1335-1267 ش / 1377-1305 ق / 1888-1958 م

اندیشه سیاسی ابوالکلام آزاد (2)

آزاد در بررسی اندیشه‌های اسلامی در سده‌های نوزدهم و بیستم، سه مکتب مختلف را از هم متمایز می‌سازد که مکتب اول را با صفت اصلاح فرنگی (تجددطلبان غرب‌گرا) مشخص می‌کند. از نظر آزاد، سر سید احمد خان
سه‌شنبه، 11 مهر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اندیشه سیاسی ابوالکلام آزاد (2)
 اندیشه سیاسی ابوالکلام آزاد (2)

نویسنده: سید قندیل عباس (1)

 
 

چالش‌های فکری زمان

1. جایگاه آزاد در میان اندیشمندان اسلامی

آزاد در بررسی اندیشه‌های اسلامی در سده‌های نوزدهم و بیستم، سه مکتب مختلف را از هم متمایز می‌سازد که مکتب اول را با صفت اصلاح فرنگی (تجددطلبان غرب‌گرا) مشخص می‌کند. از نظر آزاد، سر سید احمد خان (در هندوستان)، سلطان محمود و فؤاد پاشا (در ترکیه)، محمدعلی پاشا (در مصر) و خیرالدین پاشا (در تونس)، به این مکتب تعلق داشتند. دومین مکتب، اصطلاح‌طلبی سیاسی است و شاخص‌ترین چهره‌ی این مکتب سید جمال است. آزاد، مدحت پاشا (در ترکیه) را نیز در زمره‌ی این مکتب قرار می‌دهد. سومین مکتب مورد نظر آزاد هم مکتب اصلاح‌طلبی دینی است. او در این باره می‌گوید:
«این مکتب هر چند طرفداران کمتری داشت ولی تنها مکتبی بود که در طریق حقیقت ره می‌سپرد. نمایندگان این مکتب محمد عبده (در مصر)، عبدالرحمن کواکبی و کمال‌الدین قاسمی (در سوریه) و شیخ صدرالدین (در روسیه) بودند». (2)
آزاد خود را متعلق به مکتب سوم (اصلاح‌طلبی دینی) و سخنگوی اصلی این مکتب در هندوستان می‌دانست و معتقد بود هر رشته‌ای از اعمال آدمی به فرمان مذهب است. او انحطاط اسلام را ناشی از تعطیلی «اجتهاد» و جایگزین شدن ظواهر و جزئیات دین به جای اصول می‌دانست و صریحاً می‌گفت: «تنها پایه‌ی ملیت راستین مسلمانان ادراک و انجام فرمان‌های شریعت است». (3)

