رنج نتیجه اعمال غیراخلاقی انسان

گاه انسان باید علت رنج را در خود جستجو کند؛ یعنی گاه رنجی که انسان بدان دچار می‌شود نتیجه خطا و گناهانی است که او مرتکب می‌شود. انسان با اراده و اختیار خود دست به کارهایی می‌زند که نتیجه‌ای جز رنج برای او ندارد.
شنبه، 30 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رنج نتیجه اعمال غیراخلاقی انسان
نگاهی به رنج با توجه به اعمال انسان در زندگی
 
چکیده
گاه انسان باید علت رنج را در خود جستجو کند؛ یعنی گاه رنجی که انسان بدان دچار می‌شود نتیجه خطا و گناهانی است که او مرتکب می‌شود. انسان با اراده و اختیار خود دست به کارهایی می‌زند که نتیجه‌ای جز رنج برای او ندارد. خداوند به انسان آزادی اراده داد تا عشق و محبت خود را به او کامل کند اما این انسان بود که از این آزادی برای سعادت خود بهره‌مند نشد و آن را در جهت امیال خود به کار برد نه رضای خداوند.

تعداد کلمات 1358/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
رنج نتیجه اعمال غیراخلاقی انسان
عارفه گودرزوند


رنج نتیجه خطای انسان در دنیا

بسیاری از رنج‌های انسان را باید نتیجه عمل نادرست انسان دانست. نباید انتظار داشت که این‌گونه رنج‌ها معنا و توجیه دینی داشته باشند. بلکه علت این‌گونه رنج‌ها را باید در خود انسان جستجو کرد.[1] پاپ "ژان پل دوم " معتقد است گاهی رنج‌های ما نتیجه‌ی مستقیم خطاهای خود ما است که از آن‌ها گریزی نیست. مثلاً کسی که شراب می‌خورد به غم‌ها و رنج‌های زیادی می‌افتد: خشمِ بی‌دلیل، تنبلی و عدم موفقیت و... رنج، مجازات عادلانه‌ای برای خطاهای شخصی است.[2]
علت بسیاری از رنج‌ها، عمل انسان است و به طبیعت، هیچ اتباطی ندارد. در واقع درد و رنج در موجودیت دنیائی که ارواح در آن می‌توانند با هم برخورد کنند، منحصر گردیده است. این انسان است که تازیانه‌ها، زندان‌ها، اسارت، اسلحه، بمب و بسیاری آلات مخرب دیگر به وجود آورده است، نه خداوند. اگر در حیات ما فقر و کار طاقت‌فرساست، علت آن را باید در حرص و حماقت بشری جستجو نمود نه در ناموافق بودن طبیعت. با وجود این رنج‌ها و دردهای بسیاری هست که نمی‌توان آن‌ها را به خود انسان نسبت داد.[3]
بنابراین یکی از دلایل رنج‌های ما، اراده و انتخاب آزادِ خود انسان است و ریشه‌ی آن را باید تنها در خود انسان جستجو کرد. «زیرا اگر به سبب خطای یک نفر و به واسطه‌ی آن یک موت سلطنت کرد، چقدر بیشتر آنانی که افزونی فیض و بخشش عدالت را می‌پذیرند، در حیات سلطنت خواهند کرد به‌وسیله یک، یعنی عیسی مسیح.»[4]


اراده انسان، نشانه عشق و محبت خدا

حقیقت رنج، رایج‌ترین موضوع برای اعتقاد به خدای عشق و محبت است. درد و رنجِ عمیق، ما را با این مسئله مواجه می‌کند که درباره رابطه‌ی خود با خدا بیندیشیم. ما می‌پرسیم چه کسی مسئول اتفاقات بد در این دنیاست؟ در قبال ویرانی، بیماری و مرگ آیا بنیانی هست که بتوان به آن در دنیا تکیه کنیم؟ علت بسیاری از رنج‌ها، عمل انسان است و به طبیعت، هیچ اتباطی ندارد. در واقع درد و رنج در موجودیت دنیائی که ارواح در آن می‌توانند با هم برخورد کنند، منحصر گردیده است. این انسان است که تازیانه‌ها، زندان‌ها، اسارت، اسلحه، بمب و بسیاری آلات مخرب دیگر به وجود آورده است، نه خداوند.آیا خدا، خیر و شر را می‌آفریند؟ ریشه شر چیست؟ خدای متعال و حاکم مطلق، جهانی خیر و انسانی نیک آفرید. انسان با گناه، شر و رنج را وارد دنیا کرد. وقتی خدا آسمان و زمین را آفرید گفت که خوب باشد. وقتی زن و مرد را آفرید گفت که خوب باشد. این دنیای بدون درد و رنج بود که خداوند آفرید.
خدا هستی انسان را در تصورش، با قدرت بر فهمیدن و قادر بودن بر انتخاب و قادر بودن بر عشق و محبت آفرید. بدون آزادی اراده، اخلاق و عشق و محبت معنایی نخواهد داشت. با عطای آزادی اراده به بشر، خدا ریسک طرد و نافرمانی انسان را کرد. او ترجیح داد به انسان حق انتخاب دهد تا عشق و محبت به او از روی اخلاص و بدون فشار و اجبار باشد. آدم و حوا کاملاً آزاد بودند. آن‌ها قادر به انتخاب بین اطاعت و عبادت خداوند و نافرمانی او بودند. آن‌ها آزاد بودند که به نقش خدا به عنوان حاکمِ مطلق در جهان احترام بگذارند و از محبت و پیوستن به او لذت ببرند؛ اما انسان اطاعت نفس خود را به جای اطاعت از خدا برگزید. هنگامی که آن‌ها نافرمانی در مقابل خداوند را برگزیدند، آغاز رنج و مرگ را در جهان شاهد بودیم.

 

بیشتر بخوانید: الهیات مسیحی و مسئله رنج


"جک کوترل" می‌گوید:
«از آن زمان که شر اخلاقی امکان داشت خداوند آزادی اراده را آفرید. چرا خدا این کار را انجام داد؟ کتاب مقدس پاسخ روشنی به این پرسش نمی‌دهد؛ اما از آموزه‌های دیگر متن مقدس استنباط می‌شود که هدف عمده‌ی خداوند این بود که مخلوقاتی را بیافریند که او را با انتخاب خود نه از روی اجبار دوست بدارند، خدمت کنند و ستایشش نمایند.»
خداوند انسان را از روی عشق می‌آفریند؛ عشق واقعی بدون انتخاب آزاد برای پذیرش یا رد آن، ممکن نیست. خداوند هستی انسان را به وجود می‌آورد با این احتمال که ممکن است عشق او را بپذیرند یا رد نمایند. شر و رنج هنگامی وارد این دنیا می‌شود که مخلوقات او، عشق خداوند را نمی‌پذیرند. خداوند به شر و رنج اجازه می‌دهد که در دنیا موجود شوند اما خودِ او مستقیماً علت آن نیست. مسئولیت اخلاقی در صورتی است که فرد قادر به انتخاب خوبی یا بدی باشد.
بیشتر رنج‌ها ناشی از به کار بردن اراده‌ی آزاد در قانون طبیعی جهان است. بیشتر رنج‌ها به این‌ خاطر رخ می‌دهند که انسان، بودن در موقعیتی را انتخاب می‌کنند که اتفاقی در آن رخ می‌دهد؛ یعنی بیشتر رنج‌ها به این علت است که فرد با اراده‌ی آزاد کاری را انجام می‌دهد که علت رنج است.[5] "دی. ای کارسون " می‌گوید که: «از ابتدا تا انتهای کتاب مقدس به مسئله شر و رنج پرداخته است؛ اما آن‌چه در آن مشهود است از چشم‌انداز تعداد بی‌شماری از حکایت‌های کتاب مقدس، سه چیز با مسئله رنج ارتباط دارد: شر، علت اولیه رنج است و نافرمانی، ریشه درد و گناه منشأ مرگ است.[6]
ما در دنیای هبوط‌یافته زندگی می‌کنیم نه در جهانی کامل و بی‌نقص. مسیح باید رنج را به عنوان قسمتی از جهان هبوط‌یافته بپذیرد. گناه اولیه، بیان استقلال اخلاقی از خداوند بود. گناه، طغیان در برابر خداست. خداوند دنیا را به صورتی که اکنون است به وجود نیاورد. آشفتگی و بی‌نظمی در جهان نتیجه‌ی طغیان در برابر خداست.»[7] برخی رنج‌ها نتیجه‌ی انتخاب‌های گناه‌آلود ماست. علت بسیاری از رنج‌ها انتخاب‌های مستقیم دیگران است؛ ازدواج‌های اشتباه که فرزندانی ناقص متولد می‌شوند و تجاوز به عنف، قتل و جنگ، کشتارهای دسته‌جمعی، مرگ ناشی از ایدز نمونه‌هایی از آن هستند.
کتاب مقدس بیان می‌کند که انسان به طور قطع به صورت خداوند آفریده شده است. آدمی دارای مقام، استعداد و ویژگی‌های روحی و معنوی است که او را از سطوح مختلفِ هستی به‌ویژه حیوانات جدا می‌سازد. بالاتر از این انسان در یک رابطه عاشقانه با خداوند و سایر انسان‌ها آفریده شده است؛ اما عشق نمی‌تواند در جایی باشد که انسان حق انتخاب ندارد. در جریان خلقت خداوند آن‌قدر انسان را دوست داشت که به او آزادی عطا کرد تا او را طرد کند یا به او عشق بورزد. "دانته الیگیری "[8] در "کمدی الاهی " می‌گوید: «بزرگ‌ترین هدیه‌ای که خدا در خلقت انسان‌ها ارزانی داشت و هماهنگ‌ترین چیزها با مهربانی او و آن‌چه خداوند برای آن ارزش زیادی قائل بود، مسئله آزادی اراده بود.»[9]بیشتر رنج‌ها ناشی از به کار بردن اراده‌ی آزاد در قانون طبیعی جهان است. بیشتر رنج‌ها به این‌ خاطر رخ می‌دهند که انسان، بودن در موقعیتی را انتخاب می‌کنند که اتفاقی در آن رخ می‌دهد؛ یعنی بیشتر رنج‌ها به این علت است که فرد با اراده‌ی آزاد کاری را انجام می‌دهد که علت رنج است.
مسئله آن است که انسان این هدیه را خراب کرده و از آن استفاده نابجا می‌کند. ما با اراده خود برای خدا جایگزین انتخاب می‌کنیم.: «جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد.»[10] اما این آزادی اراده منجر به مشکلاتی من جمله درد و رنج و شر می‌شود. چه کسی مسئول رنج‌های ناشی از جنگ‌ها، تجاوز‌ها، آلودگی هوا و نابودی جنگل‌هاست. علت همه‌ی این رنج‌ها، عمل انسان نیست اما درصد زیادی از آن به خاطر عمل انسان است. آنگاه که ما بدی را به جای خوبی، خودپسندی را به جای عشق، خودمان را به جای خدا برمی‌گزینیم، رنج سربرمی‌آورد. ما نیز بخشی از دنیای هبوط کرده و از نسلِ انسان گناهکاریم. خداوند در پایان دادن به این شرور مداخله نمی‌کند اما در مواجهه با مسئله رنج و شر، از طریق عیسی مسیح عمل می‌کند و اهداف خود را جامه‌ی عمل می‌پوشاند.[11]
داستایوفسکی در کتاب برادران کارامازوف به نقش اراده‌ی آزاد در به وجود آمدن رنج اشاره می‌کند. از نگاه او منشأ رنج، اختیار و اراده‌ی آدمی است و بر این باور است که برای انسان هیچ چیز فریبنده‌تر و جالب‌تر از آزادی وجدان نیست و در عین حال هیچ‌چیز هم بیشتر از آن مایه‌ی رنج نیست. از نگاه او راز حقیقی مسیح، راز آزادی است و علت رنج و عذاب مسیح، این بوده که انسان حق انتخاب داشته باشد؛ اما اگر حقیقت الاهی به قهر و غلبه پیروز می‌شد، دیگر روح انسان برای گرایش به خدا، نیاز به عشق و محبت نداشت.[12]

 

نمایش پی نوشت ها:

[1]. E. Hagin, Kenneth, Must Christians suffer? Faith Library Publication, 1987.p. 21- 30.
[2]. Pope John Paul II, Salvifici Doloris: On the Christian Meaning of Human Suffering, Daughters of St Paul, 1984.p. 11.
[3]. لوییس، سی اس، درد و رنج، ترجمه ر. نامور، بی­جا، 1329, ص61.
 [4]. رومیان 17: 5
[5]. Gardner, Lynn, where is God when we suffer? College press publishing co, 2007,p. 43.
[6]. Ibid, p. 47.
[7]. Depootere, Kristiaan, A different God: a children view of Suffering, Peeters press Louvain, 1995, p. 12.
 [8]. Dante Alighieri
[9]. Where is God when we suffer? p. 51.
[10]. اشعیا 53: 6
[11]. Callahan Sidney, The Christian view of suffering, Crossroad Book, 2007. p. 12.
[12]. موسوی اعظم، سید مصطفی، «خداو رنج در رمان برادران کارامازوف: نقد و بررسی کتاب برادران کارامازوف در باب معنای زندگی»، کتاب ماه فلسفه، آذر 1389، شماره 39، ص66.

منابع:
-    کتاب مقدس
-    موسوی اعظم، سید مصطفی، «خداو رنج در رمان برادران کارامازوف: نقد و بررسی کتاب برادران کارامازوف در باب معنای زندگی»، کتاب ماه فلسفه، آذر 1389، شماره 39.
-    لوییس، سی اس، درد و رنج، ترجمه ر. نامور، بی­جا، 1329.
-    E. Hagin, Kenneth, Must Christians suffer? Faith Library Publication, 1987.
-    Pope John Paul II, Salvifici Doloris: On the Christian Meaning of Human Suffering, Daughters of St Paul, 1984.
-    Depootere, Kristiaan, A different God: a children view of Suffering, Peeters press Louvain, 1999.
-    Gardner, Lynn, where is God when we suffer? College press publishing co, 2007.
-    Callahan Sidney, The Christian view of suffering, Crossroad Book, 2007.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط