نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
یکی از قدیمیترین تمدنهای جهان، تمدن چین است که مورخان آغاز آن را به اعماق تاریخ میرسانند. (1) سرزمین چین از چندهزار سال پیش از میلاد نظام حکومتی و اجتماعی خاصی داشته است. این تمدن و فرهنگ کهن، دو دین از ادیان زنده جهان را در خود پرورانده و حفظ کرده است؛ به بیان دیگر، در مقطعی خاص از تاریخ این تمدن، دو مصلح یا دو حکیم با دو گرایش متفاوت فکری ظهور کردند که تعالیم و سخنان آنان به دو نظام دینی مبدل گشت. این دو حکیم لائوتسه (2) و کنفوسیوس (3) نام داشتند که هر دو در قرن ششم پیش از میلاد و با فاصله چند دهه متولد شدند.
اینان درواقع، برخی از اندیشههای زمان خود را گرفته، در پارهای از آنها اصلاحاتی ایجاد کردند؛ به هرروی، برای مطالعه این دو آیین، شایسته است به اجمال با دین و فرهنگ چین باستان آشنا شویم.
دین در چین باستان
دین چین باستان را باید نوعی روحپرستی انگاشت؛ چرا که پرستش و توجه به ارواح، به ویژه، ارواح نیاکان و دخیل دانستن آنها در جهان و زندگی افراد اساسیترین آموزه دینی این فرهنگ شمرده میشود. (4) نقل شده است که در قدیمیترین جامعه چین نظام زنسالاری حاکم بوده است. در این زمان شغل بافندگی، که بر عهده زنان بوده، بیشترین اهمیت را داشته است؛ از همینرو، ارواح نیاکان مادری پرستیده میشد. آنان بر این باور بودند که روح نیاکان مادری در طفل تازه متولد شده حلول میکند. در زمانی پس از آن، احتمالاً از اوایل هزاره اول قبل از میلاد، این وضع تغییر کرد و آهنگران بر بافندگان برتری یافته و مردان بر زنان غالب شدند. از این رو، به پرستیدن ارواح نیاکان پدری روی آوردند.در چین باستان آسمان، مذکر و پدر شمرده میشد و زمین، مؤنث و مادر. در دوره زنسالاری زمین بیشتر مورد توجه و احترام بود و منشأ همه باروریها مادر زمین بود؛ اما در دوره بعد، این آسمان بود که بیشتر کانون توجه قرار گرفت. (5)
در اندیشه دینی این مردم در جهان دو اصل مذکر و مؤنث، «یانگ» (6) و «یین» (7) وجود دارد و موجودات عالم بر اثر آمیزش این دو اصل ظهور یافتهاند. اموری از قبیل شکل بیرونی اشیا، گرما، خورشید، نور و تابستان، از اصل یانگ یا مذکر، و اموری از قبیل شکل درونی اشیا، سرما، رطوبت، سایه و زمستان، از اصل یین یا مؤنث است. (8)
اصل دیگری که در نظام اندیشه دینی آن قوم وجود داشت، اصل «دائو» بود. دائو به معنای صراط و طریق است و منظور از آن نیرویی کیهانیای بود که در جهان انتظام را برقرار میساخت. آنان بر آن بودند که این اصل دائو ازلی، و قانون آن سرمدی است. این قانون قبل از خلقت جهان حالتی بالقوه داشت و با خلقت جهان به ظهور رسید. این طریقه و روش از کمال و اتقان برخوردار است؛ بدانگونه که با طرحریزی ازلی موجودات دیگر مطابق آن به وجود آمدند و کمال خود را آغاز کردند.
در این دین گاه سخن از یک خدای شخصی است، اما این خدا چندان تأثیری در جهان نداشته است و ارواح امور جهان اداره کرده، نیکان به پاداش بدان را به مجازات میرساند. هرچند این خدا حاکم جهان شمرده میشد، تنها کار او این بود که عنوان پسر آسمان را به خاقان [پادشاه] چین میداد؛ بنابراین، منصب و مقام خاقان، منصبی آسمانی بود که به او عطا شده بود و مردم حق نداشتند در مقابل او شورش کنند. اگر خاقان وظیفه آسمانی خود را انجام نمیداد، نظم طبیعت دگرگون میشد و مصیبتی بزرگ بر مردم نازل میگشت که نشان از خشم آسمان داشت؛ در این صورت بود که مردم حق داشتند علیه خاقان قیام و شورش کنند. نظریهی منصب آسمانی خاقان باعث شد نظمی فئودالی بر جامعه حاکم شود. (9)
در نیمه اول هزاره اول قبل از میلاد، نظام اجتماعی و دینی سرزمین چین رو به انحطاط و سستی نهاد و فساد و تباهی جامعه را در برگرفت. در این زمان، دو حکیم برجسته قیام کردند تا راهی برای اصلاح جامعه و دین بیابند.
تاریخ و اندیشههای آیین دائو
آیین دائو به حکیمی به نام «لائوتسه» منسوب است؛ از اینرو، گاه «آیین لائوتسه» خوانده میشود. درباره زندگی این حکیم، اطلاعات بسیار اندکی در دست است؛ اطلاعاتی که رنگوبویی اسطورهای دارد. از اینرو، برخی تاریخی بود را شخصیت او انکار کرده، او شخصیتی اسطورهای قلمداد میکنند. به هرحال، گفته میشود «لائوتسه» در سال 604 پیش از میلاد در بخش مرکزی چین متولد شد. بعدها او به منصبی حکومتی دست یافت، اما پس از چندی آن را رها کرد و انزوا گزید. وی در سال 517 پیش از میلاد وفات یافت. نویسندهای چینی درباره او مینویسد:لائوتسه اهل استدلال و تقوا بود. هدف و مرام او پوشیده داشتن خود و بینامی بود. لائوتسه قسمت اعظم زندگی خود را در «چو» گذرانید. هنگامی که زوال و فساد چو را پیشبینی نمود، آنجا را ترک کرده، به مرز آمد. متصدی گمرکات به او گفت: «تا [از] آنجایی که شما دوست دارید، بازنشسته شوید، من از شما درخواست میکنم که به خاطر من یک کتاب بنویسید. پس از آن لائوتسه به نوشتن کتابی در دو بخش پرداخت که مشتمل بر پنجهزار و خردهای کلمه بود و در آن مفاهیم تقوا و تعقل را مورد بحث قرار داده بود. [همین کتاب به متن مقدس این آیین تبدیل شد]؛ سپس، آنجا را نیز ترک نمود. هیچ کس نمیداند که او در کجا از دنیا رفته است. (10)
تعالیم آیین دائو
تعالیم اولیه لائوتسه بیشتر به نظامی فلسفی شبیه است تا نظامی دینی. گفتنی است این نظام در مراحل بعدی دچار تحولات عظیمی شد و صورتهای دیگری به خود گرفت. به هرحال، اصول اساسی این مکتب به قرار زیر است:الف) اصل بنیادین دائو
همانطور که اشاره شد، کلمه دائو به معنای راه و طریقه است. اصل دائو در دین چین قبل از لائوتسه وجود داشت و به معنای اصل نظمدهنده هستی بود؛ اصلی که در تعالیم لائوتسه بر آن تأکید شده است. چکیده سخن این مکتب این است که دائو قانونی دارد که بر طبیعت حاکم است و انسان باید تسلیم آن گردد. از اینرو، راه نجات انسان این است که هماهنگ با نظم طبیعت- که دائو برقرار کرده- حرکت کند؛ بنابراین، اگر برخلاف آن رود، در واقع مخالف حرکت رود شنا کرده و انرژی خود را به هدر داده است. انسان باید تسلیم تقدیری شود که دائو برای او معین کرده است و نباید بکوشد بر دیگران سلطه یابد؛ زیرا خلاف قانون دائوست. (11)درباره ویژگیهای دائو سخنانی در متون این آیین آمده است:
یکی ذات آغازین است که فراگیرنده همه و بیتعیین میباشد و پیش از هرگونه پیدایی آسمان و زمین، هستی داشت. چه آرام و تهی است آن! چه خود بسنده و بیتغییر است! همهجا حاضر و نامتناهی است! با این همه، این تهیای آرام، مادر همه میشود. نامش را که میداند؟ فقط میتوانم صفتش را بگویم و آن را دائو بخوانم. این گرچه سخت نادرست است، خود آن را بزرگ خواهم خواند. اما چه بیکرانه است بزرگیاش! (چون دایره) تا مسافات دور کشیده میشود، از آنرو که دوباره بازگردد.
چه بزرگ است دائو! اما آسمان نیز همینگونه بزرگ است، و زمین نیز همینگونه بزرگ است، و فرزانه کامل نیز همینگونه بزرگ است. روی زمین این چهار بزرگی هست و فرزانه کامل در میان آنهاست. انسانها هماهنگ با قوانین زمین عمل میکنند؛ زمین هماهنگ با قوانین آسمانی عمل میکند؛ آسمان هماهنگ با قوانین دائو عمل میکند؛ دائو هماهنگ با سرشت خود عمل میکند. (12)
دائو همه چیز را به وجود میآورد، شکل میدهد، پناه میدهد، مراقبت میکند و روزی میدهد؛ بدون چشمداشت خدمت میکند و همه چیز را به کمال میرساند. (13) این دائو بیشتر موجودی غیرمتشخّص است و به ندرت از آن سخنی میرود که حکایت از شخص بودنش کند:
اگر ما به تمام این شرایط برسیم، همانقدر آرام و زلال میشویم که پاکی چشمهسار. آنگاه ما هیچ نیای روحانی نمیشناسیم؛ چون هیچ کس شایسته آن نخواهد بود که نیای ما باشد مگر، پدر کامل، دائوی بزرگ. (14)
ب) دو اصل یانگ و یین
همانطور که بیان شد، در دین چین باستان دو اصل مذکر و مؤنث یانگ و یین وجود داشت که از آمیزش آنها جهان به وجود آمد. این آموزه در آیین دائو نیز مورد تأکید قرار گرفته است.ج) متون مقدس
متن مقدس و اصلی این آیین همان نوشتهای است که در سنت این دین آمده است؛ متنی که لائوتسه به هنگام خروج از شهر برای مرزبان نوشت. اما نقادان جدید این مطلب را رد میکنند و این کتاب را مربوط به زمانی متأخرتر میدانند و معتقدند که این متن به دست چند نفر نوشته شده است. (15) نام این کتاب دائو ده جینگ است که محققان در معنای آن اختلاف دارند. این کتاب مشتمل بر مواعظ و کلیاتی است که ترتیبی نامنظم دارد و از سویی به مباحث تاریخی و زندگی مؤسس آیین نیز اشاره میکند. (16)د) نظام اخلاقی
آیین دائو بر رعایت اصول اخلاقی تأکید میکند. اصل زیربنایی اخلاقی این آیین ایثار و گذشت است:به کسانی که نسبت به من خوبند، من نیز خوبم؛ نسبت به آنهایی نیز که با من خوب نیستند، باز هم خوبم؛ و بدین ترتیب، همه چیز خوب میشود. نسبت به آنها که با من صمیمیاند، من نیز صمیمیام، و نسبت به آنهایی نیز که با من صمیمی نیستند، باز هم صمیمیام؛ و بدین ترتیب همه صمیمی خواهند شد. (17) و به آنکه از او تو را گزندی رسیده، نیکی کن. (18)
هـ) سرنوشت انسان
همانطور که گذشت، یکی از اصول مورد توجه در دین چین باستان این بود که ارواح نیاکان در جهان و زندگی افراد تأثیر دارند؛ باوری که لازمهی آن، بقای روح بعد از مرگ است. در این آیین سخن از بهشتها و دوزخهایی است که پس از حسابرسی، نیکوکاران و بدکاران در آن جای میگیرند. به هر روی، در آیین دائو سخنان بسیاری دراین باره وجود دارد، هرچند، گفته میشود که در متن مقدس این دین سخن زیادی در این خصوص نیست، بلکه از ادیان دیگر به این دین وارد شده است. (19)آیین دائو پس از وی
تعالیم لائوتسه، که در مرحله نخست به صورت مکتبی فلسفی بود، در مراحل بعد به صورت آیینی درآمد که سحر و جادو در آن غلبه داشت. یکی از مفسران بزرگ این مکتب که حدود دو قرن پس از لائوتسه میزیسته، فردی به نام چوانگ- تزو است. او میگوید: «هرکس به کنه دائو واصل گردد، به حیات ابدی نائل میشود و هیچ درنده و گزندهای به او زیان نمیرساند». (20) سخنی که به تدریج، در این آیین مطرح شد، این بود که میتوان راهی برای عمر طولانی یافت و آن راه، سحر و جادوست. این امر باعث شد که سحر و جادو و اعمالی این گونه در این آیین رونق بسیار بگیرد. به هرحال، این آیین به تدریج، از شکل مکتبی فلسفی، به دینی عامیانه و پر از اوهام و خرافات بدل گشت. اعمال دینی راهبان این آیین بیشتر به صورت سحر و جادوست. همین عامل باعث شد که امروزه این آیین رونق چندانی نداشته باشد. (21) پیروان این آیین، که کمتر از دو میلیون نفرند، عمدتاً در چین زندگی میکنند. هرچند، در تاریخ چین پادشاهانی از آیین دائو حمایت کردهاند، هیچگاه این آیین رونق چندانی در آن سرزمین نداشته است.منابعی برای مطالعه بیشتر
1. بولکسو سیکلوس، «تائوئیسم فلسفی و مذهبی» در ادیان آسیا، ویراسته فرید هلم هاردی، ترجمه عبدالرحیم گواهی.2. وهاب ولی، «تاریخ چین باستان»؛ یوسف اباذری، «مکتب دائو» در ادیان جهان باستان، ج 1، ص 23-34 و 112-127.
3. «جهان مذهبی»، ج 2، ص 494-511.
4. بی. ناس، جان. «تاریخ جامع ادیان»، فصل 9.
5. هیوم، رابرت، «ادیان زنده جهان»، فصل 7.
6. شاله، فیلسین، «تاریخ مختصر ادیان بزرگ»، فصل 12.
پینوشتها:
1- Duo (=Tao(.
2- Lao Tza.
3- Confocius.
4- Burke, T . Patrik, The Major Religions , "MR", P. 100.
5- ر. ک. شاله، فیلیسین، همان، ص 170.
6- Yang.
7- Yin.
8- WR, P, 107.
9- ر. ک. شاله، فیلیسین، همان، ص 171-172.
10- هیوم، رابرت، همان، ص 187-188 کاروس، قانون عقل و فضیلت، ص 71-72.
11- WR, P, 117; MR, P, 136.
12- «دائو ده جینگ»، ترجمه ع. پاشایی، تهران، نشر چشمه، 1371. باب 25.
13- ر. ک. همان، باب 51.
14- همان، باب 4.
15- WR, P, 115.
16- ر. ک. هیوم، رابرت، همان، ص 192-193.
17- دائو ده جینگ، همان، باب 49، به نقل از ادیان زنده جهان، ص 200-201.
18- همان، باب 63. به نقل از همان.
19- ر. ک. هیوم، رابرت، همان، ص 206-207.
20- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 359.
21- ر. ک. همان، ص 359-362.
سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ (1394)، ادیان زنده جهان (غیر از اسلام)، قم: انتشارات کتاب طه، چاپ اول.