خداى خود را با تضرّع و پنهانى و بى آنکه آواز برکشى در صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش.
یاد خدا گاهی در دل محقق می شود که بدستور خداوند باید با حالت تضرع و خشوع قلبی باشد و گاهی با زبان تحقق می یابد که به شرط ادب باید آرام و آهسته گفته شود.
تعداد کلمات: 1598/ تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه.
تنها با «یاد خدا» است که دلها آرام مى گیرد. سایر موارد در زندگی بشر قادر نیست که آرامش واقعى و کامل را به قلب انسان بدهد و یگانه چیزى که می تواند چنین کند تا دیگر احساس رنج نکنیم یاد خداوند است!. بعضى از مردم در خودشان احساس ناراحتى مى کنند، همین قدر مى فهمند که خشنود نیستند و آب خوش از گلوى آنها پایین نمى رود؛ مى فهمند که قرار و آرام ندارند، پژمرده و افسرده مى باشند. اما علت این بى قرارى و پژمردگى چیست، نمى دانند. مى بینند همه چیز و همه وسایل زندگى را دارند و در عین حال از زندگى خشنود نیستند. این گونه اشخاص باید بدانند که قطعاً «احتیاجات معنوى» دارند که برآورده نشده، قطعاً کم و کسرى در روح آنها وجود دارد. بالاخره باید اعتراف کنند و تسلیم شوند به این حقیقت که ایمان هم یکى از حوایج فطرى و تکوینى ماست و بلکه بالاترین حاجت ماست و هر وقت به سرچشمه ایمان و معنا رسیدیم و نور خدا را مشاهده کردیم و خدا را در روح خود و جان خود دیدیم و مشاهده کردیم، آن وقت است که معناى سعادت و لذت و بهجت را درک مى کنیم. یاد خدا گاهی در دل محقق می شود که بدستور خداوند باید با حالت تضرع و خشوع قلبی باشد و گاهی با زبان تحقق می یابد که به شرط ادب باید آرام و آهسته گفته شود. قرآن کریم مى فرماید: «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ...» یعنی: «خداى خود را با تضرّع و پنهانى و بى آنکه آواز برکشى در صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش».[1]
ذکر بلندِ زبانی با «ادب عبودیت» منافات دارد.
از رسول خدا (ص) وارد شده که در بعضى از جنگهایش با اصحابش طى مسافت مى کرد تا رسیدند به بیابانى هولناک، و اتفاقا آن شب شبى تاریک بود یکى از اصحابش به صداى بلند تکبیر مى گفت، حضرت فرمود: آن کسى را که شما مى خوانید نه دور است و نه غایب!."وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ ..." ذکر و یاد پروردگار را بدو قسم تقسیم کرده، یکى توى دل و یکى به زبان و آهسته، آن گاه هر دو قسم را مورد امر قرار داده، و اما ذکر به صداى بلند را مورد امر قرار نداده بلکه از آن اعراض کرده، و این نه به خاطر ذکر نبودن آن است، بلکه به خاطر این است که چنین ذکر گفتنى با ادب عبودیت منافات دارد، دلیل این معنا روایتى است که از رسول خدا (ص) وارد شده که در بعضى از جنگهایش با اصحابش طى مسافت مى کرد تا رسیدند به بیابانى هولناک، و اتفاقا آن شب شبى تاریک بود یکى از اصحابش به صداى بلند تکبیر مى گفت، حضرت فرمود: آن کسى را که شما مى خوانید نه دور است و نه غایب!..." تضرع" از" ضراعة" و به معناى تملق توأم با نوعى خشوع و خضوع است، و" خیفة" یک نوع مخصوصى از ترسیدن را گویند، و منظور از آن، آن نوعى است که با ساحت مقدس بارى تعالى مناسب است، بنا بر این در معناى" تضرع" میل و رغبت به نزدیک شدن به شخص متضرع- الیه، و در معناى" خیفه" پرهیز و ترس و میل بدور شدن از آن شخص نهفته است، پس مقتضاى اینکه ذکر را توصیف کرد به دو وصف تضرع و خیفه، این است که آدمى در ذکر گفتنش حالت آن شخصى را داشته باشد که چیزى را هم دوست دارد و به این خاطر نزدیکش مى رود و هم از آن مى ترسد و از ترس آن به عقب برگشته و دور مى شود.(طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج 8، صص 499-500 با اندکی تلخیص).
«بهترین یاد خدا».
علامه محمد جواد مغنیه نیز در ذیل تفسیر آیه ی مذکور می نویسد:
بهترین یاد خدا، به طورکلّى، آن است که انسان به سبب ترس از مجازات خدا به همنوع خود بدى نکند و بهتر از این ذکر، آن است که به امید پاداش خدا به همنوع خود نیکى کند.««اذْکُرْ» خطاب به پیامبر است؛ امّا مقصود همگان مى باشد. «تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً»؛ یعنى ذکر باید با خشوع و ترس از خدا همراه باشد. «وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»؛ یعنى پروردگارت را با صدایى یاد کن که متوسط باشد، نه خیلى بلند و نه خیلى آهسته. «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ». کنایه از دوام ذکر است. این سخن خدا: «وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»، آشکارا دلالت بر این دارد که هرکس صدایش را با قرآن بلند کند، مستحب را ترک کرده و کارى انجام داده که ترک آن بهتر است به ویژه اگر در بلندگو بخواند و به ویژه اگر اینکار موجب ناراحتى افرادى شود که در خوابند «وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِینَ»؛ از یاد خدا در دل خود غفلت مکن؛ زیرا یاد خدا تنها با زبان به سخنى بیهوده مى ماند که معنا نداشته باشد. یاد خدا در دل بدین معناست که باید درک کنیم که تنها خدا آفریننده و روزى دهنده، زنده کننده و میراننده، آغازکننده و دوباره زنده کننده است. بهترین یاد خدا، به طورکلّى، آن است که انسان به سبب ترس از مجازات خدا به همنوع خود بدى نکند و بهتر از این ذکر، آن است که به امید پاداش خدا به همنوع خود نیکى کند».(مغنیه، محمد جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، 1386ش، ج3، ص 687).
دعا و ذکری که با «تضرع» و ترس همراه باشد، بهتر مستجاب مى شود.
آیه ی مبارکه ی "وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ: این خطاب به پیامبر و مقصود عموم است. برخى گویند: خطاب به شنونده قرآن است. یعنى: از روى تضرع و خوف با صداى آهسته، خداوند را با تسبیح و تهلیل و حمد، یاد کن. زراره نقل کرده است که: هر گاه مشغول نماز جماعت و مأموم هستى، سکوت کن و پیش خودت تسبیح بگوى. یعنى: در مواردى که امام آهسته قرائت مى کند. برخى گویند: منظور این است که بوسیله تفکر، در یاد نعمتهاى خداوند باش. برخى گویند: یعنى بیاد صفات بزرگ و نامهاى نیکوى خدا باش. اینکه مى گوید: از روى تضرع و خوف، براى این است که: دعایى که با تضرع و ترس همراه باشد، بهتر مستجاب مى شود. جبائى مى گوید: ذکرى که در نفس باشد، از ریا دورتر است. اینکه مى- گوید: با صداى آهسته، منظور این است که: صدا معتدل باشد و از حد خود تجاوز نکند.(طبرسی، مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1378ش، ج 10، ص 152).
بیشتر بخوانید: با صدایی میان آشکار و نهان خدا را باید صدا کرد.
بخوان او را خواندنى فرودتر از آواز بلند و آشکارا یعنى میان سرّ و جَهر!.
بخوان او را خواندنى فرودتر از آواز بلند و آشکارا یعنى میان سر و جهر بِالْغُدُوِّ در بامداد وَ الْآصالِ و شبانگاه مراد دوام ذکر است یا آنکه این دو وقت افضل و اشرفترین اوقات شبانه روز است.وَ اذْکُرْ و یاد کن اى محمد رَبَّکَ پروردگار خود را فِی نَفْسِکَ در دل خود تَضَرُّعاً به زارى وَ خِیفَةً و به ترسکارى زارى به امید فضل او و ترسکارى از بیم عدل او وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ و بخوان او را خواندنى فرودتر از آواز بلند و آشکارا یعنى میان سر و جهر بِالْغُدُوِّ در بامداد وَ الْآصالِ و شبانگاه مراد دوام ذکر است یا آنکه این دو وقت افضل و اشرفترین اوقات شبانه روز است وَ لا تَکُنْ و مباش خطاب با حضرت رسالت پناه ص است و مراد امت اند یعنى مباشید مِنَ الْغافِلِینَ از جمله بى خبران از ذکر خدا اگرچه ظاهر خطاب به آن حضرت ص است اما در حقیقت خطاب بجمیع امت اوست که مى فرماید که از من غافل مباشید و بعضى ازین امت در تحت این خطاب درآمده در نیمه شبها از خداى تعالى التماس باین ذکر نموده به سعادت شعور و حضور مع اللّه مستسعد گشته بدوام آگاهى مشرف شده اند.(کاشفی سبزواری، حسین بن علی، جلالی نائین، مواهب علیه، 1369ش، ص 373).
«یاد کنندگان اللَّه» سه دسته اند.
«یاد کنندگان اللَّه» سه دسته اند: یکى به زبان یاد کرد دل از آن بى خبر، یکى به زبان و دل یاد کرد امّا کارش بر خطر، که گفته اند: «و المخلصون على خطر عظیم». یکى به زبان خاموش و دل درو مستغرق.«یاد کنندگان اللَّه» سه دسته اند: یکى به زبان یاد کرد دل از آن بى خبر، یکى به زبان و دل یاد کرد امّا کارش بر خطر، که گفته اند: «و المخلصون على خطر عظیم». یکى به زبان خاموش و دل درو مستغرق، چنان که پیر طریقت گفت: الهى! چه یاد کنم که خود همه یادم! من خرمن نشان خود فرا باد نهادم! و کیف اذکره من لست انساه؟! اى یادگار جانها! و یاد داشته دلها! و یاد کرده زبانها! بفضل خود ما را یاد کن، و بیاد لطفى ما را شاد کن.(میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، 1371ش، ج3، ص 833).
«ذاکر خداى تعالى» در میان غافلان همچون زنده اى باشد در میان مردگان، و چون درختى سبز است در میان گیاهان خشک.
رسول (ص) را پرسیدند که «از کارها چه فاضلتر؟» گفت: «آنکه بمیرى و زبان تو تر بود به ذکر حق- تعالى.» و گفت: «شما را آگاه نکنم از بهترین اعمال شما، و پذیرفته ترین آن نزدیک پادشاه- جلّ جلاله، و بزرگترین درجات شما، و آنچه بهتر است از زر و سیم به صدقه دادن و بهتر است از خون ریختن در جهاد با دشمنان- اگر چه گردنهاى شما بزنند و شما گردن ایشان بزنید؟» گفتند: «آن چیست یا رسول اللّه؟» گفت: «ذکر اللّه»، یاد کرد خداى- تعالى. خداوند می فرماید: "خدا را یاد کن به زارى و هراس و پوشیده، بامداد و شبانگاه، و هیچ وقت غافل مباش". و رسول (ص) را پرسیدند که «از کارها چه فاضلتر؟» گفت: «آنکه بمیرى و زبان تو تر بود به ذکر حق- تعالى.» و گفت: «شما را آگاه نکنم از بهترین اعمال شما، و پذیرفته ترین آن نزدیک پادشاه- جلّ جلاله، و بزرگترین درجات شما، و آنچه بهتر است از زر و سیم به صدقه دادن و بهتر است از خون ریختن در جهاد با دشمنان- اگر چه گردنهاى شما بزنند و شما گردن ایشان بزنید؟» گفتند: «آن چیست یا رسول اللّه؟» گفت: «ذکر اللّه»، یاد کرد خداى- تعالى. و گفت: «هر که ذکر من، وى را از دعا مشغول کند، عطاى وى نزدیک من بزرگتر و فاضلتر از عطاى سائلان باشد.» و گفت: «ذاکر خداى- تعالى- در میان غافلان همچون زنده اى باشد در میان مردگان، و چون درختى سبز است در میان گیاهان خشک، و چون غازیى[2] است که به جنگ بایستد در میان گریختگان.» و معاذ جبل (رض) مى گوید: «اهل بهشت به هیچ چیز حسرت نخورند مگر بر یک ساعت که در دنیا بر ایشان بگذشته باشد که ذکر حق- تعالى- نکرده- باشند.».(غزالی، خدیو جم، کیمیای سعادت، 1383ش، ج1، ص 253).
پی نوشتها:
[1]. الاعراف: 205.
[2]. جنگجو.
منابع:
1 - طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ یازدهم، 1378ش.
2 - مغنیه، محمد جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، ایران، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم، 1386ش.
3 - طبرسی، مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ایران، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول، 1360ش.
4 - کاشفی سبزواری، حسین بن علی، جلالی نائین، مواهب علیه، ایران، تهران، سازمان چاپ و انتشارات اقبال، چاپ اول، 1369ش.
5 - میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
6 - غزالی، خدیو جم، کیمیای سعادت، ایران، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، 1383ش.