پناهجوی یمگان

ترکان غزنوی و سلجوقی، هر چند در ظاهر به اسلام و مسلمانی تظاهر می‌کردند و خود را حامی دین محمد (صلی‌ الله‌ علیه و آله‌ و سلم) و نگهبان سنت او معرفی می کردند، اما در خفا از هیچ عمل خلاف شرعی رویگردان
يکشنبه، 20 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پناهجوی یمگان
پناهجوی یمگان

نویسنده: حسین بکایی
ترکان غزنوی و سلجوقی، هر چند در ظاهر به اسلام و مسلمانی تظاهر می‌کردند و خود را حامی دین محمد (صلی‌ الله‌ علیه و آله‌ و سلم) و نگهبان سنت او معرفی می کردند، اما در خفا از هیچ عمل خلاف شرعی رویگردان نبودند. شرابخواری و هوسرانی، از کارهای معمول دربار آنان بود. اطرافیان آنان هم چنین بودند.
یکی از درباریان، مردی بود چهل‌ساله و از اهالی مرو، او هم در دربار غزنویان خدمت کرده بود و هم در دربار سلجوقیان صاحب مقام و دیوان بود. این مرد دیوانی، تحصیلات خود را در خراسان به انجام رسانده بود و جزو مردان ادب و دانش به حساب می‌آمد؛ اما فراوان شراب می‌خورد. در سال 437 هـ.ق. این مرد برای کاری به جوزجان رفت و یک ماه در آن شهر ماند. در آن یک ماه، همه‌ی شب را به خوشگذرانی و شرابخواری گذراند.
شبی مرد دیوانی خوابی دید. در خواب مردی به او گفت: «تا کی می‌خواهی از این شراب که عقل مردم را از بین می‌برد بخوری؟ بهتر نیست که هوشیار باشی؟»
مرد دیوانی پاسخ داد: «دانشمندان برای فراموش کردن غم دنیا جز این چیزی نتوانستند بسازند.»
مرد گفت: «به کسی که مردم با به بی‌هوشی و بی‌عقلی هدایت می‌کند، دانشمند نمی‌گویند. باید دنبال چیزی بروی که عقل و هوش تو را زیاد کند.»
مرد دیوانی پرسید: «آن چیز را از کجا پیدا کنم؟»
مرد به سوی قبله اشاره کرد و گفت: «جوینده یابنده است.»
صبح وقتی مرد دیوانی از خواب بیدار شد، تحولی در او پدید آمده بود.
نام آن مرد دیوانی، ناصر خسرو قبادیانی (485 هـ.ق.) بود. او پس از آن شب تصمیم گرفت روش زندگی خود را عوض کند.
ناصرخسرو ابتد از شغل دولتی کناره‌گیری کرد و از دربار ترکان دور شد. سپس به همراه برادر کوچک‌تر و یک غلام هندی، راه خانه‌ی خدا را در پیش گرفت.
سفر ناصرخسرو هفت سال طول کشید. او از مرو سفر خود را آغاز کرد و از راه طوس و دامغان و سمنان و ری و قزوین و سراب و تبریز و خوی و انطاکیه و حلب و طرابلس به بیت‌المقدس رفت و از آن‌جا خود را به مدینه و مکه رساند.
ناصر در بازگشت از سفر حج، از بیت المقدس و از راه دریا به مصر رفت. سفر به مصر، تأثیر فراوانی در زندگی ناصرخسرو گذاشت. او تحت تأثیر خلیفه‌های فاطمی، به مذهب اسماعیلی گروید و پس از گذراندن یک دوره‌ی آموزشی، به بالاترین مقام در مذهب اسماعیلی، یعنی مقام حجت رسید. در مذهب اسماعیلی، حجت بالاترین مقام پس از مقام امام است.
ناصر خسرو سه سال در مصر ماند و سپس از راه دریای سرخ به عربستان رفت و پس از گزاردن حج، از راه یمامه و خلیج‌فارس و بصره و بهبهان و اصفهان و طبس و قاین به بلخ بازگشت و به عنوان حجت خراسان، تبلیغ خود را آغاز کرد.
هدف تبلیغ ناصرخسرو قبادیانی، جلب مردم به مذهب اسماعیلیه و خلیفه‌ی فاطمی مصر بود. حرکت ناصرخسرو فقط یک تبلیغ مذهبی نبود. او با این تبلیغ، یک حرکت سیاسی – انتقادی بسیار گسترده را آغاز کرد. هدف ناصرخسرو و پیروانش، برانداختن دستگاه خلافت عباسی و جمع‌کردن بساط حکومت حامیان ترک آنان بود.
با آغاز دعوت ناصرخسرو، دو گروه به مخالفت با او برخاستند؛ گروه نخست سیاستمداران و درباریان دستگاه خلیفه‌ی عبّاسی و دربارهای ترکان سلجوقی بودند و گروه دوم فقیهان و متکلّمانی که آن دستگاه‌ها از آنان حمایت می‌کردند.
ناصر خسرو بیش از سی و پنج سال کار دعوت خود را ادامه داد و در سال 485 هـ.ق. در قلعه‌ی یمگان، جایی که سال‌ها در آن پناه گرفته بود، از دنیا رفت.
منبع مقاله :
بکایی، حسین؛ (1390)، فرار از عقل (از تشکیل امپراتوری سلجوقی تا حمله مغول) از مجموعه‌ی داستان فکر ایرانی (5)، تهران: چاپ شفق، چاپ سوم.
 
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.