دربارهی تأسیس حوزهی علمیهی نجف دو نظر اساسی وجود دارد. گروه نخست بر این باورند که پس از هجرت شیخ طوسی در 448 از بغداد به نجف، وی حوزهی علمیه را بنا نهاد و شماری دیگر معتقدند پیش از آمدن شیخ، در نجف حلقههای بحث و درس در جوار مرقد امیرمؤمنان علیه السلام برقرار و حوزهی علمیه شکل گرفته بوده است.
تعداد کلمات 3404 زمان مطالعه 13 دقیقه
تعداد کلمات 3404 زمان مطالعه 13 دقیقه
نویسنده: حسن عیسی الحکیم
دربارهی تأسیس حوزهی علمیهی نجف دو نظر اساسی وجود دارد. گروه نخست بر این باورند که پس از هجرت شیخ طوسی در 448 از بغداد به نجف، وی حوزهی علمیه را بنا نهاد و شماری دیگر معتقدند پیش از آمدن شیخ، در نجف حلقههای بحث و درس در جوار مرقد امیرمؤمنان علیه السلام برقرار و حوزهی علمیه شکل گرفته بوده است. (1) این عده شواهدی را در اثبات مدعای خود ذکر میکنند؛ از جمله بنا به گزارش ابن طاووس (2) به هنگام دیدار عضدالدوله دیلمی از نجف در 371، 1700 فقیه در این شهر بودهاند. نجاشی (3) به ملاقات خود با دانشمندان شیعه، از جمله محدّث بزرگ، هبة الله بن احمد کاتب، مشهور به ابن برنیّة، اشاره کرده است. وی (4) همچنین اظهار کرده که در سال 400 در نجف از ابن خمری کوفی اجازهی روایت دریافت داشته است.
نجاشی (5) در شرح حال ابوالحسین اسحاق بن حسن عَقرائی تمّار گفته که او را مجاور کوفه (یعنی نجف) دیده که کتاب کلینی را از خود وی روایت میکرده است. حضور شخصیتهای دینی و علمی دیگر در نجف، همچون شیخ صدوق و شنیدن حدیث از محمدبن علی بن فضل دهقان، (6) و نیز اقامت برخی نقبای شیعیان همانند ابن سدره، و اسکان تعدادی از خاندانهای اهل علم، مثل آل طحّان، در نجف (7) در زمرهی مستندات وجود حرکت علمی در نجف، پیش از شیخ الطائفه طوسی، ذکر شده است. (8)
با این همه، گروه دیگر، ضمن اذعان به حضور و آمد و شد دانشمندان به نجف و تلاش علمی ایشان پیش از شیخ طوسی، معتقدند اقدام اساسی برای تشکیل جامعهی علمی در نجف چندان که بتوان نام حوزهی علمیه بر آن نهاد، پس از مهاجرت شیخ تحقق یافته است. (9) حوزهی علمیهی نجف پس از وی تاریخ با فراز و نشیبی را سپری کرده است که مراحل آن عبارتاند از:
نجاشی (5) در شرح حال ابوالحسین اسحاق بن حسن عَقرائی تمّار گفته که او را مجاور کوفه (یعنی نجف) دیده که کتاب کلینی را از خود وی روایت میکرده است. حضور شخصیتهای دینی و علمی دیگر در نجف، همچون شیخ صدوق و شنیدن حدیث از محمدبن علی بن فضل دهقان، (6) و نیز اقامت برخی نقبای شیعیان همانند ابن سدره، و اسکان تعدادی از خاندانهای اهل علم، مثل آل طحّان، در نجف (7) در زمرهی مستندات وجود حرکت علمی در نجف، پیش از شیخ الطائفه طوسی، ذکر شده است. (8)
با این همه، گروه دیگر، ضمن اذعان به حضور و آمد و شد دانشمندان به نجف و تلاش علمی ایشان پیش از شیخ طوسی، معتقدند اقدام اساسی برای تشکیل جامعهی علمی در نجف چندان که بتوان نام حوزهی علمیه بر آن نهاد، پس از مهاجرت شیخ تحقق یافته است. (9) حوزهی علمیهی نجف پس از وی تاریخ با فراز و نشیبی را سپری کرده است که مراحل آن عبارتاند از:
1. دورهی تکوین و تثبیت
این دوره با حضور شیخ طوسی در نجف (448-460) مقارن است. وی که از شاگردان برجستهی شیخ مفید (متوفی 413) و سید مرتضی علم الهدی (متوفی 436) بود، پس از وفات علم الهدی ریاست علمی شیعیان بغداد را برعهده گرفت. اندکی پس از ورود طغرل سلجوقی به بغداد، در 449 خانه و کتابخانهی او را در حالی که خود وی قبلاً به نجف مهاجرت کرده بود آتش زدند. مدتی بعد، شیخ فعالیت علمی خود را در این شهر آغاز کرد و حوزهی بزرگ نجف با تلاشهای او پا گرفت. شیخ توانست مراودات علمای شیعه و اوضاع تحصیلی در نجف را که تا آن زمان آشفته و نابسامان بود تحت نظم درآورد و حلقههای درسی را تشکل بخشد. عدهای اندک شمار از کسانی که همراه شیخ از بغداد به نجف رفته یا شهرتش را شنیده بودند، به او پیوستند و دیری نپایید که شهر نجف مرکزیت علمی و فکری تشیع را از آن خود کرد. کتاب امالی یا المجالس شیخ گواه انضباطی است که او در حوزهی نوتأسیس نجف در انتقال علوم به شاگردانش برقرار کرده بود (نخستین مجلس املا: 26 صفر 456 در حرم امیرمؤمنان (علیه السلام))، کار سترگ دیگر شیخ، سوق دادن علما و شاگردان خود به فقه استدلالی و اجتهادی بود، چه در بغداد و چه در نجف. علاوه بر پرورش و تربیت شاگردان، کتاب اختیار معرفة الرجال و کتاب ناتمام شرح الشرح، یادگار دوران زندگی شیخ در نجف است.
2. دورهی تبعیت و رکود
این دورهی طولانی با وفات شیخ طوسی آغاز شد و تا اوایل قرن دهم ادامه یافت. عوامل متعددی در ایجاد رکود پس از شیخ دخیل بودند. نخست آنکه به رغم ابتکارات شگرف او در حوزهی اصول و فقه و دفاعش از فقه تفریعی در حوزهی شریعت و توفیقش در ترویج و تحکیم روشهای استدلال و استنباط (10) آرا و نظریات وی تا مدتها به دلیل عظمت شخصیت او در مجامع علمی شیعه بدون معارض و نقد ناپذیر رواج یافت و پیروانش بیش از یک قرن درصدد خرده گیری و نقد و بررسی نظریاتش بر نیامدند. به تعبیر شهید ثانی (11) و صاحب معالم، ابن شهید ثانی، (12)همه فقها تنها ناقل گفتههای او بودند.
عامل دیگر این ایستایی، جوانی حوزهی نجف بود که نمی توانست همپای مراکزی همچون بغداد، در برخورد با آرای گوناگون، پویایی داشته باشد، مخصوصاً آنکه هنگام مهاجرت شیخ از بغداد به نجف، تنها تعدادی کم شمار او را همراهی کرده بودند. (13) از میان رفتن قدرت آل بویه که پیوسته مراکز و شخصیتهای علمی شیعه را تحت حمایت خود داشتند، عامل اثرگذار دیگری بر رکود بود و مخصوصاً از همان آغاز تصرف عراق به دست سلاجقه، شیعه تحت فشارهای روزافزون قرار گرفت.
ظهور محمدبن ادریس حلّی (متوفی 598) در حلّه رونق حوزهی علمیهی این شهر را به همراه داشت ولی همین مسئله به رکود حوزهی علمیهی نجف شتاب بیشتری بخشید. وی توانست به روحیهی پیروی بی چون و چرای مشایخ امامیه که در برابر آرا و فتاوای شیخ طوسی تسلیم و منقاد بودند، پایان دهد و با نقادی آرا و برخی روشهای شیخ، روح تحقیق و نقد و تجدید نظر را به محافل علمی شیعه باز آورد. (14)
با همهی این احوال، در این دوره نیز حوزهی نجف از تکاپوی علمی دور نماند. از ابوعلی طوسی، فرزند شیخ طوسی (متوفی 515)، اثری چون المرشد الی سبیل المتعبد و الامالی به جای مانده است. وی نزد علمای شیعه با عنوان مفید ثانی شهرت دارد. (15) ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوعلی فضل بن حسن طبرسی مؤلف مجمع البیان و ابوعبدالله حسین بن احمد بن طحّال مقدادی تربیت یافتگان محضر اویند. ظهور محمدبن ادریس حلّی (متوفی 598) در حلّه رونق حوزهی علمیهی این شهر را به همراه داشت ولی همین مسئله به رکود حوزهی علمیهی نجف شتاب بیشتری بخشید. (16) همچنین شیخ ابوالوفاء عبدالجبار رازی، شیخ ابومحمدحسن بن بابویه قمی و شیخ أبوعبدالله محمد بن هبة الله طرابلسی معاصران او و جملگی از شاگردان پدرش در حوزهی علمیهی نجف بودهاند. (17) کتاب شرح کافیهی ابن حاجب و شرح قصائد ابن ابی الحدید از نجم الائمة رضی الدین محمد استرآبادی (متوفی 686)، (18) الایماقی فی شرح الایلاقی و شرح تعریب الزبدة درطب از عبدالرحمان بن عتائقى از علماى حلّه و بعد نجف الشرف (19) و التنقیح الرابع فى شرح مختصر الشرایع مقداد بن عبدالله سیوری مشهور به فاضل مقداد (متوفی 826) (20) از جمله آثار دانشمندان این دورهی حوزهی نجف است.
عامل دیگر این ایستایی، جوانی حوزهی نجف بود که نمی توانست همپای مراکزی همچون بغداد، در برخورد با آرای گوناگون، پویایی داشته باشد، مخصوصاً آنکه هنگام مهاجرت شیخ از بغداد به نجف، تنها تعدادی کم شمار او را همراهی کرده بودند. (13) از میان رفتن قدرت آل بویه که پیوسته مراکز و شخصیتهای علمی شیعه را تحت حمایت خود داشتند، عامل اثرگذار دیگری بر رکود بود و مخصوصاً از همان آغاز تصرف عراق به دست سلاجقه، شیعه تحت فشارهای روزافزون قرار گرفت.
ظهور محمدبن ادریس حلّی (متوفی 598) در حلّه رونق حوزهی علمیهی این شهر را به همراه داشت ولی همین مسئله به رکود حوزهی علمیهی نجف شتاب بیشتری بخشید. وی توانست به روحیهی پیروی بی چون و چرای مشایخ امامیه که در برابر آرا و فتاوای شیخ طوسی تسلیم و منقاد بودند، پایان دهد و با نقادی آرا و برخی روشهای شیخ، روح تحقیق و نقد و تجدید نظر را به محافل علمی شیعه باز آورد. (14)
با همهی این احوال، در این دوره نیز حوزهی نجف از تکاپوی علمی دور نماند. از ابوعلی طوسی، فرزند شیخ طوسی (متوفی 515)، اثری چون المرشد الی سبیل المتعبد و الامالی به جای مانده است. وی نزد علمای شیعه با عنوان مفید ثانی شهرت دارد. (15) ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوعلی فضل بن حسن طبرسی مؤلف مجمع البیان و ابوعبدالله حسین بن احمد بن طحّال مقدادی تربیت یافتگان محضر اویند. ظهور محمدبن ادریس حلّی (متوفی 598) در حلّه رونق حوزهی علمیهی این شهر را به همراه داشت ولی همین مسئله به رکود حوزهی علمیهی نجف شتاب بیشتری بخشید. (16) همچنین شیخ ابوالوفاء عبدالجبار رازی، شیخ ابومحمدحسن بن بابویه قمی و شیخ أبوعبدالله محمد بن هبة الله طرابلسی معاصران او و جملگی از شاگردان پدرش در حوزهی علمیهی نجف بودهاند. (17) کتاب شرح کافیهی ابن حاجب و شرح قصائد ابن ابی الحدید از نجم الائمة رضی الدین محمد استرآبادی (متوفی 686)، (18) الایماقی فی شرح الایلاقی و شرح تعریب الزبدة درطب از عبدالرحمان بن عتائقى از علماى حلّه و بعد نجف الشرف (19) و التنقیح الرابع فى شرح مختصر الشرایع مقداد بن عبدالله سیوری مشهور به فاضل مقداد (متوفی 826) (20) از جمله آثار دانشمندان این دورهی حوزهی نجف است.
