اهداف آمريکا از استقرار سپر دفاع ضدموشکي در شرق اروپا

آمريکا درنظر دارد سامانه دفاع ضدموشکي پيشرفته اي را در دو کشور لهستان و جمهوري چک، مستقر نمايد و هدف آن را مقابله با تهديدات موشکي کره شمالي و جمهوري اسلامي ايران اعلام مي کند! مخالفان اين طرح به ويژه روس ها معتقدند طرح سپر دفاع ضدموشکي آمريکا، نوعي ماجراجويي و اقدامي فتنه جويانه است و هدف آن دفاع از اروپا در برابر تهديدات
پنجشنبه، 31 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهداف آمريکا از استقرار سپر دفاع ضدموشکي در شرق اروپا
اهداف آمريکا از استقرار سپر دفاع ضدموشکي در شرق اروپا
اهداف آمريکا از استقرار سپر دفاع ضدموشکي در شرق اروپا

نويسنده:منصور حاتمي راد



چکيده

آمريکا درنظر دارد سامانه دفاع ضدموشکي پيشرفته اي را در دو کشور لهستان و جمهوري چک، مستقر نمايد و هدف آن را مقابله با تهديدات موشکي کره شمالي و جمهوري اسلامي ايران اعلام مي کند!
مخالفان اين طرح به ويژه روس ها معتقدند طرح سپر دفاع ضدموشکي آمريکا، نوعي ماجراجويي و اقدامي فتنه جويانه است و هدف آن دفاع از اروپا در برابر تهديدات موشکي ايران و کره شمالي نيست زيرا تهران و پيونگ يانگ فاقد چنان توان موشکي هستند که بتوانند منافع واشنگتن را هدف قرار دهند. به باور کرملين هدف اصلي آمريکا شکستن خطوط قرمز، جاسوسي از روسيه، تسلّط بر سيستم هاي موشکي و مسکو و ساخت ديوار برلين ديگري مي باشد و باعث به خطر افتادن امنيت اين کشور خواهد شد و روسيه هرگز در مقابله با اين تهديدات کوتاه نخواهد آمد.
نظر به اهميت اين موضوع و با توجه به اينکه استقرار سامانه ي ضد موشکي آمريکا در اروپاي شرقي در کانون توجه اکثر بازيگران بين المللي از جمله جمهوري اسلامي ايران قرار دارد، به تدوين اين مقاله پرداخته ايم.
واژگان کليدي: موشک، ضدموشک، موشک بالستيک، سپر دفاعي، امريکا، اروپاي شرقي.

مقدمه

ايالات متحده امريکا، پس از فروپاشي اتحادجماهير شوروي و پايان جنگ سرد، استراتژي جديدي را مطرح کرد تا نظام جهاني از دوقطبي به چندقطبي تبديل نشود، بلکه يک نظام تک قطبي با محوريت امريکا در رأس هرم قدرت نظام بين الملل مسلط باشد و آرايش نيروهاي نظامي در جهان هم برپايه اين استراتژي صورت گيرد.
تسلط نظامي برجهان جزء عناصر اصلي استراتژي امنيت ملي امريکا در قرن 21 است و نيروهاي نظامي امريکا به عنوان يکي از مؤلفه هاي اصلي و نقش آفرين در اين سياست بايد عمل کنند. در اين استراتژي کنترل سه منطقه مهم خاورميانه، چين و روسيه در کانون توجه امريکا قرار دارد و از تمامي امکانات فني مستقر در زمين، دريا و فضا براي رهگيري موشک هاي بالستيک دشمن، هنگامي که وارد جوّزمين مي شوند، استفاده مي گردد. همچنين پيش بيني شده که موشکهاي دشمن هنگامي که در مراحل اوليه پرتاب هستند و هنوز به حالت بالستيک در نيامده ا ند(1)، رهگيري شده و مورد هدف قرار گيرند.
استقرار سپر دفاع موشکي با اين که در نگاه اول يک استراتژي دفاعي و مشروع به نظر مي رسد؛ با ايده کنترل تسليحات در تضاد مي باشد و ناقض دستاوردهاي موفقيت آميز در زمينه کنترل تسليحات همانند A.B.M مي باشد.
اين راهبرد که از طرح هاي پيچيده نظامي امريکاست، پس از مطرح شدن واکنش هاي متفاوتي را در جهان به دنبال داشته که در اين مقاله ضمن تشريح اهداف پنهان امريکا به آن پرداخته شده است.

تعريف مفاهيم

موشک: پرتابه اي هدايت شونده است که با نيروي واکنش ناشي از سوختن سوخت حرکت مي کند. موشکها انواع متفاوتي دارند و در يک دسته بندي، براساس محل پرتاب و موقعيت هدف، به موشکهاي هوا به هوا، هوا به سطح، سطح به هوا و سطح به سطح تقسيم مي شوند.
موشک هاي بالستيک: به موشک هاي قاره پيمايي اطلاق مي شود که حداقل برد آنها 5500 کيلومتر باشد. برخي از اين موشکها قابليت نصب بر سکوهاي پرتاب متحرک را دارند و قادرند 10 کلاهک هسته اي را با خود حمل کنند. (2)
ضدّ موشک: به موشکي اطلاق مي شود که هدفش نابود کردن موشکهاي شليک شده از سوي دشمن در زمين، هوا و ماوراء جوّ (قبل از رسيدن به هدف) مي باشد.

