چکیده:
مقالهی پیش رو دستاوردهای سفرهای آلفونس گابریل، ایرانشناسی اتریشی را به کویرهای ایران مورد بررسی قرار میدهد. گابریل در اوایل قرن بیستم، چندین بار به همراه همسرش به کویرهای ایران مسافرت کرد. مهمترین تفاوت بارز وی از دیگر سیاحانی که از ایران گذر کردهاند، این است که او قبل از سفر به ایران، نقشهی مسیر و آثار سیاحان، گیاهشناسان، نقشهبرداران، جانورشناسان، باستانشناسان، مأموران دولتی، پزشکان، مستشاران و دیگر خارجیانی را که به ایران آمده بودند، مورد مطالعه و بررسی قرار داد. وی سپس به منظور کشف ناشناختهها، کویرهای ایران را در نوردید. در نتایج سفرهای گابریل که توسط او به رشتهی تحریر در آمده است، نکات ارزشمندی دربارهی فرهنگ، مذهب و نژاد ایرانیان به چشم میخورد. پژوهش حاضر با اتخاذ روش مطالعات کتابخانهیی به بیان این نکات پرداخته است.کلید واژگان
کویرهای ایران، تحقیقات جغرافیایی؛ کویرشناسی؛ ایرانشناسی؛ سفر به ایران؛ آلفونس گابریلمقدمه
آلفونس گابریل (2) و همسرش اگنس گابریل (3) سه بار در سالهای 1928-1927، 1933 و 1937. م به ایران مسافرت کردند. نتیجهی اولین سفر آنها به ایران (1928-1927. م)، کتاب در شرق دور از دنیا (4) در دست ترجمه است (گابریل، 7:1392). کتاب دیگری از او به نام مارکوپولو در ایران، (5) در ایران به فارسی ترجمه و منتشر شده است (گابریل، 1381؛ همو، 1385). سفر دوم آنها به ایران، در سال 1933. م صورت گرفت که حاصل آن انتشار کتابی با عنوان Durch Persiens Wusten بوده که آن نیز در ایران با عنوان سفرنامهی آلفونس گابریل، عبور از صحاری ایران (6) ترجمه شده است (گابریل، 1392). حاصل سفر سوم آنها به ایران در سال 1938 . م منجر به انتشار کتابی تحت عنوان Aus den Einsamkeiten Iran (در خلوتگاه ایران) (7) شده است. نتیجهی دوازده سال مطالعه و بررسی سفرنامهی آلفونس گابریل نیز تحت عنوان تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران (8) به فارسی ترجمه و در مجموعهیی مستند، به وسیلهی دو کشور ایران و اتریش (برای زنده نگاه داشتن نام آلفونس گابریل) تهیه و از تلویزیون هر دو کشور پخش شده است (گابریل، 1348؛ همو، 1393؛ سیدی، 2:1390). مؤلف این کتاب ایران را قلب مشرق زمین دانسته و دیدار از کویرهای ایران را از با ارزشترین خاطراتش به شمار میآورد. او میگوید:کویرها جاذبهی خاص خود را دارند و این مناطق بیروح که معیارهای انسانی را به تمسخر گرفتهاند، تأثیر عظیمی بر مشاهدات و تفکرات میگذارند. دنیایی که ما در جستجویش بودیم بسان ستارهیی تنها، بیحرکت و رها از هر گونه مسائل گذرا، فراسوی مرگ و زندگی قرار دارد.
برای کسانی که با او بیگانهاند، مفهومی جز بیم و هراس ندارد و در قلب کسی که با زیباییها و هراسهایش آشنا شده، شوقی غیر قابل تسکین برای بازگشت دوباره جا داده است. کویر کسی را که یک بار گرفتار افسونش شده باشد، رها نمیکند... بخش نامسکون مرکزی این سرزمین [ایران]، جایی که تاکنون پای کسی به آن نرسیده و ساکنان آن ناشناخته ماندهاند، بیشتر از هر چیز دیگر ما را به سوی خود میکشد. این بخش با خصوصیات طبیعی هراسانگیز و با عظمت خود که به صورت اریب، مانند کمربندی خاک ایران را در بر گرفته، قسمتی از منطقهی بسیار خشک دنیای کهن است که در آن آب و هوای خشک، بشدت اثر گذاشته و ضایعات گستردهیی را باعث شده است. (گابریل، 9:1392-11).
در این تحقیق ابتدا به شرح حال زندگی، سفرها و وصف دیدارهای او از کویرهای ایران و دستاوردهایش پرداخته میشود. اگر چه پی بردن به عمق دستاوردهای علمی سفرنامه آلفونس گابریل، بسادگی امکانپذیر نیست؛ اما با مطالعه و بررسی سفرهای او به کویرهای ایران، شاید بتوان گوشهیی از راز عشق و علاقهی آلفونس گابریل را به این مناطق، بعنوان یک کاشف بزرگ بازگو کرد. سفرهای گابریل و همسرش به کویرهای ایران، به امید یافتن چیزی گرانبها یا جستجو برای کشف ذخایر ارضی، معادن مواد خام و دستیابی به امکانات تازه برای دادوستد نبوده است. آنها تلاش میکردند که در سایهی علم کویرشناسی فضاهای ناشناخته را بشناسند و پاسخ سؤالات خود را دریافت کنند.
زندگینامهی آلفونس گابریل
آلفونس گابریل در چهارم فوریهی 1894. م در شهر براین (9) واقع در بوهمِن (10) در کشور اتریش (جمهوری چک فعلی) بدنیا آمد. خانوادهی او در سال 1904-1903.م به وین مهاجرت کردند. گابریل دورهی دبیرستان را در وین سپری کرد. وی در جوانی توانست مقدمات جمعآوری و طبقهبندی علمی را نزد پروفسور فرانس وِرنر (11) استاد جانورشناسی دانشگاه وین فرا گیرد و نخستین کتابش را دربارهی کلونیهای فلامینگو در بونائیر (هند غربی) و نحوهی تخمگذاری آنها را (که در آن ایام بسیار سؤالبرانگیز بود)، به نگارش در آورد (خوانساری، 1385). گابریل در سال 1912. م بعد از کسب دیپلم در دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی در رشتهی پزشکی را آغاز کرد. وی در خلال جنگ جهانی اول، تحصیلات خود را نیمه تمام رها کرد و تا سال 1918. م خدمت سربازی را گذراند. بعد از پایان خدمت سربازی به ادامهی تحصیل در رشتهی پزشکی مشغول شد.گابریل، عاشق سفر به سرزمینهای کویری بود. مهمترین عامل ایجاد انگیزه و علاقهی او بر آمده از مطالعهی کتابهای زمینشناس آلمانی، یوهانس والتر، (12) به نام قانون تشکیل کویر در گذشته و حال و کتاب سون هدین سوئدی، (13) کویرهای ایران بود (هدین، 1355). سون هدین سرمشق و الگویی بزرگ برای گابریل محسوب میشد. در سال 1920. م او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهی پزشکی در دانشگاه وین به اتمام رساند و به مدت دو سال در بیمارستان «ویلهلم اینِن اِسپیتال» (14) در وین خدمت کرد. سپس یک سال بعنوان پزشک در جنوب جزایر کارابیک و سال بعد به همراه همسرش اگنس گابریل کومر، در جزیرهی بخش غربی هند به نام بونر خدمت کرد. در سال 1925. م به اروپا بازگشت. در سال 1926. م، بعنوان پزشک کاروان حج، مسافران اندونزیایی عازم به جده را از بخش تحت سلطهی هلندِ هند، همراهی کرد (Pietsch, 2011:8).
