نويسنده: علي شيرازي
«اسماء»، دختر «عُمَيسْ» كه مادرش «خُوله» نام داشت از زناني است كه در ابتداي پيدايش اسلام، دعوت پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) را پذيرفت و در سال پنجم بعثت به همراه همسر خود، «جعفربن ابي طالب»، و حدود هشتاد نفر از مردان و زنان با ايمان، براي حفظ دين خود از مكه به حبشه هجرت كرد.
خداوند در حبشه به وي سه فرزند به نامهاي عبدالله، محمّد و عون عطا كرد و سرانجام پس از سيزده سال اقامت در حبشه، به مدينه مهاجرت كرد. (1)
در سال هشتم هجرت، شوهرش، «جعفرطيار» در جنگ موته به شهادت رسيد؛ پس از شهادت جعفربن ابي طالب - به عنوان فرمانده دلاور سپاه اسلام - پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به منزل وي آمدند و به اسماء فرمودند: «اسماء! بچّههاي جعفر كجايند؟»
اسماء، آنان را به حضور پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آورد؛ نبي گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) آنها را در بغل گرفته، بوسيدند، نوازش كردند و اشك ريختند.
اسماء عرض كرد: «يا رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم)، مگر از جعفر به شما خبري رسيده است؟»
پيامبر فرمودند: «آري! امروز جعفر شهيد شده است.»
با شنيدن اين خبر، صداي گريه در خانهي «جعفر طيار» بلند شد؛ همسايهها خبردار شدند و به خانهي اسماء آمدند. پيامبر در ميان آن جمع فرمود: «اسماء! گريه نكن. خداوند به من خبر داد كه به همسرت دو بال در بهشت عطا كرده است!»
اسماء عرض كرد: «فضايل و خوبيهاي او را هرگز فراموش نميكنم!» (2)
اسماء پس از جعفر با ابوبكر ازدواج كرد و از او هم فرزندي به نام «محمّد» به دنيا آورد؛ پس از ابوبكر نيز، به افتخار همسري با حضرت علي بن ابيطالب (عليه السلام) نايل شد. (3)
اسماء همواره در خانهي حضرت زهرا سلام الله عليه بود و محرم اسرار آن حضرت شناخته ميشد. وي در شب زفاف فاطمه سلام الله عليه - طبق وصيت حضرت خديجه - براي آن حضرت مادري كرد و بر اثر توفيق همنشيني و خدمت به آن بانوي مكرم سلام الله عليه لياقت قابلگي امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) را پيدا كرد.
در آخرين لحظات زندگي حضرت زهرا سلام الله عليه پرستاري دلسوز براي حضرتش بود، آن گونه كه حضرت فاطمه سلام الله عليه سفارش ميكند:
«اي اسماء! آن گاه كه من از دنيا رفتم، تو بايد با علي (عليه السلام) بدن مرا غسل بدهي!»
اسماء، شبانه همراه با علي (عليه السلام) بدن پاك حضرت صديقه طاهره سلام الله عليه را غسل ميدهند و كفن ميكنند. (4)
در زمان حكومت حضرت علي (عليه السلام)، محمدبن ابي بكر، فرزند اسماء، از سوي اميرالمومنين (عليه السلام) به عنوان استاندار عازم مصر ميشود؛ ولي توسط دژخيمان معاويه، مظلومانه به شهادت ميرسد.
اين خبر به اسماء ميرسد؛ بسيار ناراحت شده و در خانهي خود محلي براي عبادت اختصاص ميدهد و آن قدر گريه ميكند كه از شدت ناراحتي و فشار روحي از سينهاش خون جاري ميگردد. (5)
و بدين ترتيب مادر شهيد بودن افتخار ديگري است كه بر ساير افتخارات اسماء، همسر شهيد بزرگوار، جعفربن ابيطالب، اضافه ميشود، در ضمن، نقل شصت حديث از پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) توسط آن بانوي شجاع و قهرمان (6)، افتخاري ضميمه بر ساير ارزشهاي اوست.
پينوشتها:
1. الاستيعاب، ج4، ص 235.
2. رجال مامقاني، ج3، ص 69.
3. سيره ابن هشام، ج1، ص 275.
4. بحارالانوار، ج43، ص 211.
5. الاصابه، ج4، ص 231.
6. اعلام النساء، ص 119.
شيرازي، علي؛ (1394)؛ زنان نمونه، قم: مؤسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر تبليغات اسلامي)، چاپ هشتم.