تاريخچه و سير تحولات

طرح هاي دفاع ضدموشکي امريکا، براي اولين بار از دهه 1950 و در دوران رياست جمهوري آيزنهاور آغاز شد. در سال 1958 به منظور توسعه سيستم هاي نظامي عليه موشک هاي بالستيک طرح الهه ژوپيتر مطرح شد، که به دليل هزينه هاي سرسام آور و سيستم هاي راداري بسيار ضعيف آن، کنار گذاشته شد.
در دوران کندي طرح هاي دفاعي ديگري با عنوان الهه ايکس جايگزين ژوپيتر گرديد. اين طرح نسبت به طرح قبلي ويژگي هاي عمده اي داشت؛ از جمله اينکه يک سپر دفاع موشکي با کلاهک هاي هسته اي بردکوتاه و سرعت بالا و رادارهاي هشداردهنده الکترونيک، آن را حمايت مي کردند؛ اما بزرگي و گستردگي پروژه و بودجه کم، مانع اجرا و به ثمر رسيدن طرح شد.
در سال 1969، نيکسون با تجديدنظر در طرح هاي موشکي آن را وارد مرحله تازه اي کرد. وي 12 پايگاه در شهرهاي عمده و حساس آمريکا احداث کرد؛ که به طور مستقيم زيرنظر فرماندهي مخصوص ويژه واشنگتن فعاليت مي کردند.

معاهده A.B.M

در سال 1972 م معاهده A.B.M به مفهوم «پيمان توليد موشک هاي ضدموشک بالستيک» بين کشورهاي امريکا و شوروي سابق امضاء گرديد. کشورهاي امضاء کننده اين پيمان متعهد شدند تحقيقات خود را در زمينه توليد موشک هاي ضدموشک بالستيک محدود سازند. پس از فروپاشي شوروي، کشورهاي روسيه، اوکراين، قزاقستان و روسيه سفيد به اين پيمان پيوستند. (3)
افزايش توانمندي هاي موشکي کره ي شمالي در دهه 90 بهانه اي را براي واشنگتن به منظور خروج از پيمان A.B.M فراهم نمود. براساس اين پيمان، کشور امريکا و روسيه تنها حق استقرار يک سامانه موشکي را در اطراف مسکو و داکوتاي شمالي داشتند که با خروج از A.B.M امريکا سامانه دفاعي خود را به مناطق آلاسکا و کاليفرنيا گسترش داد تا نگراني هايش از جانب کره شمالي برطرف گردد.

مذاکرات سالت1

Straegic Arms Limitation Talks Salt(SALT)
نخستين مذاکرات امريکا و اتحاد جماهير شوري (سابق) در زمينه «کنترل سلاحهاي هسته اي استراتژيک »، «سيستم هاي موشکي» و «سامانه پدافند موشکي» در سال 1969 در هلسينکي با نام گفتگوهاي «سالت» آغاز شد.
سالت به مفهوم «گفتگوهاي محدودسازي سلاحهاي استراتژيک است». هدف اوليه اين مذاکرات، محدود يا ممنوع کردن پروژه توليد موشک هاي ضدموشک بالستيک در حال ساخت در هر دوکشور امريکا و شوروي (سابق) بود. مذاکرات بعدي تمام سلاحهاي استراتژيک را دربرمي گرفت که عبارت بودند از:
الف. منع کامل آزمايشات هسته اي؛
ب. غيرهسته اي کردن بعضي از مناطق خاص جغرافيايي؛
ج. محدودسازي گروه مشخصي از سيستم هاي پرتاب هسته اي؛
د. محدودسازي موشک هاي بازگشت کننده (موشک هاي چندکلاهي که به ماوراي جوّ پرتاب مي شوند و در نقطه مشخصي مجدداً به جوّ زمين بازمي گردند و چندين هدف جداگانه را مورد اصابت قرار مي دهند). (4)

سالت 2

خطوط کلي مذاکرات سالت 2 در ملاقات نيکسون و پرژنف، در واشنگتن در سال 1973 تعيين شد و مقرر گرديد که طرفين در مورد مسائل زير به توافق برسند:
1. تعيين سقف پايدار براي نيروهاي تهاجمي استراتژيک؛
2. بررسي و کنترل وضعيت و ميزان سلاح ها در زرادخانه هاي جنگ افزارهاي تهاجمي طرفين؛
3. کاهش متقابل نيروهاي استراتژيک.
در سال 1979 قرارداد مربوط به سالت 2، توسط جيمي کارتر (رييس جمهور وقت امريکا) و پرژنف (رهبر وقت شوروي) امضاء شد و توسط کارتر جهت تصويب نهايي به مجلس سنا تسليم شد. ولي به دليل حمله ارتش سرخ شوروي به افغانستان، به تصويب مجلس سناي امريکا نرسيد.