2. پان‌اسلامیسم

جنبش پان‌اسلامیسم با هدف ایجاد وحدت بین کشورها و ملت‌های مسلمان به وجود آمد. یکی از شاخصه‌های مهم این جنبش ستیز با امپریالیسم غربی براساس احساسات دینی بود. این جنبش در مناطق مختلف جهان با شیوه‌های گوناگونی ادامه پیدا کرد. در هند رهبرانی مانند آزاد، تحت تأثیر افکار پان‌اسلامیستی از یک‌سو تلاش می‌کردند مسلمانان این سرزمین را برای مبارزه با دولت استعماری انگلیس سازماندهی کنند و از سوی دیگر علاقه‌مند بودند از مسلمانان دیگر سرزمین‌های اسلامی نیز پشتیبانی نمایند و برای رهایی از ارزش‌های مادی و معنوی استعمار، کوشش می‌کردند. هنگامی که ابوالکلام آزاد، فعالیت‌های سیاسی خود را از طریق انتشار مجلل الهلال آغاز کرد، علاوه بر سازماندهی مسلمانان هند در برابر سلطه‌ی استعماری انگلیس، توجه خود را به اوضاع خلافت عثمانی، جنگ بالکان و حرکت‌های انقلابی در جهان عرب نیز معطوف کرد. در همین دوران (1913-1912 م) جمعیت‌های سری (پان‌اسلامیست) در کلکته به وجود آمد و آزاد شاخص‌ترین رهبر جوامع پان‌اسلامیست بود. (4) او برای برانگیختن توده‌های مسلمان علیه سلطه استعماری انگلیس و با اشاره به سیاست‌های استعماری آن می‌گوید:
«فرصتی که نزدیک شدنش احساس می‌شد، اکنون فرا رسیده است. نشانه‌هایی که از سوی قدرت کامله (خدا) برای پیروزی اسلام بر کفر معین شده‌اند، یک یک خود را نمایان می‌سازند... آنها حقایق را تحریف می‌کنند...، تصمیم قطعی آنها بر جلوگیری از کردارهای نیک است. استبداد و ستمگری را از حد گذرانده‌اند،‌ تصور می‌کنند که فرایض دینی و اسلامی احکام کهنه‌ای هستند و تصور می‌کنند که تمام دنیا باید اسیر و بنده‌ی آنها باشد و هیچ دهکده‌ی فقیر و درمانده‌ای هم از فرمان و قدرت آنها خارج نباشد.» (5)
او در نهایت صریحاً اعلام می‌کند که اطاعت از چنین مردمی حرام است. آزاد اندیشه‌های پان‌اسلامیستی خود را در حد ارائه‌ی نظر رها نکرد، بلکه تلاش نمود این اندیشه‌ها را جامه‌ی عمل بپوشاند؛ لذا در جهت اهداف پان‌اسلامیستی خود، جمعیتی با نام «حزب الله» تشکیل داد و تلاش کرد مسلمانان هند را تحت فرمان یک «امام» (خود آزاد) یکپارچه سازد و از این طریق درصدد بود با کسب اعتماد و همکاری هندوها، علیه حرکت استعماری بریتانیا اعلام جهاد کند. او همچنین از تحریم کالاهای خارجی جانبداری می‌کرد. (6)
آزاد در جهت اهداف پان‌اسلامیستی خود تأکید زیادی بر وحدت مسلمین داشت و همه‌ی مسلمانان جهان را در قالب یک جامعه‌ی واحد قرار می‌داد و خلیفه‌ی عثمانی را به عنوان رهبر این جامعه معرفی می‌کرد. آزاد در جهت بحث قانون مرکزیت و دایره‌ها در خلقت موجودات دنیا، بر این نکته نیز تأکید می‌ورزید که همانند زندگی مادی و معنوی افراد بشر، برای زندگی دسته جمعی و قوی آنها نیز مراکزی در نظر گرفته شده است. (7) او «خلیفه یا امام» را به عنوان مرکزی مطرح می‌سازد که تمام امت بسان دایره‌ای به دور این مرکز قرار گرفته است. (8) در طرح چنین اندیشه‌هایی، نگرانی اصلی آزاد، اختلافات و تفرقه‌ی موجود میان مسلمانان بود. او درصدد بود تا از یک‌سو مسلمانان هند را با یکدیگر متحد سازد و از سوی دیگر پیوند آنها را با دیگر جوامع اسلامی برقرار کند تا از این طریق نوعی یکپارچگی جهانی میان مسلمانان جهان به وجود آید. وی با ابزار نگرانی از اختلافات موجود میان مسلمانان هند می‌گوید:
«در هند میلیون‌ها مسلمان زندگی می‌کنند که بزرگ‌ترین جمعیت مسلمانان دنیا هستند، اما هیچ پیوستگی در بین آنها به چشم نمی‌خورد؛ هیچ احساس وحدت قومی در میان آنها دیده نمی‌شود؛ آنها هیچ رهبر یا امیری ندارند؛ از هیچ‌گونه حکومت مذهبی یا پیشوایی نیز برخوردار نیستند؛ آنها فقط جماعتی یا گروهی یا دسته‌ای هستند که در سراسر هندوستان پراکنده‌اند و به طور قطع در راه زندگانی بربریت و غیراسلامی گام بر می‌دارند». (9)
با طرح چنین افکاری، آزاد درصدد بود تا مسلمانان هند را تحت امارت سراسری، متحد و یکپارچه سازد، امارتی که با خلیفه‌ی عثمانی اتحاد داشته باشد و به نام او، زندگی سیاسی و اجتماعی مسلمانان هند را سامان دهد. (10) در مجموع، اندیشه‌های پان‌اسلامیستی آزاد عمدتاً بر ایجاد وحدت در میان مسلمانان هند متمرکز شد و هدف اصلی این تلاش نیز مبارزه با دولت استعماری بریتانیا و همچنین استقلال هند بود. تنها موضوعی که اندیشه‌های پان‌اسلامیستی آزاد را با جریان‌های بین‌المللی پیوند می‌داد، دیدگاه او در مورد «خلافت» بود که خلافت عثمانی را به عنوان محور و مرکز جهان اسلام مطرح می‌کرد.

3. اصلاح‌طلبی و تجدید حیات اسلامی

برخی صاحب‌نظران معتقدند مکتب ضد امپریالیستی و ایستادگی برای کسب آزادی، در پوشش «تجدید حیات مذهبی» بین مسلمانان هند ظهور پیدا کرد، در حالی که وحدت جهانی اسلام و حفاظت از خلافت عثمانی به طور واضح روی بیرقش نمایان بود. از نظر این دسته از صاحب‌نظران، برجسته‌ترین مدافع و رهبر ایدئولوژیک این تجدید حیات، ابوالکلام آزاد بود. (11) همان طور که قبلاً ذکر شد، آزاد، با اشاره به تجدید حیات اسلامی در سده‌های نوزدهم و بیستم، سه نوع جنبش اصلاح‌طلبانه‌ی اسلامی را از هم متمایز می‌سازد که عبارت‌اند از: تجددخواهی غرب‌گرایان، اصلاح‌طلبی سیاسی و اصلاح دینی. آزاد خود را متعلق به دسته‌ی سوم، یعنی جنبش اصلاح دینی می‌داند و محمد عبده و عبدالرحمن کواکبی را نیز در زمره‌ی نمایندگان این نحله‌ی فکری قرار می‌دهد. او در مجله‌ی الهلال نیز همان روشی را در پیش می‌گیرد که سید جمال‌الدین با همکاری محمد عبده در عروةالوثقی اتخاذ کرده بود. آزاد هدف الهلال را صریحاً بدین صورت بیان می‌کرد: هدف اصلی و اساسی الهلال تأکید بر این نکته‌ی مهم است که مسلمانان باید در اعتقادات و اعمال خود، به کتاب خدا و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) (قرآن و حدیث) تمسک جویند. او از لحاظ سیاسی خواستار تحقق یافتن وحدت اسلامی و رهبری واحد مسلمانان بود و اختلاف و تفرقه را ناشی از جهل می‌دانست. (12)
تجددخواهی آزاد دارای ویژگی‌های منحصر به فردی بود. وی میان «تأسیس» و «تجدید» فرق می‌گذاشت و تجددخواهی را آن‌گونه که افرادی مانند سر سید احمدخان تلاش می‌کردند، قبول نداشت و متمایل به تأسیس یا نوسازی براساس الگوهای اولیه بود. آزاد معتقد بود که شریعت اسلام کامل‌ترین«ضابطه‌ی حیات» است، لذا مسلمانان نیز باید «بهترین امت‌ها» شوند. او تأکید می‌کرد که مسلمانان تنها در صورتی می‌توانند شایسته‌ی عنوان «بهترین امت» شوند که زندگی خود را براساس «الگوهای اولیه»، یعنی قرآن و سنت استوار سازند. با این حال هنگامی که موضوع مقتضیات زمان مطرح می‌شود، آزاد بر روی ضرورت «اجتهاد» پای می‌فشارد. او استدلال می‌کند که به لحاظ ذهنی «کمال مطلوب» بودن دین اسلام، انکارناپذیر است، اما به لحاظ عینی به درجه‌ی «کمال مطلوب» رساندن دین اسلام مستلزم ترویج اصل «اجتهاد» است. او اجتهاد را وسیله‌ای برای نوسازی بر پایه‌ی الگوهای اولیه تلقی می‌کند و معتقد است که اسلام دین کمال مطلوب است و برای عینیت بخشیدن به این کمال آنچه لازم است، اجتهاد و نوسازی، است نه تجددخواهی. (13)
آزاد در ترجمه و تفسیر خود از قرآن با عنوان ترجمان القرآن که شاهکار ادبی او به حساب می‌آید، کوشید تا از هرگونه گرایش توجیه‌گرانه و استنباط خارج از نص قرآن بپرهیزد. او در این اثر خود از طریق تلاش برای کشف معنای اصلی قرآن، سعی کرد به پالایش تحریف‌ها دست بزند. همچنین از طریق ترجمان القرآن برای رفع ابهامات ناشی از تلاش فلاسفه‌ی مسلمان پیرو اصالت عقل که سعی داشتند قرآن را با موازین نو افلاطونی منطبق کنند، همت گماشت. در این جهت او به مبارزه با آن عده از مفسران اولیه‌ی قرآن برخاست که به نظر وی، در ادراک خود از برخی آیات کتاب مقدس، مرتکب خطا شده بودند. (14) در مجموع گرچه آزاد دقیقاً یک تجددطلب به حساب نمی‌آید، اما افکار مطرح شده در آثار وی بر تجددخواهان مسلمان در زمینه‌ی سازماندهی نگرش‌های دینی و ارزش‌های اخلاقی و مقتضیات زمان از دیدگاه آنان، تأثیر عمیقی گذاشته است. (15)

4. ناسیونالیسم

خلافت عثمانی از نظر ایدئولوژیک، جمعیت‌های پان‌اسلامیک را تحرک می‌بخشید، اما وقتی این محرک مهم پان‌اسلامیست‌ها از بین رفت، برخی رهبران مسلمان هند از جمله ابوالکلام آزاد، برای رهایی از استعمار انگلیس به سوی افکار ناسیونالیستی گرایش پیدا کردند. در واقع ناسیونالیسم قسمت مکمل دورنمای پان‌اسلامیک بود که آزاد در سفرش به سراسر خاورمیانه به دنبال آن گشت. زمانی که هم از نظر احساسی و هم از لحاظ تعقلی با دنیای اسلامی ترک‌ها، عرب‌ها و ایرانی‌ها آشنا شد در واقع به ضرورت «آزادی ملی» پی برد و بر همان آرمانی که این مردمان را و مردمان مملکت خودش (هندوستان) را به جنبش و حرکت در می‌آورد، اصرار ورزید، (16) بنابراین می‌توان گفت که ناسیونالیسم از زمانی بر اندیشه‌های آزاد تأثیر گذاشت که او در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی حرکت‌های ناسیونالیستی انقلابی را به طور عملی مشاهده کرد.
آزاد عقیده داشت که ناسیونالیسم و اخوت اسلامی نه تنها ضد و نقیض هم نیستند، بلکه یکی و همسان‌اند. (17) بدین طریق او دو هویت، یعنی پان‌اسلامیسم و ناسیونالیسم را با همدیگر تلفیق کرده بود. از سال 1912 م تا سال 1922 م، اندیشه‌های پان‌اسلامیک بر اندیشه‌های ناسیونالیستی آزاد غالب بود؛ اما پس از سال 1922 م که به دنبال الغای خلافت عثمانی جنبش خلافت در هند فرو نشست، آزاد از هویت پان‌اسلامیک خود تقریباً جدا شد و برای ادامه‌ی مبارزه با استعمار انگلیس، اندیشه‌ی «ناسیونالیسم هندی» را در پیش گرفت اما برخی از همکاران او در جنبش پان‌اسلامیک (1922-1912 م)، راه جدایی مسلمانان از هندوها و تقاضا برای تأسیس کشور جداگانه‌ی اسلامی (پاکستان) را برگزیدند. (18)
آزاد، براساس اندیشه‌های ناسیونالیستی خود بر مبارزه‌ی مشترک مسلمانان و هندوها علیه استعمار انگلیس تأکید داشت. او حتی همکاری با هندوها (حزب کنگره) را با استناد به قرآن توجیه می‌کرد و عقیده داشت قرآن میان کافران محارب و غیر محارب تمایز قائل می‌شود. با این استدلال مذهبی، آزاد همکاری مسلمانان را با کافران غیر محارب به ویژه هندوها که به عقیده‌ی آزاد، هرگز به سرزمین‌های اسلامی حمله نکرده و با انگیزه‌های مذهبی مسلمانان را نکشته‌اند، مجاز می‌شمرد. (19) با مشاهده‌ی چنین اندیشه‌هایی، جواهر لعل نهرو رهبر برجسته‌ی حزب کنگره می‌گوید: «آزاد ثابت کرد که هیچ گونه درگیری میان اسلام و ناسیونالیسم هندی وجود ندارد». (20)
به هر حال، آزاد بر پایه‌ی اندیشه‌های ناسیونالیستی، مبارزه‌ی خود را با دولت استعماری بریتانیا ادامه داد. او معتقد بود که هند نباید پس از استقلال تجزیه شود، بلکه مسلمانان باید در کنار هندوها زندگی کنند. آزاد به دلیل این بخش از اندیشه‌های خود به تدریج از اکثریت جامعه‌ی مسلمانان مجزا شد و حتی در انزوا قرار گرفت، (21) زیرا در آن زمان بیشتر مسلمانان اعتماد خود را نسبت به هندوها از دست داده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که ممکن است پس از استقلال از استعمار بریتانیا، تحت سلطه‌ی هندوها قرار گیرند، لذا از طریق مسلم لیگ، تقاضای کشوری جداگانه (پاکستان) را برای مسلمانان هند مطرح ساختند. این تقاضای مسلم لیگ مورد مخالفت شدید آزاد قرار گرفت و او پیوند خود را با جنبش ناسیونالیسی حزب کنگره، همچنان حفظ کرد. البته وی با ملاحظه‌ی نگرانی‌های مسلمانان (اقلیت) از سلطه‌ی هندوها (اکثریت)، دیدگاه‌های خاصی را در مورد حکومت آینده‌ی هند مطرح ساخت که قابل تأمل است.

