مارتین بوبر به شریعت واقعی نمی نهد

مارتین بوبر، الهی دان یهودی، به واقعیت مواجه خدا با قوم یهود عمیقا باور دارد. به نظر او، این حادثه در تجربه شخصی تمام یهودیان تکرار می شود، البته تا زمانی که بخواهند یهودی باقی بمانند و صدای خدا را که خطاب به آنها است بشنوند. مارتین بوبر مفاهیم سنتی خدا و اسرائیل را تصدیق می کند.
دوشنبه، 14 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مارتین بوبر به شریعت واقعی نمی نهد
مارتین بوبر، الهی دان یهودی، به واقعیت مواجه خدا با قوم یهود عمیقا باور دارد
 
چکیده:
مارتین بوبر، الهی دان یهودی، به واقعیت مواجه خدا با قوم یهود عمیقا باور دارد. به نظر او، این حادثه در تجربه شخصی تمام یهودیان تکرار می شود، البته تا زمانی که بخواهند یهودی باقی بمانند و صدای خدا را که خطاب به آنها است بشنوند. مارتین بوبر مفاهیم سنتی خدا و اسرائیل را تصدیق می کند، اما چندان که باید و شاید به شریعت واقعی نمی نهد، زیرا به باور او انسان در مواجه با خدا به عنوان یک فرد با او سخن می گوید، سخنانش را می شنود و آنچه را شخصا شنیده اطاعت می کند.
 
تعداد کلمات: 967 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
مارتین بوبر به شریعت واقعی نمی نهد
ویسنده: رضا گندمی نصر آبادی 
 
مارتین بوبر در استرالیا متولد شد، در آلمان زندگی کرد و در 1933 به اسرائیل مهاجرت کرد و در دانشگاه عبری اورشلیم به تدریس مشغول شد. او در تمام زندگی اش دغدغه روابط یهودیت و مسیحیت را داشت و در 1933 در گفت وگویی یهودی _ مسیحی با کارل لودیک اسمیت، الهی دان مسیحی، به بحث نشست. در گفت وگوی دیگری مارتین بوبر بر مشکلاتی که در فهم دیدگاه های ادیان دیگر وجود دارد تأکید کرد. عقاید مسیحیت نزد او محترم بود. در عین حال، او با تکیه بر تجربه یهودی خویش این ادعای مسیحیت را که جهان رهایی یافته است رد می کرد.
 
مارتین بوبر، الهی دان یهودی، به واقعیت مواجه خدا با قوم یهود عمیقا باور دارد. به نظر او، این حادثه در تجربه شخصی تمام یهودیان تکرار می شود، البته تا زمانی که بخواهند یهودی باقی بمانند و صدای خدا را که خطاب به آنها است بشنوند. مارتین بوبر مفاهیم سنتی خدا و اسرائیل را تصدیق می کند، اما چندان که باید و شاید به شریعت واقعی نمی نهد، زیرا به باور او انسان در مواجه با خدا به عنوان یک فرد با او سخن می گوید، سخنانش را می شنود و آنچه را شخصا شنیده اطاعت می کند.

   بیشتر بخوانید : فرآیند نودینی در یهودیت

تفاوت کتاب مقدس  عبرانی با دیگر کتاب های مقدس  در این است که مخاطب کتاب مقدس عبرانی فقط فرد نیست،بلکه جامعه و قوم هم مخاطب آن است.قوم به مثابه یک قوم با خداوند مواجه می شوند و تعلیم دریافت می کنند.همان طور که فرد باید اراده و خواست خدا را محقق سازد قوم نیز باید در تحقق اراده خدا مشارکت داشته باشد.همان طور که یک فرد در زندگی شخصی خود را تقدیس می کند قوم نیز در زندگی اجتماعی اش به خود قداست می دهد تا به یک قوم مقدس  تبدیل گردد. همان طور که یک فرد در پاسخ گفتن به دعوت الهی آزاد است می تواند آن را رد یا قبول کند قوم نیز اینچنین است.خدا نه تنها خالق افراد که خالق اقوام نیز هست و از آنها برای تکمیل آفرینش  جهان سود می برد و از آنها محافظت می کند.اما این اختصاص به قوم بنی اسرائیل ندارد،بلکه شامل همه اقوام می شود. همان طور که اسرائیل به خاطر عدم تحقق عدالت الهی در زندگی خود و جامعه سرزنش می شوند بقیه نیز سرزنش می شوند. در باب دوم کتاب اشعیا از روزی سخن گفته شده است که نمایندگان تمام اقوام در اطراف کوه خداوند یا موریاه جمع خواهند شد و پیام خداوند را درباره صلح پایدار میان اقوام خواهند شنید همان گونه که اسرائیل در کوه سینا آن را به تنهایی دریافت کرد. در مزامیر آمده است «نجیب زادگان اقوام همچون قوم خدای ابراهیم گرد یکدیگر جمع خواهند شد». در تأیید مطلب فوق می توان به آیه ای از سفر پیدایش اشاره کرد که از ابراهیم به عنوان پدر اقوام بسیار نام برده است.
 محبت خدا به انسان منتقل می شود و از آنجا که خدا بیگانه  ها را دوست دارد، کسانی که دوستدار خدا هستند، باید آنها را دوست بدارند. از نظر بوبر،معنای صحیح عشق به همسایه این نیست که چون این فرمان خداوند است پس ما باید از آن تبعیت کنیم ،بلکه به واسطه این عشق و در این عشق است که ما به ملاقات.خداوند می رسیم. زیرا در ادامه آیه می گوید من خداوند خدا هستم یعنی تو فکر می کنی من از تو دورم؛اما تو در عشق به همسایه ات مرا خواهی یافت نه در عشق او به تو که در عشق تو به او. کسی که عشق می ورزد اسباب ملاقات با خدا را فراهم می سازد.
بوبر این پرسش را پیش می کشد که « قوم خدا » بودن به چه معناست. اعتقاد و باور عمومی به خدا و پرستش او باعث نمی شود قومی قوم خدا شود، بلکه قوم خدا بودن بیشتر به این معنا است که صفات خدا از قبیل عدالت و محبت در آن قوم تجلی کرده و در زندگی فردی و جمعی ایشان تأثیر گذاشته است. عدالت در روابط متقابل غیرمستقیم این افراد و محبت در روابط متقابل مستقیم آنها تحقق و عینیت یافته، و البته در این میان محبت اصلی والا و متعالی تر است، زیرا انسان در نسبت با خدا نمی تواند عادل باشد، ولی می تواند او را دوست داشته باشد. محبت خدا به انسان منتقل می شود و از آنجا که خدا بیگانه  ها را دوست دارد، کسانی که دوستدار خدا هستند، باید آنها را دوست بدارند. از نظر بوبر،معنای صحیح عشق به همسایه این نیست که چون این فرمان خداوند است پس ما باید از آن تبعیت کنیم ،بلکه به واسطه این عشق و در این عشق است که ما به ملاقات.خداوند می رسیم. زیرا در ادامه آیه می گوید من خداوند خدا هستم یعنی تو فکر می کنی من از تو دورم؛اما تو در عشق به همسایه ات مرا خواهی یافت نه در عشق او به تو که در عشق تو به او. کسی که عشق می ورزد اسباب ملاقات با خدا را فراهم می سازد.
 
چنان که در بخش نخست گذشت، دیدگاه های مختلفی دربارۀ خاستگاه اندیشه برگزیدگی در بین حاخام‌ها و متفکران یهودی مطرح شده است، از جمله عهد و پیمان خدا با بنی اسرائیل، اندیشه توحیدی، تورات مکتوب، تورات شفاهی، اسارت بابلی و یونانی مأبی. اما در این بین مارتین بوبر دیدگاه دیگری را مطرح می کند. از نظر او، برگزیدگی با هیچ یک از موارد فوق به خصوص عهد و میثاق خدا با بنی اسرائیل ارتباطی ندارد، زیرا خدا هنگام خروج بنی اسرائیل از سرزمین مصر و قبل از هر گونه عهد و پیمانی با ایشان، آنها را به عنوان قوم خدا و ملت مقدس  خود برگزید. به تعبیر بهتر، آنها از ازل، حتی آن هنگام که نه آنها وجود خارجی داشتند نه اقوام دیگر، از سوی خدا برگزیده شدند.
 
منبع :
 رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی  ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی

   بیشتر بخوانید :
  پیامدهای عملی برگزیدگی
  جایگاه انسان و حقوق افراد در یهودیت
  همه نگری در کتاب‌های مقدس



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط