تجلي مردم سالاري ديني

مجلس خبرگان رهبري، مظهر اراده ملت در تعيين سرنوشت‌شان است که در بالا‌ترين سطح نظام جمهوري اسلامی ابراز می‌شود. اين نهاد اگرچه در مسائل جاري کشور نقش‌آفريني نمی‌کند، اما اهميت تصميم‌گيري آن در بزنگاه‌ها چنان است که مصالح درازمدت کشور، بيش از همه از انتخاب سرنوشت‌ساز خبرگان رهبري تأثير مي‌پذيرد.
شنبه، 19 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تجلي مردم سالاري ديني
تجلي مردم سالاري ديني
تجلي مردم سالاري ديني

نويسنده:سيد فريد سيد جوادي



مجلس خبرگان رهبري، مظهر اراده ملت در تعيين سرنوشت‌شان است که در بالا‌ترين سطح نظام جمهوري اسلامی ابراز می‌شود. اين نهاد اگرچه در مسائل جاري کشور نقش‌آفريني نمی‌کند، اما اهميت تصميم‌گيري آن در بزنگاه‌ها چنان است که مصالح درازمدت کشور، بيش از همه از انتخاب سرنوشت‌ساز خبرگان رهبري تأثير مي‌پذيرد.
برخلاف نظام سياسي بسياری از کشورهاي دنيا، اين نهاد خارج از چارچوب منازعات و جدال‌های حزبي و بر پايه اعتماد ملي و باور مذهبي مردم ايران شکل مي‌گیرد و يکي از امتيازهاي ويژه نظام مردم‌سالاري ديني محسوب می‌شود. نمايندگان اين مجلس که از ميان مجتهدين و علماي طراز اول کشور انتخاب مي‌شوند، هريک در نزد مردم از چنان جايگاهي برخوردارند که در بسياری از معضلات فکري، اخلاقي، مذهبي و حتی مرافعات حقوقي نافذ الرأي هستند و جمع کثيري از ملت ايران به برکت اين بزرگواران معارف ديني و احکام شرعي خود را فرامي‌گيرند. از اين رو انتخاب اين جماعت از نخبگان علمي، از احترام و مقبوليت والايی نزد قاطبه ملت متدين ايران برخوردار است.
حضرت امام خميني‌u بنيانگذار نظام اسلامي، بارها بر اهميت اين نهاد تأکيد کرده‌اند، تا آن‌جا که سرنوشت اسلام را در گرو اقدام اين مجلس برشمرده‌اند:
‌«اکنون شما اي فقهاي شوراي خبرگان و اي برگزيدگان ملت ستم‌ديده در طول تاريخ شاهنشاهي و ستمشاهي، مسئوليتي را قبول فرموديد که در رأس همه مسئوليت‌هاست؛ و آغاز به کاري کرديد که سرنوشت اسلام و ملت رنج‌ديده و شهيدداده و داغ‌ديده در گرو آن است. تاريخ و نسل‌هاي آينده درباره شما قضاوت خواهند کرد، و اولياي بزرگ خدا ناظر آرا و اعمال شما مي‌باشند؛ «والله من ورائهم محيط». کوچکترين سهل‌انگاری و مسامحه و کوچکترين اعمال نظرهای شخصي و خداي نخواسته تبعيت از هواهاي نفساني که ممکن است اين عمل شريف الهي را به انحراف کشاند، بزرگترين فاجعه تاريخ را به وجود خواهد آورد. اگر اسلام عزيز و جمهوري اسلامي نوپا به انحراف کشيده شود و سيلي بخورد و به شکست منتهي شود، خداي نخواسته اسلام براي قرن‌ها به طاق نسيان سپرده مي‌شود، و به جاي آن اسلام شاهنشاهي و ملوکي جايگزين خواهد شد.»
پيام به اولين دوره مجلس خبرگان رهبري 23/4/62
صحيفه نور، جلد 18، ص 42
ايشان در آخرين رهنمودهای خود در وصيت‌نامه سياسی الهي‌شان به اقشار گوناگون، حل مهمّات و مشکلات را در گروتعيين شايسته‌ترين و متعهدترين شخصيت‌ها براي رهبري دانسته‌اند:
‌«اگر خبرگان كه با انتخاب ملت تعيين مي‌شوند، از روي كمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماي بزرگ سرتاسر كشور و متدينين و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسياري از مهمات و مشكلات به واسطه تعيين شايسته‌ترين و متعهدترين شخصيت‌ها براي رهبري يا شوراي رهبري پيش نخواهد آمد، يا با شايستگي رفع خواهد شد. و با نظر به اصل يكصد و نهم و يكصد و دهم قانون اساسي‌، وظيفه سنگين ملت در تعيين خبرگان و نمايندگان در تعيين رهبر يا شوراي رهبري روشن خواهد شد كه اندك مسامحه در انتخاب، چه آسيبي به اسلام و كشور و جمهوري اسلامي وارد خواهد كرد كه احتمال آن كه در سطح بالايي از اهميت است، براي آنان تكليف الهي ايجاد مي كند.»
صحيفه نور، جلد 21، ص 188
رهبر نيك‌انديش انقلاب نيز در ديدارهاي خود با اعضاي اين مجلس در تبيين فلسفه اين اهميت فرموده‌اند:
«از آن‌جا كه شرف هر چيزي به شرف موضوع آن است، بايد عرض كنيم كه موضوع مجلس خبرگان، اشرف موضوعات مجامع و سازمان‌ها و تشكيلات جمهوري اسلامي ايران است. زيرا موضوع آن، رهبري است. بنده اگرچه به خاطر مخلوط شدن دو حيثيت شخصي و عنوان رهبري با يكديگر، دچار محذورم كه راجع به رهبري حرف بزنم، وليكن لازم مي‌دانم از آن جنبه شخصي قضيه و اين‌كه مصداق اين امر عظيم، تصادفاً شخص حقيري مثل بنده واقع شده است، از اين صرف نظركنم و به خلاف آنچه كه تعارفات و مبادلات جاري اقتضا مي‌كند، راجع به عظمت و اهميت رهبري، چند جمله‌اي عرض كنم.‌»
بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري، 8/10/1372
هماهنگ با ديدگاه حضرت امام خميني‌، آيت‌الله خامنه‌ای اهميت نقش و جايگاه اين نهاد را فراتر از همه ارکان اجرايي و تقنيني نظام دانسته‌اند:
«اجتماع خبرگان رهبري در نظام جمهوري اسلامي، تعيين‌كننده‌ترين و مهمترين ركن از اركان اين نظام است. هيچ‌كدام از اركان نظام جمهوري اسلامي چه آنچه به تقنين و چه آنچه به اجرا و غير آنها ارتباط پيدا مي‌كند از لحاظ تعيين‌كننده بودن و آثار ماندگاري باقي گذاشتن، به اهميت اين اجتماع نيست. اين معنا موجب مي‌شود كه مسئوليت اين جمع و آحاد تشكيل‌دهنده آن، عظمت پيدا كند.»
بيانات در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، 25/4/1369
ايشان از فقهای عضو مجلس خبرگان خواسته‌اند با عنايت به اين جايگاه رفيع، هوشيارانه در ايفای نقش خود کوشا باشند:
«اين مجلس محترم كه مجمع گروهي از علماي بزرگ و مجتهدين و برجستگان در آگاهي و تعهد اسلامي و انقلابي است، حساس‌ترين وظايف را در نظام جمهوري اسلامي بر عهده دارد و ضامن بقا و استمرار نظام اسلامي در خطيرترين لحظات است و طبيعي است كه محل اميد ملت و همه دوستداران انقلاب و نيز مورد بغض و طمع دشمنان و بدخواهان باشد. اين معني بايد موجب شود كه منتخبين محترم ملت و قبول كنندگان اين امانت عظيم، در نهايت هوشياري و آمادگي و با اعتماد به وعده‌هاي الهي، در اين سنگر مقدس به وظيفه مهم خود پرداخته و كيد دشمنان و وسوسه خناسان را باطل سازند.»
پيام به دومين دوره مجلس خبرگان رهبري، 1/12/1369
برابر آموزه‌هاي نبوي و سيره علوي، اقتدار حاکميت ديني متکي به باورهاي دينی امت و حمايت مؤثر آنان از حاکم اسلامي است. متأسفانه اين انديشه والا در طي زمان از جامعه اسلامي رخت بربست و مدعيان دروغين خلافت و سلاطين ممالک اسلامي تنها با تکيه بر شمشير، سيطره خود را بر امت اسلامی برقرار ساختند. با اين حال، پادشاهان صفوي به فراست، اهميت اعتماد مذهبی مردم به حاکمان را دريافتند و از همين رو دست همکاری و استمداد به سوي علما دراز کردند تا با بهره‌گيری از جاذبه معنوي ايشان، پشتيباني مردم را به دست آورند. اين همکاری، دستاوردهاي ارزشمندي به ارمغان آورد که از مهمترين آنها می‌توان به وحدت مذهبی کشور ايران و محفوظ ماندن آن از تهاجم بيگانگان اشاره کرد.