5. دیدگاه آزاد در مورد پاکستان

ابوالکلام آزاد مخالف تجزیه‌ی هند بود و هندوستان پس از استقلال را به صورت فدراسیون اقوام مذهبی (به ویژه مسلمانان و هندوها) پیشنهاد کرده بود. او تلاش کرد تا از طریق مطرح ساختن نظام فدرالی برای هندوستان، نگرانی اقلیت بودن مسلمانان این سرزمین را رفع نماید، اما در این زمینه توفیق نیافت و بخش بزرگی از مسلمانان هند همچنان بر تقاضای تأسیس یک کشور جداگانه‌ی اسلامی یعنی پاکستان پای فشردند. (22) آزاد در مورد مخالفت خود با تشکیل پاکستان، دلائل گوناگونی داشت و می‌گفت:
«من طرح پاکستان را که توسط مسلم لیگ تهیه شده است از هر لحاظ مورد مطالعه قرار دادم. به نام یک نفر هندی آثار آن را برای آتیه‌ی هندوستان به طور کلی بررسی کردم، و نیز به نام یک نفر مسلمان تأثیری را که ممکن بود در سعادت و سرنوشت مسلمانان هندوستان داشته باشد، مورد دقت قرار دادم و پس از مطالعه و بررسی کافی از هر لحاظ بدین نتیجه رسیدم که آن طرح برای هندوستان و برای مسلمانان - علی الخصوص - مضر است و در واقع ایجاد مشکلات بیشتر می‌کند.» (23)
آزاد که زمانی تحت تأثیر اندیشه‌های پان‌اسلامیک، اسلام را به عنوان «دین کمال مطلوب» محور بحث‌های خود قرار می‌داد، (24) تحت تأثیر افکار ناسیونالیستی اعتراف می‌کند:
«اسم پاکستان در من ایجاد نفرت می‌کند. این کلمه بدان معنی است که فقط قسمتی از دنیا پاک است و بقیه ناپاک‌اند. تقسیم زمین به صورت پاکان و ناپاکان برخلاف دین و روح واقعی اسلام است... طرح پاکستان بالذات نشانه‌ای از شکست است و درست مثل یهودی‌هاست که تقاضای کشوری ملی را داشته باشند...» (25)
آزاد، در توجیه مخالفت خود با تشکیل پاکستان این نگرانی را مطرح می‌ساخت که در صورت تقسیم هند به دو کشور، اقلیت مسلمان در هند بیش از پیش دچار ضعف خواهد شد و ضدیت دو کشور با یکدیگر موجب نادیده گرفته شدن حقوق اقلیت‌ها می‌شود. (26) با وجود هشدارهای آزاد در مورد تجزیه‌ی هند، در نهایت پاکستان تشکیل شد و حکومت مسلمانان در این کشور روی کار آمد. پس از تشکیل پاکستان نیز آزاد همچنان برگفته‌های پیشین خود پای می‌فشرد:
«تنها نتیجه‌ی خلقت پاکستان آن بود که موقعیت مسلمانان در هندوستان ضعیف شد. از طرف دیگر هنوز نشانه‌ای از اینکه دولتی قوی و کارکن می‌تواند در پاکستان به وجود آید دیده نمی‌شود... هرچه بیشتر در این باره فکر می‌کنم بیشتر معتقد می‌شوم که ایجاد پاکستان مسئله‌ای را حل نکرده است... آیا کسی می‌تواند منکر این شود که ایجاد پاکستان مسائل فرقه‌ای را حل نکرده، بلکه آن را شدیدتر و پرآزارتر نموده است؟» (27)
در نهایت آزاد با ابزار نگرانی از تهدیدهای امنیتی هند و پاکستان نسبت به یکدیگر، هزینه‌های دفاعی دو کشور را سرسام‌آور می‌داند و معتقد است که اگر این مقدار سرمایه خرج بهبود و توسعه و ترقی می‌شد، به پیشرفت مردم بیشتر از همیشه کمک می‌کرد. آزاد در پایان با اشاره به اینکه، کشور جدید پاکستان به یک امر واقعی تبدیل شده است، تأکید می‌کند که به نفع پاکستان و هندوستان است که روابط دوستانه داشته باشند و با یکدیگر همکاری کنند. (28)

جمع‌بندی

اندیشه‌های ابوالکلام آزاد در حوزه‌های «پان‌اسلامیسم» از یک‌سو و «ناسیونالیسم» از سوی دیگر قابل تأمل است. صرف‌نظر از برخی تعارضاتی که نسبت به این دو حوزه‌ی فکری در اندیشه‌های وی مشاهده می‌شود، این حقیقت را نمی‌توان انکار کرد که او از طریق ارائه‌ی نظریات شورانگیز در این دو حوزه، جهت فراهم آوردن زمینه برای رهایی مردم هند از استعمار انگلیس نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. به عبارت دیگر، آزاد از طریق نوعی تلفیق در اندیشه‌های پان‌اسلامیستی و ناسیونالیستی، تلاش کرد تا جبهه‌ای متحد متشکل از مسلمانان و هندوها در برابر استعمار بریتانیا به وجود آورد. اما این سؤال این تلاش آزاد چه تأثیرات جانبی‌ای در جوامع مسلمانان و هندوان بر جای گذاشته است، موضوعی است که توجه بسیاری از پژوهشگران اندیشه‌های دینی و سیاسی را به خود مشغول کرده است.
بررسی افکار و اندیشه‌های آزاد قبل از آغاز جنبش خلافت در هند در سال 1919 م نشان می‌دهد که در آن زمان او عمدتاً دارای هویت «پان‌اسلامیک» بود و تلاش می‌کرد تا مسلمانان زیر پرچم اسلام متحد شوند. آزاد در این دوره خلافت را به عنوان مرکز دایره‌ی نظام مذهبی سیاسی اسلام مطرح می‌کرد و معتقد بود مسلمانان باید حول محور «خلیفه» گرد هم آیند. در سال 1906 م هنگامی که «مسلم لیگ» تشکیل شد، آزاد در آن شرکت جست، اما در عین حال مبارزات انقلابی خود را از طریق پیوستن به یک گروه افراطی انقلابی هندو آغاز کرد. در حالی که آزاد در خاطرات خود اعتراف می‌کند در آن زمان همه‌ی دسته‌های انقلابی هندو، علیه مسلمانان بودند. حتی آنها تلاش کردند تا آزاد را نیز از حلقه‌ی مرکزی خود به دور دارند؛ اما آزاد سعی کرد بی‌اعتمادی هندوها را نسبت به مسلمانان از بین برده و جبهه‌ی متحدی علیه استعمار انگلیس به وجود آورد. او در این تلاش خود موفقیت نسبی نیز کسب کرد. (29)
هویت پان‌اسلامیک آزاد و در عین حال شرکت وی در فعالیت‌های افراطیون هندو، بسیاری از مسلمانان را سردرگم کرد و در نتیجه‌ی همین سردرگمی از او سؤال شد که امروز، سه طریق سیاسی پیش روی مسلمانان هند قرار دارد: آنان می‌توانند همان جا که هستند باقی بمانند (احتمالاً به خط‌مشی سر سید احمدخان اشاره می‌کند) یا از روش معتدل هندوهایی تبعیت کنند که حاضرند تحت حکومت بریتانیا، با حقوق ویژه‌ای که به آنان داده می‌شود، زندگی کنند، یا اینکه می‌توانند از گروه سیاسی سوم (هندوها) متابعت کنند، یعنی از هندوهای آنارشیستی که می‌خواهند بهارت ماتا (مادر هند) را با کمک بمب و طپانچه از سلطه‌ی بیگانه رها کنند، لطفاً به ما بگویید، مایل هستید که ما از کدام یک از این جناح‌ها پیروی کنیم. شما خط‌مشی خود را روشن کنید، آنگاه ما تصمیم خواهیم گرفت که می‌توانیم با شما همراه شویم یا نه؟ (30) آزاد در پاسخ به این نامه تأکید کرد:
«مسلمانان را نیازی به تبعیت از هیچ گروه سیاسی نیست، آنها قرن‌ها دنیا را رهبری کرده‌اند و هنوز هم می‌توانند بکنند. تا زمانی که ما از اسلام پیروی می‌کنیم، مجبور نیستیم در مسائل سیاسی از هندها تبعیت کنیم...» (31)
آزاد علی‌رغم دیدگاه‌های مذکور خود، در جریان جنبش خلافت تلاش کرد تا همکاری رهبران هندو را در جهت اهداف جنبش خلافت جلب نماید و حتی برای رسیدن به اهداف جنبش خلافت از برخی برنامه‌های گاندی و نهرو (از جمله برنامه‌ی عدم همکاری) نیز تبعیت کرد.
افزون بر آن، پس از فروکش کردن جنبش خلافت در حالی که بسیاری از رهبران این جنبش فعالیت‌های خود را از طریق مسلم لیگ ادامه دادند، آزاد رسماً به عضویت کنگره (که در مقابل مسلم لیگ، حزب هندوها تلقی می‌شد) درآمد. او از هویت پان‌اسلامیستی خود به تدریج دوری جست و فعالیت‌های خود را در قالب اندیشه‌های ناسیونالیستی قرار داد.
در مورد این تغییر جهت آزاد، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است. بعضی می‌گویند به وجود آوردن جبهه‌ی متحد مسلمانان و هندوها از جمله سیاست‌های دراز مدت آزاد بود و او این سیاست را در زمان قبل و بعد از جنبش خلافت ادامه داد. (32) عده‌ای نیز بر این عقیده‌اند که همکاری با هندوها حرکتی سیاسی و فرصت‌طلبانه‌ای بود که آزاد آن را برای رسیدن به برخی اهداف پان‌اسلامیک خود (مانند رهبری و خلافت) به کار بست. (33) اما به نظر می‌رسد که آزاد در واقع از اندیشه‌های پان‌اسلامیستی خود به میزان زیادی فاصله گرفته بود و به اندیشه‌های ناسیونالیستی (هندی) اعتقاد راسخ پیدا کرده بود، زیرا اگر او همچنان پایبند به اندیشه‌های پان‌اسلامیستی بود، می‌توانست فعالیت‌های خود را از طریق «جمعیت علمای هند» ادامه دهد؛ به ویژه اینکه این حزب نیز مانند کنگره، مخالف تجزیه‌ی سرزمین هند و دارای تمایلات ناسیونالیستی بود و علاوه بر آن بر اندیشه‌های اسلامی همچنان اصرار می‌ورزید.
برخی استدلالات آزاد در مخالفت با تشکیل پاکستان نیز بیانگر این واقعیت است که در دوران پس از جنبش خلافت، هویت ناسیونالیستی او بر هویت پان‌اسلامیستی‌اش غلبه پیدا کرده بود. به عنوان مثال، آزاد که در گذشته مسلمانان جهان را در قالب یک جامعه‌ی واحد قرار می‌داد، (34) در زمان تشکیل پاکستان استدلال می‌کرد:
«این یکی از بزرگ‌ترینشیادی‌ها نسبت به مردم است که به آنها بگویند «تمایلات مذهبی» می‌تواند در جاهایی که از لحاظ جغرافیایی، اقتصادی، زبان و فرهنگ مختلف است، آنها را متحد سازد... درست است که اسلام کوشید تا اجتماعی بنا نهد که از حدود نژاد و زبان و اقتصاد و سیاست بگذرد، ولی تاریخ نشان داد که بعد از چند سال و یا حداکثر صد سال، اسلام نتوانست همه‌ی کشورهای مسلمان را در یک کشور و بر پایه‌ی اسلام متحد سازد.» (35)
در مجموع به نظر می‌رسد که همکاری با کنگره، آزاد را از اکثریت جامعه‌ی خودش مجزا کرد. (36) او اگرچه به دلیل افکار دینی سیاسی خود از اندیشمندان اسلامی به حساب می‌آید، اما با توجه به عملکردش در صحنه‌های سیاسی، نمی‌توان او را به عنوان یک رهبر واقعی مسلمانان به شمار آورد. به عبارت دیگر آزاد، گرچه در حوزه‌ی اندیشه‌های اسلامی قلم زد و سخن راند اما به دلیل گرایش‌های ناسیونالیستی خود به تدریج از جامعه‌ی مسلمانان جدا شد و به قول راجات رای «آزاد بیش از آنچه به عنوان رهبر مسلمانان شناخته شود به عنوان عضو کنگره از او یاد می‌شود». (37) محمدعلی جناح بنیان‌گذار پاکستان نیز در پاسخ به یک نامه‌ی آزاد به او می‌گوید:
«مسلمانان هند به شما هیچ اعتمادی ندارند. آیا شما احساس نمی‌کنید که کانگرس [کنگره] فقط به این خاطر منصب ریاست را برعهده‌ی شما گذاشته است تا بتواند خود را به عنوان سازمانی ملی مطرح سازد... شما نه نماینده‌ی هندوها هستید نه نماینده‌ی مسلمانان. کانگرس حزب هندوهاست، اگر شما کمی احساس [مسلمانی] دارید باید استعفا دهید». (38)
علی‌رغم انتقادهایی که از شخصیت آزاد به عمل آمد، برخی ویژگی‌های منحصر به فرد، او را در میان اندیشمندان مسلمان هند برجسته‌تر می‌کند. او تنها کسی بود که در کنار مطالعات دینی عمیق، علوم و اندیشه‌های غربی و جدید را نیز شناخت. وی از یک‌سو مسائل و مشکلات مسلمانان هند را ریشه‌یابی کرد و از سوی دیگر از طریق سفر به کشورهای مصر، ترکیه، سوریه، عراق و ایران با مسائل و نحوه‌ی مبارزه‌ی دیگر مسلمانان جهان نیز آشنا شد. ابوالکلام آزاد در عین حال که نظریه‌های عقلی داشت با علوم و تاریخ اسلامی به خوبی آشنا بود و قرآن و متون اسلامی را با نظریه‌های عقلانی تفسیر می‌کرد و به قول جواهر لعل نهرو:
«او مخلوطی شگفت‌انگیز از محققان و دانشمندان قرون وسطایی با حکمای عقلی قرن هیجدهم و نظریه‌های مدرن و جدید بود.» (39)
تمجید و انتقاد گسترده از آزاد، بیانگر این واقعیت است که اندیشه‌های او باارزش بوده است و او به عنوان اندیشمندی برجسته، بسان ستاره‌ای درخشان در آسمان فکر و نظر، به همراه دیگر ستارگان علم و دانش همچنان می‌درخشد. (40)

پی‌نوشت‌ها:

1. نویسنده و محقق علوم سیاسی از پاکستان.
2. ابوالکلام آزاد، خطبات آزاد، دهلی، 1974، صص 109-108.
3. همان؛ همچنین: علی اشرف، پیشین، ص 83؛ و:
Aziz Ahmad, G.E. Von Grunebaum, Muslim Self-Statement in india and Pakistan 1857-1968, Wiesbaden: Otto Harrassowitz., 1970, pp. 124-129.
4. راجات رای، پیشین، صص 99-98.
5. همان، ص 104، به نقل از: الهلال، 1913 م.
6. همان، ص 105، (1947-1857 م).
Mushir U. Haq, Muslim Politics in Modern India, Meerut, 1970, pp.91-92.
7. Ira M. Lapidus, A History of Islamic Societies, Cambridge: Cambridge University Press, 1991, p. 731.
8. ابوالکلام آزاد، مسئلة خلافت، پیشین، صص 39-37.
9. علی اشرف، پیشین، ص 85، به نقل از: ابوالکلام آزاد، خطبات، ص 131.
10. همان.
11. همان، ص 82.
12. دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، پیشین.
13. همان، به نقل از:
Aziz Ahmad, Studies in Islamic Culture in the Indian Encironment, Oxford: Oxford University Press, 1964, p.67.
14. راجات رای، پیشین، ص 102؛ ضیاء الحسن فاروقی، «دیانت رسمی و انحراف از آن در هند»، در: مشیر الحسن، جنبش اسلامی و گرایش‌های قومی در مستعمره‌ی هند، حسن لاهوتی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1367، ص 354.
15. راجات رای، همان.
16. همان، ص 101.
17. همان.
18. همان، ص 117.
19. علی اشرف، پیشین، ص 87.
20. جواهر لعل نهرو، تلاش هند، پیشین، ص 447.
21. راجات رای، پیشین، ص 117.
22. ابوالکلام آزاد، هند آزادی گرفت، پیشین، صص 196-192.
23. همان.
24. Aziz Ahmad, studies in Islamic culture in the Indian Environment, Op. Cit., p.67.
25. ابوالکلام آزاد، هند آزادی گرفت، پیشین، ص 196.
26. همان، ص 198.
27. همان، صص 307-305.
28. همان.
29. جواهر لعل نهرو، کشف هند، پیشین، ص 576.
30. ابوالکلام آزاد، هند آزادی گرفت، پیشین، صص 16-14.
31. مشیر الحق، صص 377-376.
32. همان.
33. راجات رای، پیشین، ص 100.
34. همان، به نقل از:
Frncis Robinson, Separatism among Indian Muslims, Cambridge, 1975.
35. Ira M. Lapidus, op.cit, p. 137.
36. ابوالکلام آزاد، هند آزادی گرفت، پیشین، ص 307.
37. راجات رای، پیشین، ص 101.
38. همان، ص 117.
39. سجاد باقر رضوی، قائد اعظم محمدعلی جناح: معمار پاکستان، لاهور: سنگ میل پبلی کیشنز [انتشارات سنگِ میل]، 1988، ص 112.
40. جواهر لعل نهرو، کشف هند، پیشین، صص 577-575.