3. دورهی محقق اردبیلی و شاگردان او
از نیمهی دوم قرن دهم رونق علمی به حوزهی نجف بازگشت. اقدامات اثرگذاری چون تسهیل دسترسی به آب آشامیدنی از طریق حفر انهار توسط شاهان صفوی و ساخت باروهای استوار و تأمین امنیت جانی ساکنان، به عنوان عوامل شکوفایی مجدد حوزهی نجف شمرده شده است؛ (21)
ولی بعید است چنین طرحهایی به تنهایی شکوفایی علمی را باز آورده باشد، چه پیش از صفویان، برخی فرمانروایان و امیران ایلخانی و جلایری با رویکردی سیاسی به احیای نجف شیعی در برابر بغداد سنّی به اقدامات مشابهی دست زده، اما توفیق چندانی کسب نکرده بودند. (22)
نقش مولی احمدبن اردبیلی (متوفی 993) مشهور به مقدس / محقق اردبیلی در بازیابی رونق حوزهی علمیهی نجف در این دوره بسیار برجسته بود. حضور محقق اردبیلی در حوزهی نجف و مقبول افتادن مکتب فقهی او، یعنی تتبع همه جانبه در احادیث و توجه به احادیث صحیح السند -که چه بسا مورد بی اعتنایی یا اعراض فقهای سلف قرار گرفته بود - در برابر قول به پذیرش فتوای مشهور، پژوهشگران و طلاب بسیاری را در حلقات درس او حاضر ساخت. (23) کسانى چون شمس الدین محمدبن علی عاملى، نوهی شهید ثانی، صاحب مدارک الاحکام (متوفی 1009) و حسن بن زین الدین، فرزند شهید ثانی معروف به صاحب معالم (متوفی 1011)، از تربیت شدگان بزرگ مکتب فقهی و اصولی او هستند. (24) مقدمهی کتاب معالم الدین و ملاذ المجتهدین حسن بن زین الدین در اصول فقه است و متن آن به فقه اختصاص دارد که ناقص مانده است. این مقدمه از زمان تألیف تا به امروز محل توجه فقهای اصولی بوده و جایگزین کتابهای سه گانهی تعلیمی اصول فقه در حوزههای امامیه - یعنی الشرح العمیدی علی تهذیب العلامة، شرح العلامة على مختصر ابن الحاجب و شرح العضدى على مختصر این الحاجب - شده و متداول ترین کتاب درسی مقدماتی اصول فقه در نظام تعلیمی شیعه به شمار میرود. (25)
این دورهی کوتاه از تاریخ حوزهی نجف، از حیث تعداد دانشمندان و نویسندگان، کم اهمیت نیست: محیی الدین بن محمود نجفی (متوفی 1030) در شعر و ادب دستی داشت؛ (26) رکن الدین علی قهپایی از شاگردان مکتب اردبیلی، در علم روایت و رجال متبحر بود و کتاب مجمع الرجال او از آثار دیگرش مشهورتر است؛ (27) ملاعبدالله یزدی (متوفی 981) مؤلف حاشیه بر بخش منطق تهذیب المنطق و الکلام (28) اثر تفتازانی (29) متعلق به همین دورهی حوزهی نجف بوده و کتاب او همچنان یکی از درس نامههای رایج در حوزههای علمیه است؛ (30) شیخ ابوالحسن فتونی عاملی نجفی (متوفی 1140) که از او به عنوان افقه المحدثین یاد شده، صاحب نوشتههایی چون مرآة الانوار در تفسیر و ضیاء العالمین در کلام است. کتاب اخیر در زمرهی مفضل ترین تألیفات کلامی به شمار میرود. (31) وی همچنین کتابی با عنوان تنزیه القمیین در نفی نسبت تشبیه و رؤیت به محدّثان قم، تألیف کرده است.
ولی بعید است چنین طرحهایی به تنهایی شکوفایی علمی را باز آورده باشد، چه پیش از صفویان، برخی فرمانروایان و امیران ایلخانی و جلایری با رویکردی سیاسی به احیای نجف شیعی در برابر بغداد سنّی به اقدامات مشابهی دست زده، اما توفیق چندانی کسب نکرده بودند. (22)
نقش مولی احمدبن اردبیلی (متوفی 993) مشهور به مقدس / محقق اردبیلی در بازیابی رونق حوزهی علمیهی نجف در این دوره بسیار برجسته بود. حضور محقق اردبیلی در حوزهی نجف و مقبول افتادن مکتب فقهی او، یعنی تتبع همه جانبه در احادیث و توجه به احادیث صحیح السند -که چه بسا مورد بی اعتنایی یا اعراض فقهای سلف قرار گرفته بود - در برابر قول به پذیرش فتوای مشهور، پژوهشگران و طلاب بسیاری را در حلقات درس او حاضر ساخت. (23) کسانى چون شمس الدین محمدبن علی عاملى، نوهی شهید ثانی، صاحب مدارک الاحکام (متوفی 1009) و حسن بن زین الدین، فرزند شهید ثانی معروف به صاحب معالم (متوفی 1011)، از تربیت شدگان بزرگ مکتب فقهی و اصولی او هستند. (24) مقدمهی کتاب معالم الدین و ملاذ المجتهدین حسن بن زین الدین در اصول فقه است و متن آن به فقه اختصاص دارد که ناقص مانده است. این مقدمه از زمان تألیف تا به امروز محل توجه فقهای اصولی بوده و جایگزین کتابهای سه گانهی تعلیمی اصول فقه در حوزههای امامیه - یعنی الشرح العمیدی علی تهذیب العلامة، شرح العلامة على مختصر ابن الحاجب و شرح العضدى على مختصر این الحاجب - شده و متداول ترین کتاب درسی مقدماتی اصول فقه در نظام تعلیمی شیعه به شمار میرود. (25)
این دورهی کوتاه از تاریخ حوزهی نجف، از حیث تعداد دانشمندان و نویسندگان، کم اهمیت نیست: محیی الدین بن محمود نجفی (متوفی 1030) در شعر و ادب دستی داشت؛ (26) رکن الدین علی قهپایی از شاگردان مکتب اردبیلی، در علم روایت و رجال متبحر بود و کتاب مجمع الرجال او از آثار دیگرش مشهورتر است؛ (27) ملاعبدالله یزدی (متوفی 981) مؤلف حاشیه بر بخش منطق تهذیب المنطق و الکلام (28) اثر تفتازانی (29) متعلق به همین دورهی حوزهی نجف بوده و کتاب او همچنان یکی از درس نامههای رایج در حوزههای علمیه است؛ (30) شیخ ابوالحسن فتونی عاملی نجفی (متوفی 1140) که از او به عنوان افقه المحدثین یاد شده، صاحب نوشتههایی چون مرآة الانوار در تفسیر و ضیاء العالمین در کلام است. کتاب اخیر در زمرهی مفضل ترین تألیفات کلامی به شمار میرود. (31) وی همچنین کتابی با عنوان تنزیه القمیین در نفی نسبت تشبیه و رؤیت به محدّثان قم، تألیف کرده است.
4. دورهی اخباریان و افول آنان
از دههی چهارم قرن یازدهم حوزهی علمیهی نجف همانند دیگر حوزههای شیعه درگیر موضوع اخباری گری شد. بزرگترین تأثیر را در این بین محمدامین استرآبادی (متوفی 1033) داشت. وی که خود درس آموختهی حوزهی علمیهی نجف بود و از صاحب معالم و صاحب مدارک اجازهی روایت داشت با تألیف کتاب الفوائد المدینة در 1030، به نقادی سخت روش اصولی و فقهی مجتهدان شیعه، که میراث پربهای شیخ الطائفه طوسی در حوزهی علمیهی نجف بود، پرداخت. او امثال ابن جنید، ابن ابی عقیل، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و از همه بیشتر علامهی حلی را به انحراف از طریقت ائمه متهم میکرد و تکیهی آنان به کلام و اصول فقه مبتنی بر افکار عقلی و اعتقاد به قیاس را بدعت میشمرد. (32) مکتب اخباری، با شتاب، در نجف و دیگر مراکز علمی عراق و ایران و بحرین نفوذ و بیشتر فقیهان را به خود جذب کرد. (33)
دانش اصولِ فقه و اصولیان از جنبش اخباری لطمات بسیار خوردند و حوزهی علمیهی نجف نیز از این آسیبها مصون نماند، (34) ولی از حرکت بازنایستاد و در این دوره نیز در نجف به نام دانشمندان یا آثار برجستهای برمی خوریم. از میان آنها مجمع البحرین اثر شیخ فخرالدین بن محمدعلی طُرَیحی نجفی (متوفی 1085) از مهم ترین آثار قلمداد میشود، که موضوع آن واژگان دشوار قرآن و حدیث است. (35) فاضل شِروانی (متوفی 1098 یا 1099) از نویسندگان کثیر التألیف این روزگار و از دانش آموختگان نجف بود که به اصفهان مهاجرت کرد و ضمن نوشتن کتابهایی چون شرح الشرایع و حاشیه بر شرح تجرید قوشچی شاگردان بزرگی پرورد، همچون میرزاعبدالله افندی مؤلف ریاض العلما، شیخ حسن بلاغی صاحب تنقیح المقال و مولى محمد اکمل اصفهانی، پدر وحید بهبهانی. (36)
درگیریهای پیوستهی صفویان و عثمانیان بر سر تسلط بر عراق، هراس مردم از مهاجرت به عراق، فشار بر علمای مذهبی شیعه پس از سلطهی عثمانیها و رویدادهای طبیعی چون و با در افزایش رکود علمی در این دوره بی تأثیر نبودند. (37) همین عوامل باعث شد تا پایان قرن یازدهم از آمد و شد. طلاب و دانش پژوهان به نجف کاسته شود و حتی مرکزیت جهان تشیع به کربلا انتقال یابد. (38)
محمدباقربن محمد اکمل معروف به وحید بهبهانی (متوفی 1205) نقش مهمی در از میان بردن صولت و قدرت اخباریان داشت. (39) به قول ابوعلی حائری (متوفی 1216)، شاگرد بهبهانی، عراق، خصوصاً کربلا و نجف، پیش از آمدن بهبهانی آکنده از اخباریان بود تا آنجا که اگر کسی میخواست کتابی از آن فقهای اجتهادی را حمل کند، برای پرهیز از نجس شدن، آن را با دستمال به دست میگرفت. (40) جنبشی که وحید بهبهانی در کربلا آغاز کرد، در نجف ثمر داد و با آمدن محمدمهدی بن مرتضی مشهور به بحرالعلوم (41) (متوفی 1212)، از شاگردان وحید بهبهانی، حوزهی نجف با پشت سر گذاشتن ناملایمات دورهی اخباریگری، به دورهی جدیدی گام نهاد. (42) این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که مجموعهی انتقادهای دانشمندان اخباری و نیز میراث علمی آنان، به ویژه تلاشهای آخرین فقیه نامبردار این جریان، شیخ یوسف بحرانی (43) و کتاب مهم فقهی او، الحدائق الناضرة، در بالندگی و شکوفایی این دورهی جدید، تأثیر در خور توجهی داشته است.
دانش اصولِ فقه و اصولیان از جنبش اخباری لطمات بسیار خوردند و حوزهی علمیهی نجف نیز از این آسیبها مصون نماند، (34) ولی از حرکت بازنایستاد و در این دوره نیز در نجف به نام دانشمندان یا آثار برجستهای برمی خوریم. از میان آنها مجمع البحرین اثر شیخ فخرالدین بن محمدعلی طُرَیحی نجفی (متوفی 1085) از مهم ترین آثار قلمداد میشود، که موضوع آن واژگان دشوار قرآن و حدیث است. (35) فاضل شِروانی (متوفی 1098 یا 1099) از نویسندگان کثیر التألیف این روزگار و از دانش آموختگان نجف بود که به اصفهان مهاجرت کرد و ضمن نوشتن کتابهایی چون شرح الشرایع و حاشیه بر شرح تجرید قوشچی شاگردان بزرگی پرورد، همچون میرزاعبدالله افندی مؤلف ریاض العلما، شیخ حسن بلاغی صاحب تنقیح المقال و مولى محمد اکمل اصفهانی، پدر وحید بهبهانی. (36)
درگیریهای پیوستهی صفویان و عثمانیان بر سر تسلط بر عراق، هراس مردم از مهاجرت به عراق، فشار بر علمای مذهبی شیعه پس از سلطهی عثمانیها و رویدادهای طبیعی چون و با در افزایش رکود علمی در این دوره بی تأثیر نبودند. (37) همین عوامل باعث شد تا پایان قرن یازدهم از آمد و شد. طلاب و دانش پژوهان به نجف کاسته شود و حتی مرکزیت جهان تشیع به کربلا انتقال یابد. (38)
محمدباقربن محمد اکمل معروف به وحید بهبهانی (متوفی 1205) نقش مهمی در از میان بردن صولت و قدرت اخباریان داشت. (39) به قول ابوعلی حائری (متوفی 1216)، شاگرد بهبهانی، عراق، خصوصاً کربلا و نجف، پیش از آمدن بهبهانی آکنده از اخباریان بود تا آنجا که اگر کسی میخواست کتابی از آن فقهای اجتهادی را حمل کند، برای پرهیز از نجس شدن، آن را با دستمال به دست میگرفت. (40) جنبشی که وحید بهبهانی در کربلا آغاز کرد، در نجف ثمر داد و با آمدن محمدمهدی بن مرتضی مشهور به بحرالعلوم (41) (متوفی 1212)، از شاگردان وحید بهبهانی، حوزهی نجف با پشت سر گذاشتن ناملایمات دورهی اخباریگری، به دورهی جدیدی گام نهاد. (42) این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که مجموعهی انتقادهای دانشمندان اخباری و نیز میراث علمی آنان، به ویژه تلاشهای آخرین فقیه نامبردار این جریان، شیخ یوسف بحرانی (43) و کتاب مهم فقهی او، الحدائق الناضرة، در بالندگی و شکوفایی این دورهی جدید، تأثیر در خور توجهی داشته است.
5. زعامت علمی
دورهی بعدی را که از قرن سیزدهم شروع میشود و تا زمان حال ادامه مییابد، میتوان عصر کمال و اوج درخشش و زعامت علمی حوزهی نجف دانست. با آغاز فعالیت علامه بحرالعلوم در نجف و عالمان و فقیهان بسیاری که به همت وحید بهبهانی تربیت شده بودند، حوزهی نجف عظمت و شکوه خود را بازیافت و از نو به مرکز علمی جهان تشیع تبدیل شد. تلاشهای شاگردان مستقیم و غیرمستقیم وحید بهبهانی معطوف مبارزه با اخباریگری و پاسخگویی به شبهات آنان و اثبات نیاز به قواعد اصولی در استنباط شد. (44) این کوششها ثمربخش بود؛ علم اصول را به کمال رساند و در زمینهی فقه به طور محسوسی باب بحث و نقد و تحلیل موضوعات و کاوش در آرای پیشینیان و ادلّهی آنان گشوده شده (45) و سرانجام آنکه جریان اخباری هر چند میان نرفت، به شدت محدود شد.دورهی بعدی را که از قرن سیزدهم شروع میشود و تا زمان حال ادامه مییابد، میتوان عصر کمال و اوج درخشش و زعامت علمی حوزهی نجف دانست.
در امتداد سبک علمی وحید بهبهانی کتابهای نفیسی در حوزهی نجف به رشتهی تحریر درآمد. نگاشتههای علامه بحرالعلوم، به استوار کردن مکتب اجتهاد و کنار زدن جریان اخباری یاری رساند. پس از او شیخ جعفر بن خضر نجفی، معروف به کاشف الغطاء به زعامت امامیه و ریاست حوزهی علمیهی نجف رسید. با مساعی او، میرزا محمد نیشابوری (متوفی 1232) که به شدت برای حفظ و احیای مکتب اخباری میکوشید و حتی به حکومت قاجار نیز متوسل شده بود، از رقابت با اصولیان بازماند. کاشف الغطاء رسالهی کشف الغطاء عن معایب المیرزا محمد عدوِّ العلماء خود را برای طرد او نزد فتحعلی شاه به ایران فرستاد. (46) دیگر دانشمندان حوزهی علمیهی نجف، همچون محمدتقی اصفهانی (متوفی 1248) در هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین، محمدحسین اصفهانی در الفصول الغرویة، حجة الاسلام سیدمحمدباقر شفتی (متوفی 1260) در الزهرة البارقة، شیخ محمدابراهیم کلباسی (متوفی 1261) در اشارات الاصول، سیدمحمد مجاهد طباطبائی نوهی دختری وحید بهبهانی در مفاتیح الاصول، میرزا ابوالقاسم قمی در قوانین الاصول و سرانجام شیخ مرتضی انصاری (متوفی 1281) در فرائد الاصول (مشهور به رسائل) هر کدام سهم مهمی در نقد فکر اخباری و توسعهی علم اصول داشتهاند.
انصاری از شاگردان سیدمحمد مجاهد و شیخ علی کاشف الغطاء و شیخ محمدحسن نجفی مشهور به صاحب جواهر در نجف بود و پس از وفات صاحب جواهر در 1266 به مرجعیت شیعه نایل آمد. (47) کتاب رسائل او از برترین نوشتههای اصولی مذهب شیعه به شمار میرود؛ به ویژه طرح ابتکاری او در ساماندهی مباحث «حجّت »، افقهایی نو در برابر فقها و مجتهدان گشوده است. این کتاب از درس نامههای مهم حوزههای شیعی است که هم در مرتبهی سطوح عالی تدریس میشود و هم بسیاری از استادان و مجتهدان حوزههای علمیه، دروس اجتهادی خود را در علم اصول، بر محور این کتاب ارائه میدهند.
مکتب فقهی - اصولی شیخ انصاری، با پیگیری جدّی چند تن از شاگردان برجستهی او، و در رأس آنان میرزامحمد حسن شیرازی استقرار یافت. میرزای شیرازی، پس از شیخ انصاری به سامرا رفت و در آنجا حوزهی درسی تأسیس کرد. به دعوت او شماری از مجتهدان و فضلای حوزهی نجف نیز راهی سامرا شدند و با محوریت میرزای شیرازی، که مرجع علی الاطلاق شیعه بود، در تثبیت و تبیین آرای شیخ انصاری کوشیدند. در واقع، حوزهی سامرا که نزدیک به نیم قرن پایید، بخشی از حوزهی نجف بود و صرفاً با آن فاصلهی مکانی داشت.
با اینکه دانشمندان دیگری در حوزهی نجف، پس از شیخ انصاری، دست به تألیف و تصنیف در علم اصول زدند، ولی هیچ یک به رتبهی آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (متوفی 1329) نرسیدند. وی از تربیت شدگان مکتب اصولی شیخ انصاری است، ولی آرای او در همهی مباحث با نظریات شیخ انطباق ندارد. (48) پس از شیخ انصاری، او بیشترین تأثیر را بر حوزههای علمی شیعی گذاشته است. کتاب کفایة الاصول او در بردارندهی نظریات و بیانهایی ابداعی است و چون به طور موجز تألیف شده، شروح و تعلیقات و تقریرات بسیاری بر آن نوشتهاند. (49) این کتاب نیز به عنوان آخرین متن آموزشی علم اصول در سطح عالی مورد استفاده قرار میگیرد. اغلب فقیهان برجستهی اصولی سدهی چهاردهم از پرورش یافتگان مکتب اصولی شیخ انصاری و شمار زیادی از آنان شاگردان آخوند خراسانی بودهاند. صدها تن محضر خراسانی را درک کردند و برخی چون شیخ محمدجواد بلاغی (50) (متوفی 1352)، ابوالحسن مشکینی (متوفی 1358)، محمدحسین نائینی (متوفی 1356)، محمدحسین اصفهانی (متوفی 1361)، آقا ضیاءالدین عراقی (متوفی 1361)، سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی 1365)، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء (متوفی 1373)، سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (متوفی 1377) و حاج آقا حسین بروجردی (متوفی 1380) به بالاترین مدارج اجتهاد و مرجعیت نایل آمدند. (51)
به طور کلی، زعامت علمی در دو حوزهی فقه و اصول، پس از شیخ انصاری بر محور آثار و آرای خراسانی شکل گرفته و به ویژه نظام مرجعیت شیعه از ان زمان تا عصر حاضر در اختیار شاگردان این مکتب قرار دارد. از آن گذشته، پس از استقرار مجدد روش اصولی در استنباط، در پی تلاش وحید بهبهانی و ارتقای آن با ظهور شیخ انصاری، حوزهی نجف کانون اصلی نظام تعلیمی شیعه شد؛ از یک سو درس آموختگان و استادان حوزههای دیگر، مثل اصفهان و تهران و مشهد و سایر شهرهای ایران و شهرهای عراق و لبنان و شهرهای شیعه نشین هند و پاکستان و افغانستان، برای تکمیل مدارج بالاتر راهی نجف شدند و از سوی دیگر، مجتهدان و دانش آموختگان حوزهی نجف، پس از بازگشت به موطن خود یا اقامت در شهرهای دیگر امکان تقویت بنیهی علمی حوزههای موجود یا برپایی حوزههای دیگر را به دست آوردند. (52)
دانش فقه نیز در این دوره از تاریخ حوزهی نجف، بازگشت روشهای اصول استنباط به عرصهی مباحث فقهی را آزمود. مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلّامة از آثار فقهی این دوره، تألیف محمد جواد عاملی (متوفی 1226) از شاگردان وحید بهبهانی است که مجمع آرای فقهای شیعی به شمار میرود و آرای آنان در هر موضوع را به اختصار و با ترتیبی خوش و متنی روان آورده است. مستند الشیعة فی احکام الشریعهی ملااحمد نراقی (متوفی 1245) دانش آموختهی حلقههای درسی علامه بحرالعلوم و کاشف الغطاء در نجف، از کتب کم نظیر فقهی است که با شم استدلالی و بیان جنبههای گوناگون هر مسئله و آرای مختلف دربارهی آن تصنیف شده است. (53) اما جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام در میان مجموعههای بزرگ فقهی این دوره چشمگیر و بی نظیر است و آرا و استدلالهای فقهای گذشته را با تتبعی درخور و نقادی علمی فراروی پژوهشگران دانش فقه قرار میدهد. (54) مؤلف این اثر سترگ شیخ محمدحسن نجفی، مشهور به صاحب جواهر (متوفی 1266) از شاگردان سیدمحمدجواد عاملی و شیخ جعفر کاشف الغطاء است. کتاب فقهی دیگر او نجاة العباد فی یوم المعادرسالهی عملیهی اوست که تا زمان تألیف عروة الوثقی جزء متون تحقیقی فقیهان به شمار میآمد و اینان با نوشتن شرح درصدد توضیح مطالب و گشودن پیچیدگیهای آن بودند. (55)
از جدّی ترین و ارزشمندترین نوشتههای فقهی این دورهی حوزهی نجف کتاب مکاسب شیخ مرتضی انصاری است که تا به امروز متن درسی سطوح عالی، و معیاری است برای سنجش فهم فقهی و اجتهادی طلاب. موضوع کتاب دادوستد و مباحث پیرامونی آن است و با روش استدلالی وجوه گوناگون هر مسئله بررسی شده و نویسنده کاربرد و اثر قواعد اصولی و فقهی را در فقه به خوبی نمایانده است. شروح و حواشی بسیاری که بر این متن فقهی نوشته شده از اهمیت آن در میان محققان حوزوی حکایت میکند.