متأسفانه نفوذ انديشه غربي در ميان کارگزاران حکومت قاجاريه به تقابل حاکميت و روحانيت انجاميد، که در اين کشاکش روشنفکران وابسته توانستند قدرت يابند و روحانيت نيز سرخورده و فرسوده از اين چالش‌ها تا مدت‌ها انگيزه و توانمندي کافي را برای ايفاي نقش اجتماعي سياسي خود از دست داد.
نهضت امام خميني‌u بازگشت دوباره به وحدت دين و مردم در عرصه جامعه بود. بارزترين جلوه اين اتحاد، در رهبري بي‌بديل حضرت امام خميني‌u تبلور يافت، که واجد مقبوليت مطلق مردمي و نيز برخوردار از بالاترين مرتبه ديني در نظام روحانيت شيعه بود. پيوند مبارک مردم و اسلام در عرصه سياست تا امروز توانسته نظام جمهوري اسلامي را در برابر تهديدها و فشارهای خارجي و داخلي حفظ کند. از اين رو صيانت از اين دستاورد ارزشمند، از مهمترين ارکان بقا و ارتقاي نظام جمهوري اسلامي است.
مجلس خبرگان از بارزترين نمادهای اين وحدت مبارک است. رهبر کبير انقلاب در آستانه انتخابات اولين دوره مجلس خبرگان‌، حضور توأمان اين دو عنصر را در عرصه سياسی خواستار شدند و اهمال مردم و روحانيت در اين مهم را زيانبار دانستند:
‌«امروز در ملت ما مطرح است قضيه مجلس خبرگان براي تعيين رهبري. اين مسئله‌اي است که نبايد ملت ايران براي آن کم ارج قائل باشد. الان يک دسته_ از قراري که شنيدم دوره افتاده‌اند که اين مجلس خبرگان نبايد باشد، براي اين‌كه تضعيف رهبري است. مجلس خبرگان تقويت رهبري است. گول اين حرف‌ها را نخوريد. بايد همه وارد شوند، اين يك تکليف است. حفظ اسلام يک تکليف شرعي است براي همه ما. حفظ مملکت توحيدي يک تکليفي است براي همه قشر‌های ملت و چنانچه همه با هم و در صحنه حاضر نباشند و رأي به مجلس خبرگان ندهند... برخلاف تکليف عمل کرده‌اند. بايد همه در صحنه باشند و همه وارد باشند.
و من به قشر روحانيت هم عرض مي‌کنم که کناره‌گيري موجب اين مي‌شود که همانطوري که در زمان سابق از[اين] کناره‌گيري علماي مذاهب، اسباب اين شد که ملت ما و بزرگانشان جدا شدند و هرکاري خواستند دولتها کردند و دولتها را به حال خودشان گذاشتند و هر طور سرکشي خواستند کردند، چنانچه شما از صحنه بيرون برويد و علما، دانشمندان از صحنه بيرون بروند، اين اسباب اين مي‌شود که باز آن مسائل سابق پيش بيايد.
... در هر صورت چنانچه ما همه‌مان در صحنه نباشيم و همه به فکر اين نباشيم که اين کشور را از شرّ مفسدان نجات بدهيم، اگر به فکر نباشيم خداي نخواسته اگر در وضع حاضر هم خيلي تأثير نکند، در وضع آينده ملت باز تأثير مي‌کند و خداي نخواسته دوباره ملت ما را گرفتار آن طور اشخاص مي‌کند که بر صغير و کبير ما رحم نکنند.‌»
بيانات در آستانه انتخابات اولين دوره مجلس خبرگان رهبري
صحيفه نور، جلد 17، صص 102-101
بر اساس انديشه رهبر معظم انقلاب، «مردم‌سالاري ديني» که حاصل اين پيوند با برکت است، در مجلس خبرگان رهبري در بالاترين سطح نمودار مي‌شود‌:
«مهم اين است كه خبرگان، در امري كه اهمّ امور در نظام سياسي كشور ماست، معتمد و امين مردمند. در واقع مجلس خبرگان مظهر مردم‌سالاري ديني است. از يك طرف، حضور و انعقاد اين مجلس به مردم متكي است؛ از طرف ديگر، اعضاي اين مجلس كساني هستند كه با معيارهاي اسلامي در باب نظام سياسي اسلام و مسئله حكومت آشنا هستند و از اين معيارها تخطي نمي‌كنند. اين نموداري است از همان چيزي كه ما اسم آن را «مردم‌سالاري ديني» مي‌گذاريم.