منابع تحقیق :
آزاد، ابوالکلام، تذکره، به کوشش: مالک رام، لاهور: مکتبه جمال، 1999 م.
آزاد، ابوالکلام، خطبات آزاد، دهلی، 1974 م.
آزاد، ابوالکلام، غبارِ خاطر، مکتبه احرار.
آزاد، ابوالکلام، مسئله‌ی خلافت، لاهور: مکتبه جمال، 2001 م.
آزاد، ابوالکلام، مضامین آزاد، بیروت: بی‌نا، بی‌تا.
آزاد، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، امیر فریدون گرگانی، تهران: سازمان کتاب‌های جیبی، 1342.
احمد، عزیز، تاریخ تفکر الاسلامی در هند، نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، تهران: کیهان، 1367.
اشرف، علی، «جنبش خلافت: عاملی در جدایی مسلمانان»، در: مشیر الحسن، جنبش اسلامی و گرایش‌های قومی در مستعمره‌ی هند، حسن لاهوتی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1367.
باقر رضوی، سجاد، قائد اعظم محمدعلی جناح: معمار پاکستان، لاهور: سنگ میل پبلی کیشنز [انتشارات سنگ میل]، 1988.
دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر: موسوی بروجردی، تهران: مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ذیل: ابوالکلام آزاد.
رای، راجات، «انقلابیون، پان‌اسلامیست‌ها و بلشویک‌ها، مولانا ابوالکلام آزاد و دنیای سیاسی زیرزمینی»، در: مشیر الحسن، جنبش اسلامی و گرایش‌های قومی در مستعمره‌ی هند، حسن لاهوتی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1367.
رسول مهر، غلام، «آزاد»، اردو دایره معارف اسلامیه، لاهور: دانشگاه پنجاب، 1964 م.
ساگزنا، «گزارشی از قوم‌گرایی در هند»، در: مشیر الحسن، جنبش اسلامی و گرایش‌های قومی در مستعمره‌ی هند، حسن لاهوتی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1367.
عنایت، حمید، اندیشه‌ی سیاسی در اسلام معاصر، بهاءالدین خرمشاهی، تهران: خوارزمی، 1362.
فاروقی، ضیاء الحسن، «دیانت رسمی و انحراف از آن در هند»، در: مشیر الحسن، جنبش اسلامی و گرایش‌های قومی در مستعمره‌ی هند، حسن لاهوتی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1367.
مجلة الهلال، سال 1912 م.
مشیرالحق، «قدرت دین در امور سیاسی مسلمانان هند»، در: مشیر الحسن، جنبش اسلامی و گرایش‌های قومی در مستعمره‌ی هند، حسن لاهوتی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1367.
نهرو، جواهر لعل، تلاش هند، لاهور: تخلیقات، نوامبر 1992 م.
نهرو، جواهر لعل، کشف هند، محمود تفضلی، تهران: امیرکبیر، 1361.
هاردی، پیتر، مسلمانان هند بریتانیا، حسن لاهوتی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، آستان قدس رضوی، 1369.
Ahmad, Aziz, G.E. Von Grunebaum, Muslim Self-Statement in india and Pakistan 1857-1968, Wiesbaden: Otto Harrassowitz., 1970.
Ahmad, Aziz, Studies in Islamic Culture in the Indian Environment, Oxford: Oxford University press, 1964.
Azad, Abul Kalam, "Khutbah Sadarat: Bengal Khilafat Conference”, 1920, in: Khutabat-e-Azad, Delhi, 1959.
Haq, Mushir U., Muslim politics in Modern India 1857-1947, Meerut, 1970.
Jain, Kumar Navish, Muslims in India, A Biographical Dictionary, New Delhi: Manohar, Vol, 1979.
Lapidus, Ira M., A History of Islamic Societies, Cambridge: Cambridge University press, 1991.
Minault, Gail, The Khilafat Movement, Delhi: oxford University press, 1982.
Robinson, Francis, Separatism among Indian Muslims, Cambridge, 1975.
Shakir, Moin, From Khalifat to participation, Delhi, 1970.
Nasr, Seyyed Vali Reza, The Vanguard of the Islamic Revolution, London, New York: I.B.Tauris Publishers, 1994.

منبع مقاله :
علیخانی، علی اکبر؛ (1390)، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان (جلد سیزدهم)، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.