چکیده
مخالفان نظام اسلامی، انتقادهای متعددی علیه نظام ولایی مطرح ساختهاند. از جمله، نظام ولایی را ضد مردمی نامیدهاند. این مقاله با استناد به آیات قرآن مجید، روایات معتبر، دیدگاه قانون اساسی، اندیشه رهبران انقلاب اسلامی و برخی روایات تاریخی، خواننده را به یک داوری دعوت میکند که بنگرند ادعای فوق تا چه اندازه درست یا نادرست است. در انتهای مقاله به چهار سئوال احتمالی پاسخ داده شده است: فلسفه مشروعیت الهی نظام ولایی، دلایل نظارت استصوابی، علت عدم تکرار همهپرسی تعیین نظام و میزان پایبندی عملی نظام به آنچه از لحاظ نظری بیان گردید.مقدمه
مخالفان نظام اسلامی، انتقادهای متعددی علیه نظام ولایی مطرح ساختهاند. از جمله این که «جامعه ولایی، انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای تودهها قائل نیست». (ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی، پیام هاجر، شماره233، فروردین و اردیبهشت 1377) «ولایت فقیه، یعنی حکومت توتالیتر و ضدّ مردمی» (امیر خرّم، همشهری، 1377/6/19) «ما احتیاج به رهبر نداریم. مگر مردم یتیماند که پدر بخواهند؟ فاشیستها به دنبال پدر میگردند». (اکبر گنجی، کیان، فروردین1377) (1) آیا اینان راست میگویند و یا در توّهم به سر میبرند؟ در این مقاله، قصد آن داریم تا واقعیت را بنگریم که چیست؟ برای چنین هدف مهمی، با بررسی قرآن مجید، روایات، سخن بزرگان و مستندات قانونی و سیاسی و تاریخی شما را به یک داوری فرا میخوانیم، تا روشن شود که آیا حق با اینان هست یا نیست؟نویسنده بر این باور است که مردم در نظام ولایی نقش و جایگاهی سرنوشتساز دارند. تا مردم نخواهند نظام ولایی شکل نمیگیرد و این نظام تا زمانی پابرجاست که پشتوانه قدرتمند مردمی داشته باشد. حکومت اسلامی خود را خدمتگزار مردم میداند و این همه بیآن نیست که مردم در جایگاه مشاور نظام ولایی هستند. نویسنده، دلایل خود را به عرصه داوری دوستان و دشمنان قرار میدهد و توقعی جز رعایت انصاف ندارد.
1. دلایل قرآنی
اصلیترین قانون نظام اسلامی قرآن مجید است و در این کتاب مقدّس به موارد زیر تصریح شده است:1. نقش مردم در تعیین سرنوشت
انسانها و جوامع انسانی از نگاه اسلامی مختار هستند و میتوانند براساس آنچه در درون آنها میگذرد بر سرنوشت خود مؤثر باشند....إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ... (رعد:11)
- خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!... (2)
سنّت الهی این است که سرنوشت ملتها بر اساس آنچه در درون یک ملّت میگذرد شکل گیرد. چنین امری حکایت از آن دارد که هر ملّتی میتواند ستاره بخت خود را خوب یا بد رقم زند و نیز نشان میدهد فرهنگ ملّتها نقش مؤثری در ساختن زیربنای آینده آنان دارد. چنین چیزی ادعای ما را تأیید میکند که مردم در نظام ولایی نقش سرنوشتسازی دارند.
2. لزوم مشورت با مردم:
قرآن مجید در آیات چندی بر لزوم مشورت مؤمنان در کارهای اجرایی و مشورت حاکمان دینی با مردم تأکید میورزد.وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ. (شوری: 38)
و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست.
وَ شَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ. (آل عمران: 159)
و در کارها، با آنان مشورت کن.
مشورت خواستن از مردم، دلیلی بر تأیید توان عقلی و فکری آنان و نشان از احترام به شخصیت والای مردم دارد. از اینرو، این آیات نشانه دیگری از جایگاه مهم و سرنوشتساز مردم در نظام ولایی اسلام است. اکنون نظام ولایی حاکم بر ایران اسلامی با برگزاری انتخابات متعدد که به صورت میانگین سالی یکبار برقرار میشود و نیز با دیدارهای مردمی فراوان مسئولان ارشد نظام، نشان داده است که در عمل نیز به این اصل مهم قرآنی ارج مینهد.
3. کرامت فرزندان آدم:
دلیل دیگری که ادّعای مخالفان را نقش بر آن میکند، کرامت و بزرگواری خاصی است که خدای بزرگ به فرزندان آدم (علیه السلام) بخشیده است:ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکی سوار کردیم و از چیزهای خوش و پاکیزه روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم. (3)
4. محکومیت تبعیض نژادی:
خدای بزرگ به فرزندان آدم کرامت بخشیده است و نه فقط به یک نژاد، رنگ و یا یک ملت بخصوص، بلکه همه انسانها را دارای کرامت و شرافت ذاتی میداند. این مهم، علاوه بر آیه قبل، در آیات دیگری از جمله در آیه زیر مورد توجه واقع شده است:ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. بیتردید، خداوند دانای آگاه است. (4) فرشتگان موجوداتی هستند که فقط عقل دارند و از غرایز حیوانی در آنها نشانی نیست. به همین دلیل، فرشتگان هیچگاه گناه نمیکنند و بسیار عزیز هستند. با این همه، انسان مؤمن در نگاه اسلام، از فرشتگان نزدیک خدا، محبوبتر است. این آیه ضمن تأیید کرامت و شرافت ذاتی انسان، راه تحصیل کرامت اختیاری را نیز فرا راه بشر نهاده است. در اینباره، گفتنی است روزی جمعی از اطرافیان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودند و نسب خود را بر میشمردند. در این بین، فردی از سلمان نسبش را پرسید. سلمان فارسی گفت: من فردی گمراه، فقیر و برده بودم، اما خدا مرا به وسیله محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هدایت کرد، بینیاز ساخت و آزادم کرد. این حسب و نسب من است. در این هنگام پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد و چون گزارش جلسه را شنید فرمود: «ای جماعت قریش، همانا حسب مرد، دین اوست و جوانمردیاش، اخلاق اوست و ریشهاش عقل اوست». سپس آیه فوق را تلاوت فرمود و خطاب به سلمان تصریح کرد:
هیچ یک از اینان بر تو برتری ندارند مگر به تقوای خدای عزیز و بلندمرتبه، حال اگر تقوای تو برتر از آنها باشد تو بر آنها فضیلت داری. (5)
5. ممنوعیت تحقیر اقوام و جنسیتها:
وقتی خدا به فرزندان آدم کرامت بخشیده است، ما چه حقی داریم به برخی فرزندان آدم اهانت کنیم و یا آنها را تحقیر کنیم؟! تحقیر مؤمنان به هر شکل و صورتی ممنوع است. در این باره، در کتاب روشنگر الهی میخوانیم:ای کسانی که ایمان آوردهاید، نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانی زنان [دیگر] را [ریشخند کنند] شاید آنها از اینها بهتر باشند، و از یکدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان، و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند. (6)
6. عزیرتر از کعبه.
هر مسلمانی وظیفه دارد هر نقطه از گیتی که باشد روزانه پنج نوبت به سوی کعبه نماز بخواند و در صورت امکان دستکم یک بار به زیارت خانه خدا برود. شاید باورش دشوار باشد، اما از نظر اسلام، احترام مؤمن از احترام کعبه بیشتر است. و این نشان از عزّت و احترام مؤمنان در نزد خدای بزرگ است. امام صادق (علیه السلام) فرمود:المُؤمِنُ أعظَمُ حُرمَهً مِنَ الکَعبَه. (7)
7. روابط برادرانه:
از سوی دیگر، قرآن مجید از وحدت مؤمنان، با تعبیر برادری یاد کرده است:إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ... (حجرات:10)
براساس این آیه، رابطه بین مؤمنین باید بر اساس برادری باشد. در این تعبیر نکاتی نهفته است از جمله:
الف: دوستی دو برادر، عمیق و پایدار است.
ب: دوستی دو برادر، متقابل است، نه یک سویه.
ج: دوستی دو برادر، بر اساس فطرت و طبیعت است، نه جاذبههای مادی و دنیوی.
د: دو برادر در برابر بیگانه، یگانهاند و بازوی یکدیگر.
هـ: اصل و ریشه دو برادر یکی است.
و: توجه به برادری موجب گذشت و چشمپوشی است.
ز: در شادی او شاد و در غم او غمگین است. (8)
امروزه برای اظهار علاقه، کلمات رفیق، دوست، همشهری و هموطن به کار میرود، اما اسلام کلمه برادر را آورده که عمیقترین واژههاست. در حدیث، دو برادر دینی به دو دست تشبیه شدهاند که یکدیگر را شتشو میدهند. (9)
در این جا سخن خود را به حدیثی ناب از رسول بزرگوار خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) متبرک میسازیم:
مؤمنان بسان یک انسان واحد هستند، که اگر عضوی از او به درد آید، سایر اعضای بدنش با تب و شب بیداری با او همدردی میکنند. (10)
رابطه برادری و اعضای یک پیکر بودن مؤمنان، نشان از حرمت و عزّت آنان در نظام ولایی دارد.
8. خوشرفتاری با مردم:
دستور صریح قرآن مجید این است:وَ قُولُوا لِلنِّاسِ حُسناً. (بقره:83)
خداوند در این آیه از مؤمنان میخواهد که با همه مردم به نیکو سخن بگویند، نه فقط مؤمنان یا مسلمانان. با همه مردم باید نیک سخن گفت، مگر افرادی که جامعه را به انحراف میکشند و دنیا و آخرت مردم را خراب میکنند؛ مانند بدعتگذاران (کسانی که برای انحراف دین تلاش کنند و مانند آنان).
9. تشویق سودرسانی به مردم:
قرآن مجید با صراحت اعلام میفرماید:... خداوند، حق و باطل را چنین مثَل میزند. اما کف، بیرون افتاده از میان میرود، ولی آنچه به مردم سود میرساند در زمین [باقی] میماند. خداوند مَثَلها را چنین میزند. (11)
به تصریح آیه بالا آنچه به نفع مردم باشد حق بوده، ماندگار است. مفاد این آیه به منزله دستورالعملی است که به مسئولان نظام ولایی اعلام میکند که ملاک عمل آنان باید مصالح مردم باشد. چنین چیزی حکایت از عزّت مردم در نظام اسلامی دارد.
10. سورهای به نام مردم:
قرآن مجید با سوره سپاس (حمد) برای خدا شروع شده و با نام مردم (ناس) پایان یافته است. به این سوره بنگرید:به نام خداوند رحمتگر مهربان
بگو: «پناه میبرم به پروردگار مردم، (1)
پادشاه مردم، (2)
معبود مردم، (3)
از شرّ وسوسهگر نهانی (4)
آن کس که در سینههای مردم وسوسه میکند، (5)
چه از جنّ و [چه از] انس». (6)
با تجلیلی که این سوره از مردم دارد آیا میتوان گفت مردم در نظام ولایی مهم نیستند؟
خدای ما خدایی است که پروردگار، پادشاه و معبود مردم است.
بیشتر بخوانید: جایگاه مردم در نظام اسلامی
2. دلایل روایی
در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز میتوان نشانههای بسیار یافت که مستقیم یا غیرمستقیم بر بزرگی و عظمت جامعه ایمانی دلالت میکند و همه نیک میدانیم که جامعه ایمانی، تعبیر دیگری از جامعه و نظام ولایی است و شالوده آن را تکتک شهروندان مسلمان تشکیل میدهند. اینک برخی مطالب در اینباره تقدیم میگردد:1. محبوبتر از فرشته:
فرشتگان موجوداتی هستند که فقط عقل دارند و از غرایز حیوانی در آنها نشانی نیست. به همین دلیل، فرشتگان هیچگاه گناه نمیکنند و بسیار عزیز هستند. با این همه، انسان مؤمن در نگاه اسلام، از فرشتگان نزدیک خدا، محبوبتر است. آدمیان البته جایزالخطا هستند و ممکن است دچار اشتباه شوند اما با این حال، اگر توبه کنند و عذر تقصیر به جا آورند چنان نزد خدا دوست داشتنی میشوند که هیچ فرشتهای بدان پایه از محبوبیت نمیرسد. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:مؤمن نزد خدا چون فرشتهایست مقرب، و راستی مؤمن نزد خدای عزوجلّ بزرگتر از فرشته است، نزد خدا چیزی دوست داشتنیتر از مرد مؤمنی تائب یا مؤمنهای تائبه نیست. (12)
مؤمن را در آسمان میشناسند چنانکه مرد، اهل و فرزندش را شناسد، و راستی که او نزد خدا عزّوجلّ گرامیتر است از فرشته مقرب. (13)
2. پدری مهربان:
رفتار حاکم اسلامی با مردم، همچون رفتار پدری مهربان با فرزندانش میباشد. رسول بزرگوار خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:امامت شایسته نیست، جز برای مردی که دارای سه خصلت باشد: 1. تقوا و ورعی که او را از نافرمانی خدا باز دارد، 2. خویشتن داری که خشمش را کنترل کند. 3. نیکو حکومت کردن بر افراد زیر فرمانش، تا آنجا که نسبت به ایشان مانند پدری مهربان باشد. (14)
3. نشان عقل:
اسلام عزیز، رفتار خوب با مردم و بهتر از خود شمردن آنان را نشان عقل دانسته است. رسول بزرگوار خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:تا ده خصلت در مؤمن جمع نشود، عاقل نیست: دیگران انتظار عمل خیر از او داشته باشند، مردم از شرّ او ایمن باشند، عمل کوچک و خیر دیگران را بزرگ بشمارد، و عمل خیر خود را اندک بداند، به واسطه گذشت عمر از طلب علم مأیوس نگردد، در خواستن نیازهای خود از خدا کوتاهی نکند، گمنامی را از شهرت بیشتر دوست بدارد، فقر را از ثروت محبوبتر داند، به روزی خود از دنیا خرسند باشد، و هر کس را از خود بهتر و مؤمنتر بداند. (15)
نظام ولایی، نظامی عقل محور است، بنابراین، همه صفات فوق در نظام ولایی موجود است و چنین است که معتقدیم مردم در نظام ولایی جایگاه والایی دارند. ولایت فقیه واقعاً مردم را دوست دارد و مانند برخی سیاسیون حرفهای نیست که در ظاهر دم از عشق به مردم میزنند اما چون به خلوت میروند، یکسره مردم را تحقیر میکنند و در گفتوگو با دوستان صمیمی خویش، مردم را نادان تصور میکنند.
4. انصاف با مردم و دوستی با آنان:
انصاف بدان معناست که هر چه را برای خود میپسندی برای دیگری هم بپسندی و آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز نکوهیده بداری. اسلام همه ما را توصیه کرده است با مردم انصاف داشته باشیم. رسول بزرگوار خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:بالاترین اعمال سه خصلتاند: انصاف دادن به مردم از طرف خودت، و همراهی کردن با برادر برای خدای عزّوجل و یاد کردن تو از خدای تعالی در هر حال. (16)
همچنین پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود:
محبت و دوستی با مردم نصف عقل است و رفق و مدارا کردن نصف زندگی است. (17)
بعلاوه امام رضا (علیه السلام) فرمود:
نخستین اثر عقل و خرد بعد از ایمان به خداوند، محبت و احسان و لطف و دوستی با مردم است، و همچنین نیکی و رسانیدن خیرات به نیکوکاران و بدکاران. (18)
براین اساس، مردم در نظام ولایی محبوب مؤمنان و همه ارکان حکومت اسلامی هستند.
5. محکوم ساختن استبداد:
دشمنان دین در صددند تا تصویری مستبدانه از دین ارائه دهند. چنین تصویری با واقعیات دین ما سازگاری ندارد. اسلام عزیز استبداد را به شدّت محکوم نموده است. علی (علیه السلام) فرمود:مستبد به رأی نباش؛ چه آن کس که در رأی خود استبداد ورزد سرانجام هلاک خواهد شد. (19)
همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هر کس خودپسند شد هلاک میشود. هر کس استبداد ورزید نابود میگردد. (20)
طبیعی است وقتی استبداد در نظام اسلامی نباشد، جایگاه مردم ارتقاء مییابد و نظرات آنان درباره ابعاد مدیریتی جامعه، با اهمّیت تلقی میگردد.
6. ممنوعیت تحقیر مسلمانان:
دشمنان درصددند تا القا کنند که در نظام ولایی شأن انسانها تحقیر میگردد. این نیز تهمت بیجایی بر پیکر اسلام عزیز است که رسول بزرگوار خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:هیچ یک از مسلمانان را کوچک و ناچیز نشمارید که خردسالان مسلمین هم در پیشگاه الهی بزرگند. (21)
7. انتقادپذیری:
از جمله ویژگیهای حکومتهای استبدادی گریز از انتقاد سالم است. به اعتقاد شیعه، امامان ما معصوم هستند و از اشتباه به دور. با این حال، امام صادق (علیه السلام) فرمود:بهترین و محبوبترین برادران من کسی است که عیوب مرا به من اهدا کند و نقائصم را تذکر دهد. (22)
او به همه دوستداران خود در طول تاریخ آموخت که باید انتقاد سالم را بپذیرد و تشکر هم داشته باشند.
جایگاه مردم در اندیشه ولایت فقیه
اکنون نزدیک به سه دهه است که نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران اسلامی برپاست و ولایت فقیه که در رأس نظام قرار دارد بارها دیدگاه خود را درباره شأن و عظمت مردم در نظام ولایی بیان کرده است. در اینجا ابتدا نظر امام (ره) را بیان میکنیم.از نظر امام خمینی (ره)، انسان میتواند از فرشته برتر شود و یا از حیوان بدتر گردد. فطرت انسان مبتنی است بر حق طلبی، عدالت، توحید، نبوت، معاد، کمالطلبی، تنفر از نقص، رفاهطلبی، سعادتطلبی، آزادیخواهی، جاودانه زیستن، کنجکاوی و حقیقتجویی. هرچند اشتغالات مادی و هواهای نفسانی میتواند بر فطرت انسان سرپوش بگذارد، اما آدمی اگر استعدادهای خود را به طور صحیح به کار گیرد و در صراط مستقیم و عدالت کار کند شایستهی رسیدن به مقام جانشینی خدا در زمین میگردد. امام خمینی (ره) به حضور مردم انقلابی در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب اسلامی اعتقاد داشت و آن را برای حفاظت از انقلاب اسلامی، یک ضرورت انکارناپذیر میدانست. قرآن نسخه کامل انسانسازی است و انسان تربیت شده، مفیدترین موجود است. حتی از فرشتهها مفیدتر است. اندیشهای که از نور معرفت خدا روشن شده باشد نورش را به جامعه منعکس کند تا همگان بهرهمند شوند. کنارهگیری از جامعه، خلاف روش انبیاست. عارف واقعی با چشم عنایت و تلطف (مهربانی) به بندگان خدا مینگرد و خیر و صلاح همه را طالب است. (23)
همچنین امام خمینی (ره) بر این باور است که حکومت اسلامی برای تحقق اولیه و استمرار سیاستهای خویش نیازمند آراء مثبت مردم است. مشارکت مردم در سیاست هم حق، و هم تکلیف شرعی آنان میباشد. ولی فقیه، با نصب معصومین (علیهم السلام)، مبنایی الهی مییابد ولی حکومت او، زمانی تحقق عملی پیدا میکند که از مقبولیت مردمی برخوردار باشد. (24)
امام خمینی (ره) به حضور مردم انقلابی در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب اسلامی اعتقاد داشت و آن را برای حفاظت از انقلاب اسلامی، یک ضرورت انکارناپذیر میدانست. در نظرگاه ایشان شعاع حضور مردم تا بدان حد گسترده است که از نظارت بر عملکرد مسئولان و گوشزد اشتباهات آنان تا شرکت در انتخابات مختلف، مقابله با ضد انقلاب، دفع توطئههای بیگانگان، شرکت در راهپیماییهای مختلف برای دفاع از انقلاب اسلامی و حضور در نمازهای جمعه و جماعت را در بر میگیرد. (25)
مقام معظم رهبری نیز بر این باور است که:
مردم سالاری دینی، از پدیدههای مهمی است که از آغاز شکلگیری جمهوری اسلامی در ایران پا گرفت و در انتخابات مختلف تجلی پیدا کرد. انتخابات در زندگی سیاسی ایرانیان نقش مهمی ایفا میکند. ملت ما به تعداد سالهایی که از انقلاب اسلامی گذشته است، انتخابات داشته است و به طور متوسط، سالی یک انتخابات را برگزار کرده است. این در حالی است که این رقم در کشورهای پیشرفته جهان، هر دو سال یکبار است.
مقام معظم رهبری بارها بر مردم سالاری دینی تأکید ورزیده است. مردم سالاری دینی به معنای حضور مؤثر مردم در انتخاب مسئولان جامعه، و لزوم تعهد مسئولان به انجام وظایف است. وظایفی مانند رعایت انصاف و عدالت، پرهیز از سوء استفاده شخصی از امکانات عمومی، تلاش برای کسب رضایت اکثریت مردم و نه اقلیتی خاص، از جمله وظایف مدیران جامعه است. (26)
سخن زیر، اعتقاد آن رهبر فرزانه را دربارهی نقش مؤثر مردم در اداره کشور به زیبایی و روشنی بیان میدارد:
این که مردم در کشور اسلامی- حالا در کشور مسلمان ما، تلاششان این است که بر ادارهی کشور، بر پیشرفت امور کشور نظارت داشته باشند، تصمیم بگیرند، اقدام کنند، وارد میدان بشوند؛ و میدان را رها نمیکنند که دیگران بیایند و برای آنها تصمیم بگیرند؛ اجازه نمیدهند که امتداد خواستهای استکباری و استعماری در داخل کشور سرنوشت آنها را معین بکند، امام زمان را خوشحال میکنند. (27)
بیشتر بخوانید: مردمسالاری در نظام ولایی
نگاه قانون اساسی
در جمهوری اسلامی ایران، که نماد برجسته نظام ولایی است، قانون اساسی به عنوان مهمترین سند میثاق ملّی، خود بر جایگاه پراهمیت مردم در نظام ولایی تأکید ورزیده است. از جمله:اصل ششم:
در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات، انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد. حتی امور کوچک و اجرایی شهرها و روستاها نیز باید از طریق نمایندگان منتخب مردم در شوراهای شهر و روستا مدیریت گردد؛اصل هفتم:
طبق دستور قرآن کریم: «و امرهم شوری بینهم» و «شاورهم فی الامر» شوراها، مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها از ارکان تصمیمگیری و اداره امور کشورند...همه مردم در نظام ولایی حق دارند تا دیگران و نیز حاکمان را به صورت متقابل از طریق امر به معروف و نهی از منکر، به خیر دعوت کنند؛
اصل هشتم:
در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت....رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود و همه مردم ایران از حقوقی یکسان برخوردارند؛
اصل نوزدهم:
مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.همه افراد ملّت به طور یکسان در پناه قانون قرار دارند؛
اصل بیستم:
همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت و موازین اسلام برخوردارند.تعرض به آبرو، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص ممنوع است:
اصل بیست و دوم:
حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کنند.مردم به اذن الهی بر سرنوشت اجتماعی خود حاکمیت دارند:
اصل پنجاه و ششم:
حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد...در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، امکان مراجعه مستقیم به آراء عمومی پیشبینی شده است؛
اصل پنجاه و نهم:
در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرا مردم صورت گیرد.همچنین، نمایندگان مردم حق دارند در همه امور کشور تحقیق و تفحص کنند؛
اصل هفتاد و ششم:
مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد. در عمل نیز مردم در سالهای پس از انقلاب اسلامی، به طور میانگین سالی یک بار در انتخابات مختلف شرکت کردهاند و سرنوشت خویش را، خود رقم زدهاند. علاوه بر این مردم خوب ما با شرکت مستمر در راهپیماییهای روز قدس و روز بیست و دو بهمن نشان دادهاند که همواره از اصل نظام جمهوری اسلامی ایران دفاع میکنند. همه این موارد حکایت از نقش سازنده مردم در نظام اسلامی دارد.4. دلایل تاریخی
در نگاهی مختصر به تاریخ صدر اسلام، میبینیم که پیشوایان معصوم اسلام همواره با مردم رفتاری نیک داشتهاند و به آنان اهمیت میدادهاند. این تعبیر الهی از رفتار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با مردم است:پس به [برکت] رحمت الهی، با آنان نرمخو [و پرمهر] شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس، از آنان درگذر و بر ایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست میدارد. (28)
روش زندگی امام علی (علیه السلام) در برپایی عدالت و مهرورزی با مردم مشهورتر از آن است که به قلم در آید. سند بارز این ادعا، نامه 53 نهجالبلاغه است که خود ماجرایی مفصل دارد. امیر المؤمنین (علیه السلام) در این نامه خلاصهای از آداب حکومت داری را که خود از رسول بزرگوار خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آموخته است به مالک اشتر آموزش میدهد. در فرازی از این نامه آمده است:
مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دستهاند، دستهای برادر دینی تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش میباشند. اگر گناهی از آنان سر میزند یا علّتهایی بر آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب میگردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر، آنگونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.
... به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان میدهم، پس باید اطاعت شود که اینگونه خود بزرگبینی دل را فاسد، و دین را پژمرده و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبّر یا خود بزرگبینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات میدهد، و تند روی تو را فرو مینشاند، و عقل و اندیشهات را به جایگاه اصلی باز میگرداند. (29)
جوانی پرسید: چرا هنگام نماز حضرت علی (علیه السلام)، وقتی تیر از پایش کشیدند متوجه نشد اما در همان حال، درخواست یک فقیر را متوجه شد و انگشتری خویش را بخشید؟ با این همه، خدا آن نماز حضرت علی (علیه السلام) را به رخ نکشیده است اما از این نماز حضرت علی (علیه السلام) در قرآن مجید تجلیل کرده و فرموده است: امام شما کسی است که در نمازش زکات داد؛
سرپرست و ولّی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند همانها که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند. (30)
باید گفت: این ماجرا به همه یادآور میشود پیشوای الهی کسی است که در اوج خلوت با خدا از خلق خدا غافل نمیشود. میخواهد بگوید خدا و مردم و طرف جوی آب نیستند. حضرت علی (علیه السلام) در نماز غرق خدا بود، به همین دلیل خود را ندید اما خلق خدا را دید. البته این هم هست که به استناد قرآن مجید میتوان اثبات کرد که حضرت علی (علیه السلام) در واقع صدقه را در دست خدا قرار داد. مگر در قرآن نمیخوانیم:
چه کسی است که به خدا قرض نیکویی بدهد تا برایش چندین برابر زیاد گرداند. (31)
انسان به مؤمن قرض میدهد امّا تعبیر این است که به خدا قرض داده است. چنین تعبیری در روایات ما برای عیادت مؤمنین هم آمده است. رسول بزرگوار خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
خداوند یکی از بندگان خود را روز قیامت مورد عتاب و سرزنش قرار میدهد و میفرماید: من بیمار شدم چرا از من عیادت نکردی؟ گوید بار خدایا تو خداوند بندگان هستی و مریض و دردمند نمیگردی.
خداوند متعال میفرماید: برادر مؤمنت بیمار شد و تو از آن عیادت نکردی، به عزت و جلال خود سوگند اگر به عیادت او میرفتی مرا در آنجا مشاهده میکردی، و بعد هرچه از من میخواستی به تو میدادم، و این به خاطر شرافت و اعتبار بنده مؤمن در نزد من میباشد و من بخشنده و آمرزنده هستم. (32)
چنین روایتی نشان میدهد که مؤمن در نزد خدا تا چه پایه مهم است که عیادت از او را عیادت از خود دانسته است. (33) این نکته نشان میدهد جایگاه مردم در نظام اسلامی بسی با اهمیّت است.
پاسخ به چند سئوال
پس از مطالعه این مقاله ممکن است چند سئوال پیش آید؛ مانند:1. اگر جایگاه مردم در نظام ولایی تا این حد مهم است، چرا مشروعیت حاکم اسلامی را به خدا متصل میسازید؟
خدای مهربان، او که پروردگار، پادشاه و معبود مردم است (34) داناترین، بیطرفترین و خیرخواهترین فرد در تشخیص شایستهترین انسان برای حکمرانی است. آدمیان از درون یکدیگر خبر ندارند و ممکن است با تبلیغات فریبنده اغفال شوند. اما خدا را کسی نمیتواند فریب دهد. بزرگترین قلّههای زمین را راحت میتوان شناخت. میتوان به آسانی تشخیص داد که قلّه «دماوند» بزرگترین قلّه ایران و «اورست» بزرگترین قلّه زمین است، (35) امّا اورستها و دماوندهای معنوی را آسان نمیتوان شناخت و چنین است که بهتر است تشخیص بهترین انسان برای حکومت بر مردم بر عهده خدای مهربان باشد تا شیّادان نتوانند مردم را اغفال کنند.
با این حال، خدای بزرگ نظر خود را بر مردم تحمیل نمیکند. مشروعیت از ناحیه خداست، امّا اجرایی شدن حکومت اسلامی و استمرار آن بستگی به نظر مثبت مردم دارد. نظام اسلامی خود را بر مردم تحمیل نمیکند. امام رضا (علیه السلام) فرمود: مثل و مانند امام به مثابه کعبه و خانه خداست که باید مردم در زیارت به سراغ آن روند نه آنکه آن به سراغ مردم آید. «مثل الامام کمثل الکعبة تزار و لاتزور». (36) نویسنده بر این باور است حتّی حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله) نیز بر پایه زمینهسازیهای مردمی صورت میگیرد. از رسول بزرگوار خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است:
مردمی از مشرق قیام میکنند و زمینه حکومت مهدی را فراهم میسازند. (37)
2. اگر نظام ولایی برای مردم ارزش قائل است چرا نظارت استصوابی بر انتخابات اعمال میشود و اجازه انتخاب به مردم داده نمیشود؟
نظارت استصوابی بخشی از قانون اساسی است و این قانون به تصویب مردم رسیده است. در قانون اساسی آمده است شورای نگهبان وظیفه دارد بر انتخابات مختلف (جز انتخابات شوراهای شهر و روستا) نظارت کند.
اصل نود و نه:
شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همهپرسی را بر عهده دارد.این که نظارت بالا باید به چه صورت انجام پذیرد، به تفسیر قانون اساسی نیازمند است که مرجع رسمی آن شورای نگهبان است:
اصل نود و هشت:
تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام میشود.نظارت ممکن است به دو شکل صورت گیرد؛ استطلاعی و استصوابی. در نوع اوّل ناظر فقط تخلّفات را گزارش میکند، اما در نوع دوّم، صحت انتخابات منوط به تأیید سلامت انتخابات توسط ناظر است. شورای نگهبان که خود مفسّر رسمی قانون اساسی است، این نظارت را استصوابی تفسیر کرده است.
در اینباره، علاوه بر دلیل بالا گفتنی است که تجربه تاریخی ملت ما نیز نیاز به چنین امری را نشان میدهد:
در انتخابات ریاست جمهوری اوّل که نظارت استصوابی اعمال نشد، فردی مانند ابوالحسن بنیصدر توانست با اغفال مردم پست ریاست جمهوری را تصاحب کنند و با ندانمکاریهای خود زمینه مناسبی برای تهاجم صدّام به ایران را فراهم سازد. بسیاری از مردم میپرسند ما که وقت و حوصله تحقیق در ریزهکاریهای شخصیت افراد را نداریم، چرا مسئولین خود از ابتدا افراد فاقد صلاحیت را رد نمیکنند تا چنین مشکلاتی پیش نیاید. نظارت استصوابی پاسخ مناسبی به این پرسش است.
ممکن است در نظارت استصوابی اشتباهاتی صورت پذیرد که نویسنده از آن موارد دفاع نمیکند؛ امّا اصل چنین نظارتی در حیطه قانون، عملی درست و قابل دفاع است.
3. پدران ما نظام جمهوری اسلامی را برای این مملکت برگزیدهاند؛ اکنون ما چنین نظامی را نمیخواهیم. چرا همهپرسی دوباره برگزار نمیشود؟
آیا تاکنون شنیدهاید در کشوری جز جمهوری اسلامی ایران، برای تعیین اصل نظام همهپرسی انجام شده باشد؟ حتی در دمکراسیهای غربی نیز، اینطور نیست که هرچند سال یکبار انتخابات تعیین نوع نظام انجام پذیرد. با این حال، نظام جمهوری اسلامی هرساله دو بار از طریق راهپیمایی عظیم مردمی در روزهای قدس و بیست و دو بهمن یک همهپرسی غیرقابل تقلب برگزار میکند. غیر از این، تاکنون به صورت میانگین سالی یکبار انتخابات برگزار کرده است که هر بار با مشارکت گسترده مردم مواجه شده است. همه اینها نشان میدهد هنوز بیشتر مردم از اصل نظام جمهوری اسلامی ایران رضایت دارند و کسانی که خواستار حذف قید اسلامی از عنوان رسمی نظام ما هستند در اقلیتاند. اگر غیر از این است چنین افرادی میتوانند با تحریم شرکت در راهپیماییهای یاد شده و یا انتخابات مختلف میزان پایگاه مردمی اندیشه خود را بسنجند.
4. این درست که اسلام اهمیت زیادی به نقش مردم میدهد، آیا چنین چیزی در عمل هم در نظام جمهوری اسلامی ایران اجرا میشود؟
نویسنده بر این باور است که در عمل نیز مردم نقش زیادی در نظام ولایی و اسلامی ایران دارند. انتخاب مستقیم و یا غیرمستقیم اغلب مسئولان نظام توسط مردم و دخیل ساختن نظرات آنان و یا نمایندگانشان در امور اجرایی شهری و کشوری، احترام فراوان مدیران ارشد نظام به مردم که در فتارها و سخنان آنان تجلی مییابد، وجود صدها حزب و گروه قانونی و غیرقانونی در کشور و انتشار صدها نشریه نشان از عزت مردم دارد. همچنین تلاش نظام برای فراهم ساختن امکانات ادامه تحصیل در سطح آموزش عالی، برای افزون بر 19 برابر آنچه در قبل از انقلاب وجود داشت، تشویق مکرر مسئولان نظام بر ابداع و نوآوری، نشان دیگری از این امر است.
طرح تکریم ارباب رجوع که امروزه در ادارات دولتی پیگیری میشود حاکی از توجه نظام به لزوم احترام به مردم است. البته در نظام اسلامی مانند هر نظام دیگری ممکن است در بین میلیونها کارمند دولت افرادی هم باشند که برای مردم احترام لازم را مراعات نکنند، اما باید دانست که چنین کاری خلاف اسلام، قوانین کشوری و خواسته مدیران نظام است و در صورت آگاهی مدیران نظام با آن برخورد خواهد شد.
- نتیجهگیری
براساس آنچه نوشته شد میتوان درک کرد که جایگاه مردم در نظام ولایی برخلاف آنچه مخالفان آن تبلیغ میکنند بسی والا و ارزشمند است. مردم در نظام ولایی عزت دارند، با آنان خوشرفتاری میشود و حریم آبرو، جان، مال، مسکن و شغل آنان محفوظ میماند و همگی در پناه قانون قرار دارند. مردم در نظام ولایی حق دارند بر عملکرد مسئولان نظارت کنند و در صورت نیاز آنان را مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار دهند. حکومت اسلامی وظیفه دارد با مردم مشورت کند و احترام آنان را پاس بدارد. نظام ولایی، در تحقق عملی و استمرار خویش، محتاج مشارکت گسترده مردمی است.نمایش پی نوشت ها:
1. عضو هیات علمی پژوهشکده تحیقات اسلامی
2. صبح صادق، شماره340، 29 بهمن 1386، ص3.
3. ترجمه همه آیات مقاله حاضر از آیت الله ناصر مکارم شیرازی است مگر آن جا که نام مترجم آمده باشد.
4. اسراء (17)، آیه70.
5. حجرات (49)، آیه13.
6. بحارالانوار، ج22، ص382.
7. الحجرات (49)، آیهی11.
8. بحارالانوار، ج64، ص71.
9. تفسیر نور، ذیل آیه حجرات: 10.
10. همان.
11. کنزالعمال، متقی هندی، ج1، ص143، حدیث 694، همچنین: صحیح مسلم (ج12، ص468) نسخه المکتبه الشامله، ویرایش دوم.
12. رعد (13)، آیهی17.
13. بحارالانوار، ج57، ص299.
14. بحارالانوار، ج57، ص300.
15. اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج2، ص266.
16. ارشاد القلوب، ترجمه سلگی، ج1، ص506.
17. آداب معاشرت (ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار)، ج1، ص250.
18. بحارالانوار، ترجمه جلد 67و68، ج2، ص343.
19. اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ص254.
20. ا لحدیث، روایات تربیتی، ج2، ص291.
21. بحارالانوار، ج2، ص493.
22. الحدیث، روایات تربیتی، ج2، ص293.
23. الحدیث، روایات تربیتی، ج2، ص297.
24. یحیی فوزی، اندیشهی سیاسی امام خمینی (رحمةالله علیه)، قم، نشر معارف، 1384، ص76-69.
25. همان، ص 142-141.
26. صحیفه نور، ج17، ص74، به نقل از: نظریه انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی، محمدرضا دهشیری،
http://www.iman-khomeini.com/Didgahha/nazariyeh%20enghelab%20islami.htm
27. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، تاریخ سخنرانی: 1379/9/12.
28. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان، 1384/6/29.
29. آل عمران (3)، آیهی 159.
30. نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، ص569.
31. مائده (6)، آیهی 55.
32. انعام()، 160. (ترجمه محمدعلی کوشا).
33. بحارالانوار، ج1، ص72.
34. مصاحبه با دکتر عبدالله حاجی صادقی، رئیس محترم پژوهشکده تحقیقات اسلامی در 1386/11/17 در قم، مصاحبهگر: لطفعلی لطیفی پاکده.
35. سوره ناس، آیات 1-3.
36. گو اینکه بشر حتی در تشخیص همین هم ممکن است اشتباه کرده باشد. شنیده است برخی دانشمندان اعتقاد دارند یکی از قلل مجاور اورست چند متری از آن بلندتر است!
37. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ترجمه غفاری و مستفید، ج2، ص469.
38. بحارالانوار، ج51، ص87؛ سنن ابنماجه، ج2، 1368.
فصلنامه حصون 15، بهار 1387