خطاي بزرگي است اگر ما امروز مردم‌سالاري با اين فلسفه عميق و اعتناي به حق مردم را با آنچه كه در غرب وجود دارد، مخلوط كنيم و بياميزيم و اشتباه كنيم. مردم‌سالاري حقيقي اين است و شارع مقدس بر طبق موازين فقهي‌اي كه در دست ماست، در دوران غيبت امام معصوم q اين وظيفه يا تكليف يا حق حكومت و حاكميت را با صلاحيت‌هايي مقرون كرده است. بدون اين صلاحيت‌ها، اين حق و اين اجازه وجود ندارد؛ چون اصل، عدم تسلط انساني بر انسان ديگر است. آن‌جايي كه انساني مي‌خواهد در امور انسان‌هاي ديگر تصرف كند، اين صلاحيت‌ها حتماً بايد وجود داشته باشد. تشخيص اين صلاحيت‌ها هم طبق يك رويه‌ عقلايي مورد اعتماد، بر عهده كساني است كه توانايي اين كار را دارند؛ و در نظام جمهوري اسلامي، مردم از اين طريق، انتخاب و بيعت خود را اعلام مي‌كنند. حضور و انتخاب مردم به وسيله انسان‌هايي كه اين صلاحيت‌ها را مي‌شناسند و توانايي آن را دارند كه اين را در كسي تشخيص دهند و وظيفه دارند كه اين را نظارت كنند و وجود و بقاي آن را كنترل كنند و بفهمند كه چه مي‌گذرد؛ اين بالاترين وظيفه‌اي است كه وجود دارد. بنابراين مجلس خبرگان، يك مجلس بسيار حساس و مهم است.‌»
بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري، 23/12/1380
از نظر ايشان اهميت نقش مردم چنان است که اگر رهبر منتخب خبرگان مورد قبول توده مردم نباشد، جايگاه رهبری براي آن شخص تثبيت نمي‌شود:
‌«در انتخاب دستگاه اجرايي و رئيس قوه مجريه، مردم خودشان دخالت مي‌كنند. حتي در انتخاب رهبر - با اين‌كه رهبري يك منصب الهي است و تابع ملاك‌هاي الهي و معنوي و واقعي است باز مردم نقش دارند؛ كمااين‌كه مشاهده كرديد مجلس خبرگان كه نمايندگان مردمند، مي‌نشينند كسي را معيّن و انتخاب مي‌كنند. اگر همان كسي كه مجلس خبرگان انتخاب كرد، مورد قبول مردم نباشد، باز رهبري او جا نخواهد افتاد. پس، آحاد و عامه مردم، علاوه بر اين‌كه به صورت غيرمستقيم از طريق مجلس خبرگان رهبر را معيّن مي‌كنند، مستقيماً هم نسبت به شخص رهبر نظر و تصميم دارند و نظر و تصميم و خواست و اراده آنهاست كه در حقيقت يك رهبر را رهبر مي‌كند و به او امكان تصرف و قدرت امر و نهي و قبض و بسط مي‌دهد. البته، نحوه انتخاب امامu به اين شكلي كه مطرح كردم، نبود. در حقيقت، عشق مردم به امامu و اطاعت و تبعيت از ايشان، بيش از انتخاب آنها بود.»
خطبه‌هاي نماز جمعه تهران،20/11/1368
اين معني در بيانات حضرت امام خميني‌u نيز مشهود است. ايشان از همان آغاز در سخنراني بهشت زهرا و نيز حکم انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزيري، مقبوليت مردمي را يکي از ارکان نافذ بودن حکم خود در عمل برشمرده‌اند:
«ما دولت را تعيين كرديم, به حسب آن كه هم به حسب قانون ما حق داريم و هم به حسب شرع حق داريم. ما به حسب ولايت شرعي كه داريم و به حسب آراء ملت كه ما را قبول كرده است, آقاي مهندس بازرگان را مأمور كرديم كه دولت تشكيل بدهد؛ دولت موقت.»
