پيامبري با گردو

غروب يک روز باراني پاييزي، در انديشه ملاقاتي بودم تا او را از نزديک ببينم، بارها در ذهن خود موضوع را مرور کرده بودم و هزاران پرسش که شايد در اين ملاقات به پاسخ آنها برسم.
سه‌شنبه، 31 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پيامبري با گردو
 پيامبري با گردو

به کوشش: جمعي از نويسندگان

 
غروب يک روز باراني پاييزي، در انديشه ملاقاتي بودم تا او را از نزديک ببينم، بارها در ذهن خود موضوع را مرور کرده بودم و هزاران پرسش که شايد در اين ملاقات به پاسخ آنها برسم.
خبر حاکي از آن بود که چند روز پيش مسافران يک اتوبوس با مشاهده اطلاعيه‌هايي که از سوي يک مرد سالخورده کپي شده بود، پس از مشاجره با وي که خود را پيامبر قلمداد مي‌کرد، سرانجام موضوع را به پليس گزارش کردند و اين فرد پس از دستگيري و تشکيل پرونده به همراه اوراقي که به همراه داشت، به دادگاه منتقل شد. از پله‌هاي ساختمان محل قرار بالا مي‌روم. دوستي که انتظار مرا مي‌کشد، با مشاهده من لبخندي مي‌زند و با اشاره‌اي مي‌فهماند که مدعي پيامبري را با زحمت به اين محل دعوت کرده است.
درون اتاق او را مي‌بينم. پيرمردي است لاغر با موهاي سفيد و صورتي که کاملا آن را تراشيده است. از وي مي‌خواهيم دليل ادعاي خود را بگويد.
او خودش را (م. ب) معرفي مي‌کند و مي‌گويد: زماني که جنگ ميان ايران و عراق آغاز شده بود، پسري داشتم که علاقه مند به حضور در جبهه بود. يک روز در خواب ديدم او در جبهه هدف اصابت گلوله قرار گرفته و اطرافش چند عراقي در ميان‌هاله‌اي از دود و آتش ايستاده‌اند. متوجه شدم اين موضوع به من الهام شده است. فرداي آن روز وقتي پسرم براي خداحافظي به نزد من آمد تا عازم جبهه شود مخالفت کردم، اما او به جبهه رفت و چندي بعد به من اطلاع دادند، او مجروح شده و در بيمارستان بستري است. وي در ادامه مي‌گويد: 28 سال است گريه مي‌کنم و در اين مدت به معناي عميقي رسيده ام و متوجه شدم من همان پيامبري هستم که مردم انتظارش را مي‌کشند.
وقتي خطاب به او مي‌گويم، هر پيامبري نشانه‌اي از خود ارائه مي‌کند، نشانه تو براي اين ادعا چيست؟ وي دست در جيب راست خود کرد، گردويي را بيرون آورد و گفت: اين گردو نشانه ادعاي من است؛ زيرا درون آن مغزي وجود دارد و سخنان من همگي داراي معني است. او در ادامه به آداب جديدي براي نماز و طهارت اشاره مي‌کند و مي‌گويد: عدد 7 مبناي احکام شرعي من است. مثلاً براي وضو بايد 7 بار دست‌ها و صورت خود را شست يا هنگام غسل 7 بار عمل شستشو را تکرار کرد. او مي‌گويد: در 24 ساعت فقط بايد 2 رکعت نماز در نيمه شب خواند و با اين نماز و گريه شبانه انسان به خدا وصل مي‌شود، به طوري که خدا هم براي او مي‌گريد و... !
مرد مدعي مي‌گويد: 83 رمز و قفل قرآن براي من گشوده شده و اصول اعتقادات هم از 5 اصلي به 7 اصلي رسيده است.

جنگ و خونريزي

او مدام حرف مي‌زند و براي خود دليل و برهان‌هاي مختلف و بعضا تمسخر آميز مي‌آورد و مي‌گويد؛ سال آينده پس از حج کبري 7 نوع کشت و کشتار زمين را فرا مي‌گيرد و پس از آن دين اصلي با 7 اصل خود را نمايان مي‌کند.
پس از 2 ساعت وقتي در خصوص 5 اعلاميه با 100 محور و دستور که وي چاپ و توزيع کرده مي‌پرسم، مي‌گويد: 2 اعلاميه با 40 دستور دستگيري را در 20 ماه آينده صادر خواهم کرد.
وقتي از واکنش مردم در مقابل اعلاميه‌هاي او سوال مي‌کنم، مي‌گويد: زماني که در اتوبوس در حال پخش اعلاميه بودم، مردم مرا کتک زدند و تحويل پليس دادند. پس از آن به دادگاه رفتم و پزشکي قانوني هم مرا معاينه کرد، مدتي در تيمارستان بستري بودم و بعد آزاد شدم و....
م. ب يا فرد مدعي مطالبي به صورت شعر براي برخي مسوولان ارسال کرده و نسبت به آينده به آنها هشدار داده است.
منبع مقاله:
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارش‌هايي از فرقه‌هاي نوپديد و عرفان‌هاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط