تکرار روشی برای تثبیت پیام درذهن و روان آدمی

تکرار پیام باعث می شود پیام در ذهن انسان حک شود و حتی فراتر از آن راه خودش را به سمت ضمیرناخودآگاه انسان بگشاید. تاثیر پیامی که وارد ضمیرناخودآگاه می شود، بسیار زیاد است. در دو قسمت قبلی از پیامهای زیرآستانه ای و شرطی سازی به عنوان دو روش تاثیرگذاری بر افکارعمومی پرداختیم که جبهه باطل از آن بهره بسیار میبرد. در این مقاله به روشی خواهیم پرداخت که مطابق باآموزه های اسلامی است.
دوشنبه، 24 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: رضیه برجیان
موارد بیشتر برای شما
تکرار  روشی برای تثبیت پیام درذهن و روان آدمی
تکرار  روشی برای تثبیت پیام درذهن و روان آدمی
 
چکیده
تکرار پیام باعث می شود پیام در ذهن انسان حک شود و حتی فراتر از آن راه خودش را به سمت ضمیرناخودآگاه انسان بگشاید. تاثیر پیامی که وارد ضمیرناخودآگاه می شود، بسیار زیاد است. در دو قسمت قبلی از پیامهای زیرآستانه ای و شرطی سازی به عنوان دو روش تاثیرگذاری بر افکارعمومی پرداختیم که جبهه باطل از آن بهره بسیار میبرد. در این مقاله به روشی خواهیم پرداخت که مطابق باآموزه های اسلامی است.
تعداد کلمات 1200 زمان مطالعه6 دقیقه

 
تکرار  روشی برای تثبیت پیام درذهن و روان آدمی

رضیه برجیان

تکرار

تکرار یکی از پایه‌های تبلیغات است. تبلیغات معمولاً برای آنکه پیام خود را در ذهن مخاطب حک کند از روش تکرار استفاده می‌کند. تبلیغات با تکرار مطلب آن را در افکارعمومی زنده نگه می‌دارد و نمی‌گذارد که از خاطره‌ها محو شود.[1] آشکارترین شیوه غلبه بر تأثیرات فراموشی این است که پیام را تا آنجا که لازم است تکرار کنیم تا فراگیری صورت پذیرد. این عمل را می‌توان حتی هنگامی‌که مشارکت مخاطب عملی و مرئی است تشدید کرد. برای به دست آوردن حداکثر نتایج از انجام کار باید پیام‌هایی  که تکرار می‌شوند؛ گاهگاهی تغییر یابند. تبلیغات سعی می‌کند چهره متنوع و متغیری داشته باشد؛ درحالی‌که محورهای تقریباً ثابت و استراتژیک خود را تکرار می‌کند. تنوع در تبلیغات بستگی تام و تمام به نحوه استفاده از سوژه‌های واقعی و اعتباری  دارد .[2]

یکی از روش‌های عملی این است که یک نوع فراگیری در چارچوب‌هایی متفاوت صورت گیرد . پیام گذار تا آن حد که می‌خواهد رفتار فراگرفته شده در چارچوب‌های مختلفی صورت گیرد باید محتمل‌ترین وضعیت‌های عمل را در تکرار پیام‌های بگنجاند . تبلیغاتچی‌ها در این کار وقتی‌که می‌خواهند به‌عنوان‌مثال نشان دهند که چگونه یک آشامیدنی ممکن است به طرق مختلف و برای مناسبت‌های گوناگون مصرف شوند بسیار استادند. باعث امیدواری است که وقتی این موقعیت‌ها به وجود می‌آیند مصرف‌کننده مناسب بودن نوشابه را به خاطر بیاورد.[3]

تکرار پیام باید به‌صورت مداوم صورت گیرد. منظور از تکرار مداوم این است که مدت‌زمانی که مفاهیم مستقر در تبلیغ تکرار می‌شود و ادامه می‌یابد،طولانی باشد؛ به‌عبارت‌دیگر هرچه پیام تبلیغی در مدت‌زمان طولانی‌تری به مخاطب عرضه شود  و بیشتر تکرار گردد، بهتر ملکه ذهن او می‌گردد [4] از تکرار به دو شکل می‌توان استفاده کرد :
1- در قالب ذکر
2- در قالب شرطی‌سازی

تکرار در قالب ذکر تکیه‌اش بر ضمیر خودآگاه است و از پیام‌هایی که تنها مخاطبش ضمیر ناخودآگاه است اجتناب می‌کند؛ گرچه تکرار هر پیامی درنهایت باعث متأثر شدن ضمیر ناخودآگاه از آن می‌گردد. در این شیوه تکرار و تصویرسازی مبتنی بر حقیقت صورت می‌گیرد و مخاطب ترغیب می‌شود تا با عمیق نگریستن به حوادث به حقایق آن‌ها نظر کند و تحلیل صحیحی از آن‌ها داشته باشد. برخلاف شرطی‌سازی که ضمیر ناخودآگاه مخاطب را هدف اصلی خود قرار می‌دهد . جبهه کفر از این شیوه استفاده می‌کند ؛چون هدفش افزایش غفلت مخاطب نسبت به حقایق جهان هستی است.
ذکر برای فرار از غفلت‏هاست. غفلت‏هایی که به خاطر سرگرم شدن به دنیا حاصل می‏شود.

ذکر

ذکر شکلی از تکرار است که با هدف دعوت الهی سازگار است. جدای از آنکه خداوند قرآن را ذکر می‌نامد، در جای‌جای قرآن ما شاهد رفت‌وبرگشت‌های مکرر روی موضوع واحدی هستیم. این مسئله بیش از هر چیز در توصیف بهشت و جهنم و نقل داستان‌هایی از بنی‌اسرائیل و تحلیل عملکرد آن‌ها شاهد هستیم . شاید یکی از علت‌های پرداختن وسیع خداوند در قرآن به داستان بنی اسراییل این نکته باشد که هر آنچه بر امت حضرت موسی گذشته است بر امت پیامبر اسلام نیز خواهد گذشت. یکی از مصادیقی که می‌توان برای این موضوع برشمرد اذکاری است که با تعداد مشخص توصیه به خواندن آن‌ها شده است. شاید ابتدا به نظر بیاید که حقیقت ذکر ذکر قلبی است وگرنه جاری کردن الفاظ بر زبان مشکلی را حل نمی‏کند. اما تأکید فراوان بر اذکار لفظی در روایات نشان می‏دهد که بر ذکر لفظی نیز آثاری مترتب است.[5] ذکر لفظی مقدمه ذکر قلبی و دائمی ‏است و ذکر لفظی بهترین مسیر برای رسیدن به ذکر قلبی است.

اساس حرکت معنوی و تکاملی انسان همان توجه قلبی و حضور خدا در دل و روح ماست. و این تکرارهاست که منطق اهل ایمان و نگاه مؤمنانه را در جان مخاطبش رسوخ می‌دهد و این تکرار توأم با توجه و انتخاب آگاهانه است که سبب تثبیت نگرش مؤمنانه به هستی در ذهن می‌گردد. البته تفکر هم می‌تواند در این مسیر مؤثر باشد اما جای ذکر را نمی‌گیرد. 
تفکر آنجایى است که یک مسئله‌ای را که انسان به‌کلی نسبت به آن جاهل و نادان است و نمی‌داند، به انسان مى‏‏آموزند. اما تذکر، در مسائلى است که فطرت انسان خودبه‌خود صحت آن مسائل را درک مى‏کند ولى باید یادآورى کرد و توجه داد. قرآن مخصوصاً این‏ها را به‌عنوان تذکر بیان مى‏کند و می‏فرماید: ما شما را به این مسائل متوجه مى‏کنیم، یعنى مسائلى است که اگر خودتان هم بیندیشید مى‏فهمید، ولى ما شما را متذکر و متوجه مى‏کنیم.[6] 

تکرار در قالب ذکر تکیه‌اش بر ضمیر خودآگاه است و از پیام‌هایی که تنها مخاطبش ضمیر ناخودآگاه است اجتناب می‌کند؛ گرچه تکرار هر پیامی درنهایت باعث متأثر شدن ضمیر ناخودآگاه از آن می‌گردد
ذکر برای فرار از غفلت‏هاست. غفلت‏هایی که به خاطر سرگرم شدن به دنیا حاصل می‏شود. به همان نسبت که وابستگى و غرق شدن در مادیات انسان را از خود جدا مى‏کند و با خود بیگانه مى‏سازد؛ ذکر انسان را به خویشتن بازمی‌گرداند، عبادت به هوش آورنده انسان و بیدارکننده انسان است، ذکر انسان غرق‌شده و محوشده در اشیاء را مانند نجات‌غریق، از اعماق دریاى غفلت‏ها بیرون مى‏کند. در پرتو یاد خداوند است که انسان خود را آن‌چنان‌که هست مى‏بیند، به نقص‌ها و کسری‌های خود آگاه مى‏گردد، از بالا به هستى و حیات و زمان و مکان مى‏نگرد، و در عبادت است که انسان به حقارت و پستى آمال و آرزوهاى محدود مادى پى مى‏برد و مى‏خواهد خود را به قلب هستى برساند. چراکه یاد خدا مایه حیات قلب و روشنایی دل و آرامش روح است. و موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمى و بیدارى و آگاهى و هوشیارى انسان می‏گردد.[7] و چه زیبا و عمیق امام على«علیه السلام» در نهج‌البلاغه این مطلب را توصیف می‏کنند:
« إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَةٍ فِی الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ یُذَکِّرُونَ بِأَیَّامِ اللَّهِ وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ وَ مَنْ أَخَذَ یَمِیناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ وَ کَانُوا کَذَلِکَ مَصَابِیحَ تِلْکَ الظُّلُمَاتِ وَ أَدِلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ وَ إِنَّ لِلذِّکْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیَا بَدَلًا فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَنْهُ یَقْطَعُونَ بِهِ أَیَّامَ الْحَیَاةِ وَ یَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فِی أَسْمَاعِ الْغَافِلِینَ وَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِهِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ فَکَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ ‏: همانا خداى سبحان یاد خود را روشنى بخش دل‏ها کرد، تا از آن پس که ناشنوایند بدان یاد بشنوند، و از آن پس که نابینایند بینا بوند، و از آن پس که ستیزه جویند رام گردند، و همواره خدا را که بخششهاى او بى‏شمار است و نعمتهایش بسیار در پاره‏اى از روزگار پس از پاره‏اى دیگر، و در زمانى میان آمدن دو پیامبر، بندگانى است که از راه اندیشه با آنان در راز است، و از طریق خرد دمساز، و آنان چراغ هدایت را بر افروختند به نور بیدارى که درگوش‏ها و دیده‏ها و دل‏ها توختند. ایام خدا را فرایاد مردمان مى‏آرند، و آنان را از بزرگى و جلال او مى‏ترسانند. همانند نشانه‏هایند که در بیابان‏هاى بى‏نشان بر پایند. آن که راه میانه را پیش گیرد، بستایندش و به نجات مژده دهندش، و آنان که راه راست یا چپ را پیش گیرد، روش وى را زشت شمارند، و از تباهى‏اش بر حذر دارند، و این چنین، چراغ ظلمتها بوده‏اند و راهنما در شبهت‏ها. و همانا یاد خدا را مردمانى است که آن یاد آنان را جایگزین زندگى جهان فانى است. نه بازرگانى سرگرمشان ساخته، و نه خرید و فروخت یاد خدا را از دل آنان انداخته. روزهاى زندگانى را بدان مى‏گذرانند، و نهى و منع خدا را در آنچه حرام فرموده به گوش بی‏خبران مى‏خوانند. به داد فرمان مى‏دهند، و خود از روى داد کار مى‏کنند، و از کار زشت باز مى‏دارند، و خود از زشت‏کارى به کنارند. گویى دنیا را سپرى کرده و به آخرت درند.»[8]

 

پی نوشت
[1] علی اصغر کیا رحمان سعیدی مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع،ص168.
[2] علی اصغر کیا رحمان سعیدی مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع،ص70.
[3] علی اصغر کیا رحمان سعیدی مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع،ص229.
[4] علی اصغر کیا رحمان سعیدی مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع،ص95.
[5] . مصباح، محمد تقی؛ آیین پرواز.(موسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی، قم،1386) ج1، ص93.
[6] . مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن.( صدرا، قم، 1370 ). ج4، ص10.
[7] . مطهری؛ مجموعه آثار. ج16، ص560.
[8] . شهیدی،جعفر؛ نهج البلاغه. (انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378) ص ‏256‏.
 
منابع
شهیدی،جعفر؛ نهج البلاغه. انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378.
علی اصغر کیا رحمان سعیدی مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع.
  . مصباح، محمد تقی؛ آیین پرواز،موسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی، قم،1386.
  . مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن،صدرا، قم، 1370.
  . مطهری؛ مجموعه آثار.



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.