صحيفه نور، ج 6، ص 68
نقش مردم در يافتن مصداق ولي فقيه به واسطه خبرگان و جايگاه پذيرش و مقبوليت مردمي در تنجز حکم الهي و فراهم کردن امکان اجراي آن، در بيانات رهبر گران‌قدر انقلاب به خوبي تبيين شده است. ايشان در ديدار با خبرگان رهبري، پس از تبيين مراحل تعيين حاکم اسلامی، نقش اصلي مردم را در مرحله قبول و پذيرش و تسليم و تبعيت دانسته‌اند:
«آن چيزي كه در ذهن من است، اين است كه اين قضيه حكومت در اسلام و تعيين حاكم، در سه مرحله تصوّر مي‌شود. بايد ببينيم آيا مردم در كدام يك از اين سه مرحله، نقش دارند و مي‌توانند باشند؛ از آنها چه توقّعي است؟
يكي در مرحله جعل معيارهاي حاكم است. ببينيم آيا مردم در اين زمينه طبق نظر اسلام و مباني اسلامي و فقهي ما نقشي دارند يا نه. اين‌جا جواب اين قضيه داده شده است. اصل تزِ «ولايت فقيه» كه آن را از روايت و قرآن، استنباط و به كلمات فقها استناد مي‌كنيم، معنايش اين است كه اين موضوع در شرع، تثبيت و بيان شده است و يك حكم شرعي است. شارع مقدّس، معيارها را بيان كرده است.
بنابراين مردم كه عبارتند از مكلّفين اسلامي و فرض قضيه اين است كه حكومت، مال آنهاست برخوردشان با اين مرحله، مثل برخوردشان با همه احكام ديگرِ شرعي است. شارع مقدّس، اين قضيه را تبيين و معيارها را معيّن كرده است. اين‌جا مردم، نقش مؤمن و معتقد و عامل به اين حكم و معرفت شرعي را دارند. اين، مرحله تعيين معيارها براي حاكم است بايد عالِم، فقيه و عادل باشد كه ما اينها را از شرع مي‌گيريم.
يك مرحله، مرحله تطبيق اين عناوين با يك مُعَنوَن خارجي و تعيين مصداق براي اين مفاهيم است. در اين مرحله نمي‌شود گفت كه مردم نقش ندارند؛ يعني هيچ دليلي براي اين‌كه ما بگوييم مردم در اين زمينه نقشي ندارند، وجود ندارد. منتها از آن‌جايي كه شناخت اين «عناوين» و «معنون به اين عناوين»، احتياج به مقدّمات دارد، هر كس كه بدون اين مقدّمات وارد اين مرحله شود، جز ضلالت و خطاي خود و ديگران، تأثيري نخواهد داشت. بنابراين، اين‌جا مسئله خبرگان مطرح مي‌شود. قانون اساسي تكليف اين مرحله را معيّن كرد. مردم، خبرگاني را براي اين كار معيّن مي‌كنند كه وظيفه خبرگان، تعيين مصداق اين مفاهيم است.
البته خودِ تعيين مصداق هم داستان‌ها دارد. ممكن است يك وقت مصداق، متعدّد باشد؛ در بين آنها بايد كسي را اختيار كرد. اين هم خودش موازين و معيارهايي دارد. طبعاً بايد خبره، وارد اين قضيه شود. بنابراين مردم در اين مرحله يعني مرحله دوم كه تطبيق مفهوم با مصداق و تعيين معنون به اين عناوين است نقش دارند؛ منتها نقشِ باواسطه. مردم به كسي مراجعه مي‌كنند كه در اين قضيه، صاحب تشخيص و امين است و او اين كار را مي‌كند، والّا اگر بنا باشد كه اين كار را از دست خبرگان خارج كنند و مسئله، به گونه‌اي شود كه آن را بشود با غوغا درست كرد؛ همه چيز به هم خواهد ريخت و آن معيارها به كلّي نابود خواهد شد!
