در سیرهی امام علی (علیهالسلام) هدفی اساسی در مدیریت - هر مدیریتی که باشد - برپایی حق و عدالت است؛ و آن حضرت مدیریت و رهبری را در پیوند با عدالت و برای تحقق آن میدید، چنان که در عهدنامهی مالک اشتر فرمود:
«إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَیْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ.» (1)
بیگمان بهترین روشنایی چشم سرپرستان، پایدار شدن عدالت در کشور است.
امام (علیهالسلام) تباهی مدیریتها را از زیر پا نهاده شدن عدالت به عنوان هدف میدید، چنان که پس از بالا گرفتن شورش بر عثمان، چون مردمان او را به عنوان نمایندهی خود برای مذاکره با خلیفه فرستادند، به وی گفت:
«فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ، هُدِیَ وَ هَدَى، فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً. وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً... وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ، ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ، فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً، وَ أَحْیَی بِدْعَةً مَتْرُوکَةً.» (2)
بدان که برترین بندگان خدا نزد او پیشوایی است دادگر، هدایت شده و راهبر، که سنتی را که شناخته است برپا دارد، و بدعتی را که ناشناخته است بمیراند. و بدترین مردمان نزد خدا پیشوایی است ستمگر، خود گمراه و موجب گمراهی دیگران، که سنت پذیرفته را بمیرانَد، و بدعتِ واگذارده را زنده گرداند. علی (علیهالسلام) توجه داده است که اگر زمامداران و مدیران در ویژگی عدالت ضعیف باشند و نتوانند به درستی عدالت را پاس دارند، هیچ امر دیگری را نیز نمیتوانند به درستی پاسداری کنند و امانت مدیریت را به منزل رسانند اگر عدالت در گسترهی آن و با توجه به مفاهیم یاد شدهاش به عنوان هدفی اساسی در ادارهی امور دنبال نشود، مدیریت حق مدار و عدالت محور پا نمیگیرد، و هر مدیریتی به راحتی مفاهیم یاد شده از عدالت را در گسترهی آن به زیر پا میگذارد؛ امور از جای خود بیرون میرود، شایسته سالاری نادیده گرفته میشود، حقوق ادا نمیگردد، مساوات پاس داشته نمیشود، و کارها از مسیر اعتدال و میانهروی خارج میگردد.
عدالت، شاخص ویژگیهای مدیران
در راه و رسم امیرمؤمنان علی (علیهالسلام)، عدالت شاخصی برای گزینش مدیران و بر سر کار ماندن آنان است. براساس آموزهها و سیرهی امام (علیهالسلام) هر کس در هر مرتبهای از مراتب مدیریت، لازم است دارای پنج ویژگی اساسی باشد: درایت، معرفت، عدالت، قوت، و سلامت. در این میان، عدالت، شاخص ویژگیها است، زیرا بدون آن هر گونه تدبیرورزی، دانایی، و توانایی به تباهی میرود. امام (علیهالسلام) در هشدار به خلیفهی سوم بر این شاخصه تأکید کرد و یادآور شد:«فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِیَ وَ هَدَى.» (3)
بدان که برترین بندگان خدا نزد او پیشوایی است دادگر، هدایت شده و راهبر.
بیشتر بخوانید:نقش عدالت در مدیریت
علی (علیهالسلام) توجه داده است که اگر زمامداران و مدیران در ویژگی عدالت ضعیف باشند و نتوانند به درستی عدالت را پاس دارند، هیچ امر دیگری را نیز نمیتوانند به درستی پاسداری کنند و امانت مدیریت را به منزل رسانند، چنان که فرموده است:
«ثَلَاثَةٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ مِنَ الأَئِمَّةِ صَلُحَ أَنْ یَکُونَ إِمَاماً اضْطَلَعَ بِأَمَانَتِهِ: إِذَا عَدَلَ فِی حُکْمِهِ، وَ لَمْ یَحْتَجِبْ دُونَ رَعِیَّتِهِ، و أَقَامَ کِتابَ اللهِ تَعالی فِی القَریبِ وَ البَعِیدِ.» (4)
سه ویژگی است که در هر پیشوایی وجود داشته باشد میتوان پذیرفت که به امانت خود وفادار مانده است: در حکمش عدالت روا دارد، از مردم خود را نپوشاند، و قوانین الهی را دربارهی اشخاص دور و نزدیک یکسان برپا دارد.
عدالت، محور سیاستگذاریها
امام علی (علیهالسلام) خواهان آن بود که همهی امور مدیریت بر محور عدالت پیش رود، و کارگزاران خود را میفرمود که عدالت محور سیاستگذاریهای آنان باشد، چنان که در عهدنامهی مالک اشتر فرموده است:«وَلْیَکُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ، وَأَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ، وَأَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِیَّةِ.» (5)
و باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که در جهت حق از همهی آنها میانهتر باشد، و در جهت عدالت همگانیتر، و در جهت خشنودی شهروندان فراگیرتر.
امام (علیهالسلام) محور سیاستگذاریها را عدالت معرفی نموده و برای آن سه شاخصه بیان کرده است:
1. میانهترین موضع در حق
2. فراگیرترین عدالت
3. بیشترین رضایت ادارهشوندگان
هر تصمیمگیری، برنامه و اقدام مدیریتی باید تابع این سه شاخص باشد. میانهروی در همهی امور، به ویژه در مدیریت و رهبری، و در جهت حق، اصلی اساسی است. هر انسان خردمند و فهیم و کارآزموده به خوبی میداند که بهترین راه و روش ادارهی امور در هر محدودهای میانهروی است. امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) مدیر زیرک و فهمیده را کسی میداند که مردمان را براساس میانهروی در مسیر حق راهبری کند و هرگز در برنامهها، رفتار، حرکت و سرعت، کار به افراط و تفریط کشیده نشود؛ و نه مردمان را ناامید و مأیوس سازد، و نه در امیدهای واهی قرار دهد، (6) چنان که فرموده است:
«الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَلَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَلَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّهِ.» (7)
دانای فهمیده و زیرک کسی است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس نسازد، و از مهربانی او نومیدشان نکند، و از کیفر ناگهانی وی آسوده خاطرشان نگرداند.
مدیریتی میتواند عدالت را پاس بدارد که در همهی امور میانهترین موضع را در جهت حق بگیرد و از آن عدول ننماید. همچنین شاخصِ فراگیرترین عدالت را پاس بدارد. عدالت در اندیشه و سیرهی امام علی (علیهالسلام) تدبیرکنندهای است عمومی که همه را در چتر خویش به صلاح و سامان میرساند:
«الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ.» (8)
عدالت تدبیرکنندهای است به سود همگان.
از این رو، تصمیمها، برنامهها و اقدامات مدیریتی و حکومتی، زمانی ادارهشوندگان و مردمان را به جایگاه مطلوب میرساند که فراگیرترین عدالت در آنها لحاظ گردد و پاس داشته شود؛ و نیز بیشترین رضایت ادارهشوندگان شاخص امور مدیریتی باشد. (9) این امر، مطلوبی در حکومت و مدیریت است که هرگز نباید از آن غفلت شود. بر این اساس است که امام علی (علیهالسلام) در عهدنامهی مالک اشتر فرموده است:
«فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ، وَإِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ. وَلَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ، وَأَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلَاءِ، وَأَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ، وَأَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ، وَأَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ، وَأَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ، وَأَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ. وَإِنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ، وَجِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ، وَالْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ، الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ؛ فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ، وَمَیْلُکَ مَعَهُمْ.» (10)
بیگمان خشم همگان [اثر و ارزش] خشنودی ویژگان را از میان برمیدارد، و بیگمان خشم ویژگان با وجود خشنودی همگان بیاثر میماند. و از شهروندان هیچ کس سنگین هزینهتر بر زمامدار از ویژگان در روزگار آسایش نیست، و کمیاری کنندهتر به او در روزگار گرفتاری، و از همه ناخوشایندتر به هنگام دادگری، و پای فشارندهتر در خواسته، و کم سپاستر در هنگام خودداری از دهش، و کم شکیباتر و کمپایدارتر از همگان در سختیهای روزگار؛ و بیگمان آنان که دین را پشتیباناند و موجب انبوهی مسلماناناند و ساز و سپاه پیکار با دشمناناند، همان تودههای امتاند، پس باید توجه و نگرش تو برای آنان، و گرایش و خواست تو با ایشان باشد. مجموعهی آن چه در مدیریت و حکومت میگذرد، نیازمند ارزیابی پیوسته، دقیق و صحیح است تا عدالت مدیریتی آنگونه که باید سامان یابد. در این میان، ارزیابی شایستگیها در عرصهی اجرایی، تواناییها، کارآمدیها و بهرهوریها موضوعی اساسی است که غفلت نسبت به آن، و یکساننگری به شایستگان و ناشایستگان، کارآمدن و ناکارآمدن، و نیک کرداران و بدکرداران پیامدهای خطرناکی برای مدیریت و حکومت دارد. مدیریتی میتواند عدالت را به درستی و فراگیر پاس دارد، که در پی خشنودی همگان باشد، و رضایت عمومی را فدای خشنودی ویژگان و گروههای خاص نسازد. بدون رضایت عمومی و خشنودی شهروندان نمیتوان در مسیر عدالت گام زد؛ و امام (علیهالسلام) این شاخصه را جزئی اساسی از ارکان سیاستگذاری دانسته و بدان توجه داده است.
عدالت، تعیین کنندهی مسیر حرکت
در سیرهی امام علی (علیهالسلام) عدالت تعیین کنندهی مسیر حرکت در مدیریت است، و هرگاه مسیر مدیریت با تراز عدالت، همخوانی نداشته باشد و از میزان عدالت بیرون شود، مدیریت در نابسامانی و تباهی قرار گرفته و لازم است به سرعت به مسیر عدالت بازگردد. هرگونه بیعدالتی به مسیر حرکت مدیریت آسیب میزند و لازم است از آن، به جدّ اجتناب گردد. امام (علیهالسلام) در ابتدای حکومت خود در ضمن خطبهای از هرگونه دوری از مسیر عدالت پرهیز داده و فرموده است:«الْیَمِینُ وَالشِّمَالُ مَضَلَّةٌ، وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ. عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ، وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ، وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَةِ.» (11)
راست و چپِ راه حق، کورهراه گمراهی است، و راه استوار و میانه، همان جادهی [کمال و سعادت] است کتاب باقی ابدی و آثار نبوت بر این راه پرتوافکن است، و از همین راه است پیشرفت سنت، و به سوی همین مقصد است سرانجامِ شدن.
امیرمؤمنان عی (علیهالسلام) ادارهی امور را بر مبنای عدالت آغاز کرد، و در مسیر عدالت استوار ماند، و با وجود مقابلهها در برابر عدالت در این مسیر گامی به عقب ننهاد، چنان که فرمود:
«وَایْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ، وَلَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخِزَامَتِهِ، حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ، وَإِنْ کَانَ کَارِهاً.» (12)
به خدا سوگند، که دادِ ستمدیده را از آن که بر او ستم کرده بستانم، و مهار ستمکار را بگیرم و به ناخواهِ او، تا به آبشخور حق کشانم.
او از این که در مسیر عدالت، سر سوزنی ستم روا دارد، یا حقی را ادا ننماید، سخت هراس مینمود و هیچ چیز مانند پاسداشت عدالت - در گسترهاش - دغدغهی مدیریتی او نبود، که میفرمود:
«وَاللَّهِ لَأَنْ أَبِیتَ عَلَى حَسَکِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً، أَوْ أُجَرَّ فِی الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً، أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَرَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ، وَغَاصِباً لِشَیْءٍ مِنَ الْحُطَامِ. وَکَیْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ یُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا، وَیَطُولُ فِی الثَّرَى حُلُولُهَا.» (13)
به خدا سوگند اگر شب را به روی خارهای گزندهی بیابان بیدار مانم یا در زنجیرهای گران به بند کشیده شوم، برایم خوشایندتر است از این که خدا و فرستادهاش را در حالی دیدار کنم که بر یکی از بندگان ستمگر باشم، یا به ناسزاوار گیرندهی اندک بهرهای از این جهان باشم. و چگونه بر کسی ستم کنم، به خاطر نفسی که به کهنگی و فرسودگی شتابان است، و زمانِ ماندنش در خاک دراز و فراوان.
