را به اجرا بگذارند. زیرا خداوند متعال با هیچ کس عقد اخوّت نبسته است هر کس به عهد خود با خدا وفا کند او را یاری میکند و هرکس عهد خود را شکسته و از مسیر حق خارج شود هلاکت و نابودی او حتمی خواهد بود خداوند با آن همه ارزش و احترامی که بر پیامبر اسلام (ص) قائل است و در سرتاسر قرآن آن حضرت را با عبارات دلنشین میستاید امّا باز هم در مورد آن حضرت میفرماید: «و لو تقوّل علینا بعض الاقاویل لاخذنامنه بالیمین، ثمّ لقطعنا منه الوتین؛(14) اگر او (پیامبر اکرم(ص)) سخنی دروغ به ما نسبت دهد با دست توانای خود او را میگیریم و رگ قلبش را قطع میکنیم.
پي نوشت :
1. سوره فاطر، آیه 43.
2. سوره محمد، آیه 7.
3. سوره اسراء، آیه 8.
4. سوره بقره،آیه 120.
5. انقلاب اسلامی و توطئه، ص 73.
6. راه انقلاب، ج 1، ص 282.
7. توطئه در ایران، ص 105.
8. انقلاب اسلامی و توطئه در دهه نخستین، ص 13.
9. اطلاعات، 25/11/1357.
10. بنیاد گرائی اسلامی، واژه ایست که در نوشتار بین المللی برای ارجاع به پدیده انقلاب جهانی اسلام رواج یافته است ؛ بنیادگرائی بازگشت به اصول کهن و اولیه مذهب با باری سنّت گرایانه و جزم اندیشانه را میرساند.
11. کودتای نوژه، ص 21.
12 و 13. کودتای نوژه، ص 48، 49.
014. انقلاب اسلامی و تهدیدات، ص 24.
15. سوره الحاقه، 44 ـ 46.
/س