جنگ ستارگان

در سال 1983 رونالد ريگان، با قرار گرفتن در مقابل دوربين هاي تلويزيوني، دفاع ملي موشکي را قديمي خواند و از يک سيستم تهاجمي نوين به نام «جنگ ستارگان» خبر داد. او رؤياي بلند پروازانه اي را در خصوص بوجود آوردن يک سيستم دفاع ضدموشکي در سر مي پروراند.
طرح ريگان به منظور ايجاد «سپر دفاعي» در مقابل حمله هسته اي شوروي سابق بود که هرگز به مرحله اجرا نرسيد؛ زيرا براساس آن لازم بود، ماهواره هاي متعدد، از فضاي خارج جوّزمين، در برابر حملات موشکي، مورد حمايت قرار گيرند، طرحي که به دلايل فني و هزينه هاي سرسام آور آن تحقق نيافت. در واقع ريگان پس از آنکه مشاورانش به غيرعملي بودن اين طرح به وي اطمينان دادند و پس از مشورت باگروهي از دانشمندان و کارشناسان، از اين طرح صرفنظر کرد؛ با اين وجود بسياري از کارشناسان نظامي و امنيتي براين اعتقادند که، هرچند طرح ريگان هرگز عملي نشد، ولي در تضعيف روحيه و فرسايش توان مادي اتحادجماهير شوروي که ابزار و امکانات علمي و مالي را براي چنين رقابتي نداشت، بسيار مؤثر بود. (5)
پيمان استارت 1
Strategic Arms Reduction Talsk (START)
اين پيمان که به معناي «گفتگوهاي کاهش سلاحهاي استراتژيک» است در 13 ژوئيه 1991 توسط ميخائيل گورباچف آخرين رهبر اتحادجماهير شوروي و جورج بوش پدر رئيس جمهور وقت امريکا به امضاء رسيد.
براساس مفاد اين پيمان، تعداد کلاهک هاي هسته اي امريکا از 9986 به 8556 و تعداد کلاهک هاي هسته اي روسيه از 10237 به 6449 کلاهک کاهش مي يافت. پس از فروپاشي شوروي در سال 1991، جهان وارد مرحله سياسي جديدي شد و تحولات بعد از آن به پيمان استارت 2 انجاميد. (6)
پيمان استارت 2
در ژانويه 1992 ميلادي، جورج بوش [پدر] رئيس جمهور امريکا و بوريس يلتسين، رييس جمهور وقت روسيه، طي توافقي مفاد پيمان استارت 2 را امضاء نمودند. براساس اين توافقات، قرار شد سلاحهاي هسته اي امريکا و روسيه به 3800 و 4250 کلاهک يعني به ميزان 2/3 کاهش يابد. پيماني که با مطرح شدن مجدد طرح «سپر دفاع موشکي» توسط امريکا با شکست روبرو شده است. (7)

دفاع ملي موشکي

در سال 1992 وقتي که بيل کلينتون زمام امور را بدست گرفت با طرح ايده به کارگيري «دفاع ملي موشکي» سعي کرد به نوعي رؤياي رؤساي جمهور پيشين را عينيت بخشد. براساس اين طرح کلينتون (N.M.D) زنجيره اي از صدها موشک رهگير در زمين مستقر مي شوند و به کمک شبکه هشداردهنده اي متشکل از رادارها و ماهواره ها، مانع نفوذ موشکهاي بالستيک دشمن مي شوند. اين طرح کلينتون به رغم اينکه از سوي برخي کارشناسان نظامي امريکا، عملي و واقع گرايانه توصيف شده بود در آزمايشهاي اوليه با شکست مواجه شد.
در سال 1995 کنگره امريکا قانوني مبني بر به کارگيري يک سيستم دفاع موشکي تا سال 2003 را تصويب کرد. در اين طرح از تمامي امکانات فني مستقر در زمين، دريا و فضا براي رهگيري موشک هاي بالستيک دشمن هنگامي که وارد جوّزمين مي شوند، استفاده مي گردد. (8)
در واقع براساس آخرين طرح واشنگتن با اجراي سيستم دفاع ضدموشکي هدف نهايي آن است که هر موشک بالستيک دشمن قبل از رسيدن به فضاي آمريکا، رهگيري و نابود شود.
اين طرح پس از عبور از مراحل متعدد وتغيير نامهاي گوناگون طي نيم قرن گذشته، در زمان کلينتون سه بار مورد آزمايش قرار گرفت که دوبار با شکست مواجه شد. پس از آن، طرح تا زمان جورج بوش پسر (رييس جمهور کنوني آمريکا) به حالت تعليق درآمد.
با روي کارآمدن جورج بوش پسر، طرح مجدداً احياشد. بوش با اعلام اينکه مصمم است يک چتر ضدموشکي در فضاي امريکا ايجاد کند، هدف از اين طرح را مقابله با خطر کشورهاي به اصطلاح ياغي (سرکش) و بي قانون اعلام کرد و افزود: «پيمان منع گسترش تسليحات يک پيمان قديمي است که ايجاد مانع مي کند و بايد تغيير کند و بازنگري شود.» (9)
بوش معتقد است: «زمانه تغييريافته و جهان بايد به پيش برود، جنگ سرد پايان يافته و امريکا بايد مفاهيم جنگ سرد را فراموش کند و درصدد مجهزکردن خود به قابليت دفاع موشکي برآيد و در صورتي که لازم باشد در راه رسيدن به اين مقصود پيمان نامه موشکهاي ضدبالستيک خود را با روسيه کنار بگذارد.»
اين موضع گيري رئيس جمهور امريکا، هم براي شهروندان اين کشور و هم براي افکار عمومي جهان سؤالات بي شماري ايجاد کرده است. و اين در حالي است که تا کنون هيچ تقويم اجرايي براي اين طرح تعيين نشده، ميزان هزينه هاي واقعي آن برآورد نگرديده و از پيامدهاي احتمالي اجراي اين طرح و نيز ميزان بازدارندگي اين سلاح در برابر تهديدات هسته اي، سخني به ميان نيامده است. (10)
در ژانويه 2006 موضوع استقرار دفاع ضدموشکي از سوي امريکا در خاک کشورهاي لهستان و جمهوري چک مطرح شد. هرچند اين اقدام بلافاصله با واکنش تند روسيه و برخي از ديگر کشورها، مانند اوکراين مواجه شد، اما روند اقدامات بعدي به ويژه شروع مذاکرات و اقدامات عملي در زمينه استقرار اين سيستم ضدموشکي، نشان دهنده عزم جدي واشنگتن مي باشد. براساس گزارشات منتشر شده، ساخت سپر دفاع ضدموشکي در خاک لهستان و جمهوري چک، در اواخر سال 2007 آغاز شده و در سال 2011 به پايان مي رسد. حداقل هزينه ساخت اين سامانه 3/5 ميليارد دلار برآورده شده است. (11)
مقامات امريکايي در تبليغات رسانه اي و نيز مذاکرات سياسي با مقامات اروپايي و روسي به طور مداوم بر اين موضوع تأکيد مي ورزند که طرح سپر دفاع ضدموشکي با هدف جلوگيري از پيامدهاي خطرناک حملات موشکي و هسته اي از سوي کره شمالي و ايران صورت مي گيرد! و هدف اين طرح مقابله با توانمندي موشکي روسيه نمي باشد! دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران، ادعاي مقامات امريکايي د رخصوص استقرار سپر دفاع ضدموشکي اين کشور در اروپا براي مقابله با موشکهاي ايران و حفاظت از اروپا را «جوک سال» دانست و گفت: «برد موشکهاي ايران اصلاً در حد اروپا نيست. »
جورج بوش رئيس جمهور امريکا در جريان ديدار با پوتين بر اين نکته تأکيد ورزيد که «هدف ايجاد سپر دفاع ضدموشکي مقابله با خطر موشکهاي بالستيک از سوي خاورميانه است که علاوه بر امريکا متوجه اروپا و روسيه هم مي باشد. »!(12)

اهداف امريکا

استراتژي دفاع ملي موشکي، در ظاهر، جهت مقابله با تهديدهاي احتمالي کشورهايي نظير کره شمالي، ليبي، ايران و مبارزه با تروريسم و جلوگيري از استفاده کشورهاي حامي تروريسم و داراي تسليحات کشتار جمعي مي باشد؛ اما در واقع اين استراتژي توسط صاحبان صنايع نظامي امريکا به خاطر منافع مادي در نظر گرفته و پيگيري مي شود.
حقيقت اين است که توان موشکي هيچ کدام از کشورهاي يادشده در حال حاضر در مقايسه با امريکا در حدي نيست که بتوانند در تجزيه و تحليل هاي نهايي توجيه گر حمله به امريکا باشند، حتي اگر اين کشورها تهديد جدي هم باشند، امريکا با تکيه براستراتژي بازدارندگي و بدون توسل به استقرار سپر دفاع ضدموشکي مي تواند امنيت خود را در مقابل اين کشورها تضمين نمايد. علاوه بر اين امريکا باامضاء و تشويق کشورهاي ديگر به پذيرش معاهده هاي مختلف خلع سلاح، از جمله «معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي (N.P.T)، سالت 1 و 2، استارت 1 و 2 و منع کامل آزمايشات هسته اي و پيشنهادات ديگر در راستاي کنترل و منع گسترش تسليحات نظامي گام برمي دارد!
هدف اصلي و اوليه استراتژي دفاع ملي موشکي، ساخت و ايجاد يک سيستم دفاعي است که بتواند در مقابل حمله موشکهاي بالستيکي به خاک امريکا از تماميت ارضي 50 ايالت امريکا دفاع کند. سلاح اين سيستم دفاعي:"intercoptor" يا ضد موشک است؛ که مأموريتش نابود کردن موشکهاي بالستيکي قاره پيماي پرتاب شده به سوي امريکا در جوّزمين است. (13)
امريکا با تکيه بر اين سيستم تلاش مي کند دور تا دور کشور خود را يک سپر دفاعي ايجاد نمايد، تا هر موقع که اراده کند بتواند به هرکشوري که بخواهد حمله کند و همزمان از حملات تلافي جويانه کشورهاي ديگر در امان باشد.
همچنين به نظر مي آيد، حمايت جورج بوش از طرح سپر دفاع موشکي در واقع، التزام عملي وي براي حفظ منافع اقتصادي توليدکنندگان صنايع نظامي و سرمايه داران آمريکايي است، و آنچه سبب حمايت بوش از اين طرح شده، در واقع ايجاد فضاي مطلوب براي برقراري «امنيت امريکايي» در سطحي گسترده است.
هرچند استقرار اين سيستم موشکي تهديدات مختلفي را براي کشورهاي اروپايي به همراه دارد، ولي حقيقت آن است که امريکا، دنبال تضعيف موقعيت روسيه است و اجراي اين طرح مي تواند امريکا را به هدفش نزديک کند و از همه مهم تر، نيازمند جلوه دادن اروپا از لحاظ امنيتي به امريکاست.
«سرگئي لاوروف» وزير امور خارجه روسيه، هدف اصلي امريکا را در اين طرح «جاسوسي از روسيه» برشمرد و به امريکا پيشنهاد کرد به جاي استقرار سامانه موشکي در لهستان و چک، از ايستگاه راداري «گاباله» در آذربايجان، استفاده کند. (14)

وسعت جغرافيايي

بر اساس ادعاهاي قبلي امريکا قراربود چندين سيستم موشکي در ايالت آلاسکا، مرز مشترک اين کشور با روسيه مستقر شود. ولي اقدامات بعدي امريکا مبني برتقاضاي استفاده از رادارهاي کشورهاي اروپايي، بيانگر استقرار فيزيکي چنين سامانه اي در خاک اروپاست. (15)
هم اکنون نگراني قابل توجهي در کشورهاي روسيه، چين، اتحاديه اروپا و کشورهاي مستقل جهان وجود دارد که ابعاد گسترده و استراتژيک اين طرح هرگز نمي تواند محدود به ادعاهاي بي اساس امريکا باشد؛ بکله آنان اعمال هژموني مطلق برجهان و حذف رقباي قدرتمند فعلي را در آرايش قدرت بين المللي هدف قرار داده اند.
علاوه بر آلاسکا به عنوان مرکز اصلي استقرار اين سيستم براي دفاع از امريکا، در خاک نروژ نيز يک ايستگاه راداري براي رهگيري موشک هاي شليک شده به سوي امريکا مستقر شده است.
همچنين ناوگاني متشکل از 30 ماهواره جاسوسي که از آن به نام« سيستم تجسّسي مادون قرمز مستقر در فضا» نام برده مي شود، سرتاسر کره زمين را تحت پوشش خود قرار مي دهد. با کمک اين شبکه ماهواره اي، مي توان موشکهاي دشمن را حتي در مرحله پرتاب کشف کرد. چهار ماهواره هم در ارتفاع 36 هزار متري سطح زمين به گونه اي در مدار قرار مي گيرند که تمام سطح کره زمين را تحت پوشش قرار مي دهند.
دو ماهواره براي کنترل نيمکره شمالي زمين و 24 ماهواره نيز در مدارهاي خاص خود شبکه تجسسي فشرده اي را تشکيل مي دهند: بدين ترتيب تمام سطح زمين توسط اين ماهواره ها کنترل مي شود. (16)

هواداران و مخالفان سپر دفاع موشکي

اتّخاذ مجدّد استراتژي دفاع ملي موشکي از جانب امريکا در دهه اول قرن بيست و يکم، به نظر يک استراتژي خارج از زمان خود و متعلق به صحنه درگيري هاي جنگ سرد دهه 60-1950 مي باشد؛ چراکه اين برنامه روند خلع سلاح و امنيت جهاني را به مخاطره مي افکند، و دور جديدي از مسابقه تسليحاتي را به دنبال خواهد داشت.
امريکاييان اميدوارند با انجام اين برنامه خود را از گزند حملات موشکي دشمنان احتمالي در امان دارند. همچنين امريکا با تکيه بر اين سيستم سعي در بي معنا ساختن حمله بالستيکي موشکي به خاک خود را دارد. ولي آيا در زمان يک حمله واقعي اين سيستم قادر به دفاع از امريکا مي باشد؟ در اين خصوص نقطه نظرات استراتژيست هاي نظامي و صاحب نظران طرفدار و مخالف اين سيستم دفاعي مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد.

