گر به کوه اندر پلنگي بودمي

سخت فک و تيز چنگي بودمي گر به کوه اندر پلنگي بودمي گاه در دنبال رنگي بودمي گه پي صيد گوزني رفتمي گاه بر بالاي سنگي بودمي گاه در سوراخ غاري خفتمي
دوشنبه، 5 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر به کوه اندر پلنگي بودمي
گر به کوه اندر پلنگي بودمي
گر به کوه اندر پلنگي بودمي

شاعر : ملک الشعرا بهار

سخت فک و تيز چنگي بودمي گر به کوه اندر پلنگي بودمي
گاه در دنبال رنگي بودمي گه پي صيد گوزني رفتمي
گاه بر بالاي سنگي بودمي گاه در سوراخ غاري خفتمي
فارغ از هر صلح و جنگ بودمي صيدم از کهسار و آبم ز آبشار
گه شتابان زي النگي بودمي گه خروشان بر کران مرغزار
يا به بحر اندر نهنگي بودمي يا به ابر اندر عقابي گشتمي
بهر بدخواهان شرنگي بودمي بودمي شهدي براي خويشتن
غافل از هر نام و ننگي بودمي ايمن از هر کيد و زرقي خفتمي
نه اسير خمر و بنگي بودمي نه مريد شيخ و شابي گشتمي
يا خود آماج خدنگي بودمي ور اسير دام و مکري گشتمي
مانده زير پالهنگي بودمي غرقه در خون خفتمي يا در قفس
خواجه‌ي با ريو و رنگي بودمي مر مرا خوشتر که در اين ديولاخ


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط