چو ترکان بديدند کار جاسپ رفت

همي آيد از هر سوي تيغ تفت چو ترکان بديدند کار جاسپ رفت به پيش گو اسفنديار آمدند همه سرکشانشان پياده شدند قباي نبردي برون آختند کمانهاي چاچي بينداختند
چهارشنبه، 31 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چو ترکان بديدند کار جاسپ رفت
چو ترکان بديدند کار جاسپ رفت
چو ترکان بديدند کار جاسپ رفت

شاعر : دقيقي

همي آيد از هر سوي تيغ تفت چو ترکان بديدند کار جاسپ رفت
به پيش گو اسفنديار آمدند همه سرکشانشان پياده شدند
قباي نبردي برون آختند کمانهاي چاچي بينداختند
دهد بندگان را به جان زينهار به زاريش گفتند گر شهريار
همه آذران را نيايش کنيم به دين اندر آييم و خواهش کنيم
به جان و به تن دادشان زينهار ازيشان چو بشنيد اسفنديار
گو نامبردار فرخ نژاد بر آن لشکر فرخ آواز داد
بگرديد زين لشکر چينيان که اي نامداران ايرانيان
ازين سهم و کشتن بداريد دست کنون کاين سپاه عدو گشت پست
دهيد اين سگان را بجان زينهار که بس زاروارند و بيچاره‌وار
مبنديد کس را مريزيد خون بداريد دست از گرفتن کنون
بگرديد و اين خستگان بشمريد متازيد و اين کشتگان مسپريد
بر اسپان جنگي مپاييد دير مگيريدشان بهر جان زرير
شدند از بر خستگان باز او (ي) چو لشکر شنيدند آواز اوي
به پيروز گشتن تبيره زدند به لشکر گه خود فرود آمدند
که پيروزيي بودشان رستمي همه شب نخفتند ز آن خرمي
به دشت و بيابان فرو خورد خون چو اندر شکست آن شب تيره‌گون
بيامد به ديدار آن رزمگاه کي نامور با سران سپاه
کرا ديد بگريست و اندر گذشت همي گرد آن کشتگان بربگشت
به آوردگاهي برافگنده خوار برادرش را ديد کشته بزار
همه جامه‌ي خسروي بر دريد چو او را چنان زار و کشته بديد
به ريش خود اندر زده هر دو چنگ فرود آمد از شولک خوبرنگ
همه زندگاني ما کرده تلخ همي گفت کاي شاه گردان بلخ
نبرده دليرا گزيده گوا دريغا سوارا شها خسروا
چراغ جهان افسر لشکرا ستون منا پرده‌ي کشورا
به دست خودش روي بسترد پاک فرودآمد و برگرفتش ز خاک
تو گفتي زرير از بنه خود نزاد به تابوت زرينش اندر نهاد
به تابوتها در نهادند پيش کيان زادگان و جوانان خويش
کسي را که خستست بيرون برند بفرمود تا کشتگان بشمرند
به کوه و بيابان و بر دشت و راه بگرديد بر گرد آن رزمگاه
از آن هفتصد سرکش و نامدار از ايرانيان کشته بد سي‌هزار
که از پاي پيلان بدر جسته بود هزار و چل از نامور خسته بود
هزار و صد و شست و سه نامدار وزان ديگران کشته بد صدهزار
برين جاي برتا تواني مه‌ايست ز خسته بدي سه هزار و دويست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
چگونه ترجمه را به یک حرفه درآمدزا تبدیل کنیم؟
چگونه ترجمه را به یک حرفه درآمدزا تبدیل کنیم؟
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
music_note
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
play_arrow
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
play_arrow
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
play_arrow
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
play_arrow
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
کاهش انرژی با عایق نانویی
play_arrow
کاهش انرژی با عایق نانویی
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
play_arrow
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
play_arrow
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
play_arrow
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
play_arrow
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
play_arrow
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
play_arrow
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
play_arrow
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)