امام (علیهالسلام) در مجموعهی مدیریتی خود، به شدت مراقبت میکرد که مسیر عدالت رها نگردد یا در آن خللی وارد نشود، چنان که نامههای آن حضرت به کارگزارانش گویای این حساسیت و دقت است. (14)
عدالت، معیار کارکردها، و تراز سنجشها و قضاوتها
در سیرهی امام علی (علیهالسلام) رفتارها، کارکردها، و روابط و مناسبات مدیریتی با سنجهی عدالت بررسی و میزان میشود، و هرگونه نظارت، ارزشیابی و قضاوتی براساس آن تعریف میگردد. امام (علیهالسلام) در عهدنامهی مالک اشتر فرموده است:«وَلَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَالْمُسِیءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ، فَإِنَّ فِی ذَلِکَ تَزْهِیداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِی الْإِحْسَانِ، وَتَدْرِیباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَةِ! وَأَلْزِمْ کُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ.» (15)
مبادا نیکوکار و بدکردار در نزد تو جایگاهی یکسان با هم داشته باشند، زیرا چنان کاری، کناره گرفتن نیکوکاران از نیکی، و آموخته کردن بدکاران بر بدی را به دنبال دارد. و دربارهی هر یک از آنان چیزی را عهدهدار باش که او برعهده گرفته است.
مجموعهی آن چه در مدیریت و حکومت میگذرد، نیازمند ارزیابی پیوسته، دقیق و صحیح است تا عدالت مدیریتی آنگونه که باید سامان یابد. در این میان، ارزیابی شایستگیها در عرصهی اجرایی، تواناییها، کارآمدیها و بهرهوریها موضوعی اساسی است که غفلت نسبت به آن، و یکساننگری به شایستگان و ناشایستگان، کارآمدن و ناکارآمدن، و نیک کرداران و بدکرداران پیامدهای خطرناکی برای مدیریت و حکومت دارد. (16) برای این که عدالت، سنجهی کارکردها و تراز سنجشها و قضاوتها باشد، نیاز به مراقبتی جدی در این امور است، چنان که امام (علیهالسلام) در عهدنامهی مالک اشتر به جوانب گوناگون آن توجه داده، و از جمله فرموده است:
«ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى، وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَیْرِهِ، وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَایَةِ بَلَائِهِ، وَ لَا یَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا کَانَ صَغِیراً، وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا کَانَ عَظِیماً.» (17)
آنگاه مقدار زحمت و خدمت هر یک از آنان را در نظر دار، و زحمت و خدمتی یکی را به حساب دیگری مگذار و هرگز ارزش زحمت و خدمت کسی را کمتر از اندازهی نهایی آن ارزیابی مکن؛ و بلندپایگی کسی تو را وادار نکند که زحمت و خدمت کوچکی را که انجام داده است بزرگ بشماری، و دونپایگی کسی باعث نشود که زحمت و خدمت بزرگی را که انجام داده است کوچک بدانی.
عدالت مدیریتی بدون قراگرفتن همه کس و همه چیز در جای خودش، نظارت دقیق بر همهی امور، ارزیابی درست کارها، قضاوت منصفانه و مشخص شدن نتیجه و بهرهی عملکرد هر کس جلوه نمییابد. امام علی (علیهالسلام) دربارهی این امور به شدت حساس بود و کارگزاران خود را بر این امور راهبری میکرد.
پینوشتها:
1. نهجالبلاغه، نامهی 53.
2. همان، کلام 164.
3. همان، کلام 164.
4. کنزالعمال، ج 5، صص 764-765.
5. همان، نامهی 53.
6. دلالت دولت: آیین نامهی حکومت مدیریت در عهدنامهی مالک اشتر، ص 240.
7. نهجالبلاغه، حکمت 90.
8. همان، حکمت 437.
9. دلالت دولت: آیین نامهی حکومت مدیریت در عهدنامهی مالک اشتر، ص 241.
10. نهجالبلاغه، نامهی 53.
11. همان، خطبهی 16.
12. همان، کلام 136.
13. همان، کلام 224.
14. نک: همان، نامههای 20، 21، 25، 26، 27، 40، 41، 43، 45، 46، 47، 50، 51، 53، 57، 59، 60، 67، 70، 71، 76، 79.
15. همان، نامهی 53.
16. دلالت دولت: آیین نامهی حکومت و مدیریت در عهدنامهی مالک اشتر، ص 308.
17. نهجالبلاغه، نامهی 53.
دلشاد تهرانی، مصطفی؛ (1394)، سبک زندگی در نهجالبلاغه (سیرهشناسی): عدالت، تهران: انتشارات دریا، چاپ اول