نویسنده: مجید همتی
1. گامهای عملی در نظمآموزی به کودکان چیست؟
2. چگونه از پاداشدهی در جهت نظمآموزی به کودک میتوان استفاده کرد؟
3. منظور از «حاضر بودن در صحنه»، در آموزش نظم به کودک، چیست؟
هنگامی که گام به گام کودکمان را راهنمایی کردیم و چگونگی انجام رفتاری را به او نشان دادیم، به درستی میفهمد که چه انتظاری از وی داریم.
یا برای مثال اگر عجله دارید و کودک در مسیر بازیگوشی میکند و آرام راه میرود، میتوانید با گفتن این جمله که «میخواهی با هم مسابقهی راه رفتن بدهیم و ببینیم چه کسی زودتر میرسد؟» او را بدون تنبیه و توبیخ به راه رفتن تشویق کنید.
اگر با توبیخ و انتقاد، شخصیت کودک را هدف بگیرید، کم کم عزت نفس او را ضعیف و ویران میکنید. در واقع، لباس پاکیزهی او را کثیف میکنید و از این پس ممکن است او با این لباس کثیف هر کاری انجام دهد. (2)
پاداشهای برنامهریزی شده میتواند به ایجاد عادت بینجامد. پدر و مادر از آن رو به فرزندانشان پاداش میدهند که به سرعت به خواستههایشان برسند، اما در هیچ کاری افراط درست نیست. اگر بدون توجه به اینکه چقدر بستنی دوست داریم، روزی چند بار آن را بخوریم، به احتمال بسیار خسته میشویم. هر چه از پاداش بیشتر استفاده کنید، اثربخشی آن کاهش مییابد؛ زیرا معنای خود را برای کودک بیشتر و بیشتر از دست میدهد. تشویق برنامهریزی شده اغلب سبب میشود که کودکان روشی خودخواهانه را پیش گیرند پدر و مادر باید به گونهای رفتار کنند که کودکان بینیاز از پاداش، وظیفهی خود را انجام دهند. در آغاز میتوانید چند نوبت پی در پی، وقتی فرزند شما کار درستی انجام داد، به او پاداش دهید، اما در مراحل بعدی، باید تنها گاهی این کار را بکنید، تا کم کم انگیزههای بیرونی کودک به انگیزههای درونی تبدیل شود؛ یعنی رفتار درست را به خاطر خودش انجام دهد، نه برای گرفتن جایزه.
تنبیه، اغلب بیش از آنکه مشکلی را حل کند، سبب مشکلات بیشتر میشود. با تنبیه و مجازات، کودک اغلب از رفتار بد خود دست نمیکشد، بلکه آن را پنهان میکند.
در سلسله مراتب رشد اخلاقی - آن گونه که لارنس گلبرگ میگوید - پایینترین سطح فرمانبری از مقررات، برای پرهیز از مجازات است، و بالاترین سطح آن، پیروی از مقررات به دلیل درستی آنهاست. وقتی کودکان پیوسته به دلیل بدرفتاری تنبیه میشوند، یعنی در پایینترین سطح رشد اخلاقی ماندهاند. از این رو، تنها به گریز از مجازات علاقهمند میشوند و به انجام کار خوب یا درست تمایلی نشان نمیدهند.
از سوی دیگر، تنبیه بدنی نخستین تجربهی آشنایی کودک با خشونت است. کودکان با الگویی که بزرگسالان ارائه میکنند، رفتار خشونتآمیز را میآموزند. وقتی والدین، کودکان خود را به سبب رفتاری کتک میزنند، دیگر نمیتوانند آنان را از این کار بازدارند. از آنجا که کودکان دنیا را به طور واقعی و مشخص میبینند، زمانی که ببینند کتک زدن کودکی برای یک بزرگ سال مجاز است، میپندارند کتک زدن یک کودک یا بزرگ سال برای او نیز مجاز است. خشونت، بستر خشونت است و موجب خشم و قطع ارتباط کودکان و والدین میشود.
پژوهشها نشان میدهد کسانی که در دوران نوجوانی بیشتر به دست والدینشان تنبیه شدهاند، در مقایسه با کودکانی که تنبیه را تجربه نکردهاند، چهار برابر بیشتر برای کتک زدن آمادگی دارند. (4)
همّتی،مجید، (1392)، فرزندان قانون، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، چاپ اول.
2. چگونه از پاداشدهی در جهت نظمآموزی به کودک میتوان استفاده کرد؟
3. منظور از «حاضر بودن در صحنه»، در آموزش نظم به کودک، چیست؟
گامهای عملی نظمآموزی
گام اول: رفتاری را که میخواهید تغییر دهید، مشخص کنید
بهتر است به جای پرداختن به موضوعهای کلی، به رفتاری مشخص توجه کنید. به کودکتان نگویید: «مرتب باش»، بلکه برایش توضیح دهید که میخواهید او پس از برخاستن از خواب، رختخوابش را جمع کند. همچنین در هر زمان تنها به یک رفتار یا چند رفتار محدود بپردازید، نه آنکه فهرست بلندی از رفتارهای کودک را برای تغییر در نظر بگیرید. تربیت همچون پرورش دانه گلی است که هم نیاز به مراقبت و نگهداری دارد و هم نیاز به صبر و حوصله پس عجله نکنیم، زیرا تربیت امری تدریجی استگام دوم: انتظارتان و چگونگی انجام آن را برای کودک بازگو کنید
کودک ما اغلب نمیداند باید چگونه رفتار کند و رفتار نادرست او به سبب نداشتن رفتار درست است. اگر از کودک میخواهید هنگام درخواست چیزی گریه و زاری نکند، به او نشان دهید چگونه باید خواستهی خود را بیان کند. وقتی از کودکمان میخواهیم منظم باشد، باید به او بگوییم منظم بودن یعنی چه و چگونه میتوان منظم بود.هنگامی که گام به گام کودکمان را راهنمایی کردیم و چگونگی انجام رفتاری را به او نشان دادیم، به درستی میفهمد که چه انتظاری از وی داریم.
گام سوم: دستورها را به صورت بازی درآورید
اغلب دستورهای ما زمان چندانی برای انجام دادن لازم ندارند و این زمان کمتر از وقتی است که صرف بحث کردن دربارهی آنها میشود. اگر از دوران خردسالی ِ کودکان درخواستهای کوچک و تازه از آنها را در برنامهی تربیتیتان قرار دهید، ایشان به وظایف خود به چشمِ بخشی طبیعی از زندگیشان خواهند نگریست. بعدها شما میتوانید با اندازهگیری زمان پاسخ، آن را به یک بازی تبدیل کنید: «چقدر طول میکشد رختخوابت را مرتب کنی؟ شروع میکنیم، یک، دو، سه ... عالی است! کارت را در 4/5 دقیقه تمام کردی. واقعاً که میتوانم روی کمکت حساب کنم. خیلی ممنون!» با این روش، افزون بر آنکه کودک بازی میکند و از کارش لذت میبرد، وظایفش را نیز انجام میدهد. (1)یا برای مثال اگر عجله دارید و کودک در مسیر بازیگوشی میکند و آرام راه میرود، میتوانید با گفتن این جمله که «میخواهی با هم مسابقهی راه رفتن بدهیم و ببینیم چه کسی زودتر میرسد؟» او را بدون تنبیه و توبیخ به راه رفتن تشویق کنید.
گام چهارم: به رفتار کودک انتقاد کنید، نه خودش
توبیخ و انتقاد خود را روی رفتار کودک متمرکز کنید؛ زیرا این همان چیزی است که باید کنترل شود. برای نمونه، اگر از اینکه کودکتان رختخوابش را جمع نمیکند ناراحتید، به او نگویید: «دختر بدی هستی»، بلکه بگویید: «از اینکه رختخوابت را جمع نمیکنی، ناراحتم».اگر با توبیخ و انتقاد، شخصیت کودک را هدف بگیرید، کم کم عزت نفس او را ضعیف و ویران میکنید. در واقع، لباس پاکیزهی او را کثیف میکنید و از این پس ممکن است او با این لباس کثیف هر کاری انجام دهد. (2)
بیشتر بخوانید: نقش نظم و انضباط در تربیت کردن
گام پنجم: پاداشهایتان برنامهریزی شده نباشد
در آغاز برای ایجاد رفتاری درست در کودک، میتوان به طور منظم و با اعلام پیشین از پاداش استفاده کرد؛ اما در ادامه، نباید به او برنامهریزی شده پاداش داد. برای مثال، نباید پدر به فرزندش بگوید: «اگر رختخوابت را جمع کردی، تو را به پارک میبرم»، بلکه باید پاداش، بدون اعلام پیشین باشد؛ به این ترتیب که پدر به فرزندش بگوید: «به به! چقدر خوب است که رختخوابت را جمع میکنی. امشب تو را به خاطر این کارت به پارک میبرم».پاداشهای برنامهریزی شده میتواند به ایجاد عادت بینجامد. پدر و مادر از آن رو به فرزندانشان پاداش میدهند که به سرعت به خواستههایشان برسند، اما در هیچ کاری افراط درست نیست. اگر بدون توجه به اینکه چقدر بستنی دوست داریم، روزی چند بار آن را بخوریم، به احتمال بسیار خسته میشویم. هر چه از پاداش بیشتر استفاده کنید، اثربخشی آن کاهش مییابد؛ زیرا معنای خود را برای کودک بیشتر و بیشتر از دست میدهد. تشویق برنامهریزی شده اغلب سبب میشود که کودکان روشی خودخواهانه را پیش گیرند پدر و مادر باید به گونهای رفتار کنند که کودکان بینیاز از پاداش، وظیفهی خود را انجام دهند. در آغاز میتوانید چند نوبت پی در پی، وقتی فرزند شما کار درستی انجام داد، به او پاداش دهید، اما در مراحل بعدی، باید تنها گاهی این کار را بکنید، تا کم کم انگیزههای بیرونی کودک به انگیزههای درونی تبدیل شود؛ یعنی رفتار درست را به خاطر خودش انجام دهد، نه برای گرفتن جایزه.
گام ششم: تا زمانی که رفتار جدید به پشتیبانی نیازمند است، به تشویق ادامه دهید
تشویق رفتارهای درست کودکان، انتظارهای شما را از آنان مشخص میسازد و الگوهای درست رفتار را برایشان ترسیم میکند. برای آموزش مؤثر به کودکان، بهترین راه آن است که انتظارات خود را از آنان به شکل الگو و نمونه درآورید. ادامهی تشویق سبب تحکیم رفتار درست و تداوم آن میشود.گام هفتم: از جنگ قدرت با کودک خود بپرهیزید
والدین تا آنجا که ممکن است باید از کشمکش و جنگ قدرت با کودک خود بپرهیزند. برای مثال، هنگامی که میخواهید فرزندتان رختخوابش را جمع کند، استفاده از روش «مهلت زمانی» با تنظیم زنگ ساعت به کاهش کشمکش میان شما و کودک کمک میکند. به این ترتیب، قدرت خود را به مرجعی بیطرف، یعنی ساعت منتقل میکنید.گام هشتم: در صحنه حاضر باشید
این سخن بدان معنا نیست که والدین باید شبانه روز کنار فرزند خود باشند، بلکه یعنی کودکان به همراهی و نظارت پیوسته نیاز دارند. اگر هنگام بازی کودک، والدین حضور داشته باشند، میتوانند بر زمان بازی وی نظارت داشته باشند و به او در یادگیری رفتار درست با دیگر کودکان و نیز قواعد بازی کمک کنند و به این ترتیب، سبب بهبود رفتار کودک شوند. اگر والدین بر کودکان خود نظارت کافی داشته باشند، بسیاری از خطاهای رفتاری آنان اصلاح خواهد شد.گام نهم: یادآور رفتارهای نادرست نباشید
رفتارهای نامناسب را فراموش کنید و از یادآوری پیاپی آنها به کودک بپرهیزید. یادآوری پیوستهی رفتارهای نادرست، تنها به ایجاد رنجش و تنفر در کودک میانجامد و احتمال تکرار دوبارهی آن را بیشتر میکند. رخدادهای پیشین پایان یافته است و یادآوری آنها تنها سبب میشودکه در ذهن کودک بماند. افزون بر آنکه این کار نمیتواند الگویی را به آنها نشان دهد و سبب میشود باز هم به الگوی نادرست پیشین روی آورند. اهل بیت (علیهم السلام)، ما را از سرزنش کردن بازداشتهاند. امام علی (علیهالسلام) در این باره میفرمایند: «زیاده روی در سرزنش کردن، آتش لجاجت را شعلهور میکند». (3) همه رفتارهای فرزندمان را زیرذربین قرار ندهیم که این امر تربیت را میسوزاندگام دهم: از داد و فریاد و تنبیه استفاده نکنید
اغلب والدین، وقتی از نافرمانی کودکان خود خسته و ناامید میشوند، به داد و فریاد یا تنبیه بدنی روی میآورند. اگر داد و فریاد و تنبیه بدنی را پاسخهایی طبیعی به بدرفتاری کودکان بدانیم، میتوان نتیجه گرفت که ما در برابر آنان ضعیف و ناتوانیم.تنبیه، اغلب بیش از آنکه مشکلی را حل کند، سبب مشکلات بیشتر میشود. با تنبیه و مجازات، کودک اغلب از رفتار بد خود دست نمیکشد، بلکه آن را پنهان میکند.
در سلسله مراتب رشد اخلاقی - آن گونه که لارنس گلبرگ میگوید - پایینترین سطح فرمانبری از مقررات، برای پرهیز از مجازات است، و بالاترین سطح آن، پیروی از مقررات به دلیل درستی آنهاست. وقتی کودکان پیوسته به دلیل بدرفتاری تنبیه میشوند، یعنی در پایینترین سطح رشد اخلاقی ماندهاند. از این رو، تنها به گریز از مجازات علاقهمند میشوند و به انجام کار خوب یا درست تمایلی نشان نمیدهند.
از سوی دیگر، تنبیه بدنی نخستین تجربهی آشنایی کودک با خشونت است. کودکان با الگویی که بزرگسالان ارائه میکنند، رفتار خشونتآمیز را میآموزند. وقتی والدین، کودکان خود را به سبب رفتاری کتک میزنند، دیگر نمیتوانند آنان را از این کار بازدارند. از آنجا که کودکان دنیا را به طور واقعی و مشخص میبینند، زمانی که ببینند کتک زدن کودکی برای یک بزرگ سال مجاز است، میپندارند کتک زدن یک کودک یا بزرگ سال برای او نیز مجاز است. خشونت، بستر خشونت است و موجب خشم و قطع ارتباط کودکان و والدین میشود.
پژوهشها نشان میدهد کسانی که در دوران نوجوانی بیشتر به دست والدینشان تنبیه شدهاند، در مقایسه با کودکانی که تنبیه را تجربه نکردهاند، چهار برابر بیشتر برای کتک زدن آمادگی دارند. (4)
پینوشتها:
1. استیفن گاربر، چگونه با کودکم رفتار کنم؟ ترجمهی شاهین خزعلی و همکاران، ص 142.
2. عَن اَبِی الحَسَنِ الثالثِ (علیهالسلام): قَالَ مَن هَانَت عَلیهِ نَفسُهُ فَلَا تَأمَن شَرهُ؛ «امام هادی (علیهالسلام) فرمورده است: "از شر کسی ایمن نباش که خویشتن را ناچیز و خوار مییابد و در باطن به خود احساس پستی و حقارت دارد»"(محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 365).
3. حسن بن علی ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 84.
4. تامس گوردن، خودانضباطی کودک و نوجوان، ترجمهی احمد زندی، ص 109.
همّتی،مجید، (1392)، فرزندان قانون، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، چاپ اول.