دیگر اینکه، در این دوره نوشتن تقریر، حاشیه، شرح و تعلیقه که خود مجالی بوده است برای تحقیق و ارائهی آرای جدید، شیوع فراوان یافته و برای نمونه از بسیاری از شاگردان مستقیم و غیرمستقیم شیخ انصاری در حوزهی نجف شرح و تقریری از دروس و آثار او در دست است. (56) عروة الوثقی مشهورترین اثر فتوایی سیدمحمدکاظم یزدی طباطبائی است که به جامعیت، روانی، ترتیب مناسب، و داشتن فروع بسیار (3260 فرع در ابوابی از فقه که در این کتاب مطرح شده است)، به ویژه در باب مسائل مستحدثه تا زمان مؤلف، ممتاز و مشهور است. این کتاب به سرعت با استقبال فقها مواجه و جایگزین نجاة العباد صاحب جواهر شد. در دورههای اخیر، این جایگاه برای کتاب وسیلة النجاة سیدابوالحسن اصفهانی و بیش از آن برای منهاج الصالحین سیدمحسن حکیم (57) پدید آمده است.
علم رجال، به عنوان یکی از شاخههای مطالعات حدیثی، نیز در حوزهی نجف محل توجه بوده است و چند اثر جامع و تک نگاری رجالی نیز از دستاوردهای این دورهی نجف است. از جمله: رسالهی عدیمة النظر فی احوال ابی بصیر تألیف سیدابوتراب خوانساری، استاد برجستهی رجال. تنقیح المقال (58) تألیف مولی عبدالله مامقانی و معجم رجال الحدیث تألیف سید ابوالقاسم خویی.
پی نوشتها:
1. ر. ک. بحرالعلوم، ص 11؛ محمدرضا شمس الدین، ص 67-68.
2. ابن طاووس، ص 132-133.
3. نجاشی، ص 440.
4. همو، ص 68.
5. همان، ص 74.
6. ر. ک. خویی، ج 16، ص 337.
7. ابن طاووس، ص 148؛ بحرالعلوم، ص 13-14.
8. برای اطلاع از نقد این آرا ر. ک. غروی، ص 19-30.
9. مصطفی جواد، ص 133.
10. ر. ک. طوسی، ج 1، ص 1-3.
11. شهید ثانی، ص 93.
12. ابن شهید ثانی، ص 176.
13. محمدباقر صدر، ص 63.
14. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حلّی، ابن ادریس».
15. ر. ک. منتجبالدین رازی، ص 46؛ ابن شهر آشوب، ص 324.
16. بحر العلوم، ص 44-45.
17. همان، ص 43.
18. ر. ک. حرّ عاملی، قسم 2، ص 255.
19. آقابزرگ طهرانی، ج 2، ص 509؛ زرکلی، ج 3، ص 330.
20. آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 463.
21. احمدمجید عیسی، ص 732.
22. فقیه، ص 125.
23. حسن صدر، ج 1، ص 98، 321.
24. همان، ج 1، ص 93-94؛ موسوی عاملی، ج 1، مقدمهی جواد شهرستانی، ص 30-31.
25. اعرجی، ص 234.
26. ر. ک. امین، ج 10، ص 115.
27. آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 65.
28. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تهذیب المنطق و الکلام».
29. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تفتازانی».
30. فقیه، ص 127.
31. ر. ک. آقابزرگ طهرانی، ج 6، ص 175.
32. برای نمونه ر. ک. استرآبادی، ص 37، 78، 96.
33. ر. ک. طارمی راد، ج 2، ص 96-110.
34. ر. ک. فقیه، ص 128.
35. امین، ج 8، ص 394.
36. همان، ج 9، ص 142-143.
37. احمدمجید عیسی، ص 732.
38. فقیه، ص 134.
39. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بهبهانی، آقامحمدباقر».
40. مازندرانی حائری، ج 6، ص 178.
41. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی».
42. ر. ک. امین، ج 10، ص 158-163.
43. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بحرانی، یوسف».
44. ر. ک. گرجی، ص 234-235.
45. بحرالعلوم، ص 80.
46. خوانساری، ج 2، ص 202؛ امین، ج 4، ص 104.
47. حرز الدین، ج 2، ص 402.
48. برای بررسی تطبیقی آرای این دو تن ر. ک. عنایة الاصول اثر سیدمرتضی فیروزآبادی.
49. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «خراسانی، محمدکاظم».
50. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بلاغی، محمدجواد».
51. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 14، قسم 2، ص 789.
52. ر. ک. بخشهای 2، 8، 9 و 10 همین مقاله؛ نیز ر. ک. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، مجلدات الکرام البررة و نقباء البشر؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 13 و 14.
53. ر. ک. نراقی، ج 1، ص 11-18.
54. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «جواهر الکلام».
55. ر. ک. امین، ج 9، ص 149.
56. برای اطلاع از برخی از آنها ر. ک. آقابزرگ طهرانی، ج 6، ص 152-162؛ ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تقریرات».
57. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حکیم، سید محسن».
58. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تنقیح المقال».
منبع: عباس رضوی و [دیگران ...]؛ (1390)، حوزهی علمیه (تاریخ، ساختار، کارکرد)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
در امتداد سبک علمی وحید بهبهانی کتابهای نفیسی در حوزهی نجف به رشتهی تحریر درآمد. نگاشتههای علامه بحرالعلوم، به استوار کردن مکتب اجتهاد و کنار زدن جریان اخباری یاری رساند. پس از او شیخ جعفر بن خضر نجفی، معروف به کاشف الغطاء به زعامت امامیه و ریاست حوزهی علمیهی نجف رسید. با مساعی او، میرزا محمد نیشابوری (متوفی 1232) که به شدت برای حفظ و احیای مکتب اخباری میکوشید و حتی به حکومت قاجار نیز متوسل شده بود، از رقابت با اصولیان بازماند. کاشف الغطاء رسالهی کشف الغطاء عن معایب المیرزا محمد عدوِّ العلماء خود را برای طرد او نزد فتحعلی شاه به ایران فرستاد. (46) دیگر دانشمندان حوزهی علمیهی نجف، همچون محمدتقی اصفهانی (متوفی 1248) در هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین، محمدحسین اصفهانی در الفصول الغرویة، حجة الاسلام سیدمحمدباقر شفتی (متوفی 1260) در الزهرة البارقة، شیخ محمدابراهیم کلباسی (متوفی 1261) در اشارات الاصول، سیدمحمد مجاهد طباطبائی نوهی دختری وحید بهبهانی در مفاتیح الاصول، میرزا ابوالقاسم قمی در قوانین الاصول و سرانجام شیخ مرتضی انصاری (متوفی 1281) در فرائد الاصول (مشهور به رسائل) هر کدام سهم مهمی در نقد فکر اخباری و توسعهی علم اصول داشتهاند.
انصاری از شاگردان سیدمحمد مجاهد و شیخ علی کاشف الغطاء و شیخ محمدحسن نجفی مشهور به صاحب جواهر در نجف بود و پس از وفات صاحب جواهر در 1266 به مرجعیت شیعه نایل آمد. (47) کتاب رسائل او از برترین نوشتههای اصولی مذهب شیعه به شمار میرود؛ به ویژه طرح ابتکاری او در ساماندهی مباحث «حجّت »، افقهایی نو در برابر فقها و مجتهدان گشوده است. این کتاب از درس نامههای مهم حوزههای شیعی است که هم در مرتبهی سطوح عالی تدریس میشود و هم بسیاری از استادان و مجتهدان حوزههای علمیه، دروس اجتهادی خود را در علم اصول، بر محور این کتاب ارائه میدهند.
مکتب فقهی - اصولی شیخ انصاری، با پیگیری جدّی چند تن از شاگردان برجستهی او، و در رأس آنان میرزامحمد حسن شیرازی استقرار یافت. میرزای شیرازی، پس از شیخ انصاری به سامرا رفت و در آنجا حوزهی درسی تأسیس کرد. به دعوت او شماری از مجتهدان و فضلای حوزهی نجف نیز راهی سامرا شدند و با محوریت میرزای شیرازی، که مرجع علی الاطلاق شیعه بود، در تثبیت و تبیین آرای شیخ انصاری کوشیدند. در واقع، حوزهی سامرا که نزدیک به نیم قرن پایید، بخشی از حوزهی نجف بود و صرفاً با آن فاصلهی مکانی داشت.
با اینکه دانشمندان دیگری در حوزهی نجف، پس از شیخ انصاری، دست به تألیف و تصنیف در علم اصول زدند، ولی هیچ یک به رتبهی آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (متوفی 1329) نرسیدند. وی از تربیت شدگان مکتب اصولی شیخ انصاری است، ولی آرای او در همهی مباحث با نظریات شیخ انطباق ندارد. (48) پس از شیخ انصاری، او بیشترین تأثیر را بر حوزههای علمی شیعی گذاشته است. کتاب کفایة الاصول او در بردارندهی نظریات و بیانهایی ابداعی است و چون به طور موجز تألیف شده، شروح و تعلیقات و تقریرات بسیاری بر آن نوشتهاند. (49) این کتاب نیز به عنوان آخرین متن آموزشی علم اصول در سطح عالی مورد استفاده قرار میگیرد. اغلب فقیهان برجستهی اصولی سدهی چهاردهم از پرورش یافتگان مکتب اصولی شیخ انصاری و شمار زیادی از آنان شاگردان آخوند خراسانی بودهاند. صدها تن محضر خراسانی را درک کردند و برخی چون شیخ محمدجواد بلاغی (50) (متوفی 1352)، ابوالحسن مشکینی (متوفی 1358)، محمدحسین نائینی (متوفی 1356)، محمدحسین اصفهانی (متوفی 1361)، آقا ضیاءالدین عراقی (متوفی 1361)، سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی 1365)، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء (متوفی 1373)، سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (متوفی 1377) و حاج آقا حسین بروجردی (متوفی 1380) به بالاترین مدارج اجتهاد و مرجعیت نایل آمدند. (51)
به طور کلی، زعامت علمی در دو حوزهی فقه و اصول، پس از شیخ انصاری بر محور آثار و آرای خراسانی شکل گرفته و به ویژه نظام مرجعیت شیعه از ان زمان تا عصر حاضر در اختیار شاگردان این مکتب قرار دارد. از آن گذشته، پس از استقرار مجدد روش اصولی در استنباط، در پی تلاش وحید بهبهانی و ارتقای آن با ظهور شیخ انصاری، حوزهی نجف کانون اصلی نظام تعلیمی شیعه شد؛ از یک سو درس آموختگان و استادان حوزههای دیگر، مثل اصفهان و تهران و مشهد و سایر شهرهای ایران و شهرهای عراق و لبنان و شهرهای شیعه نشین هند و پاکستان و افغانستان، برای تکمیل مدارج بالاتر راهی نجف شدند و از سوی دیگر، مجتهدان و دانش آموختگان حوزهی نجف، پس از بازگشت به موطن خود یا اقامت در شهرهای دیگر امکان تقویت بنیهی علمی حوزههای موجود یا برپایی حوزههای دیگر را به دست آوردند. (52)
دانش فقه نیز در این دوره از تاریخ حوزهی نجف، بازگشت روشهای اصول استنباط به عرصهی مباحث فقهی را آزمود. مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلّامة از آثار فقهی این دوره، تألیف محمد جواد عاملی (متوفی 1226) از شاگردان وحید بهبهانی است که مجمع آرای فقهای شیعی به شمار میرود و آرای آنان در هر موضوع را به اختصار و با ترتیبی خوش و متنی روان آورده است. مستند الشیعة فی احکام الشریعهی ملااحمد نراقی (متوفی 1245) دانش آموختهی حلقههای درسی علامه بحرالعلوم و کاشف الغطاء در نجف، از کتب کم نظیر فقهی است که با شم استدلالی و بیان جنبههای گوناگون هر مسئله و آرای مختلف دربارهی آن تصنیف شده است. (53) اما جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام در میان مجموعههای بزرگ فقهی این دوره چشمگیر و بی نظیر است و آرا و استدلالهای فقهای گذشته را با تتبعی درخور و نقادی علمی فراروی پژوهشگران دانش فقه قرار میدهد. (54) مؤلف این اثر سترگ شیخ محمدحسن نجفی، مشهور به صاحب جواهر (متوفی 1266) از شاگردان سیدمحمدجواد عاملی و شیخ جعفر کاشف الغطاء است. کتاب فقهی دیگر او نجاة العباد فی یوم المعادرسالهی عملیهی اوست که تا زمان تألیف عروة الوثقی جزء متون تحقیقی فقیهان به شمار میآمد و اینان با نوشتن شرح درصدد توضیح مطالب و گشودن پیچیدگیهای آن بودند. (55)
از جدّی ترین و ارزشمندترین نوشتههای فقهی این دورهی حوزهی نجف کتاب مکاسب شیخ مرتضی انصاری است که تا به امروز متن درسی سطوح عالی، و معیاری است برای سنجش فهم فقهی و اجتهادی طلاب. موضوع کتاب دادوستد و مباحث پیرامونی آن است و با روش استدلالی وجوه گوناگون هر مسئله بررسی شده و نویسنده کاربرد و اثر قواعد اصولی و فقهی را در فقه به خوبی نمایانده است. شروح و حواشی بسیاری که بر این متن فقهی نوشته شده از اهمیت آن در میان محققان حوزوی حکایت میکند.
دیگر اینکه، در این دوره نوشتن تقریر، حاشیه، شرح و تعلیقه که خود مجالی بوده است برای تحقیق و ارائهی آرای جدید، شیوع فراوان یافته و برای نمونه از بسیاری از شاگردان مستقیم و غیرمستقیم شیخ انصاری در حوزهی نجف شرح و تقریری از دروس و آثار او در دست است. (56) عروة الوثقی مشهورترین اثر فتوایی سیدمحمدکاظم یزدی طباطبائی است که به جامعیت، روانی، ترتیب مناسب، و داشتن فروع بسیار (3260 فرع در ابوابی از فقه که در این کتاب مطرح شده است)، به ویژه در باب مسائل مستحدثه تا زمان مؤلف، ممتاز و مشهور است. این کتاب به سرعت با استقبال فقها مواجه و جایگزین نجاة العباد صاحب جواهر شد. در دورههای اخیر، این جایگاه برای کتاب وسیلة النجاة سیدابوالحسن اصفهانی و بیش از آن برای منهاج الصالحین سیدمحسن حکیم (57) پدید آمده است.
علم رجال، به عنوان یکی از شاخههای مطالعات حدیثی، نیز در حوزهی نجف محل توجه بوده است و چند اثر جامع و تک نگاری رجالی نیز از دستاوردهای این دورهی نجف است. از جمله: رسالهی عدیمة النظر فی احوال ابی بصیر تألیف سیدابوتراب خوانساری، استاد برجستهی رجال. تنقیح المقال (58) تألیف مولی عبدالله مامقانی و معجم رجال الحدیث تألیف سید ابوالقاسم خویی.
پی نوشتها:
1. ر. ک. بحرالعلوم، ص 11؛ محمدرضا شمس الدین، ص 67-68.
2. ابن طاووس، ص 132-133.
3. نجاشی، ص 440.
4. همو، ص 68.
5. همان، ص 74.
6. ر. ک. خویی، ج 16، ص 337.
7. ابن طاووس، ص 148؛ بحرالعلوم، ص 13-14.
8. برای اطلاع از نقد این آرا ر. ک. غروی، ص 19-30.
9. مصطفی جواد، ص 133.
10. ر. ک. طوسی، ج 1، ص 1-3.
11. شهید ثانی، ص 93.
12. ابن شهید ثانی، ص 176.
13. محمدباقر صدر، ص 63.
14. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حلّی، ابن ادریس».
15. ر. ک. منتجبالدین رازی، ص 46؛ ابن شهر آشوب، ص 324.
16. بحر العلوم، ص 44-45.
17. همان، ص 43.
18. ر. ک. حرّ عاملی، قسم 2، ص 255.
19. آقابزرگ طهرانی، ج 2، ص 509؛ زرکلی، ج 3، ص 330.
20. آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 463.
21. احمدمجید عیسی، ص 732.
22. فقیه، ص 125.
23. حسن صدر، ج 1، ص 98، 321.
24. همان، ج 1، ص 93-94؛ موسوی عاملی، ج 1، مقدمهی جواد شهرستانی، ص 30-31.
25. اعرجی، ص 234.
26. ر. ک. امین، ج 10، ص 115.
27. آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 65.
28. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تهذیب المنطق و الکلام».
29. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تفتازانی».
30. فقیه، ص 127.
31. ر. ک. آقابزرگ طهرانی، ج 6، ص 175.
32. برای نمونه ر. ک. استرآبادی، ص 37، 78، 96.
33. ر. ک. طارمی راد، ج 2، ص 96-110.
34. ر. ک. فقیه، ص 128.
35. امین، ج 8، ص 394.
36. همان، ج 9، ص 142-143.
37. احمدمجید عیسی، ص 732.
38. فقیه، ص 134.
39. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بهبهانی، آقامحمدباقر».
40. مازندرانی حائری، ج 6، ص 178.
41. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی».
42. ر. ک. امین، ج 10، ص 158-163.
43. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بحرانی، یوسف».
44. ر. ک. گرجی، ص 234-235.
45. بحرالعلوم، ص 80.
46. خوانساری، ج 2، ص 202؛ امین، ج 4، ص 104.
47. حرز الدین، ج 2، ص 402.
48. برای بررسی تطبیقی آرای این دو تن ر. ک. عنایة الاصول اثر سیدمرتضی فیروزآبادی.
49. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «خراسانی، محمدکاظم».
50. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بلاغی، محمدجواد».
51. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 14، قسم 2، ص 789.
52. ر. ک. بخشهای 2، 8، 9 و 10 همین مقاله؛ نیز ر. ک. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، مجلدات الکرام البررة و نقباء البشر؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 13 و 14.
53. ر. ک. نراقی، ج 1، ص 11-18.
54. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «جواهر الکلام».
55. ر. ک. امین، ج 9، ص 149.
56. برای اطلاع از برخی از آنها ر. ک. آقابزرگ طهرانی، ج 6، ص 152-162؛ ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تقریرات».
57. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حکیم، سید محسن».
58. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تنقیح المقال».
منبع: عباس رضوی و [دیگران ...]؛ (1390)، حوزهی علمیه (تاریخ، ساختار، کارکرد)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
مطالب مرتبط
نقش زمان در تطور «فقه»
روشنفکری حوزه ای
نگاهی به تاریخچه و دروس حوزهی علمیهی شیعه