فلسفه سیستم عامل لینوکس
لینوکس که زاده دنیای مافوق مدرنیته بود، مفاهیم مدرن دیگری به جز سرمایه و حقوق را هم به چالش گرفت، مثلاً مرزها و کشورها…
این گونه است که یک ایرانی برای آن که یک مشکل سختافزاری را حل کند، در اینترنت درخواست کمک میکند و در جوابش مثلاً یک مهندس اسراییلی به او یاری میرساند.
حالا کاربران برای داشتن آن مجبور به تحمل خطای همراهش و ویروسهای آن هستند.Internet Explorer با خطاهای امنیتی فراوان- که داستان دادگاهی شدنش به جرم انحصاری که بیل گیتس به آن تحمیل کرده بود را هنوز خیلی ها به یاد دارند- هر روز بیشتر در عمق ویندوز فرو میرود و شما را مجبور به استفاده از خود میکند؛ Outlook Express که سوراخهای امنیتیاش تا به حال بارها راه را بر ویروسها گشوده و به مدد همبستگی با Explorer و نیز Hotmail و MSN که هر دو چهرههای استبداد اینترنتی مایکروسافت هستند، مانده است. از سویی دیگر آمدن تاییدیههای سختافزاری و درایورهای مایکروسافت عرصه این انحصار را علاوه بر بازار نرمافزار و اینترنت به حیطه سخت افزار نیز کشانده و آن آرم Designed for Microsoft Windows که رانت مایکروسافت به شرکتهای سخت افزاری برای تشدید تمامیت خواهیاش است ترس از منظره آینده را بیشتر میکند. حکایت آخری که میماند: لو رفتن بخشی از متن اصلی هسته ویندوزNT، پهلوان اسطوره ای مدرنمان را دچار وحشت کرده، همیشه تمامیت خواه ها را تروریسم به چالش میکشد .
آخرین حکایتی که یک روز تعریف می شود، ماجرای مردی است که روزگاری ثروتمندترین مرد انسان روی زمین بود و آنقدر فروخت و آن قدر بد فروخت که بازارش کساد شد، شاید روزی به داستان پدرسالاری بیل گیتس و تمرکز کاپیتال بخندیم.
شاید هم درستتر باشد که این زادروز را همان روزی بدانیم که لینوس توروالدز، یک دانشجوی سال دوم رشته علوم کامپیوتر دانشگاه…، چون استطاعت خرید یونیکس برای انجام پروژه دانشگاهیاش را نداشت، یک نمونه کوچک از این سیستم عامل را نوشت، با gcc ترجمه و اجرا کرد و متن آن را روی سایت FSF گذاشت؛ شاید برای شوخی نام آن را هم با تغییر s آخر اسمش به x ،Linux گذارد. آرمی که لینوس توروالدز برای لینوکس برگزید یک پنگوین بود. این فرارفتن از مدرنیته حقیقتاً مولود محیطهای آکادمیک بود و محیطی که در آن سرمایه به مفهوم رایج نقش ایفا نمیکند. این جا اهداف بلندمدت و توسعهای معنای بیشتری دارند. از این جای داستان به بعد خیلی سریع پیش رفت، آن قدر که هنوز که هنوز است، خیلیها متوجه نشده اند: لینوکس هر روز حامیان بیشتری پیدا کرد و پیچیدهتر و کاملتر شد، اما هنوز به رسالت اصلیاش پایبند مانده: متن باز و کد اصلی برنامه به طور کامل در اختیار همه و برنامه کاملاً رایگان است. در حقیقت وفادار به همان میثاق FSF- هدفی که با کنایه به کپیرایتCopyright - میثاقی حقوقی که حامی و مشروعیت بخشنده به انحصارهای بازار سرمایه داری سنتی است- کپیلفت Copyleft خوانده شده است؛ همان GPL که مدعی است بر خلاف همه قراردادهای حقوقی تاریخ بشر هدفش نه تحدید مالکیت که اعطای آزادی Freedom است. این اصلیترین خلاف آمد تاریخ و به خصوص مدرنیته است. این جا سرزمین مجازی بود و ساکنان اصلیاش(دانشگاهیان) میخواستند اصول خودشان را بر آن حاکم کنند. اصولی برآمده از روشنفکری و فرهیختگی: مهمترین اصل آزادی است، حتی اگر به آنارشیسم تنه زند. پس رسالت بعدی حذف تمرکز بود، تمرکزی که علت و معلول سرمایهداری مدرن است. این شکستن تمرکز در حقیقت راه را برای آزادی اقتصادی باز می کرد.
شما در هر کجای دنیا که بودید می توانستید متن اصلی لینوکس را به رایگان از اینترنت دریافت کنید، در آن تغییر دهید(یا ندهید!) و این محصول را به رایگان یا در ازای دریافت پول به دیگری واگذار کنید. این تمرکزشکنی نتایج عجیبی داشت: لینوکس به سرعت پیشرفت کرد، ایرادهایش کشف شد و راه توسعه در پیش گرفت. شرکای این توسعه طیف وسیعی بودند؛ عمدتاً دانشگاهیان یا مهندسان نرمافزاری که در وقتهای آزاد به این کار می پرداختند و برخی دشمنان کهنه مایکروسافت مانند Netscape.
موضع گیری مایکروسافت هم جالب بود: مقابله سنتی حقوقی که این بار به علت پراکندگی توسعه دهندگان و سودآور نبودن آن برای آنان با شکست مواجه شد. لینوکس که زاده دنیای ورای مدرنیته بود مفاهیم مدرن دیگری به جز سرمایه و حقوق را هم به چالش گرفت، مثلاً مرزها و کشورها. این طور شد که حالا لینوکسی که روی کامپیوتر من نصب شده، بخشی از آمریکا آمده، قسمتی از آلمان، جایی از فرانسه و روسیه و… اینگونه است که یک ایرانی برای آن که یک مشکل سختافزاری را حل کند، در اینترنت درخواست کمک میکند و درجوابش مثلاً یک مهندس اسراییلی به او یاری میرساند.
شاید این اولین کنش اصیل در جهت جهانی شدن به مفهوم پست مدرن (نه به معنای نخ نمای مدرنش) باشد: کنشی که به پول معطوف نیست. این شکستن مرزها و اتحاد ملیتها، از سویی دیگر بر تنوع و تکثر فرهنگها صحه می گذارد. شما می توانید به راحتی یک نسخه کاملاً محلی از لینوکس داشته باشید، چون متن اصلی آن در اختیارتان است. به راحتی میتوانید ظاهرش را تغییر دهید و تواناییهای دیگر(مانند پشتیبانی از زبانتان) را به آن بیافزایید. چه بسا در آینده فرهنگهای محلی ایران هم نسخه لینوکس ویژه خود را پیدا کنند؛ همان طور که کشورهای آسیایی و اروپایی نسخههای اختصاصی ویژه خود را دارند و در خیلی جاهای دیگر مثل کشور خودمان بر ملی شدن لینوکس تأکید میشود. از افقی وسیعتر حاصل شکسته شدن مرزها با تأکید بر تنوعهاست؛ ارزشی که آن قدر میارزید که شهرداری یکی از شهرهای آلمان به رغم پیشنهاد مایکروسافت مبنی بر فروش محصولاتش با یک دهم قیمت، از قبول آن سرباز زد و لینوکس را به عنوان سیستم عامل محلی در نظر گرفت.
مفهوم بعدی که باید به بازی گرفته میشد، اصالت بود. معنایی عمیق و جدی در دنیای مدرن که خیلی از مواقع بر کارآیی پیشی میگیرد. اما در لینوکس اصالت، محوریت خود را از دست داده. برای لینوکس مهم نیست که چگونه شما آن را می بینید. در حقیقت حالا بیش از ده نوع واسطه ارتباط با لینوکس وجود دارد که توسط نهادها و شرکتهای مختلف ساخته شده، که خیلی از آنها تقلید از ویندوزند حتی از نظر یک گرافیست حرفهای شاید کیفیت مشابههای ویندوزیشان را ندارند. جالبتر آن که حرفهایترها لینوکس را نه به خاطر رابط گرافیکیاش، که به خاطر محیط متنیاش میخواهند: همان صورت قدیمی که در Dos و یونیکس وجود داشت؛ صورتی که رسالتش زیبایی به مفهوم مدرن آن نیست، بلکه هدف اصلی در این جا آن است که محصول کار کند، این شاید به ما نشان دهد که در آینده به چه چیزی زیبا گفته خواهد شد: به چیزی که خوب کار کند. در این جا یک چالش فلسفی جدید پدیدار میشود؛ در جهان مدرن فرم بر محتوا غلبه پیدا کرد، نقش محتوا و کارکرد از مهمترین موضوع به مسیلهای فرعی در کنار فرم و چگونگی کارکرد تقلیل یافت، اما انگار لینوکس در حرکت خلاف جهت روند رایج جهان مدرن این قاعده را زیر پا گذاشته است.اصالت از جنبه دیگری هم به بازی گرفته شدهاست. در لینوکس همه چیز قلابی و تقلیدی است، بدون آن که هیچ تلاشیبرای اصیل جلوه دادن به مفهوم سنتی باشد.
به هر حال امروز در آغاز راه این رویداد عظیم هستیم. انقلابی در عرصه مجاز و سایبرنتیک که نتیجهاش شکست روند رایج مدرن مبتنی بر سرمایه است، نظامی که از دو قطب ارباب و بنده تشکیل شدهاست. ادعای جهان آینده سرمایه داری نه بر اساس درآمد که بر بنای توسعه است. توسعهای که در نظامی هم سطح از سفارشدهندگان و کاربران و صاحبان از سویی و تکنسینها و توسعهدهندگان از سویی دیگر فراهم میآید: تصاحب رایگان، فروش نرمافزار به قیمت هیچ.
منبع:http://www.academist.ir
/خ
این گونه است که یک ایرانی برای آن که یک مشکل سختافزاری را حل کند، در اینترنت درخواست کمک میکند و در جوابش مثلاً یک مهندس اسراییلی به او یاری میرساند.
مدرنها
حالا کاربران برای داشتن آن مجبور به تحمل خطای همراهش و ویروسهای آن هستند.Internet Explorer با خطاهای امنیتی فراوان- که داستان دادگاهی شدنش به جرم انحصاری که بیل گیتس به آن تحمیل کرده بود را هنوز خیلی ها به یاد دارند- هر روز بیشتر در عمق ویندوز فرو میرود و شما را مجبور به استفاده از خود میکند؛ Outlook Express که سوراخهای امنیتیاش تا به حال بارها راه را بر ویروسها گشوده و به مدد همبستگی با Explorer و نیز Hotmail و MSN که هر دو چهرههای استبداد اینترنتی مایکروسافت هستند، مانده است. از سویی دیگر آمدن تاییدیههای سختافزاری و درایورهای مایکروسافت عرصه این انحصار را علاوه بر بازار نرمافزار و اینترنت به حیطه سخت افزار نیز کشانده و آن آرم Designed for Microsoft Windows که رانت مایکروسافت به شرکتهای سخت افزاری برای تشدید تمامیت خواهیاش است ترس از منظره آینده را بیشتر میکند. حکایت آخری که میماند: لو رفتن بخشی از متن اصلی هسته ویندوزNT، پهلوان اسطوره ای مدرنمان را دچار وحشت کرده، همیشه تمامیت خواه ها را تروریسم به چالش میکشد .
آخرین حکایتی که یک روز تعریف می شود، ماجرای مردی است که روزگاری ثروتمندترین مرد انسان روی زمین بود و آنقدر فروخت و آن قدر بد فروخت که بازارش کساد شد، شاید روزی به داستان پدرسالاری بیل گیتس و تمرکز کاپیتال بخندیم.
پست مدرنها
شاید هم درستتر باشد که این زادروز را همان روزی بدانیم که لینوس توروالدز، یک دانشجوی سال دوم رشته علوم کامپیوتر دانشگاه…، چون استطاعت خرید یونیکس برای انجام پروژه دانشگاهیاش را نداشت، یک نمونه کوچک از این سیستم عامل را نوشت، با gcc ترجمه و اجرا کرد و متن آن را روی سایت FSF گذاشت؛ شاید برای شوخی نام آن را هم با تغییر s آخر اسمش به x ،Linux گذارد. آرمی که لینوس توروالدز برای لینوکس برگزید یک پنگوین بود. این فرارفتن از مدرنیته حقیقتاً مولود محیطهای آکادمیک بود و محیطی که در آن سرمایه به مفهوم رایج نقش ایفا نمیکند. این جا اهداف بلندمدت و توسعهای معنای بیشتری دارند. از این جای داستان به بعد خیلی سریع پیش رفت، آن قدر که هنوز که هنوز است، خیلیها متوجه نشده اند: لینوکس هر روز حامیان بیشتری پیدا کرد و پیچیدهتر و کاملتر شد، اما هنوز به رسالت اصلیاش پایبند مانده: متن باز و کد اصلی برنامه به طور کامل در اختیار همه و برنامه کاملاً رایگان است. در حقیقت وفادار به همان میثاق FSF- هدفی که با کنایه به کپیرایتCopyright - میثاقی حقوقی که حامی و مشروعیت بخشنده به انحصارهای بازار سرمایه داری سنتی است- کپیلفت Copyleft خوانده شده است؛ همان GPL که مدعی است بر خلاف همه قراردادهای حقوقی تاریخ بشر هدفش نه تحدید مالکیت که اعطای آزادی Freedom است. این اصلیترین خلاف آمد تاریخ و به خصوص مدرنیته است. این جا سرزمین مجازی بود و ساکنان اصلیاش(دانشگاهیان) میخواستند اصول خودشان را بر آن حاکم کنند. اصولی برآمده از روشنفکری و فرهیختگی: مهمترین اصل آزادی است، حتی اگر به آنارشیسم تنه زند. پس رسالت بعدی حذف تمرکز بود، تمرکزی که علت و معلول سرمایهداری مدرن است. این شکستن تمرکز در حقیقت راه را برای آزادی اقتصادی باز می کرد.
شما در هر کجای دنیا که بودید می توانستید متن اصلی لینوکس را به رایگان از اینترنت دریافت کنید، در آن تغییر دهید(یا ندهید!) و این محصول را به رایگان یا در ازای دریافت پول به دیگری واگذار کنید. این تمرکزشکنی نتایج عجیبی داشت: لینوکس به سرعت پیشرفت کرد، ایرادهایش کشف شد و راه توسعه در پیش گرفت. شرکای این توسعه طیف وسیعی بودند؛ عمدتاً دانشگاهیان یا مهندسان نرمافزاری که در وقتهای آزاد به این کار می پرداختند و برخی دشمنان کهنه مایکروسافت مانند Netscape.
موضع گیری مایکروسافت هم جالب بود: مقابله سنتی حقوقی که این بار به علت پراکندگی توسعه دهندگان و سودآور نبودن آن برای آنان با شکست مواجه شد. لینوکس که زاده دنیای ورای مدرنیته بود مفاهیم مدرن دیگری به جز سرمایه و حقوق را هم به چالش گرفت، مثلاً مرزها و کشورها. این طور شد که حالا لینوکسی که روی کامپیوتر من نصب شده، بخشی از آمریکا آمده، قسمتی از آلمان، جایی از فرانسه و روسیه و… اینگونه است که یک ایرانی برای آن که یک مشکل سختافزاری را حل کند، در اینترنت درخواست کمک میکند و درجوابش مثلاً یک مهندس اسراییلی به او یاری میرساند.
شاید این اولین کنش اصیل در جهت جهانی شدن به مفهوم پست مدرن (نه به معنای نخ نمای مدرنش) باشد: کنشی که به پول معطوف نیست. این شکستن مرزها و اتحاد ملیتها، از سویی دیگر بر تنوع و تکثر فرهنگها صحه می گذارد. شما می توانید به راحتی یک نسخه کاملاً محلی از لینوکس داشته باشید، چون متن اصلی آن در اختیارتان است. به راحتی میتوانید ظاهرش را تغییر دهید و تواناییهای دیگر(مانند پشتیبانی از زبانتان) را به آن بیافزایید. چه بسا در آینده فرهنگهای محلی ایران هم نسخه لینوکس ویژه خود را پیدا کنند؛ همان طور که کشورهای آسیایی و اروپایی نسخههای اختصاصی ویژه خود را دارند و در خیلی جاهای دیگر مثل کشور خودمان بر ملی شدن لینوکس تأکید میشود. از افقی وسیعتر حاصل شکسته شدن مرزها با تأکید بر تنوعهاست؛ ارزشی که آن قدر میارزید که شهرداری یکی از شهرهای آلمان به رغم پیشنهاد مایکروسافت مبنی بر فروش محصولاتش با یک دهم قیمت، از قبول آن سرباز زد و لینوکس را به عنوان سیستم عامل محلی در نظر گرفت.
مفهوم بعدی که باید به بازی گرفته میشد، اصالت بود. معنایی عمیق و جدی در دنیای مدرن که خیلی از مواقع بر کارآیی پیشی میگیرد. اما در لینوکس اصالت، محوریت خود را از دست داده. برای لینوکس مهم نیست که چگونه شما آن را می بینید. در حقیقت حالا بیش از ده نوع واسطه ارتباط با لینوکس وجود دارد که توسط نهادها و شرکتهای مختلف ساخته شده، که خیلی از آنها تقلید از ویندوزند حتی از نظر یک گرافیست حرفهای شاید کیفیت مشابههای ویندوزیشان را ندارند. جالبتر آن که حرفهایترها لینوکس را نه به خاطر رابط گرافیکیاش، که به خاطر محیط متنیاش میخواهند: همان صورت قدیمی که در Dos و یونیکس وجود داشت؛ صورتی که رسالتش زیبایی به مفهوم مدرن آن نیست، بلکه هدف اصلی در این جا آن است که محصول کار کند، این شاید به ما نشان دهد که در آینده به چه چیزی زیبا گفته خواهد شد: به چیزی که خوب کار کند. در این جا یک چالش فلسفی جدید پدیدار میشود؛ در جهان مدرن فرم بر محتوا غلبه پیدا کرد، نقش محتوا و کارکرد از مهمترین موضوع به مسیلهای فرعی در کنار فرم و چگونگی کارکرد تقلیل یافت، اما انگار لینوکس در حرکت خلاف جهت روند رایج جهان مدرن این قاعده را زیر پا گذاشته است.اصالت از جنبه دیگری هم به بازی گرفته شدهاست. در لینوکس همه چیز قلابی و تقلیدی است، بدون آن که هیچ تلاشیبرای اصیل جلوه دادن به مفهوم سنتی باشد.
به هر حال امروز در آغاز راه این رویداد عظیم هستیم. انقلابی در عرصه مجاز و سایبرنتیک که نتیجهاش شکست روند رایج مدرن مبتنی بر سرمایه است، نظامی که از دو قطب ارباب و بنده تشکیل شدهاست. ادعای جهان آینده سرمایه داری نه بر اساس درآمد که بر بنای توسعه است. توسعهای که در نظامی هم سطح از سفارشدهندگان و کاربران و صاحبان از سویی و تکنسینها و توسعهدهندگان از سویی دیگر فراهم میآید: تصاحب رایگان، فروش نرمافزار به قیمت هیچ.
منبع:http://www.academist.ir
/خ