اولین سفر گابریل و همسرش به ایران
در سال 1927. م گابریل پس از یادگیری مقدماتی زبان فارسی در «انستیتو شرقشناسی وین»، (15) به همراه همسرش راهی سفر به کویرهای کشورهای عربی شد. آنها در شروع سال 1928. م سعی کردند، مسیر سفر مارکوپولو را دنبال کنند. سفر آنها به طور ششصد کیلومتر در طی چهارده روز از دمشق شروع و به صحرای شمالی بغداد و خلیج فارس و مسقط و عمان (به علت جلوگیری از سفر آنها به عربستان از طرف نیروهای انگلستان) و از آنجا به قشم و بندرعباس به سمت کوههای بَشاگرد، هودیان، سرحد و جزیرهی جازموریان ادامه یافت. متأسفانه همسر گابریل در میانهی مسیر بیمار شد و گابریل نتوانست این مسیر را دنبال کند و بناچار تا بهبودی او در کرمان توقف کرد. در ادامه گابریل تصمیم گرفت به تنهایی به ادامهی مسیر بپردازد. بنابراین تنها از بم به سمت کویر لوت حرکت و از کوه کوهبنان و بهاباد گذر کرد و به صحرای طبس و از آنجا به حلوان و بیابان باتلاقی کویر نمک رسید. بعد از طی این مسیر از راه کوه بنان و از کویر جندق و کویر ریگ جن عبور کرد. بدینسان او اولین اروپایی بود که تحت حمایت میر برکتخان فرمانروایی مقتدر بزرگ، وارد منطقهی بشاگرد و انگوران شد و پژوهشی در مورد مردم آن منطقه و فرهنگ بومی آنجا انجام داد. گابریل در قشم به جنگلهای حرا وارد شد و به تحقیق در مورد درختان جنگلی آنجا پرداخت. سپس از کوه گنو در بندرعباس بالا رفت و به چشمهی گنو رسید. گابریل در آنجا یک نمونه از ماهیهایی را که در چشمهی آبگرم معدنی زندگی میکردند، برای تحقیق به وین برد. در بشاگرد به تحقیقات مردمشناسی دست زد و متوجه شد که اختلاف نژادی و طبقاتی بین بردگان تیره رنگ و اربابان ایرانی بلوچ وجود دارد. او در ادامهی سفر از رودبار به جزیرهی جازموریان رفت و از آنجا وارد مسیر زائران حرام امام رضا، سمنان به مشهد، شد و سپس به سمت تهران حرکت کرد و بالاخره بهمراه همسرش از راه بغداد و حلب به وین بازگشت. گابریل توانست در امتداد مسیر مارکوپولو از کویر مرکزی ایران عبور کند و مسافتی در حدود دویست کیلومتر را در بیابانهای ایران طی کند. گابریل پس از بازگشت از سفر اول به وین در سال 1929. م سعی کرد، تمام نمونههای جمعآوری شده را که در طی سفر از کویرهای ایران، شامل نمونههایی از جانوران، حشرات، سنگها، ماسهها، گلها و گیاهان بدست آورده بود، در اختیار دانشگاه و موزهی وین قرار دهد. وی نوشتههای خود و همسرش را در اختیار جغرافیدان آلمانی اِرلیش فُن درایگالسکی (16) قرار داد. گابریل برای تدوین کتابهای خود از افراد و سازمانهای دیگر هم برای تبادل اطلاعات و استفاده از تجربیات و منابع تحقیقاتی آنها، بهرهی زیادی برد که از جمله میتوان به آثار این افراد اشاره کرد: مَین هارد فایندلر، (17) اُگن اُبرهومر، (18) هوگو هازینگر، (19) اُسکار فُن نیدرمابر، (20) سِر اِدوارد دِنیسون رُس، (21) آکادِمی علومِ اُتریش، (22) انجمن جغرافیدانان وین، (23) آکادمی علوم بَیرن، (24) هانس بوبِک. (25) گابریل در همان سال نیز، بعنوان پزشک کشتی در مسیر جاوه، چین و ژاپن مشغول بکار شد و سپس توسط دولت هلند، برای غلبه بر بیماری مالاریا، بعنوان پزشک بیماریهای استوایی در سوماترا و سنگاپور، عازم آن کشورها شد. دستاورد علمی او در طی این مأموریت، طرح یک نقشهی عملیاتی برای براندازی پشهی مالاریا در آن جزایر بود. گابریل در سال 1932. م از سِمت خود در اندونزی کنارهگیری کرد و آمادهی دومین سفر تحقیقاتی خود به همراه همسرش به ایران شد (lbid, 2011:9-23).دومین سفر گابریل و همسرش به ایران
