نویسنده: پیام طبیبی (1)
مقدمه
امروزه حاکمیت به عنوان یک ضرورت اجتماعی امری اجتنابناپذیر و تصور جامعهی پیشرفته بدون وجود حاکمیت امری غیرقابل تصور است. وجود چنین نهادی در کنار منافع بسیار زیادی که برای ملت خود به همراه دارد، همیشه در طول تاریخ مسئلهساز بوده و به دلایل مختلف، پیامدها و مخاطرات امنیتی زیادی را به وجود آورده است. این دلایل در مواردی جنبهی سیاسی و در مواردی هم جنبهی دینی داشتهاند. البته عوامل دیگری همچون: رسوم، باورها، فرهنگها و یا مسائل اجتماعی نقشآفرین بوده است. چنین درگیریها و منازعاتی گاه از طرف مردم علیه حکومت بوده است و در مواردی هم جنبهی برونمرزی داشته است. اندیشمندان حوزهی امنیت همیشه در تلاش بودهاند که در هر نظام سیاسی پدیدههای ضدامنیتی کاهش یابد و امنیت پایدار در آن جامعه رشد یابد. آنها در راستای کاهش چنین خطرهایی راهکارهای مختلفی را ارائه کردهاند؛ برای مثال، تلاش شده است که بتوانند سطح رضایتمندی افراد جامعه افزایش یابد تا بدین طریق از شورشهای داخلی جلوگیری نمایند؛ زیرا برطبق گفتهی «تد رابرتگر» در اثر معروف خود، ده مورد از سیزده مورد مهلکترین درگیریهای جهان در 160 سال گذشته شورشهای داخلی بوده است (تد رابرتگر، 1388: 21)، که این موضوع عمق مسئله را از زاویهی امنیتپژوهی برای ما روشن میسازد. همچنین تلاش شده است که فرایندهای دموکراتیک در نظام سیاسی به منظور همان افزایش سطح رضایتمندی مردم که گفته شد گسترش یابد. در این مقاله، بحث در خصوص امنیت و ابعاد و منابع آن نیست؛ زیرا در این نوشتار صرفاً قصد بر آن است که به حوزهی اطلاعات پرداخته شود. هر چند اطلاعات ارتباط بسیار گستردهای با حوزه امنیت دارد، به هیچ عنوان نباید این دو را حتی از نظر تحقیق و پژوهش یکی درنظر گرفت؛ زیرا اطلاعات حوزهی قدرت است و در واقع، ظرفی است برای تأمین امنیت. همچنین قدرت اطلاعات، با قدرت نظام سیاسی رابطهی مستقیم دارد و وجود چنین امری در اسلام مورد اشاره قرار گرفته است که با بررسی سیرهی ائمهی معصومین (علیهم السّلام) در مییابیم که اهمیت بسیار زیادی به مسائل اطلاعاتی از طرف آن امامان داده میشده است (بخشی، 1393: 86). حال به پیروی از همین موضوع در این نوشتار آنچه دنبال میشود، یافتن سازوکارهایی است که بتواند رفتار حاکمیت را در مسیر تحقق عدالت اجتماعی قرار دهد. پیدا کردن چنین سازوکارهایی علاوه بر مشروعیت بخشی به یک نظام، بیانگر میزان کارآمدی آن هم خواهد بود. قرآن کریم با رویکردی جامعنگر موضوع را بیان نموده است که در آن، هم به نظارت درونی و هم به نظارت بیرونی توجه شده و مسئله را به گونهای دنبال کرده است که گویا بدون وجود سازوکارهای درونی، مؤثر بودن راهکارهای بیرونی محل تأمل واقع میشود. حال با توجه به مشخص شدن نوع نظارتهای بیان شده از طرف قرآن کریم، این مسئله روشن میگردد که نیروهای اطلاعاتی از چه ظرفیت غنی و کاملی برخوردارند که از آن طریق بتوانند کارگزارن نظام سیاسی را به طور مرتب رصد کنند و از سوء استفادههای احتمالی آنان از قدرت پیشگیری نمایند. همچنین در بخش نظارت درونی، به صفاتی گفته میشود که تنها برای کارگزاران حکومت نیست، بلکه ظرفیت مضاعفی دارد که باعث میشود نیروهای اطلاعاتی با تکیه بر همان ظرفیت سعی و تلاش خود را دوچندان کنند و نگذارند که خیانتهایی در نظام سیاسی اتفاق بیفتد. البته سازوکارهای درونی بیشتر جنبهی امنیتی دارند؛ ولی در مقابل، جنبهی اطلاعاتی سازوکارهای بیرونی پررنگ است. در ادامهی تحقیق در بخش نظارت بیرونی، هدف آن است که ابتدا بیان گردد اگر افسران اطلاعات نظارتهایی در چهارچوب شرع و قانون بر اجزای حکومت دارند، چه مبنایی دارد. در واقع، اگر دستگاه اطلاعاتی در صورت مشاهدهی خطا از ناحیهی کارگزاران حکومت تذکر میدهد و یا توبیخ یا برخورد مینماید، از باب چه مبانی دینی و اعتقادی است. در پایان این تحقیق سعی شده است که نمونههایی از سیرهی امام علی (علیه السّلام) هم آورده شود و از این طریق بتوان بر روشنتر شدن سیرهی اطلاعاتی ایشان در امر نظارت بر حکومت تلاش نمود. یادآوری این نکته لازم است که در تفکر قرآنی، زمانی که حاکم جامعهی اسلامی معصوم باشد، مشروعیت حکومت تنها از سوی خداوند است و از همین جهت، مردم وظیفه دارند از دستورات الهی پیروی کنند. قرآن کریم در آیهی 48 سورهی مائده به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دستور میدهد که بین مردم براساس آنچه خداوند نازل کرده است حکم کند و به دنبال خواست و خواهش مردم حرکت نکند و در آیهی 153 سورهی انعام بر این معنا تأکید میکند که این راه، راه الهی است که هیچ انحرافی ندارد و مردم باید از آن تبعیت کنند. براین اساس، قرآن کریم به صورت مطلق و بدون هرگونه قیدی به مردم دستور میدهد که از رسول خدا و اولوالامر اطاعت کنند (قرآن، نساء: 59). در آیات دیگری از مخالفت کردن با دستورات پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نهی میکند (قرآن، مائده: 92)، و در آیات دیگری، ضمانت اجرای مخالفت را بطلان عمل تعریف کرده است. علامه طباطبایی در تفسیر آیهی 59 سورهی نساء به این نکته توجه دادهاند که دستور به اطاعت مطلق تنها در صورتی معنی خواهد داشت که رسول الله معصوم باشد. (علامه طباطبایی، 1417 ق: 389).مبانی نظارت در قرآن کریم
