نویسنده: احمد پاکتچی
یکی از بهترین نمونهها برای سنتهای ترجمانی بین دو دین درون یک فضای زبانی، رابطه میان ترگوم و پشیطا است؛ ترگوم ترجمهای کهن و مشهور از عهد عتیق به زبان آرامی است که توسط یهودیان صورت گرفته است، و پشیطا ترجمهای از عهدین به زبان آرامی است که توسط مسیحیان انجام شده است و نزد مسیحیان سریانی زبان شرق رسمیت دارد. البته هر دو متن به زبان آرامی است، اما به دو گونه مختلف از آرامی که به اولی آرامی ترگوم و به دومی سریانی اطلاق میشود. بخش عهد جدید از پشیطا به طور طبیعی از مقایسه ما خارج است، اما آن اندازه که به عهد عتیق مربوط میشود، میتوان گفت پشیطا یک بازتولید از ترگوم است که در آن از سویی ملاحظات دین مسیحی و از سوی دیگر تازگی نسبی زبان رعایت شده است. در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که سنتهای ترجمانی ترگوم در سطحی بسیار وسیع در پشیطا پیروی شده باشد و در عمل نیز چنین است.
در خصوص رابطه بین ترجمههای قرآن و سنتهای ترجمانی زردشتی به عنوان دین اقدام در فضای فارسی زبان، باید اشاره کرد که گسست زبانی بین فارسی میانه و فارسی نو، تاحدی تحقق چنین سنتهایی را مخدوش کرده است؛ عملاً با نادیده گرفتن اقلیت زردشتی، چنین ذهنیتی وجود دارد که گویی دوره زردشتی در فضای زبان فارسی با فارسی میانه خاتمه یافته و فارسی نو، اختصاص به دوره اسلامی دارد. عواملی مانند تغییر خط و گسست فرهنگی از متون ماقبل اسلامی، موجب شده است تا مترجمان قرآن کریم به فارسی، اساساً آن اندازه به ادبیات ماقبل اسلامی دسترسی نداشته باشند که بتوان انتظار داشت سنتهای ترجمانی در حد قابل توجهی شکل گیرند. در این باره تنها میتوان بر مفاهیمی تکیه کرد که از دوره ماقبل اسلامی در میان فارسی زبانان رواج داشته، و فارغ از متون دینی، در عرف و تداول آنها پس از اسلام نیز بقای خود را حفظ کرده است. در عمل دیده میشود که برخی از این واژگان دینی در ترجمههای اولیه قرآن تأثیرگذارده و از خلال آنها، در طی قرون متمادی، به عنوان یک سنت ترجمانی در ترجمههای فارسی ادامه یافتهاند. مفهوم ایزد به عنوان یک مفهوم شناخته زردشتی که مفرد آن "یزد" به معنای ذاتی الوهی، و جمع آن یزدان به معنای ذوات الوهی است، (1) در برخی ترجمههای قرآن واژهای مفرد تلقی شده، در مقابل خدا قرار گرفته است؛ مثلاً:
(لَیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَ مَا تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ) (بقره / 272)
نسفی: نیست بر تو یا سیّد رسولان، به راه راست آوردن و لیکن خدای تعالی راه راست دهد آن را که خواهد. و آنچه [هزینه کنی تاز مال، ثواب آن مر شما راست بر کمال] و هزینه نمیکنی تبر خویشان نامسلمان، مگر از بهر رضای یزدان. و آنچه هزینه کنی تاز خواسته، تمام داده شود به شما جزای آن ناکاسته.
برخی از مترجمان نیز صورت مفرد واژه با تلفظ رایج در فارسی نو، یعنی ایزد را معادل الله به کار بردهاند؛ مثلاً:
(إِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ) (مائده /34)
ترجمه تفسیر طبری: مگر آن [کسها] که توبه کردند از پیش آنکه آید فرمان ایزد بر ایشان، بدانید که خدای آمرزگارست و بخشاینده.
مفهوم فرشته به عنوان یک مفهوم دینی در باورهای زردشتی مطرح بوده (2) که در ترجمههای نخستین به عنوان هم ارز مَلَک انتخاب شده و در ترجمههای پسین دوام یافته است؛ مثلاً:
(لکِنِ اللَّهُ یَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَیْکَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلاَئِکَةُ یَشْهَدُونَ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً) (نساء/ 166)
ترجمه تفسیر طبری: ولکن خدای گواهی دهد بدانچه بفرستاد سوی تو، بفرستاد آن را بدانش او، و فرشتگان گواهی دهند، و بسنده است خدای گواه.
شعرانی: لیکن خدا گواهی میدهد بآنچه فرو فرستاد بتو فرستادش بدانش خود و فرشتگان گواهی میدهند و کافیست خدا به گواهی. مفهوم فرشته به عنوان یک مفهوم دینی در باورهای زردشتی مطرح بوده که در ترجمههای نخستین به عنوان هم ارز مَلَک انتخاب شده و در ترجمههای پسین دوام یافته است به این موارد باید مفهوم پرستیدن را نیز افزود که در متون فارسی میانه کاملاً رواج دارد (3) و در ترجمههای قرآن و تداول ایرانیان مسلمان غالباً به عنوان معادلی برای عبادت به کار میرود، و تعبیر "نماز گزاردن" که در اصل اشاره به نماز زردشتی است (4) و در ترجمههای قرآن کریم و تداول ایرانیان مسلمان، به عنوان معادل برای "اقامه الصلاة" به کار رفته است.
گفتنی است تأثیر دین پسین بر دین پیشین هم در باب سنتهای ترجمانی امکانپذیر است، تنها علت عدم بسط آن در این مجال، آن است که مصداق آن ترجمههای قرآن کریم نمیتواند باشد. صرفاً به عنوان نمونهای از وقوع آن میتوان به آیه زیر در زبور داوود (علیه السلام) یا مزامیر اشاره کرد (مزامیر 29:37) که در متن عبری چنین است:
?????????? - ????????????????
و ترجمه آرامی آن در ترگوم نیز این است:
????????????????????????????????
هم در متن عبری و هم ترجمه عربی از واژه "صدیقان" استفاده شده است. همین واژه در ترجمه مشهور عربی از مزامیر هم دیده میشود:
دارالکتاب المقدس- قاهره: الصدیقون یرثون الارض و یسکنونها إلی الأبد.
میدانیم که همین مضمون زبور در قرآن کریم، در آیه زیر نقل شده است:
(وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ) (انبیاء/ 105)
و واژه به کار رفته در قرآن کریم، "الصالحون" و در ترجمههای فارسی آن "صالحان" است. گفتنی همین واژه است که تحت تأثیر قرآن کریم و ترجمههای آن، در برخی از ترجمههای فارسی زبور انجام شده توسط مترجمان یهودی و مسیحی به جای صدیقان نشسته است؛ مثلاً:
ترجمه انجمن کلیمیان تهران: صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.
ترجمه انجمن کتاب مقدس - لندن: صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود.
البته هستند ترجمههایی به عربی که هم از واژه عبری - آرامی صدیقان و هم از واژه قرآنی صالحان عدول کرده، واژه ابرار را به کار بردهاند که آن نیز یک تعبیر رایج قرآنی است:
الکتاب المقدس المسکونی: و الابرار یرثون الارض و یسکنونها الی الابد.
پاکتچی، احمد، (1392)، ترجمهشناسی قرآن کریم، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ دوم.
در خصوص رابطه بین ترجمههای قرآن و سنتهای ترجمانی زردشتی به عنوان دین اقدام در فضای فارسی زبان، باید اشاره کرد که گسست زبانی بین فارسی میانه و فارسی نو، تاحدی تحقق چنین سنتهایی را مخدوش کرده است؛ عملاً با نادیده گرفتن اقلیت زردشتی، چنین ذهنیتی وجود دارد که گویی دوره زردشتی در فضای زبان فارسی با فارسی میانه خاتمه یافته و فارسی نو، اختصاص به دوره اسلامی دارد. عواملی مانند تغییر خط و گسست فرهنگی از متون ماقبل اسلامی، موجب شده است تا مترجمان قرآن کریم به فارسی، اساساً آن اندازه به ادبیات ماقبل اسلامی دسترسی نداشته باشند که بتوان انتظار داشت سنتهای ترجمانی در حد قابل توجهی شکل گیرند. در این باره تنها میتوان بر مفاهیمی تکیه کرد که از دوره ماقبل اسلامی در میان فارسی زبانان رواج داشته، و فارغ از متون دینی، در عرف و تداول آنها پس از اسلام نیز بقای خود را حفظ کرده است. در عمل دیده میشود که برخی از این واژگان دینی در ترجمههای اولیه قرآن تأثیرگذارده و از خلال آنها، در طی قرون متمادی، به عنوان یک سنت ترجمانی در ترجمههای فارسی ادامه یافتهاند. مفهوم ایزد به عنوان یک مفهوم شناخته زردشتی که مفرد آن "یزد" به معنای ذاتی الوهی، و جمع آن یزدان به معنای ذوات الوهی است، (1) در برخی ترجمههای قرآن واژهای مفرد تلقی شده، در مقابل خدا قرار گرفته است؛ مثلاً:
(لَیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَ مَا تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ) (بقره / 272)
نسفی: نیست بر تو یا سیّد رسولان، به راه راست آوردن و لیکن خدای تعالی راه راست دهد آن را که خواهد. و آنچه [هزینه کنی تاز مال، ثواب آن مر شما راست بر کمال] و هزینه نمیکنی تبر خویشان نامسلمان، مگر از بهر رضای یزدان. و آنچه هزینه کنی تاز خواسته، تمام داده شود به شما جزای آن ناکاسته.
بیشتر بخوانید: معیارهای ترجمه متون دینی
برخی از مترجمان نیز صورت مفرد واژه با تلفظ رایج در فارسی نو، یعنی ایزد را معادل الله به کار بردهاند؛ مثلاً:
(إِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ) (مائده /34)
ترجمه تفسیر طبری: مگر آن [کسها] که توبه کردند از پیش آنکه آید فرمان ایزد بر ایشان، بدانید که خدای آمرزگارست و بخشاینده.
مفهوم فرشته به عنوان یک مفهوم دینی در باورهای زردشتی مطرح بوده (2) که در ترجمههای نخستین به عنوان هم ارز مَلَک انتخاب شده و در ترجمههای پسین دوام یافته است؛ مثلاً:
(لکِنِ اللَّهُ یَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَیْکَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلاَئِکَةُ یَشْهَدُونَ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً) (نساء/ 166)
ترجمه تفسیر طبری: ولکن خدای گواهی دهد بدانچه بفرستاد سوی تو، بفرستاد آن را بدانش او، و فرشتگان گواهی دهند، و بسنده است خدای گواه.
شعرانی: لیکن خدا گواهی میدهد بآنچه فرو فرستاد بتو فرستادش بدانش خود و فرشتگان گواهی میدهند و کافیست خدا به گواهی. مفهوم فرشته به عنوان یک مفهوم دینی در باورهای زردشتی مطرح بوده که در ترجمههای نخستین به عنوان هم ارز مَلَک انتخاب شده و در ترجمههای پسین دوام یافته است به این موارد باید مفهوم پرستیدن را نیز افزود که در متون فارسی میانه کاملاً رواج دارد (3) و در ترجمههای قرآن و تداول ایرانیان مسلمان غالباً به عنوان معادلی برای عبادت به کار میرود، و تعبیر "نماز گزاردن" که در اصل اشاره به نماز زردشتی است (4) و در ترجمههای قرآن کریم و تداول ایرانیان مسلمان، به عنوان معادل برای "اقامه الصلاة" به کار رفته است.
گفتنی است تأثیر دین پسین بر دین پیشین هم در باب سنتهای ترجمانی امکانپذیر است، تنها علت عدم بسط آن در این مجال، آن است که مصداق آن ترجمههای قرآن کریم نمیتواند باشد. صرفاً به عنوان نمونهای از وقوع آن میتوان به آیه زیر در زبور داوود (علیه السلام) یا مزامیر اشاره کرد (مزامیر 29:37) که در متن عبری چنین است:
?????????? - ????????????????
و ترجمه آرامی آن در ترگوم نیز این است:
????????????????????????????????
هم در متن عبری و هم ترجمه عربی از واژه "صدیقان" استفاده شده است. همین واژه در ترجمه مشهور عربی از مزامیر هم دیده میشود:
دارالکتاب المقدس- قاهره: الصدیقون یرثون الارض و یسکنونها إلی الأبد.
میدانیم که همین مضمون زبور در قرآن کریم، در آیه زیر نقل شده است:
(وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ) (انبیاء/ 105)
و واژه به کار رفته در قرآن کریم، "الصالحون" و در ترجمههای فارسی آن "صالحان" است. گفتنی همین واژه است که تحت تأثیر قرآن کریم و ترجمههای آن، در برخی از ترجمههای فارسی زبور انجام شده توسط مترجمان یهودی و مسیحی به جای صدیقان نشسته است؛ مثلاً:
ترجمه انجمن کلیمیان تهران: صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.
ترجمه انجمن کتاب مقدس - لندن: صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود.
البته هستند ترجمههایی به عربی که هم از واژه عبری - آرامی صدیقان و هم از واژه قرآنی صالحان عدول کرده، واژه ابرار را به کار بردهاند که آن نیز یک تعبیر رایج قرآنی است:
الکتاب المقدس المسکونی: و الابرار یرثون الارض و یسکنونها الی الابد.
پینوشتها:
1. MacKenzie, 1971,p.97.
2. MacKenzie, 1971,p. 34.
3. MacKenzie, 1971,p. 65.
4. MacKenzie, 1971,p. 57.
پاکتچی، احمد، (1392)، ترجمهشناسی قرآن کریم، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ دوم.