رسانهها در جهان امروز و مدیریت آن نقشی منحصربهفرد دارند. بخشی جدی از این قدرت در رسانهها به توانایی آنها در خلق و بازآفرینی تصاویر برمیگردد. در این مقاله به برخی از تأثیراتی که از این طریق حاصل میشوند، میپردازیم؛ تأثیراتی چون هدایت احساس و ذهن مخاطب و توسعه مصرفگرایی.
تعداد کلمات 1049 زمان مطالعه 5 دقیقه
نقش رسانهها در مدیریت جهانی
پیامهای شنیداری برای تحلیل مناسبتر هستند.
درواقع اطلاعات در بستر بینالمللی قدرتی اقتصادی است که عملیات آن بیشتر زیرکانه و پیام آن بیشتر بدون التفات و توجه مخاطب رفتار او را تحت تأثیر قرار میدهد. انتقال فناوری، تجارت، بازاریابی، دادوستد مخاطرهآمیز و طرحهای بینالمللی و توسعه از ویژگیهای آن است که معمولاً به سلطه بر کشورهای ضعیفتر منجر شده است. تجددگرایی برخی از کشورها درواقع سبب گرویدن آنها به راه و رسمهای غربی شده است و آن کشورها را مهیا کرده است تا در معرض ضبط و مهار مراکز غربی درآیند.[2] ما شاهد آن هستیم که چگونه با تصاویر منتشرشده در مطبوعات و تلویزیون غرب درصدد آن بوده است که قدرت و برتری خودش را در ذهن مخاطب القا کند.[3] نظام معرفتی و ارزشی هر فرد یگانه است و تصویر انباشتی از همه پیامهایی است که به فرد رسیده است. درواقع این تصاویر و نظامهای ارزشی قابلتغییر هستند که نیروهای اجتماعی انعطافپذیر را شکل میدهند.[4]
اهمیت تصویرسازی
خلق تصویر یکی از راههای تأثیر بر مخاطب است. یک تصویر گاه بهاندازه چندین صفحه اطلاعات به مخاطب انتقال میدهد. تصویر میتواند حسی مثبت یا منفی نسبت به یکچیز معین را در ذهن مخاطب القا کند.[5] امروزه ویژگی تصویر تحدیدکنندگی آن و تقلیل محتوا به نظام رمزگان مادی و عینی است. ذات تصویر خاصیت تحدیدکننده دارد و موضوع یا مفهوم را در حیطه قاب محدود و مکانمند میکند و همچنین زماندار.[6]
کسی که بعد از مدتها زندگی در شهر چند هفتهای را در کوهپایهها میگذراند و فارغ از تنشهای شغلی به گشتوگذار میپردازد. احتمالاً تصاویر رنگی مناظر را اینگونه تجربه خواهد کرد که یکی پس از دیگری بر او ظاهر میشوند؛ درست مانند تلویزیون که در آن تصاویر پشت سرهم جلوی چشمان ما شکل میگرفتند. در همین ناپیوستگی حرکت است که تصاویر تکگوییهای درونی به پدیده نگارش شبیه میشود.[7]
از قدرت تصویر در تبلیغات و دستکاری حکومت بهره بردهاند. این بهرهبرداری نوعی فاشیسم است که هیتلر را با هالیوود و هالیوود را با هیتلر متحد کرده است. اگر ما در معرض هجوم کلیشهها هستیم دیگر قضیه نه آزاد ساختن خود از قید تصویرها که جستجوی تصویرهایی است که قادرند فکر را به حرکت وادارند.[8]
تلویزیون فرصت بیمانند تصویرآفرینی
پی نوشت
[1] اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی، ص 15
[2] همان، ص 26-27
[3] برای دیدن تصاویر نمونه رجوع کنید به مبانی تبلیغ، ص 130
[4] اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی، ص 28
[5] عرفت پور، زینه، تصویرپردازی هنری در قرآن کریم: با تکیه بر سورههای دهر، مدثر، ق، مرسلات، مطففین، ص 6.
[6] فهیمی فر، بیان تصویری دین در رسانه، ص 44.
[7] جمعی از نویسندگان، جستارهایی در رسانه 2؛ دین و رسانه، ص 254.
[8] جمعی از نویسندگان، جستارهایی در رسانه 2؛ دین و رسانه، ص 292.
[9] کندو کاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، ص 163-164
منابع
جمعی از نویسندگان، جستارهایی در رسانه 2؛ دین و رسانه، چاپ اول، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، 1388.
زورق، محمدحسن، مبانی تبلیغ، چاپ اول، سروش، تهران، 1368.
مولانا، حمید، مترجم: محمدحسین برجیان، اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1393.
عرفت پور، زینه، تصویرپردازی هنری در قرآن کریم: با تکیه بر سورههای دهر، مدثر، ق، مرسلات، مطففین، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، چاپ اول، 1394.
فهیمی فر، علیاصغر، بیان تصویری دین در رسانه، سروش، چاپ اول، تهران،1394.
ماندر، جری، کندوکاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، آیدین میرشکار، چاپ اول، تهران، کتاب صبح،1384.