از دیدگاه اسلام چنین حقی مورد توجه قرار گرفته است و نظارت بر کارگزاران حکومت به عنوان یک حق پذیرفته شده است. آیات کتاب آسمانی خداوند با نگاهی جامعنگر به موضوع نظارت توجه کردهاند. قرآن کریم آنجا که میفرماید: «فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ: به یقین، [هم] از کسانی که پیامبران به سوی آنها فرستاده شدند سؤال خواهیم کرد؛ [و هم] از پیامبران سؤال میکنیم» (قرآن، اعراف: 6)، بر اصل پاسخگویی زمامداران تأکید مینماید. خداوند در کلام خود نوعی مسئولیت را برای افراد و مسئولان ملت در مقابل جامعه تبیین نموده است. حس مسئولیتپذیری مردم به طور عام و نیروهای اطلاعاتی در مقابل جامعه از آن جهت بسیار اهمیت دارد که «شرط اصلی در عدالت اجتماعی آن است که فرد خود را جزئی از کل جامعه و مسئول سرنوشت جامعهی خویش نیز بداند (بوشهری، 1384: 273). لذا هنگامی که قرآن کریم بر اصل پاسخگویی تأکید میورزد، ابزار و سازوکارهای آن را نیز معرفی میکند. خداوند کریم نظارت را اینگونه بیان مینماید: «وَ مَا تَکُونُ فِی شَأنٍ وَ مَا تَتلُو مِنهُ مِن قُرآنٍ وَ لا تَعمَلُونَ مِن عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَیكُم شُهُودًا إِذ تُفیضُونَ فِیهِ وَ مَا یَعزُبُ عَن رَبِّكَ مِن مِّثقَالِ ذَرَّةٍ فِى الأَرضِ وَ لاَ فِى السَّمَاء وَ لَاَ أَصغَرَ مِن ذَلِکَ وَ لَا أَکبَرَ إِلَّا فِی کِتابٍ مُّبِینٍ: در هیچ حال [و اندیشهای] نیستید، و هیچ قسمتی از قرآن را تلاوت نمیکند، و هیچ عملی را انجام نمیدهید، مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم. در آن هنگام که وارد آن میشوید! و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفی نمیماند، حتی به اندازهی سنگینی ذرهای، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه [همهی آنها] در کتاب آشکار [و لوح محفوظ علم خداوند] ثبت است!».علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میگوید: جمله «وَ مَا تَتلُو مِنهُ مِن قُرآنٍ» ظاهراً ضمیر «مِنهُ» به خدای سبحان برمیگردد، و حرف من در اول، ابتدایی، و در دوم بیانی است و معنای جمله این است: تو ای پیامبر! هیچ چیز که نام آن قرآن باشد، یعنی ناشی از ناحیهی خدا باشد نمیخوانی، مگر آنکه خدا شاهد و ناظر آن است: «تَعمَلُونَ مِن عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَیكُم شُهُودًا إِذ تُفیضُونَ فِیهِ»؛ افاضه به معنای آن است که چند نفر دسته جمعی آنچنان سرگرم کاری بشوند که از هر چیز دیگری غافلی گردند و در جملهی «الا کنا علیکم شهودا» التفاتی از غیبت به تکلم مع الغیر به کار رفته است؛ خدای تعالی در اینجا متکلم مع الغیر به حساب آمده و نکتهی این التفات این است که خواسته است اشاره کند به اینکه شهود و گواهان بر اعمال شما تنها خدای تعالی نیست، بلکه بسیارند، هم ملائکه شاهدند و هم مردم، و خدای تعالی هم در ماورای اینها محیط بر شماست، و وقتی که گوینده شخصی بزرگ و دارای اعوان و خدمه باشد، از سوی خود و اعوانش سخن میگوید، و چه بزرگی بزرگتر از خدای تعالی (علامه طباطبایی، پیشین، ج. 10: 127). پس، در این قسمت مشخص گردید که به طور کلی نظارت امری پذیرفته شده و مورد تأکید خداوند است که در آیات مورد اشاره به آن سفارش شده است.
نگرش اطلاعاتی به مفهوم نظارت
مفهوم نظارت در علومی همانند مدیریت مورد بحث و نظر قرار گرفته و تعاریفی برای آن بیان شده است؛ شاید بتوان اطلاعاتیترین مفهوم نظارت در مدیریت را برطبق بیان دکتر رضاییان تعریف نمود. ایشان بیان میدارند: «کنترل و نظارت، فعالیتی است که ضمن آن، عملیات پیشبینی شده با عملیات انجام شده مقایسه میشود و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه هست، به رفع و اصلاح آنها اقدام میشود» (1391: 147). همچنین در تعریف مدیریتی دیگر آمده است: توفیق سازمان و رسیدن به اهداف خود در گرو کنترل و نظارت در ردههای مختلف سازمان است (الوانی، 1387: 119). نظارت آنچنان مهم و قابل درک است که در یک گزارش جامعهشناختی در یک کارخانهی کشتیسازی چنین گزارش شده بود: هر وقت خبر منتشر میگردید که سر کارگر روی کشتی یا توی کارگاه است یا اینکه یک ناظر عالی مقام دارد میآید، رفتار کارگران سریع و ناگهانی تغییر میکرد و منظمتر و پیوستهتر به فعالیت خود ادامه میدادند (گیدنز، 1389: 328). همانگونه که روشن است، نظارت به دنبال خود انضباط میآورد که این دو مهم در نگاه اطلاعاتی به سیاست و حکومت بسیار حائز اهمیت است.نزدیکترین مفهوم و معنای نظارت که در این مقاله از منظر اطلاعات مورد نظر است چنین است: «النظاره کلمهای است که عجم آن را به کار میبرد و منظور از آن، پاکیزه نمودن باغ و بستان است».
بنابراین، نظارت همان مراقبت و کنترل یک چیز از آفت و بیماری است (الشرطونی، 1374: 432). در این تعرف، کاملاً روشن شده است که اگر جامعه را بستانی درنظر بگیریم، افسران اطلاعاتی مدام در حال مراقبتند که این جامعه دچار بیماری و آفت نشود. تعریفی دیگر از نظارت که با نقش اطلاعات ارتباط دارد، عبارت است از اینکه: «یک مفهوم مضاف است که همیشه در پی مضافالیه باشد و منظور از مضافالیه اقداماتی است که از سوی مقامات و نهادهای مختلف حکومتی صورت میگیرد» (راسخ، 1388: 15). البته نظارت در این علم حقوق تنها نظارت بر نهادها و سازمانها و اقدامات حکومت نیست، بلکه فراتر از آن هم میرود و آن نظارت بر مشروعیت حکومت و اصل نظام سیاسی است (زنجانی و موسیزاده، 1389: 14). مراد از مشروعیت همان ارزشمندی آن است، به معنای آنکه نظام مبین ارادهی عمومی است و آیا چنین نظام سیاسی واجد حق حکمرانی است؟ (اندرو، 1389: 67). بار دیگر مورد تأکید قرار میگیرد که هدف و منظور نظارت در نظام سیاسی، کنترل و مراقبت کارگزاران از قدرت در مقابل آفت استبداد، انحراف و کجروی است. در واقع، قدرت «مجموعهای است از عوامل مادی و معنوی که موجب به اطاعت درآوردن فرد یا گروهی توسط فرد یا گروه دیگر میشود» (زنجانی، 1366: 56) و به بیان دکتر قاضی در کتاب حقوق اساسی، قدرت میتواند با خود فساد به همراه داشته باشد (1375: 176) که تمام این اوصاف از قدرت سیاسی، نقش نظارتی افسران اطلاعاتی بر اجزای حکومت را پررنگ مینمایند.
انواع نظارت
در یک تقسیمبندی کلی، قرآن کریم دو نوع نظارت به نام نظارت درونی و نظارت بیرونی را بیان کرده است:نظارت درونی مجموعه صفات درونی است که کارگزاران و حتی نیروهای اطلاعات باید به آن آراسته باشند تا بتوانند از لغزشها و خطاهای پیش روی خود گذر کنند. همانگونه که در مقدمه ذکر شد، نظارتهای درونی بیشتر جنبهی امنیتی دارند؛ زیرا چنین خودکنترلیهایی باعث آن میشود که تمام کارگزاران حکومت، اعم از: مقننه، مجریه و قضاییه و حتی دستگاه اطلاعاتی حکومت از آسیبهای پیشِ روی خود دوری جویند و از پدید آمدن اتفاقات ضد امنیتی از قبیل:
اعتراضات مردمی، شورشها و درگیریهای داخلی جلوگیری نمایند و امنیت پایدار جامعه بیشتر تأمین گردد. البته در این مقاله، نظارتهای درونی بیشتر ناظر بر کارگزاران حکومت یعنی بخشهایی که بیشترین ارتباط را با جامعه و بیتالمال دارند مورد تأکید است؛ زیرا نظارتهای درونی بر افسران و سازمان اطلاعاتی باید در بحثی جداگانه پرداخته شود.
نظارتهای درونی
نظارت درونی که به آن خودکنترلی هم گفته میشود، یعنی «ایجاد حالتی درون فرد که بدون کنترل یک عامل خارجی، او را به انجام وظایفش متمایل سازد» (الوانی، پیشین: 138). در اسلام که هدف آن رشد و تعالی شخصیت افراد است، در موضوع خود کنترلی بسیار سخنها گفته شده و در راستای همان هدف الهی قرآن کریم با ادبیات زیبایی این موضوع را مطرح ساخته است. خداوند در سراسر قرآن کریم از نوع نظارت بر اعمال انسان آیاتی را بیان نموده است که عبارتند از:اعتقاد به نظارت الهی
قرآن کریم در این خصوص میفرماید: «... إِنَّ اللَّهَ بِمَا یعْمَلُونَ مُحِیطٌ: قطعاً خداوند به آنچه انجام میدهند احاطه دارد» (قرآن، آل عمران: 120). و یا در آیهی دیگری بیان میکند: «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ: ... و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم!» (قرآن، ق: 16). علامه طباطبایی در تفسیر این قسمت از آیه میفرماید: «خداوند انسان را خلق کرد و همواره تا هستی او باقی است، از خاطرات قلبی او آگاه است، و نیز همواره از رگ قلبش به او نزدیکتر. پس آیهی مورد بحث در سیاقی قرار دارد که میفهماند خدای تعالی قادر به خلقت انسان و عالم به وضع اوست، حال یا بدون واسطه یا با وساطت فرشتگان حفیظ و نویسنده (علامه طباطبایی، پیشین، ج. 18: 518). اعتقاد به این معنا که خداوند ناظر بر اعمال انسان است، در شخص کارگزار به ریشه در اعتقاد به توحید و خداباوری بازمیگردد. چنین ریشهای مانع از تجاوز دستاندرکاران امور جامعه به حقوق مردم میشود. با تقویت باورهای دینی در نهاد حکومت و متولیان امر زمامداری میتوان آثار زیبای این اندیشه را مشاهده کرد. مهمترین اثر این باور، پیدا شدن صفت حیاء در شخص حاکم است. این نکتهی کلیدی در اندیشهی امام علی (علیه السّلام) جایگاه ویژهای دارد. از منظر حضرت، از لوازم ضروری برای زمامداران و مدیران حیا داشتن است که این خود رهین ایمان به خداوند است (حکمت 113) و هر کس حیایش کم شود، پارساییاش کم میشود و هر که پارساییاش کم شود، قلبش میمیرد و در نهایت، وارد دوزخ خواهد شد (حکمت 349). ثمرهی حیا نیز عفت و پاکدامنی حاکم و عدم تعدی و یا سوءاستفاده از قدرت در قبال شهروندان خویش خواهد شد (تمیمی آمدی، بیتا: 326)، و آنکه حیا ندارد، هر چیز را بر خود روا میدارد. حضرت علی (علیه السّلام) نمونهی بارز این حیا در عرصهی محاکمیت جامعه را به معاویه مثال میزنند؛ زیرا او قائل به حد و مرزی نبوده است و برای رسیدن به هدف خویش دست به هر کاری میزده است (دلشاد، 1377: 294). در یک کلام، مدیریت اشخاص فاقد حیا، مدیریتی ویرانگر، برباددهندهی همهی حقوق انسانها و برهم زنندهی نظم و امنیت جامعه است. از دیگر آثار مهم اعتقاد به توحید خداوند در حاکمیت، وفاداری است. آنگاه که کارگزاران جامعهی اسلامی میپذیرند که از طریق بیعت و یا انتخابات وارد عهد و پیمانی با مردم شوند، باید به مفاد آن عمل کنند. حضرت علی (علیه السّلام) ضمن نهی از عذر و توجه دادن به آفات آن، وجود چنین خصلتی را ناشی از جرئت در دین میدانند (خطبه 41) و به این نکته توجه دادهاند که پیروی از هوای نفس مانع از اجرای حق میشود (خطبه 42) که همهی این آثار ناشی از بیتوجهی به توحید و نقش پررنگ خداوند در حاکمیت و مدیریت جامعه است.نظارت فرشتگان
از دیگر سازوکارهای نظارتی، موضوع کنترل رفتار افراد توسط فرشتگان الهی است که قرآن کریم آن را با زیبایی هرچه تمامتر بیان میکند: «مَا یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ: [آدمی] هیچ سخنی را به لفظ در نمیآورد، مگر اینکه مراقبی آماده نزد او [آن را ضبط میکند]» (قرآن، ق: 18).«وَإِنَّ عَلَیكُمْ لَحَافِظِینَ * كِرَامًا كَاتِبِینَ * یعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ: و بیشک نگاهبانانی بر شما گمارده شده * والا مقام و نویسنده [اعمال نیک و بد شما] * که میدانند شما چه میکنید» (قرآن کریم، انفطار: 10-12). علامه طباطبایی در تفسیر این آیات میفرماید: اعمال انسان در روز قیامت حاضر میشود که البته گونهی خاصی از حضور است، متفاوت با آنچه حضور برای انسان در مقام یادآوری معنا پیدا میکند. این حضور در قالب نگارش یک کتاب توسط ملائکه و کسانی که موکل انسانند شکل میگیرد. این اشخاص اعمال انسانی را حفظ میکنند و ویژگی آنان کریم بودن است که نوعی حالت عصمت را تداعی میکند و خطایی هم در این نگارش وجود ندارد (علامه طباطبایی، پیشین، ج. 20: 226).
نظارت اعضا و جوارح بدن
یکی دیگر از سازوکارهای نظارت درونی و یا خودکنترلی اعتقاد به نظارت اعضا و جوارح بدن است.قرآن کریم در خصوص نظارت اعضا و جوارح بدن در روز قیامت چنین میفرماید:
«یوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ: در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان برضد آنها به اعمالی که مرتکب میشدند گواهی میدهد» (قرآن، نور: 24). علامه طباطبایی این آیه را چنین تفسیر نموده است: مقصود از شهادت، شهادت اعضای بدن بر گناهان و همهی معاصی است؛ البته هر عضوی به آن گناهی شهادت میدهد که مناسب با خود اوست و در حقیقت، شاهد بر هر عملی خود آن عضوی است که عمل از او سرزده است (علامه طباطبایی، پیشین، ج. 15: 115). و در جایی دیگر میفرماید:
«حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَیهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ: وقتى به آن میرسند، گوشها و چشمها و پوستهای تنشان به آنچه میکردند گواهی میدهند» (قرآن، فصلت: 20).
اینها نمونههایی از کلام خداوند خطاب به انسانها هستند که در همه حال مراقب خویشتن باشند و این احساس را که همیشه ناظری بر اعمال آنان وجود دارد، به صورت دائمی و همیشگی همراه خود داشته باشند.
با پذیرش نظارت فرشتگان، اعضا و جوارح و کلاً نظارت انسان بر خودش میتوان به تحقق صفت مهمی به نام عدالت که بدون آن هیچ اعتمادی به زمامداران نیست امید داشت. البته گفتنی است عدالت مجموعهای از فضایل اخلاقی است و در جامعهای که عموم فضایل اخلاقی جاری باشد، آن جامعه عادل است و کسی که به فضایل اخلاقی، مرصع و مزین باشد و در وجودش باور به این فضایل و ارزشهای اخلاقی داشته باشد، عادل است. در اندیشهی اسلامی، زمامدار غیرعادل به هیچ وجه نمیتواند بر تعهدات خود پایدار بماند. امام علی (علیه السّلام) در این خصوص میفرماید: سه خصلت است که در هر حاکمی باید وجود داشته باشد (یعنی اگر اینها باشند، شخصی صلاحیت دارد حاکم باشد): اول آنکه، در حکمرانی خود عدالت پیشه کند؛ دوم آنکه، از مردم خود را پنهان نکند و سوم آنکه، حکم کتاب خداوند را در مورد همگان اجرا کند (الهندی، بیتا، ج. 5: 764). در سخن دیگری، امام علی (علیه السّلام) به نتایج عدم اجرای عدالت توسط حاکم توجه داده است. حضرت میفرماید: اگر برای مردم پیشوایی استوار، امین، حافظ حقوق جامعه و مورد اعتماد قرار داده نشود، بنیان دین از بین میرود و احکام دگرگون میشود (شیخ صدوق، 1385 ق، ج. 1: 253).
معادباوری
بر پایهی اعتقادات مسلمانان، زندگی و حیات بشری تنها محدود به این جهان نمیشود و حیات ابدی بعد از این جهان وجود دارد که ابعاد و کیفیت زندگی انسان در آن جهان به چگونگی زندگی او در این جهان بستگی دارد. قرآن کریم ویژگیهایی را برای جهان آخرت برشمرده است که آگاهی کامل به انسان داده شود و نیرویی قوی در جهت کنترل خود داشته باشد. دو ویژگی از ویژگیهای مهمی که قرآن از جهان آخرت بیان نموده است، یکی، حاضر شدن اعمال انسان در آخرت و دیگری، دادن جزای اعمال انسانهاست.«یوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ: روزی که هرکس، آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر میبیند» (قرآن، آل عمران: 30).
«إِنَّهُ یبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یعِیدُهُ لِیجْزِی الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِینَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُوا یكْفُرُونَ: او آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند، تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، به عدالت جزا دهد و برای کسانی که کافر شدند، نوشیدنی از مایع سوزان است و عذابی دردناک، به خاطر آنکه کفر میورزیدند» (قرآن، یونس: 4).
نقش معاد و باور به آن در اندیشه دین بسیار مهم است؛ بیدلیل نیست که دو سوم آیات قرآن به معاد ارتباط مییابد. اهمیت این سخن را در کلام امام علی (علیه السّلام) در خطبهی 164 میتوان مشاهده کرد. حضرت میفرمایند: من از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که میفرمودند: «در روز قیامت امام جائری را خواهند آورد که هیچ یاوری ندارد و نه کسی از او پوزشخواهی میکند، پس او را در آتش جهنم افکنند، و در آن مانند سنگ آسیاب میچرخد و سپس او به قعر جهنم جاری میشود». این سخن که از رهگذر اعتقاد به معاد شکل میگیرد، بالاترین حالت خودکنترلی در اقدامات حاکمیتی را شکل خواهد داد. حضور پررنگ معاد در زندگی، از کارگزاران حکومت، شخصی را خواهد ساخت که حالت طمعورزی به قدرت نداشته باشد و از روش اهل باطل به دور باشد (حکمت 110) و در یک کلام، کاملاً مشخص است که چنانچه انسان به چنین اعتقادی از معاد برسد، از مستی قدرت به دور خواهد ماند، چنانکه از مستی مال و علم و مدح و جوانی هم به دور خواهد بود. این امر در حکومتداری برای مسئولان جامعه بسیار مهم است؛ زیرا آنان دارای قدرتند و طبع انسان غالباً به سوی طغیانگری و سوءاستفاده از قدرت تمایل دارد (سلوکلایی، 1388: 160).
تقوا در کارگزاران
«نظام ارزشی اسلام با بیان تقوا و آثار آن به عنوان مهمترین عامل سعادت انسان، با تکریم انسان و اختیار و آگاهی او زمینهی تحقق خودکنترلی را فراهم میسازد» (سجادی، 1385: 15).تقوا اسم مصدر از ریشهی «وَقَیَ» و در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوقالعاده است (ابن منظور، بیتا، ج. 15: 402). در فرهنگ اسلامی نیز به معنای حفظ خویشتن از مطلق محرمات و مکروهات است (الراغب، 1369: 531). آنچه قرآن از تقوا تفسیر مینماید، امری معنوی و مرتبط با قلب است: «... فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» (قرآن، حج: 32). از مفهوم تقوا در نظارت درونی آنچه اهمیت دارد همان معنوی بودن تقواست؛ زیرا خداوند یکی از وسعتهای تقوا را عدالت در رفتار و کردار شخص معرفی مینماید (قرآن، مائده: 8)؛ قرآن کریم بهترین مفهوم تقوا در حاکم را «وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ» (بقره: 206) بیان نموده است. بنابراین، لزوم تقوا برای زمامداران را میتوان اینگونه بیان نمود که «آنچه آدمیان را از تجاوز به حدود الهی و حریم محرمات شرعی و مرزهای حقوق مردمی و ارزشهای انسانی نگه میدارد تقواست» (دلشاد، پیشین: 132).
البته مسائلی دیگر همچون پرهیز از استبداد رأی در کلام امام علی (علیه السّلام) که میفرماید: آن کس که به رأی خود قناعت کند خویشتن را به خطر افکنده است و یا دوری از تکبر و غرور که در مذمت آن قرآن کریم میفرماید: «فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِینَ (نحل: 29) و یا خود را مساوی با دیگران دانستن (قرآن کریم، حجرات: 13) میتواند در خودکنترلی بسیار مؤثر واقع شود.
نمیتوان انکار کرد که قدرت همیشه میتواند وسوسهانگیز باشد. وجود امکانات مادی و برخورداری از موقعیت اجتماعی، وضعیتی را برای کارگزاران حکومت فراهم میکند که هم میتواند فرصت باشد و هم تهدید. طبق خطبهی 157 نهج البلاغه، آنچه انسان را در این مسیر حفظ میکند و همچون دژ مستحکم حاکم را نگه میدارد تقواست. از آثار کلیدی تقوا آن است که سرانجامهای وخیم آینده به روشنگری فعلی تبدیل میشود. آنچه میتواند به عنوان نتیجهی یک تصمیم غلط محقق شود و مردم را به شورش وادار کند و هزینههای زیادی را بر جامعه تحمیل کند، با حضور عنصر تقوا کنترل خواهد شد. امام علی (علیه السّلام) در نامهی خود به محمد بن ابی بکر آنگاه که او را والی مصر قرار داد بیان کردند: حاکم الهی، مأمور است به رعایت تقوا، چه در آشکار و چه در نهان. او باید از خداوند در هر حالی بترسد و در پرتو چنین حالتی نسبت به خطاکار سختگیر، به مسلمانان نرمخو، با اهل ذمه به عدالت، با مظلوم به انصاف و با ظالم به تندی و در کل، با مردم به احسان عمل کند (ابولحدید، 1379، ج. 6: 65).
نظارت بیرونی
نظارت درونی علیرغم امتیازاتی که دارد، شرط کافی در ادارهی امور جامعه نیست و تنها شرط لازم است. در واقع، نظارت درونی نظامی ارزشی- اخلاقی دارد و به گونهای از بایدها و نبایدها سخن میگوید؛ از اینرو، در رویکرد دینی، علاوه بر نظارت درونی به نظارت بیرونی هم توجه شده است. به معنایی دیگر، «نظارت درونی با تمام زوایایی که داراست، سلامت کامل نظام حکومتی را در پی ندارد و کفایت نمیکند؛ بنابراین، نظارت بیرونی هم لازم است» (محرمی، 1384: 174). نظارت درونی میتواند با سوءاستفاده همراه شود و یا کارگزاران حکومت با داشتن صفات لازم تظاهر کنند و در مواقع مقتضی، در لباس دین کار خود را انجام دهند و این در عمل، رویکردی منافقانه به خود بگیرد. همچنین تشخیص برخوردار بودن از شرایط درونی دشوار است. علاوه بر آن، اندازهگیری این صفات خود مسئلهی دیگری است. همهی این عوامل دست به دست هم میدهند تا ضرورت نظارت بیرونی در کنار درونی با هم مدنظر قرار بگیرند.همچنین از جنبهی اطلاعاتی، این نظارت بیرونی است که کاملاً در نظارت و رصدهای اطلاعاتی خود را نشان میدهد. بنابراین، باید به دنبال این مسئله باشیم که مبانی این نظارت کدامند؛ که در پاسخ به این سؤال در ادامهی تحقیق ابواب مختلفی بیان میگردد که برای دستگاه اطلاعاتی، زیربنایی دینی را ترسیم میکند که در امر نظارت به منظور سالم نگه داشتن نظام سیاسی و جامعه با انگیزهای مضاعف اقدامات خود را انجام دهد.
تعاریف مختلف و گاه یکسانی از نظارت بیرونی در کتب و مقالات مربوط به این موضوع آمده است. در جایی نظارت بیرونی، نظارتی خارج از وجود فرد که بر وی تحمیل شود معنا شده است (سلوکلایی، 1390: 102)، و در جای دیگر، به معنای حق افراد جامعه بر نظارت از کار زمامداران خود آمده است (محرمی، پیشین: 159). در تعریفی دیگر، نظارت بیرونی بر حکومت را میتوان نظارتی مؤثر بر رفتار و تصمیمات حکومت و کارگزاران بر اساس سازوکارهای اطلاعاتی دانست.
نظارت اطلاعاتی از باب نصیحت و تذکر به کارگزاران
متفکران، اندیشمندان و کسانی که دغدغه جلوگیری از به تباهی کشیده شدن جامعه را داشتهاند، نصحیت زمامداران را در ابواب مختلفی بیان نمودهاند. «النصیحة لائمة المسلمین» یک تعبیر ریشهدار و پرسابقه است که در روایات متعددی به چشم میخورد. سرچشمهی این عنوان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) هستند که در حجةالوداع، ضمن سخنرانی در مسجد خیف آن را مطرح فرمودند و پس از آن، در بیانات ائمه (علیهم السّلام)، به عنوان یکی از مسئولیتهای امت اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است (محلاتی، 1375: 136). نصحیت که عملی است اخلاقی و صرفاً در آن خیری وجود دارد، قرآن کریم آن را برای تبلیغ ائمه (علیهم السّلام) به کار برده و آنان را ائمهی ناصح معرفی نموده است:«أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّی وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ: رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و خیرخواه شما هستم؛ و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید» (قرآن، اعراف : 62).
یکی از کارکردهای نصیحت کنترل و اصلاح است؛ زیرا وقتی زمامداران جامعه، رفتار خود را در معرض نظارت دستگاه نظارتی همانند اطلاعات ببینند، قطعاً در عمل آنها تأثیر میگذارد تا بتوانند پاسخگوی سؤالاتشان آنها باشند.
آنچه اهمیت دارد، نصیحت زمامداران از جمله احساس مسئولیت افسران اطلاعاتی در قبال جامعهی خویش است؛ زیرا اگر انحراف و کجروی از راههای مختلف متوجه آن شد، به سرعت از باب نصیحت وارد شوند و نگذارند که آن خطا و اشتباه از ناحیهی آن مأمور خاطی عمق پیدا کند. همچنین این نصیحت میتواند از ناحیهی مردم باشد که آن بستگی به رابطهی حاکمان و زمامداران با مردم است. در این خصوص، حضرت علی (علیه السّلام) نبود رابطه بین حاکم و مردم را بسیار خطرناک میدانستند (شهیدی، 1376: 367).
نظارت اطلاعاتی از باب امر به معروف و نهی از منکر
یکی از دیگر از سازوکارهای نظارت بیرونی امر به معروف و نهی از منکر است. در واقع، آنجایی که کارگزاری در حکومت عمل خلافی را انجام میدهد، نظام اطلاعاتی میتواند با چنین فریضهی الهیای که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است، آن کارگزار را امر به اصلاح و یا در مرحلهی بعد نهی از آن خلاف کند.لقمان حکیم در نصیحت به فرزند خویش میگوید: «یا بُنَی أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ: پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن، و در برابر مصائبی که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است» (قران، لقمان: 17).
از آنچه علامه طباطبایی در تفسیر آیات قرآن در خصوص امر به معروف فرمودهاند، به دست میآید که خطاب امر به معروف و نهی از منکر، خطاب کلی به مسلمانان است؛ یعنی آنکه همهی مسلمانان را به صورت واحد جمعی دیده است که در بین سایر انسانها برجستگی ویژهای دارند و این خصلت ممتاز در انجام امر به معروف و نهی از منکر است (علامه طباطبایی، پیشین، ج. 4: 431).
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) میفرمایند: بهترین شهیدان امت من کسی است که در مقابل حاکم ستمگری به پا خیزد و او را امر به معروف و نهی از منکر کند و در این راه کشته شود. چنین شهیدی در بهشت، مرتبه و مقامی مابین مقام حمزه و جعفر خواهد داشت (ابن اخوه، 1360: 98). البته روشن است که رعایت شرایط این فریضه خود موضوع مهم دیگری است که بدون رعایت آنها، منکر معروف و یا معروف منکر پدید خواهد آمد. بنابراین، نتیجه میگیریم که چگونه یک دستور قرآنی میتواند به سالمسازی نظام سیاسی حکومت کمک کند و مددرسان افسران اطلاعاتی آن به عنوان منبع الهامبخش باشد.
اجرای مبانی درونی و بیرونی نظارت در انجام فعالیتهای اطلاعاتی
در خصوص نقش اطلاعات و کارکردهای آن برای هر نظام سیاسی، عناصر و موارد متعددی برشمرده شده است. هستهی اصلی اطلاعات تولید و بازتولید قدرت است؛ اما به طور جزئیتر، آگاهی عمیق از حوزههای امنیت داخلی و خارجی، دفاع ملی، روابط خارجی، ایجاد یک راهبرد ملی و نظامی، تعیین سیاستهای امنیتی، برنامهریزی و آیندهنگری برای خطرهای پیشِ روی نظامهای سیاسی به عنوان بخشی از کارکردهای اطلاعات ذکرشده است (معاونت پژوهش و تولید علم، 1394: 32 و 33). اما کارکرد بسیار مهم دیگری که در این مقاله هم موردنظر نگارنده قرار گرفته، نقش سالمسازی دستگاه حکومتی است. در واقع، باید گفت که اطلاعات و اجزای درونی آن، اعم از: ساختارهای شکلی و سازمانی و نیروی انسانی آن به عنوان مهمترین دیدهبانهای جامعه در جلوگیری از انحراف کارگزاران هر نظام سیاسی عمل مینمایند. اهمیتی که در اینجا خود را نشان میدهد و در قسمت نظارت درونی هم به آن پرداخته شد آن است که در حاکمیت اسلامی، مهمترین ویژگی نیروهای اطلاعاتی مقید بودن به شرع است. در واقع، در چنین نظام سیاسیای، علاوه بر آنکه کارگزاران آن باید به طور مرتب خودکنترلی و پایبندی به اعتقادات دینی و معرفتی داشته باشند، چنین پایبندیای جزو صلاحیتهای ذاتی افراد تشکیلدهندهی نظام اطلاعاتی آن هم به شمار میرود. در واقع، نیروهایی که خود در هندسهی نظارت بیرونی مشغول به رصد، پایش و پالایش کارگزاران حکومت هستند، از یک نیروی تقویت کنندهی قوی به نام اعتقادات دینی درون خود برخوردارند. حال با توجه به اهمیت آنچه ذکر شد، با نگاهی گذرا به سیرهی ائمه (علیهم السّلام) در مییابیم که چگونه امام علی (علیه السّلام) چنین مبانیای (نظارتهای درونی و بیرونی) را در نظام حکومتی خود اجرا میکنند و نتایج آن بر جامعه پدیدار میگردد.در نظام حکومتی امام علی (علیه السّلام)، نظارت و کنترل یکی از محوریترین مسائل مدیریتی به شمار میرفت که بر کار تمام کارگزاران حکومت به وسیلهی افراد مؤمن و باتقوا اعمال میشد.
امام علی (علیه السّلام) از اطلاعات به عنوان یک نظام در امور حساس حکومت استفاده مینمودند که در کتب متعدد به آنها اشاره گردیده است. اطلاعات برای امنیت اقتصادی از طریق استفاده از نیروهای اطلاعاتی بر متولیان بازار، و یا نظارت بر امور حاکمیتی از طریق استفاده از اطلاعات برای نظارت بر کارگزاران و فرماندهان (دشتی، 1379: 50 و 52) مدلهایی از نظامهای فکری اجرایی آن حضرت در بهره بردن از اطلاعات و تقویت نظارت بیرونی بوده است.
برای نمونه میتوان اشاره نمود که در خصوص نظارت بر بازار و متولیان امور بازار، از طریق نیروهای اطلاعاتی به امام خبر رسید که ابن هرمه در بازار رشوه گرفته است. حضرت به سرعت پس از دریافت خبر، آن را مجازات کردند (الطبرسی، بیتا، ج. 17: 403 و 379)؛ و یا ایشان در خصوص نظارت بر رفتار مسئولان و مدیران با بیان بسیار شیوا میفرمایند: ضروری به نظر میرسد که حاکم و فرمانده متوسل به آزمودن و تحقیق در مورد اوصاف مدیران خود باشد و در این کار، دقت و ظرافت خاصی را بهره گیرد (العاملی، 1392، ج. 2: 124). این بیان نشان میدهد که عمق بهرهگیری امام (علیه السّلام) از توان و ظرفیت اطلاعات در زمان خود چه میزان بوده و تا چه میزان آن را به منظور سالم نگه داشتن و دوری کارگزاران و مدیران از آلودگیهای دنیوی توصیه میکردهاند.
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) در خصوص نظارت بر فرماندهان نظامی به مالک اشتر توصیه نمودهاند: با تمام اعتمادی که به نیروهای نظامی داری، باز از نظارت آنان غافل مباش و بازرسانی را بر کار آنان تعیین کن (العاملی، پیشین: 107) و یا به عنوان مورد دیگری از سیرهی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میتوان اشاره نمود که آن بزرگوار طی دستوری به حضرت علی (علیه السّلام) بیان نمودهاند که هر حاکمی باید بر امور نظامیان خود نظارت داشته باشد و آنان را در نظر بگیرد (واجدی، 1390: 41). این نگاه استراتژیک امام علی (علیه السّلام) و یا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) به مسائل اطلاعاتی در خصوص نظارت بر اجزای حکومت نشان از عمق نگاه پیشوایان دینی ما به این موضوع دارد.
نتیجهگیری
نظارت بر عملکرد در هر نظام و مجموعهای از ضروریات آن محسوب میشود. شرط ماندگاری و کارآمدی هر نظام سیاسی به نوع نظارت در آن برمیگردد. نظام اسلامی، از منظرگاه قرآنی از این اصل مهم غفلت نشده است. در آیات قرآنی، آنچه زشت نشان داده شده ظلم است که خود اقسام مختلفی دارد. از میان انواع ظلمها، ظلم در حاکمیت، تبعیض، تجاوز و تعدی از جمله عمیقترین بحرانهای امنیتی در حاکمیت است و قرآن آن را شجره خبیثه مینامد؛ از این جهت، در قرآن کریم در ابعاد مختلف از ظلم در حوزهی عمومی نهی شده است: نهی از ظلم توسط شخص حاکم، نهی از ظلم ظالم، نهی از ظلمپذیری مظلوم و در نهایت، مبارزه با ظالم همگی از نگاه عمیق و کلیدی قرآن به این مقوله است (قرآن، طه: 112). دور شدن از چنین فضای نامناسبی و تحقق مدینهی فاضله، راهکارهای خاص خود را میطلبد. یکی از بنیادیترین این راهکارها شکلگیری نظارت بر عملکرد کارگزاران حکومت به منظور اجرای عدالت و جلوگیری از ظلم است. در این راستا، از آیات قرآن کریم یا به صورت کلی و عام و یا به صورت خاص و موردی، سازوکارهای مختلفی جهت اعمال این نظارت توسط نیروهای اطلاعاتی به دست میآید. رویکرد قرآنی به نفی سلطه و نفی ظلم و تحقق عدالت فراگیر با شکلگیری حکومت است؛ از این جهت، از ابعاد مختلف به موضوع حکومت، مشروعیت حکومت، و مشروعیت عملکرد حکومت توجه شده است. تلاش این نوشتار آن بود که در مورد عملکرد و فعالیتهای اطلاعاتی به منظور نظارت بر اجزای حکومت، دیدگاه قرآنی را بیان کند. پذیرش دو نوع نظارت درونی و بیرونی همراه هم و به صورت مکمل، دیدگاه انحصاری قرآن را در این زمینه شکل میدهد، به گونهای که با از دست رفتن هر کدام از صفات و ویژگیهای درونی و یا بیرونی، مشروعیت حکومت و عملکرد آن به چالش کشیده میشود؛ در نتیجه، هم کارگزاران حکومت و هم نیروهای نظارتی مانند افسران اطلاعات، باید از شرایط درونی و نظارت درونی جدی برخوردار باشند و در نتیجه، با تقویت شرایط درونی افسران اطلاعات میتوان امید داشت که آنها در نظارت بر سایر اجزا به منظور جلوگیری از انحراف نظام سیاسی، قویتر و مستحکمتر عمل نمایند.پینوشتها:
1. دانش پژوه کارشناسی ارشد حقوق بشر، دانشگاه مفید قم و پژوهشگر حوزه مطالعات راهبردی.
منابع تحقیق :- قرآن کریم.
- نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی.
- ابن اخوه، محمد بن محمد (1360). معالم القربه فی احکام الحسبه. ترجمه جعفر شعار. انتشارات علمی فرهنگی.
- ابن منظور، لسان عرب، جلد 15، بیتا.
- أبوالحسن عزالدین ابن اثیر. الکامل فی التاریخ. ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، جلد 4. نشر مؤسسه مطبوعاتی علمی، بیتا.
- العاملی، علی دعموش (1392). دایرهالمعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامی، ترجمه غلامحسین باقری و رضا گرمابدری، ج. 2. نشر دانشگاه امام حسین (علیه السّلام)، چاپ چهارم.
- الطبرسی، المیرزا حسین النوری، مستدرک الوسائل، جلد 17، بیتا.
- الوانی، سید مهدی (1387). مدیریت عمومی. نشر نی. چاپ سی و دوم.
- بوشهری، جعفر (1384). حقوق اساسی (مسائل). جلد دوم. تهران: شرکت سهامی انتشار.
- دشتی، محمد (1379). امام علی و امور اطلاعاتی و امنیتی. نشر مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین.
- دلشاد تهرانی، مصطفی (1377). دولت آفتاب، نشر خانه اندیشه جوان، جلد اول.
- راسخ، محمد (1388). نظارت و تعادل در نظام حقوق اساسی، نشر دراک.
- الراغب اصفهانی (1369). المفردات فی الغریب القرآن. سید غلامرضا خسروی. تهران: انتشارات مرتضوی. چاپ اول. ج. 3.
- رضائیان، علی (1391). اصول مدیریت. نشر سمت. چاپ بیست و سوم.
- زنجانی، عمید (1366). فقه سیاسی. تهران: امیرکبیر.
- سجادی، علی (1385). خودکنترلی در نظام کنترل و نظارت اسلامی، فصلنامه اندیشه صادق، شماره 23، تابستان.
- سعید الخوری الشرطونی (1374). اقرب الموارد. تهران: دارالدسوه اطباعه و النشر.
- سلوکلایی، محمد فلاح (1390). سازوکار نظارت بر حکومت در اسلام و نظام لیبرال دموکراسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- سلوکلایی، محمد فلاح (1388). نظارت بر حکومت و سازوکارهای آن در اسلام. نشریه حکومت اسلامی، سال چهارم. شماره دوم. تابستان.
- شهیدی، سید جعفر (1376). شرح نهج البلاغه. ج. 11. تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ص. 367.
- طباطبایی، سید محمدحسین (1417 ق). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
- گر، تدرابرت (1388). چرا انسانها شورش میکنند. ترجمه علی مرشدیزاد. نشر پژوهشکده مطالعات راهبردی. چاپ سوم.
- عبدالواحد تمیمی آمدی (1346). غررالحکم. شرح؛ جمالالدین محمد خوانسار، نشر دانشگاه تهران. جلد سوم.
- علاءالدین علی بن حسام الدین المتقی الهندی (1409 ق). کنزالعمال فی احادیث الاقوال و الافعال، بیروت: موسسة الرسالة.
- فخرالدین ابوحامد عبدالحمید بن ابوالحدید (1379). شرح نهج البلاغه. تهران: کتاب آوند دانش. جلد. 6.
- قاضی، ابوالفضل (1375). بایستههای حقوق اساسی. تهران: نشر دادگستر.
- گیدنز، آنتونی (1389). مبانی جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، چاپ بیست و پنجم.
- محرمی، توحید (1386). نظارت بر قدرت سیاسی از دیدگاه فقهای شیعه. دوفصلنامه پژوهش علوم سیاسی. شماره اول. پاییز و زمستان.
- محلاتی، محمد سروش (1375). نصیحت ائمه مسلمین. فصلنامه حکومت اسلامی. شماره 1.
- محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (شیخ صدوق) (1385 ق). علل الشرایع، نجف: مکتبه الحیدریه. جلد اول.
- معاونت پژوهش و تولید علم (1394). مردمسالاری و اطلاعات. نشر دانشکدهی اطلاعات. چاپ اول. صص. 32 و 33.
- موسیزاده، ابراهیم؛ و عباسعلی عمید زنجانی (1389). نظارت بر اعمال حکومت و عدالت اداری. نشر دانشگاه تهران.
- واجدی، سید عباس (1390). حفاظت اطلاعات در جنگهای پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم)، نشر دانشگاه امام حسین (علیه السّلام). چاپ اول. ص. 41.
- وینسنت، اندرو (1389). نظریههای دولت. ترجمه دکتر حسین بشیریه. نشر نی. چاپ هفتم.
منبع مقاله :
چیتسازان، امیرحسین، (1388)، آموزش عالی درگسترهی تاریخ و تمدن اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.