الف. ديدگاه موافقان

هواداران راهبرد دفاع ملي موشکي، آن را تنها عامل صلح و ثبات در زماني که کنترل تسليحاتي در صحنه بين المللي با شکست مواجه شده، مي دانند. آنها معتقدند، در زماني که هر روز تعداد کشورهاي دارنده سلاحهاي هسته اي بيش تر مي شود و توانايي موشکي آنها با برد فرا قاره اي افزايش پيدا مي کند، ايجاد و استقرار سپر دفاع موشکي نه تنها در راستاي امنيت ملي آمريکا، بلکه ضرورتي براي حفظ صلح و ثبات در دنيا در مقابل کشورهاي ياغي است.
هنري کسينجر مشاور امنيتي اسبق کاخ سفيد و وزير خارجه اسبق آمريکا معتقد است: «امروز تهديدات عليه آمريکا به نقاط ديگر در دنيا منتقل شده است و قبول آسيب پذيري تعمدي زماني که فناوري قادر به جبران آن است، نمي تواند يک هدف استراتژيک باشد، نمي تواند يک هدف سياسي باشد و نمي تواند يک هدف اخلاقي براي امريکا محسوب گردد.» (17) منظور طرفداران اين استراتژي احتمالاً اين است که کشورهايي مانند پاکستان، هند، کره شمالي، ايران، ليبي و... از وضعيت موجود در صحنه بين الملل راضي نبوده و براي دستيابي به فناوري نظامي تلاش مي کنند و معاهدات بين المللي کنترل تسليحات و اشاعه فناوري نظامي قادر به جلوگيري از دستيابي اين کشورها به فناوري موشکي، نخواهد بود. آنها معتقدند حتي معاهده منع گسترش سلاحهاي هسته اي (N.P.T) با داشتن پشتوانه قوي سازمان ملل و ابرقدرتهاي نظامي جهان تاکنون نتوانسته است کشورهايي نظير کوبا، کره شمالي، اسرائيل، هند و پاکستان را مجبور به امضاي قرارداد و پيروي کردن از مفاد آن کند. همچنين بسياري از کشورهاي جهان که اين معاهده را امضاء نموده اند مخفيانه و دور از انظار بازرسان انرژي اتمي در حال به دست آوردن فناوري موشکي و بمب اتم هستند. بنابراين براي جلوگيري از آسيب پذيري امريکا در مقابل اين تهديدات استقرار اين سيستم موشکي، از ضروريات و جزو منافع حياتي آمريکاست. (18)

ب. ديدگاه مخالفان

بسياري از مخالفان، اين استراتژي را بزرگ ترين عامل برهم زننده توازن قوا در صحنه بين الملل حاضر و نسخ کننده معاهدات مهم حاصل شده در راستاي کنترل تسليحات مي دانند و معتقدند، ايجاد و استقرار دفاع ملي موشکي نه تنها باعث شروع يک رقابت تسليحاتي شديد در صحنه بين الملل خواهد شد، بلکه درآمد و بودجه ي ملي کشورها را به سمت خود جلب مي کند و از توسعه و شکوفايي اقتصادي ممانعت به عمل مي آورد.
در دوره کلينتون رئيس جمهور پيشين امريکا، پنجاه تن از دانشمندان برنده جايزه نوبل، هشدار دادند که استقرار سپر دفاع موشکي امريکا، طرحي خام، بي فايده و خطرناک است. آنها معتقد بودند که اين سيستم، حفاظت اندکي ايجاد مي کند و لطمه بزرگي به هسته منافع امنيت ملي اين کشور وارد خواهد کرد. به علاوه اجراي اين پروژه، هم کشورهاي اروپاي شرقي و هم کشورهاي شمال شرق آسيا را بي ثبات خواهد نمود و خصوصاً روابط آمريکا با چين و روسيه را خواهد گسست و آنها را وادار مي کند که زرادخانه تسليحات هسته اي دوربرد خود را به سرعت گسترش دهند. علاوه بر اين، کشورهايي مانند پاکستان و هند نيز واکنش هاي متقابلي نشان خواهند داد.
جوزف بايدن، سناتور دمکرات در واکنش به اين طرح مي گويد: «طرحي که از لحاظ راهبردي، اقتصادي و سياسي دولت امريکا را زير سؤال ببرد، نمي تواند يک طرح دفاع ملي باشد. » او معتقد است دولت بوش با اجراي اين طرح امريکا را وارد يکي از بحراني ترين دوران حيات اين کشور خواهد کرد و موجب مي شود که ديپلماسي جنگ سرد که سالهاست به فراموشي سپرده شده. مجدداً ميان روسيه و امريکا احيا شود. » (19)
از ديدگاه مخالفان، اين استراتژي، سيستم دفاعي توازن قوا را در صحنه ي بين الملل بر هم خواهد زد و استراتژي بازدارندگي را بي معنا خواهد نمود؛ و يک رقابت جديد تسليحاتي را در عرصه جهاني ايجاد خواهد کرد. و واکنشي زنجيره اي را از سوي کشورهاي هسته اي به دنبال خواهد آورد، و نتيجه آن گسترش زرادخانه هسته اي چين خواهد بود.
در همين راستا، برخي کارشناسان نظامي پنتاگون طرح دفاع موشکي را تنها نقشه اي مي دانند که بر روي کاغذ قابل اجراست؛ زيرا اجراي چنين طرح عظيمي، علاوه بر بودجه کلان، به زمان زيادي نياز دارد.
با اين اوصاف، وجود چنين حالتي در صحنه بين الملل امنيت ملي کشورها را تهديد و بار ديگر آنها را به رقابت تسليحاتي براي خنثي سازي سيستم دفاع ملي موشکي خواهد کشاند.