مرحله‌ سوم، مرحله قبول و پذيرش مردم، و تسليم و تبعيّت مردم است. آن‌جايي است كه نقش مردم، نقش تعيين‌كننده است. حالا فرض كنيم كسي متعيّن شده است؛ ولي مردم نمي‌خواهند به تكليف خودشان عمل كنند. طبيعي است اين كس، قادر به انجام وظيفه نخواهد بود. اين‌جاست كه عملاً نقش مردم نه از باب يك حكم شرعي از باب يك واقعيت خارجي كه مصلحت‌هايي را براي ما ايجاب و مطرح مي‌كند، نقش تعيين كننده است؛ بالاخره ولي‌فقيه كه از امامِ معصوم بالاتر نيست!
اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاة و السّلام مي‌فرمايد: ‌«لو لا حضور الحاضر و قيام الحجّة بوجود الناصر لالقيت حبلها علي غاربها» بنابراين بايد وجود «ناصر» باشد؛ بايستي افراد بيايند و بخواهند. وقتي خواستند، اگر تكليفي برعهده‌ آن حاكم و مصداق آن مفاهيم خارجي است، منجزّ خواهد شد، مجبور است كه عمل كند، والّا آن تكليف - اگر بر او تكليفي باشد - تكليف منجزّي نخواهد بود. اين‌جاست كه نقش مردم، نقش مهمّي است.»
بيانات در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، 15/11/1376
از اين رو از اعضاي مجلس خبرگان و ديگر علاقه‌مندان به نظام اسلامي خواسته‌اند برای تحقق و تثبيت اين مقبوليت مردمي تلاش کنند، تا مردم مؤمن و دين‌باور با ايمان قلبي خود از نظام اسلامی حمايت کرده، به تبعيت و اطاعت از ته قلب کشانده شوند:
«هر كسي كه دغدغه مردم را دارد، بايد براي اين بخش بينديشد و كاري كند كه مردم، به ايمان و تبعيت و اطاعت از ته قلب، كشانده شوند. اين كار براي مردمي مثل مردم ما مردم مؤمن، دين‌باور و معتقد به مباني كه براي فداكاري در اين راه حاضرند، كارِ مشكلي نيست. اگر كسي واقعاً مي‌خواهد كه نقش مردم، نقش عيني، عملي و حسّاس، و مسئله ولايت فقيه، يك مسئله حقيقتاً مردمي باشد و حكومت الهي با جنبه مردمي توأم شود، بايد در اين قسمت سوم كار كند.
بايد جاذبه‌ها را چيزهايي كه مردم را به شوق مي‌آورد براي مردم بيان كنيم؛ همچنان كه مردم را براي حج، تشويق و ترغيب مي‌كنيم. احكام و فلسفه حج را مي‌گوييم و خيلي از غير معتقدينِ به حج را وادار به حج رفتن و معتقد به حج مي‌كنيم. در مسئله نماز، در مسئله زكات و خمس در همه‌ جهات براي مردم تشريح و تبيين مي‌كنيم كه مردم وادار مي‌شوند و به جهاد مي‌روند و در راه خدا بذل نفس مي‌كنند.
خوب؛ اگر مي‌خواهند مردم در قضيه ولايت فقيه هم نقش داشته باشند، بسم‌الله؛ اين‌جا جاي نقش مردم است. در اين ميدان، وارد شوند و زيبايي‌هاي اين مسئله را از نظر عقل و منطق بشري، براي مردم تبيين نمايند و مردم را در صحنه حاضر كنند تا اين‌كه حقيقتاً متّكي به مردم باشد و با مردم، همان حضورالحاضر و وجودالناصر، تحقّق پيدا كند؛ تا بشود «انقلاب اسلامي» كه پيروز شد؛ تا بشود جنگ تحميلي كه پيروز شد؛ تا بشود اين نوزده سالي كه گذرانديم و بحمدالله در همه مراحل موفق بوديم.
بنابراين، بنده اين فرمايش جناب آقاي اميني را تأييد مي‌كنم كه فرمودند «ما بايستي طوري حركت و مشي كنيم كه اين توهّم پيش نيايد كه حكومت و نظام ولايت فقيه، به معناي يك امر غير مردمي است.» بله؛ اين كاملاً درست است؛ واقعاً غير مردمي نيست، كاملاً مردمي است. معناي مردمي بودن همين است.‌»
بيانات در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، 15/11/1376
منبع:سایت قبس




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.