دومین سفر آلفونس گابریل و همسرش به ایران در اوایل سال 1933. م آغاز شد. سفر آنها از آن نقطهیی که اولین سفر آنها به پایان رسیده بود، آغاز شد. آنها از قفقاز وارد ایران شدند و خود را به تهران و سمنان و از آنجا به جادهی سنگفرش بیابانی که در زمان صفویه ساخته شده بود، رساندند. از سمت جنوب شرقی کویر عبور کرده و بعد از گذر از کوهستان و کمربند خشکی به بیابان مرغاب کوه رسیده و در آنجا به اندازهگیری جریانهای آبی کویر اقدام کردند. در این سفر گابریل و همسرش پس از عبور از حاشیهی دریاچهی نمک، وارد قم شدند و تحت تأثیر جلال و شکوه مرقد حضرت معصومه (س) قرار گرفته و یک هفته در آن شهر اقامت کردند. هدف آنها در این سفر جمعآوری اطلاعات در خصوص کویر لوت و رسیدن به عمیقترین نقطهی کویر شهداد و بازدید از ریگ جن (سیاحت، 1393) و خور و جندق و سفر به منطقهی سرحد (خط مرزی پاکستان و ایران) و کشف علائمی از فرهنگ باستانی بود. با وجود این، امکان عبور از کویر لوت برای آنها فراهم نشد؛ ولی گابریل در ماسههای روان کویر به گونهیی ناشناخته از مارمولک دست یافت که بعد از بازگشت به وین، جانورشناساان اتریشی این مارمولک را گابریلی نامگذاری کردند. گابریل نتایج علمی سفر خود را در سال 1934. م در مقالهیی در مجلهی جغرافیدانان اتریش و در سال 1935. م در کتابی به عنوان گذری از بیابانهای ایران و عبور از مناطق خشک ایران (26) به چاب رساند (Gratzel und Robert Kostka, 2009: 193-202)در سال 1934.م گابریل حرفهی پزشکی خود را بعنوان پزشک کمکی در اورژانس وین و سپس بعنوان پزشک محله در والد فیرتِل (27) (استان نیدر اُستریش) (28) ادامه داد تا از این راه در آمدی کسب کند. او و همسرش با توجه به مشکلات اقتصادی زیاد، به زحمت توانستند هزینهی سومین سفر تحقیقاتی خود را به ایران تهیه کنند (Pietsch, 2011:13-14).
سومین سفر گابریل و همسرش به ایران
از نگاه گابریل، جنوب کویر لوت ایران منطقهیی ناشناخته باقی مانده بود؛ بنابرین در سال 1937. م گابریل و همسرش مبادرت به سومین سفر خود به قصد کنکاش دراین مطنقه کردند. آنان سفر خود را از ورامین شروع کرده و با عبور از قم و حرکت به سمت جندق، حلوان، خور و با تغییر جهت به سمت شمال، به مزینان (در استان خراسان) رفتند و دوباره با حرکتی به سمت جنوب و عبور از کویر بزرگ از شرق به سمت غرب حرکت کردند. در این سفر بود که آنها به بزرگترین هدف خود نائل آمدند؛ گذر از کویر لوت از حوضهی آبگیر شهداد. این تنها حلقهی کمربند خشکی داخل ایران است که خارج از کمربند نمکی بیابانی قرار دارد. گذر از کویر لوت به همراهی پنج نفر محلی و هشت نفر شتر، شش روز به طول انجامید. در ادامهی سفر از طریق تربت جام و بیرجند به سمت کرمان و با مرارت بسیار، به سمت زاهدان حرکت کرده و از آنجا به منطقهی سرحد و خاش و از طریق مرز میر جاوه از ایران خارج و به افغانستان وارد شدند (lbid: 12-25).گابریل بعد از بازگشت از سومین سفر تحقیقاتی خود، به عنوان پزشک محلی در لَبین دُرف در کورنُوی بورگ (29) مشغول بکار شد. در همان سال همایشی در لندن تشکیل شد که جغرافیدانان سلطنتی در آن دعوت شده بودند. وی در این همایش در مورد نتایج سفرش به شرق، سخنرانی کرد. دستاورد مهم گابریل در سفر سوم تحقیقاتیاش، رسیدن به عمیقترین نقطهی کویری دنیا از لحاظ ارتفاع نسبت به سطح دریا (110 متر)، گرمترین نقطهی روی کرهی زمین (70 درجهی سانتیگراد) و نمونهبرداری از سنگ، شن و اقلام دیگری از این منطقه بود تا بدین وسیله بتواند، اطلاعات زمینشناسی بیشتری کسب کند. پس از 1945. م گابریل، بعنوان پزشک در روستای لئوبن (30) (استان نیدراوستریش) و بعدها، به عنوان استاد مهمان و پروفسور دانشگاه تجارت جهانی (دانشگاه اقتصاد وین کنونی) مشغول بکار و تا سال 1959.م که در آن دانشگاه باز نشسته شد، به خدمت مشغول بود.
نتایج بازدید علمی از کویرهای ایران از منظر گابریل
گابریل در کتاب خود، دربارهی کویرهای ایران و راههای دسترسی به آن مینویسد:هیچ یک از اهالی بومی در اینجا از راهی که توماشک با شترهای تندرو پشت سر گذاشته و هشت روزه از دستگردان، (31) با عبور از باتلاق به ترود (32) رسیده است، اطلاعی ندارند. راه شش روزهی مورد ادعای اف اِ بوهزه (33) که مستقیماً از میان کویر نمک کاروانها را به حلول و ترود میرساند نیز قابل قبول نیست. راه ترسیم شدهی سی ای استوارت (34) در روی نقشه که از چهار ده از میان کویر به ترود میرود، مانند راهی که سیام مک گِرگور (35) از خور به سمنان روی نقشه ترسیم کرده است، هرگز وجود ندارد (گابریل، 255:1392).
گابریل میگوید:
انسان با تعجب ناظر است که شخص راهنما چگونه بر اساس علائمی که برای افراد غریبه یک معماست (زیرا هیچ چیز بخصوص در اطراف وجود ندارد که بتواند در یافتن راه کمک کند)، آرام و قاطع به سوی هدفی که به هیچ وجه از نزدیکترین فاصله قابل تمیز نیست، پیش میرود. تمام وجود این فرزندان کویر متوجه کویر است. قابلیت موروثی نسل به نسلی که ما فاقد آن هستیم به آنها اجازه میدهد صدها کیلومتر راه دور و دراز را که گاه سالهاست نپیمودهاند، بدون هر گونه خطایی طی کنند (همان: 249).
نویسنده در ادامه مینویسد:
ما در حین تماشای این منظره شگفتآور کشف مهمی کردیم. کمی دورتر از مسیر، بقایایی از خشت پخته یافتیم. با جستجوی دقیقتر در «شهر لوت»، زمین در محدودهی وسیع و در تقاطی دور از هم با خرده سفالهای پخته پوشیده شده بود که برخی از آنها نقشدار و برخی دیگر دستهدار و گردنی بلند داشتند. خرده سفالها متعلق به ظروفی بود که در سفرهای کویری هرگز همراه برداشته نمیشد. به نظر میرسید که در تهیهی آنها از دو نوع خاک رس استفاده شده باشد که یکی قرمز رنگ و دیگری نخودی رنگ بود. انسان در این جا واقعاً با یک معما روبرو است. چگونه امکان داشت که بشر در دل «لوت» که از دوران کهن چیزی جز کویر واقعی نبوده است، زندگی کرده باشد؟ چگونه میزیسته و چه میکرده است؟ آب خود را از کجا تأمین میکرده است؟ (گابریل، 290:1392).
نتیجهگیری
گابریل اولین ایرانشناسی و اولین اروپایی بود که وارد منطقهی بشاگرد و انگوران شد و پژوهشی پیرامون مردم کویرنشین آن منطقه و فرهنگ بومی آن منطقه انجام داد. عبور از قسمت جنوبی کویر لوت در فضایی به مساحت سه هزار کیلومتر مربع و رسیدن او به گرمترین نقطهی روی کرهی زمین و کشف نمونههای جدیدی از گیاهان، جانوران، حشرات و نمونهبرداری از سنگ، شن و گذر از کویر لوت از حوضهی آبگیر شهداد و توضیح او در خصوص طرز تشکیل کویرها و وجود مرتفعترین کوههای شنی در ایران، بسیار با ارزش است. گابریل و همسرش در تمام مسافرتهای خود به ایران وظیفهی خود میدانستند، به قسمتهایی از کویر داخل شوند که تا آن موقع پای کسی به آن منطقه نرسیده بود. همچنین آنها میخواستند اطلاعات و مواد بیشتری برای شناسایی کویرهای ایران جمعآوری کنند.منابع تحقیق :
- گابریل، آلفونس؛ مارکوپولو در ایران، ترجمهی پرویز رجبی، چاپ دوم، تهران: انتشارات اساطیر، 1381.
- ــــ ؛ مارکوپولو در ایران، ترجمهی کیکاووس جهانداری، تهران: انتشارات بنیاد موقوفات دکتر افشار، 1385.
- ــــ ؛ سفرنامهی آلفونس گابریل، عبور از صحار ایران، ترجمهی فرامرز نجد سمیعی، چاپ اول، تهران: انتشارات ایرانشناسی، 1392.
- ـــــ ؛ تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمهی خواجهنوری، تصحیح هومان
- خواجهنوری، چاپ اول، تهران: انتشارات ابنسینا، آذر 1348، چاپ دوم، تهران: انتشارات اساطیر، 1393.
- هدین، سون؛ کویرهای ایران، ترجمهی پرویز رجبی، چاپ دوم، تهران: انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1355.
مقاله
- خوانساری، خسرو؛ «از آلپ تا کویر، شرح حال و آثار دکتر آلفونس گابریل محقق و ایرانشناسی اتریشی»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، دی و بهمن 1382، صص 116-129.
مصاحبه
- سیدی، فخرالدین (مستندساز طبیعت)؛ ماهنامهی KWC، مهر 1390.
منابع لاتین :
Gratzl und Robert Kostka. Berge des lran, in: Die Bergwelt des lran, hrsg von Karl Graz, 2009.
Pietsch, Roland. ln den Einsamkeiten lrans - Alfons Gabriels Expeditionen durch Persische Wüsten, Spetrum lran, Wien, 2011.
پینوشتها:
1. عضو هیئت علمی پژوهشکده زبان ملل دانشگاه تهران Recellt@ut.ac.ir.
2. Alfons Gabriel (1894-1976).
3. Agnes Gabriel Kummer.
4. lm weltfernen Orient, ein Reisebericht by Alfons Gabriel, Published 1929 by R. Oldenbourg in Munchen, Berlin, Written in German. München & Berlin. Oldenbourg.1929. lm weltfernen Orient
5. Wien, Verlag Typographische anstalt, 1963. Marco Polo in Persien.
6. Stuttgart, Strecker und Schroeder, 1935.
7. Aus den einsamkeiten lrans; dritte forschungsfahrt durch die wüste Lut und Persisch Balochi-stan mit einer reise durch süd- Afghanistan, Stuttgart, Strecker und Schroder Verlag, 1939. Alfons Gabriel (mit Agnes Gabriel-Kummer): Aus den Einsamkeiten lrans. 3. Forschungsfahrt durch die Wüste Lut und Persisch- Balocistan mit einer Reise durch süd- Afghanistan (Strecker & Schroder, Stuttgart 1939).
8. Die Erforschung Persiens: die Entwicklung der abendlandischen Kenntnis der Geographie Persiens.
9. Beraun.
10. Bohmen.
11. Franz Werner (1867-1934).
12. Johannes Walter (1860-1937).
13. Seven Hedin (1865-1946).
14. Wilhelm lnen Hospital.
15. Das lnstitut fur Orientalistik in Wien.
16. Erlich von Drygalski (1865-1949).
این جغرافیدان آلمانی کسی بود که در سال 1901-1903. م به یک سفر اکتشافی به قطب جنوب دست زده بود و در سال 1906- 1395. م دارای کرسی استادی در رشتهی زمینشناسی در دانشگاه مونیخ بود.
17. Meinhard von Pfaundler (1872-1947).
18. Eugen Oberhummer (1859-1944).
19. Hugo Hassinger (1877-1952).
20. Oskar von Niedermayer (1885-1948).
21. Sir Edvard Denison Ross (1871-1940).
22. Khademie der Wissenschaft in Wien.
23. Wiener Geographischer Gesellschaft.
24. Bayerische Akademie der Wissenschaft.
25. Hans Bobek (1903-1990).
26. Durch Persiens Wusten. Neue Wanderungen in den Trockenraumen lnnerirans. Alfons Gabriel; Agnes Kummer Gabriel; Stuttgard, Strecker und Schroder, 1935.
27. Wald Fiertel.
28. Nieder Oesterreich.
29. Leibendorf von Korneuburg.
30. Leoben.
31. روستایی از توابع بخش دستگردان، در شهرستان طبس، استان خراسان جنوبی ایران.
32. ترود در فاصلهی حدود 130 کیلومتری جنوب شاهرود در استان سمنان قرار دارد.
33. F. E. Buhse.
گیاهشناس روسی که در آوریل 1849. م در جهت خط استوا از دامغان، جندق وارد کویر بزرگ شد و از باتلاقهای نمک عبور کرد.
34. C. E. Stewart
35. C. M. Macgregor.
گروه نویسندگان، (1395)، رویا خویی، مطالعات ایرانشناسی (3)، تهران: بنیاد ایرانشناسی ایرانچاپ، چاپ سوم.