واکنش هاي جهاني به طرح سپر موشکي

برخلاف ادعاهاي امريکا که استقرار اين سيستم را براي مبارزه با تروريسم و جلوگيري از استفاه کشورهاي حامي تروريسم و داراي تسليحات کشتار جمعي اعلام مي کند، برخي منتقدان معتقدند که ايجاد سپر دفاع موشکي امريکا نمونه اي از اقتدارطلبي جهاني اين کشور است. کاخ سفيد مي داند که نظامي کردن فضا و ماوراي آن امري نيست که جامعه جهاني به سادگي از آن بگذرد. اين طرح بلند
پروازانه با مخالفت هاي گسترده داخلي و خارجي روبه رو شده است؛ در اينجا به برخي واکنش ها توسط کشورهاي مختلف اشاره مي شود:

الف. موضع روسيه

در واکنش به تلاشهاي امريکا براي اجراي طرح دفاع موشکي، روسيه ابتدا در يک رزمايش نظامي سه فروند موشک راهبردي خود را آزمايش کرد تا بدين ترتيب عزم خود را براي مقابله با تلاشهاي امريکا به منظور احراز برتري نظامي در جهان از طريق استقرار سيستم دفاع ضدموشکي نشان دهد. کرملين، هدف اصلي امريکا را از اجراي اين طرح، خنثي سازي قدرت بازدارندگي نظامي روسيه مي داند و معتقد است استقرار سامانه دفاعي امريکا در اروپاي شرقي ايجاد مرزبندي بين اروپا و روسيه و ادامه سياست هاي خصمانه نسبت به مسکو مي باشد. «ميرونوف» رئيس مجلس سناي روسيه در ملاقات با «شفر» دبيرکل ناتو اظهار داشت: «ناتو درحال محاصره کردن روسيه است. سامانه دفاع ضدموشکي امريکا، امنيت روسيه را به خطر مي اندازد؛ زيرا رادارهاي آن تمام خاک روسيه را تحت نظارت قرار خواهند داد. (20)
روسها معتقدند اين طرح بيانگر ماجراجويي و فتنه جويي کاخ سفيد است و نشان مي دهد که امريکا به دنبال ساخت ديوار برلين ديگري است که بر امنيت روسيه و اوضاع سياسي آسيا تأثير منفي خواهد گذاشت.
آخرين موضع گيري روس ها در دسامبر 2007 (آذر 86) از سوي «بالويفسکي» رئيس ستاد مشترک ارتش روسيه مطرح شد. وي هشدار داد: «اگر يک موشک رهگير امريکا از لهستان براي منهدم کردن يک فروند موشک ايران شليک شود و هنگام عبور از روسيه باعث به کار افتادن خودکار سيستم دفاع موشکي روسيه شود، چه کسي مسئوليت آن را به عهده خواهد گرفت؟ وي تهديد کرد شليک موشک رهگير از سوي امريکا مي تواند به حمله موشکي روسيه منجر شود؛ زيرا ممکن است اين موشک رهگير با موشک بالستيک اشتباه گرفته شود که قصد حمله به روسيه را دارد. (21)

ب. موضع چين

پکن، برنامه هاي سپر دفاع موشکي را از ابتدا محکوم کرده و هشدار داده که اين برنامه دور جديدي از مسابقه تسليحاتي را به وجود خواهد آورد و روابط با ايالات متحده را مورد تهديد قرارخواهد داد.يکي از بزرگ ترين نگراني هاي چين اين است که چتر موشکي امريکا در نهايت تايوان را نيز دربرگيرد و اين امر براي چين غير قابل تحمل است.
از سوي ديگردولت چين به منظور حفظ آمادگي و افزايش توان مقابله با تهديدات احتمالي، برنامه اي را براي 10 برابر کردن زرادخانه هسته اي خود، آغاز کرده است. در اين برنامه قرار است از موشکهايي با سکوي پرتاب متحرک، با چندکلاهک و سوخت جامد استفاده شود. و اين برنامه نشانگر اين موضوع است که از ديدگاه دولت چين، استقرار سامانه دفاع موشکي آمريکا با هدف مهار بيش از پيش کشورهاي جهان طراحي شده است؛ بر اين اساس نسبت به مشارکت و در اختيار گذاشتن پايگاههاي راداري کشورهاي اروپايي هشدار داد. (22)

ج. موضع جمهوري اسلامي ايران

جمهوري اسلامي ايران، تلاش امريکا براي توسعه سيستم دفاع ملي موشکي را گامي جهت اخلال در توازن راهبردي و نهايتاً برهم زننده ثبات شکننده موجود در وضع امنيتي جهان دانسته و معتقد است، چنين اقداماتي به بهانه ايجاد سپري حفاظتي برابر قدرت موشکي ساير کشورها، برخلاف تعهد خلع سلاح هسته اي بوده و عملاً جهان را به دور تازه اي از رقابتهاي نظامي قدرتهاي بزرگ وادار مي سازد.
ايران با ردّ استنادات بي پايه و اغراق آميز امريکا در توجيه توسعه طرح دفاع ملي موشکي، با توجه به آثار سوء اينگونه مسابقات تسليحاتي، بر توازن استراتژيک بين المللي و امنيت يکايک کشورهاي جهان، اقدامات برتري طلبانه امريکا را مطرح کرده و مجدّانه خواستار توقف روند سوق دادن جهان به پرتگاه هولناک مسابقات تسليحاتي مي باشد.

د. ساير کشورهاي اروپايي

متحدان سنتي امريکا در اروپا مانند فرانسه و آلمان نيز مخالفت خود را با اين طرح اعلام کرده اند. در اين ميان لندن نيز که پس از جنگ جهاني همواره يکي از متحدان امريکا محسوب مي شده است به نظر نمي رسد که کاملاً بتواند در اين زمينه واشنگتن را همراهي کند.
کانادا مهم ترين همسايه امريکا نيز با نمايش عکس العمل منفي به طرح امريکا، آن را خطرناک و غيراخلاقي توصيف کرد. (23)

نتيجه

1.استقرار سپر دفاع موشکي آمريکا، نقض آشکار معاهده هاي منع گسترش تسليحات راهبردي و هسته اي است. و اثر مخربي بر نظام دفاعي تعهدات خلع سلاح خواهد گذاشت.
2. آمريکا در تلاش براي تضعيف موقعيت راهبردي روسيه است و اجراي اين طرح مي تواند امريکا را به هدفش نزديک کند.
3. اين استراتژي اگرچه به ظاهر يک راهبرد دفاعي و مشروع جلوه مي کند ولي در واقع اقدامي تهاجمي و تحريک آميز و با شيوه کنترل تسليحات در تضاد بوده و نقض کننده ثبات استراتژيک جهان قلمداد مي شود.
4. دراين استراتژي سه منطقه خاورميانه، چين و روسيه در کانون توجه آمريکا قرار دارد.
5. اجراي اين طرح، کشورهاي اروپاي شرقي و شمال شرق آسيا را بي ثبات خواهد نمود و کشورهاي هند و پاکستان را وادار به واکنش هاي متقابلي خواهد کرد.
6. مخالفين پايگاه هاي نظامي امريکا در جمهوري چک معتقدند: ايجاد سپر دفاع موشکي امريکا در اين کشور موجب خواهد شد تا اين کشور در صورت بروز هر گونه بحراني، در صف اول رويارويي قرا رگيرد.

پي نوشتها:

1. موشک هاي بالستيک پس از پرتاب شدن مسير طولاني را به همان شکل و حالت اصلي و اوليّه طي مي کنند، بعد از خارج شدن از جوّزمين و پايان سوخت، تغيير شکل مي دهند، هدف را در زمين شناسايي و به کمک جاذبه ي زمين به سمت آن حرکت مي کنند، اصطلاحاً به اين تغيير و تحول ظاهري «حالت بالستيک» گفته مي شود.
2. انوري، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج 7، ص 74-78.
3. بنيانيان، مسعود، استراتژي دفاع ملي موشکي امريکا، نشريه سياست خارجي، شماره 15، ص 520.
4. سپر دفاع موشکي امريکا چالش هزاره سوم، روزنامه همشهري، 81/10/5 .
5. مروري اجمالي، بر طرح سپر موشکي امريکا، جام جم، 79/12/10.
6. بنيانيان، همان، ص 528.
7. سپر ضدموشکي امريکا، کيهان، 79/2/18.
8. سپر موشکي امريکا، از آيزنهاور تا بوش، نشريه انتخاب، 80/2/31 .
9. امريکا و طرح سيستم دفاع موشکي، نشريه ترجمان سياسي، شماره 26، خرداد 80 ، ص 35.
10. همان، ص 42.
11. بوش و سيستم دفاع موشکي، روزنامه انتخاب، 80/3/31 .
12. استراتژي دفاع موشکي غرب، نشريه ترجمان سياسي، شماره 23، فروردين 80 ، ص 40.
13. همان، ص 48.
14. «پاتريک اوريلي» معاون آژانس دفاع موشکي امريکا در رأس تيمي از کارشناسان نظامي از ايستگاه راداري گاباله بازديد کرد و پس از آن گفت: «اين ايستگاه براي مقاصد دفاعي عليه تهديدهاي احتمالي ايران بسيار قديمي است و عمر مفيد آن در حال اتمام است. وزير خارجه روسيه در واکنش به اين اظهارات در سخناني طعنه آميز گفت:
«وقتي شرکاي امريکايي ما مي گويند گاباله نمي تواند جايگزيني براي ايستگاه چک باشد، من آنها را درک مي کنم زيرا از ايستگاه گاباله نمي توانند خاک روسيه را از مرزهاي غربي آن زيرنظر بگيرند ولي از جمهوري چک مي توانند.
15. محمدي، احمد، نابودي سيستم سپر موشکي، نشريه ديدگاهها و تحليلها، ماهنامه 141، ص 93.
16. تأثيرات سپر پدافند موشکي امريکا بر امنيت ملي ايران، باشگاه پژوهشگران از دانشجو، 86/6/22 .
17. بررسي طرح سپر مشکي امريکا و تأثير آن بر امنيت جمهوري اسلامي ايران، خبرگزاري مهر، 85/4/9 .
18. خبرگزاري مهر، همان.
19.منازعه قدرت، نشريه ديدگاهها و تحليل ها، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، شماره 141، ص 25.
20. همان، ص 32.
21. کيهان، 26 آذر 86 .
22. بنيانيان، پيشين، ص 529.
23. طولاني، قاسم، برنامه دفاع موشکي امريکا و تهديد صلح جهاني، نشريه ترجمان سياسي، شماره 28، ارديبهشت 79، ص 31.

منبع: فصلنامه ي مربيان




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط