دربارهی زعفرجنی و اعلام یاری به امام حسین (ع)
چکیده
همهساله در ایام محرم، مراسمی به نام «زعفرجنی» یا «جعفرجنی» در برخی روستاها و شهرهای ایران برگزار میشود؛ برای مثال در بعضی مناطق مازندران، عدهای در شب عاشورا خود را شبیه جنها میکنند و سر و روی خود را با پارچههای سیاه میپوشانند. بعد وارد تکیهها و حسینیهها شده و به گونهی خاصی ذکر «حسین» میگویند. این عزاداری در نوع خود جالب و دیدنی است؛ حتی بخشی از تعزیهی شهادت امام حسین(ع) مربوط به «زعفرجنی» است:
علیک من به تو باد ای زعفر جنی رسیدهای به برم با تمام عسگر جنی
اگرچه دلم خون شد از شقاوت انسی قبول درگه حق باد طاعت جنی
تعداد کلمات 1398/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
همهساله در ایام محرم، مراسمی به نام «زعفرجنی» یا «جعفرجنی» در برخی روستاها و شهرهای ایران برگزار میشود؛ برای مثال در بعضی مناطق مازندران، عدهای در شب عاشورا خود را شبیه جنها میکنند و سر و روی خود را با پارچههای سیاه میپوشانند. بعد وارد تکیهها و حسینیهها شده و به گونهی خاصی ذکر «حسین» میگویند. این عزاداری در نوع خود جالب و دیدنی است؛ حتی بخشی از تعزیهی شهادت امام حسین(ع) مربوط به «زعفرجنی» است:
علیک من به تو باد ای زعفر جنی رسیدهای به برم با تمام عسگر جنی
اگرچه دلم خون شد از شقاوت انسی قبول درگه حق باد طاعت جنی
تعداد کلمات 1398/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
رامین بابازاده
ریشهی این عزاداری در کجاست؟
دهخدا در لغتنامهاش مینویسد: «زعفر جنی در تداول عامه، پادشاه مسلمان جنی که گویند به روز عاشورا به یاری حسینبنعلی(ع) با لشکر خویش آمد و حسین(ع) به او اجازهی جنگیدن نداد و فرمود: از انصاف و مردی دور است که شما آنان را ببینید و ایشان شما را نبینند.»
یکی از بزرگان نقل میکند: در اولین سال مسافرت به هندوستان در شهر لکنهو، میهمان یکی از علمای آن سرزمین به نام سیدحمید الحسن بودم. در خانۀ وی حسینیهای بود که من را به آن حسینیه راهنمایی کردند. در آن حسینیه، ضریحی کوچک از عاج فیل، شبیه ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) بود. قضیهی ضریح را ایشان از پدر بزرگوارشان که او نیز یکی از علمای بزرگ لکنهو به شمار میرود، نقل کردند. پس از چندی که پدر بزرگوار آقای حمید الحسن را ملاقات کردم، خواستم که قضیهی ضریح را از خود ایشان بشنوم. او نیز قضیهی ضریح را بدون کم و زیاد، مانند فرزند ارجمندشان بیان کردند.
قضیهی ضریح از این قرار بود: در حدود چهل سال پیش در عصر تاسوعا، چند نفر ضریح کوچکی را شبیه به ضریح مطهر علی(ع) که از عاج فیل ساخته شده بود، به منزل ما آوردند و گفتند: این ضریح را زعفر جنی برای حسینیهی شما به رسم هدیه فرستاده است. روی ضریح کاغذی بود که به خط میخی یا کوفی چیزهایی روی آن نوشته شده بود. آنها گفتند: شب عاشورا عدهای از جنیان و پریان شیعه به جهت این نامه عزاداری خود را در حسینیهی شما برگزار خواهند کرد و شب را تا به صبح با گریه و شیون و گفتن «حسین، حسین» به سر خواهند برد. اگر این کاغذ همیشه روی ضریح باشد، جنیان در تمام ایام سال، هر شب عزاداری خود را در حسینیهی شما برگزار میکنند دهخدا در لغتنامهاش مینویسد: «زعفر جنی در تداول عامه، پادشاه مسلمان جنی که گویند به روز عاشورا به یاری حسینبنعلی(ع) با لشکر خویش آمد و حسین(ع) به او اجازهی جنگیدن نداد و فرمود: از انصاف و مردی دور است که شما آنان را ببینید و ایشان شما را نبینند.»و اگر بخواهید در هر سال فقط یک مرتبه در حسینیهی شما عزاداری کنند، باید آن کاغذ را فردای آن شب به هم بپیچید و در جایی از خانه دفن کنید و در شب عاشورا باز کنید و روی ضریح بگذارید. زعفر جنی گفته: من در مجلس شما در روز عاشورا شرکت خواهم کرد، و چون دیده نمیشوم برایم در کنار منبر یک جای خالی بگذارید.
ما در کنار منبر یک جای خالی برای زعفر قرار دادیم و هر کسی که میخواست در آنجا بنشیند، به او میگفتیم: جای دیگر اختیار کن! تا مدتی آن مکان خالی بود و ما نفهمیدیم که زعفر چه وقت آمده است. چون مجلس رسمیت یافت و واعظ بر منبر رفت و مشغول خواندن مقتل شد، آنوقت فهمیدیم که زعفر در مجلس حاضر است؛ چون صدایی از همان مکان خالی بلند میشد و به شخصی که مقتل میخواند، اعتراض میکرد و میگفت: اینطور که میگویی، صحیح نیست. من در صحرای کربلا بودم و در همه جا حاضر شدم و از نزدیک شاهد وقایع بودم؛ واقعه از این قرار است. و در حدود بیست اعتراض کرد (محمدمهدی مرتضویلنگرودی، ارمغان هند و پاک، ص50 ـ52)
همچنین نقل شده: در مجلس مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، عدهای از صلحا و اولیا جمع بودند. پس از ذکر مصیبت در مجلس، ناگهان صدایی توأم با حزن بلند شد: «ای وای! زعفر جنی فوت شد»؛ ولی کسی دیده نمیشد. سکوت، مجلس را فراگرفت و این بار صدای شیون و ضجه از چند نفر به گوش رسید. بعد با صدای متعارف گفته شد: «برای زعفر جنی فاتحه بخوانید و مجلس فاتحه برپا سازید؛ چراکه او بر گردن جن و انس حق دارد.»
فوت زعفر در زمان حیات آیۀالله بروجردی بود و پس از آنکه علما از فوت زعفر اطلاع پیدا کردند، مجالس عزا و ختم برای آن شخصیت بزرگ برپا کردند. بعضی از شهرها و روستاهای ایران به تبعیت از علما، مجالس ختم قرآن و عزا برپا کردند. (جعفر حمزه، دنیای ناشناختهی جن، ص96)
یکی از بزرگان نقل میکند: در اولین سال مسافرت به هندوستان در شهر لکنهو، میهمان یکی از علمای آن سرزمین به نام سیدحمید الحسن بودم. در خانۀ وی حسینیهای بود که من را به آن حسینیه راهنمایی کردند. در آن حسینیه، ضریحی کوچک از عاج فیل، شبیه ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) بود. قضیهی ضریح را ایشان از پدر بزرگوارشان که او نیز یکی از علمای بزرگ لکنهو به شمار میرود، نقل کردند. پس از چندی که پدر بزرگوار آقای حمید الحسن را ملاقات کردم، خواستم که قضیهی ضریح را از خود ایشان بشنوم. او نیز قضیهی ضریح را بدون کم و زیاد، مانند فرزند ارجمندشان بیان کردند.
قضیهی ضریح از این قرار بود: در حدود چهل سال پیش در عصر تاسوعا، چند نفر ضریح کوچکی را شبیه به ضریح مطهر علی(ع) که از عاج فیل ساخته شده بود، به منزل ما آوردند و گفتند: این ضریح را زعفر جنی برای حسینیهی شما به رسم هدیه فرستاده است. روی ضریح کاغذی بود که به خط میخی یا کوفی چیزهایی روی آن نوشته شده بود. آنها گفتند: شب عاشورا عدهای از جنیان و پریان شیعه به جهت این نامه عزاداری خود را در حسینیهی شما برگزار خواهند کرد و شب را تا به صبح با گریه و شیون و گفتن «حسین، حسین» به سر خواهند برد. اگر این کاغذ همیشه روی ضریح باشد، جنیان در تمام ایام سال، هر شب عزاداری خود را در حسینیهی شما برگزار میکنند دهخدا در لغتنامهاش مینویسد: «زعفر جنی در تداول عامه، پادشاه مسلمان جنی که گویند به روز عاشورا به یاری حسینبنعلی(ع) با لشکر خویش آمد و حسین(ع) به او اجازهی جنگیدن نداد و فرمود: از انصاف و مردی دور است که شما آنان را ببینید و ایشان شما را نبینند.»و اگر بخواهید در هر سال فقط یک مرتبه در حسینیهی شما عزاداری کنند، باید آن کاغذ را فردای آن شب به هم بپیچید و در جایی از خانه دفن کنید و در شب عاشورا باز کنید و روی ضریح بگذارید. زعفر جنی گفته: من در مجلس شما در روز عاشورا شرکت خواهم کرد، و چون دیده نمیشوم برایم در کنار منبر یک جای خالی بگذارید.
ما در کنار منبر یک جای خالی برای زعفر قرار دادیم و هر کسی که میخواست در آنجا بنشیند، به او میگفتیم: جای دیگر اختیار کن! تا مدتی آن مکان خالی بود و ما نفهمیدیم که زعفر چه وقت آمده است. چون مجلس رسمیت یافت و واعظ بر منبر رفت و مشغول خواندن مقتل شد، آنوقت فهمیدیم که زعفر در مجلس حاضر است؛ چون صدایی از همان مکان خالی بلند میشد و به شخصی که مقتل میخواند، اعتراض میکرد و میگفت: اینطور که میگویی، صحیح نیست. من در صحرای کربلا بودم و در همه جا حاضر شدم و از نزدیک شاهد وقایع بودم؛ واقعه از این قرار است. و در حدود بیست اعتراض کرد (محمدمهدی مرتضویلنگرودی، ارمغان هند و پاک، ص50 ـ52)
همچنین نقل شده: در مجلس مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، عدهای از صلحا و اولیا جمع بودند. پس از ذکر مصیبت در مجلس، ناگهان صدایی توأم با حزن بلند شد: «ای وای! زعفر جنی فوت شد»؛ ولی کسی دیده نمیشد. سکوت، مجلس را فراگرفت و این بار صدای شیون و ضجه از چند نفر به گوش رسید. بعد با صدای متعارف گفته شد: «برای زعفر جنی فاتحه بخوانید و مجلس فاتحه برپا سازید؛ چراکه او بر گردن جن و انس حق دارد.»
فوت زعفر در زمان حیات آیۀالله بروجردی بود و پس از آنکه علما از فوت زعفر اطلاع پیدا کردند، مجالس عزا و ختم برای آن شخصیت بزرگ برپا کردند. بعضی از شهرها و روستاهای ایران به تبعیت از علما، مجالس ختم قرآن و عزا برپا کردند. (جعفر حمزه، دنیای ناشناختهی جن، ص96)
«زعفر جنی در کربلا» افسانه یا واقعیت؟
در اینکه موجوداتی نهانی به نام جنّ وجود دارند، شک نیست. آیات متعددی از قرآن کریم و روایات متواتر، این معنا را اثبات میکنند. همچنین در اینکه ائمه(ع) شیعیان و یارانی از جنّ دارند نیز شک نیست؛ زیرا احادیث این موضوع را تأیید میکنند. اما دربارۀ اصل وجود زعفر جنی بین مسلمانان و حتی شیعیان و پیشنهاد یاری او به امام حسین(ع) در واقعۀ عاشورا، اتفاق نظر نیست. عدهای وجود زعفر جنی را قبول دارند و عدهای اصل وجود او را منکرند؛ مثلاً شهید مطهری در کتاب «حماسهی حسینی»، یکی از تحریفات نهضت عاشورا را جریان مربوط به زعفر جنی قلمداد میکند؛ البته ایشان به صراحت اصل وجود چنین فردی را نفی نمیکند، اما مسئلهی مراجعهی وی به امام حسین(ع) و داستانهایی را که در این خصوص نقل شده، تکذیب کرده و در زمرهی تحریفات عاشورا ذکر میکند. شهید مطهری مینویسد: «کتابى است معروف به نام «روضةالشهدا» از ملاحسین کاشفى. میرزاحسین نوری فرموده بود: «داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اولین بار در کتاب این مرد آمده است.» معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمونصفتى هم بوده است؛ در میان شیعهها خودش را یک شیعهی صد در صد متصلّبى نشان مىداده و در میان سنىها خودش را حنفى نشان مىداده است. این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت مىکرد. من وقتى کتاب روضةالشهدا را خواندم، دیدم حتى اسمها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین(ع) اسمهایى را مىآورد که اصلاً چنین آدمهایى وجود نداشتهاند؛ در میان دشمنها اسمهایى مىبرد که همه جعلى است؛ داستانها را به شکل افسانه درآورده است!...» (مجموعهآثار، ج17، ص94)
البته ملاقات امام حسین(ع) با جنیان و اعلام آمادگی آنان برای یاری امام(ع) در برخی از کتب روایی آمده است؛ مثلاً شیخ مفید(ره) به سند خود از امام صادق(ع) این نکته را نقل کرده است: زمانی که حسین(ع) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک نزد او آمدند و گروههایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند؛ اما حسین(ع) در پاسخ جنیان گفت: «خدا به شما جزای خیر دهد! من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است.» جنیان گفتند: «اگر امر شما نبود، همۀ دشمنان شما را میکشتیم». حسین(ع) در پاسخ گفت: «ما بر این کار از شما تواناتریم؛ اما چنین نمیکنیم تا آنها که گمراه میشوند، با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را میپذیرند، با آگاهی و دلیل آشکار باشد.» (به نقل از: بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۳۰)
در این روایت، سخنی از جعفر جنّی یا زعفر جنّی نیامده است. علامه مجلسی(ره) نیز ذیل این حدیث، نامی از زعفر یا جعفر نبرده؛ حال آنکه ایشان معمولاً در چنین مواردی، شرحی کوتاه بر روایت دارند. پس اگر سندی بر این مطلب بود، به احتمال زیاد ایشان ذکر میکردند. بعید است که این مطلب، سندی معتبر داشته باشد و علامه مجلسی آن را ندیده باشد؛ چراکه به جرئت میتوان گفت، وی در احاطه بر احادیث، بینظیر یا کمنظیر بوده است.
همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «از پدرم شنیدم که مىفرمود: چون امام حسین(ع) با عمربنسعد تلاقى نمودند و جنگ برپا شد، خداوند نصرت خود را فروفرستاد تا آنجا که بر سرِ حسین سایه گسترد، و آنگاه امام مخیر شد بین پیروزى بر دشمنانش و بین ملاقات و لقاى پروردگارش؛ او لقاى پروردگارش را برگزید.» (سیدبنطاووس، لهوف، ص141)
آیۀالله بروجردی(ره) نیز در کتاب طرائفالمقال به مطلبی در مورد زعفر جنّی اشاره فرمودهاند. (ج2، ص679)
هرچند داستان مجلس ختم آیۀالله بروجردی برای وی و حواشی این مسئله بسیار مشهور است و در سایتهای گوناگون نقل شده؛ اما با مراجعه به کتب مربوط به شرح حال زندگی آیةالله بروجردی، از جمله کتاب «مفاخر اسلام»، تألیف آقای علی دوانی، مطلبی در این مورد یافت نشد.
این جریان در کتاب «داستانهایی دربارهی جن» به نقل از کتاب «ریاضالقدس» آمده است. محمد دشتی نیز در کتاب «فرهنگ سخنان امام حسین(ع)» داستان زعفر را به نقل از کتاب «نورالائمه» آورده است، و بسیار روشن است که اینها، کتابهای معتبر و دستاول شیعه نیستند.
البته ملاقات امام حسین(ع) با جنیان و اعلام آمادگی آنان برای یاری امام(ع) در برخی از کتب روایی آمده است؛ مثلاً شیخ مفید(ره) به سند خود از امام صادق(ع) این نکته را نقل کرده است: زمانی که حسین(ع) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک نزد او آمدند و گروههایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند؛ اما حسین(ع) در پاسخ جنیان گفت: «خدا به شما جزای خیر دهد! من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است.» جنیان گفتند: «اگر امر شما نبود، همۀ دشمنان شما را میکشتیم». حسین(ع) در پاسخ گفت: «ما بر این کار از شما تواناتریم؛ اما چنین نمیکنیم تا آنها که گمراه میشوند، با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را میپذیرند، با آگاهی و دلیل آشکار باشد.» (به نقل از: بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۳۰)
در این روایت، سخنی از جعفر جنّی یا زعفر جنّی نیامده است. علامه مجلسی(ره) نیز ذیل این حدیث، نامی از زعفر یا جعفر نبرده؛ حال آنکه ایشان معمولاً در چنین مواردی، شرحی کوتاه بر روایت دارند. پس اگر سندی بر این مطلب بود، به احتمال زیاد ایشان ذکر میکردند. بعید است که این مطلب، سندی معتبر داشته باشد و علامه مجلسی آن را ندیده باشد؛ چراکه به جرئت میتوان گفت، وی در احاطه بر احادیث، بینظیر یا کمنظیر بوده است.
همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «از پدرم شنیدم که مىفرمود: چون امام حسین(ع) با عمربنسعد تلاقى نمودند و جنگ برپا شد، خداوند نصرت خود را فروفرستاد تا آنجا که بر سرِ حسین سایه گسترد، و آنگاه امام مخیر شد بین پیروزى بر دشمنانش و بین ملاقات و لقاى پروردگارش؛ او لقاى پروردگارش را برگزید.» (سیدبنطاووس، لهوف، ص141)
آیۀالله بروجردی(ره) نیز در کتاب طرائفالمقال به مطلبی در مورد زعفر جنّی اشاره فرمودهاند. (ج2، ص679)
هرچند داستان مجلس ختم آیۀالله بروجردی برای وی و حواشی این مسئله بسیار مشهور است و در سایتهای گوناگون نقل شده؛ اما با مراجعه به کتب مربوط به شرح حال زندگی آیةالله بروجردی، از جمله کتاب «مفاخر اسلام»، تألیف آقای علی دوانی، مطلبی در این مورد یافت نشد.
این جریان در کتاب «داستانهایی دربارهی جن» به نقل از کتاب «ریاضالقدس» آمده است. محمد دشتی نیز در کتاب «فرهنگ سخنان امام حسین(ع)» داستان زعفر را به نقل از کتاب «نورالائمه» آورده است، و بسیار روشن است که اینها، کتابهای معتبر و دستاول شیعه نیستند.