رویکرد سلبی دیونیسیوس آریوپاغی به یزدان شناسی مسیحی
چکیده:
آثار دیونیسیوس آثاری بسیار تأثیرگذار بودند و این امر، تا حدی به دلیل ارزش ذاتی این آثار و تا حدی نیز به سبب شهرت نویسنده بود که او را همان شخصی می دانستند که در اعمال رسولان به او اشاره شده است.
تعداد کلمات: 1092 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
آثار دیونیسیوس آثاری بسیار تأثیرگذار بودند و این امر، تا حدی به دلیل ارزش ذاتی این آثار و تا حدی نیز به سبب شهرت نویسنده بود که او را همان شخصی می دانستند که در اعمال رسولان به او اشاره شده است.
تعداد کلمات: 1092 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: تونی لِین
ترجمه: روبرت آسریان
ترجمه: روبرت آسریان
دیونیسیوس آریوپاغی یکی از اشخاصی بود که در آتن توسط پولس، مسیحی شد (اعمال رسولان ۳۴ : ۱۷ ). از قرن ششم به بعد، مجموعه ای از نگارشهای مهم که نام او را به عنوان مؤلف بر خود داشتند، در بین مسیحیان دست به دست می گشت. به نظر می رسید که مؤلف این آثار راهبی سوریایی است که این آثار را در حدود سال ۵۰۰ میلادی به نگارش درآورده است. آثار دیونیسیوس آثاری بسیار تأثیرگذار بودند و این امر، تا حدی به دلیل ارزش ذاتی این آثار و تا حدی نیز به سبب شهرت نویسنده بود که او را همان شخصی می دانستند که در اعمال رسولان به او اشاره شده است. اما در قرن پانزدهم صحت این مدعا، که همان دیونیسیوس مورد اشاره در اعمال رسولان، مؤلف این کتب است، زیر سؤال رفت.
از آثار دیونیسیوس چهار اثر مهم باقی مانده است:
۱- اسماء الاهی. در مورد اسامی ای که در کتاب مقدس برای خدا و طبیعت او ذکر شده، بحث میکند.
۲- الهیات عرفانی در مورد اتحاد عرفانی روح انسان با خداست.
۳- سلسله مراتب آسمانی در مورد طبیعت فرشتگان که به ۹ طبقه تقسیم می شوند، بحث میکند که عبارتند از؛ سرافین ، کروبیان ، فرشتگان تخت الاهی، فرشتگان صاحب سیطره ، فرشتگان صاحب شرافت ، فرشتگان صاحب قدرت، سرکرده فرشتگان ، فرشتگان مقرب و فرشتگان عادی.
۴- سلسله مراتب کلیسایی. کلیسا را تصویر جهان آسمانی معرفی می کند که همانند آسمان دارای سلسله مراتبی است. در مورد خدمت، سه نوع خدمت معرفی می شود که عبارتند از؛ خدمتهای اسقفی، کشیشی، و شماسی. سپس در مرتبه ای پایین تر، سه گروه از مسیحیان شامل: راهبان، مسیحیان عادی، و نوایمانان قرار می گیرند. همچنین سه رسم و آیین وجود دارد که عبارتند از؛ تعمید، عشای ربانی، و تأیید عضویت در کلیسا در مورد طرق نزدیک شدن به خدا، یا طرق زندگی روحانی نیز سه طریق ذکر می شود که عبارتند از؛ تطهیر گناهان تنویر روحانی و اتحاد با خدا۔ خواندن آثار دیونیسیوس آسان نیست و مترجمی که در دوران ما آثار او را ترجمه کرده، می گوید: «وی برای بیان حقیقت، زبان را شکنجه میدهد.» تفکر وی تحت تأثیر فلسفه نوافلاطونی است. وی عمیقا تحت تأثیر فیلسوف نوافلاطونی پروکلوس بوده است که در سال ۴۸۵ درگذشت. برخی بر این باورند که وی فقط بر فلسفه نوافلاطونی روکشی از مسیحیت کشیده است و در اساس این فلسفه را تعلیم می دهد. برخی دیگر، بر این باورند که وی به شکلی موفقیت آمیز با مفاهیم فلسفة نوافلاطونی، حقیقت ایمان مسیحی را تعلیم می دهد و باور برخی دیگر نیز این است که تعلیم وی، کنار هم گذاشتن عناصر مسیحیت و فلسفه نوافلاطونی به گونه ای ناموفق است. وی همراه با فلسفه نوافلاطونی بر فراباشندگی مطلق و وحدانیت خدا تأکید می کند. خدا در ورای همه مقولاتی که ما می توانیم درک کنیم؛ یعنی ورای ماهیت جوهر، یا شخصیت قرار دارد. خدا «علت اصلی هستی است که به یک معنا وجود ندارد؛ زیرا ورای همه موجودات است» (اسماء الهی ۱ : ۱). این فراباشندگی مطلق خدا موجب می شود تا ما «رویکردی سلبی» به الاهیات داشته باشیم و طریق مبتنی بر تنزیها را در پیش گیریم. ما در مورد خدا، نه با بیان آنچه او هست طریق ایجابی باطریق اسنادی بلکه با بیان آنچه او نیست، می توانیم سخن بگوییم.
بیشتر بخوانید : پدران کاپادوکیایی کلیسا
خدا عظیم تر از تمامی عقل و معرفت و در ورای ذهن و هستی قرار دارد. و در هیچ مفهوم، تصور، گمان، نام، سخن، درک و فهم جای نمی گیرد... امکان ندارد که بتوان طبیعت ذاتی خدا را تشریح یا ادراک کرد... عارفانی که با متوقف ساختن فعالیت های طبیعی خود، در نور الهی غرقه می شوند و به وصال و اتحاد با خدا نائل می شوند، به جز طریق رد کردن هرگونه اسناد و توصیفی در مورد خدا، طریق بهتری در حمد و ستایش او نمی یابند. (اسماء الهی ۵ : ۱ )
در این رویکرد حقایقی را می توان یافت. ما معمولا در مورد خدا با استفاده از واژه هایی ایجابی سخن می گوییم (برای مثال، از او به عنوان پدر و داور ۳ سخن می رانیم) اما باید این موضوع را درک کنیم که چنین واژه هایی قیاسی و تشبیهی هستند. هنگامی که ما خدا را پدر یا داور مینامیم؛ او را با پدرها و داورهای انسانی و دنیوی مقایسه می کنیم. اما گفتن این نکته به معنای تصدیق این است که چنین گزاره هایی نیاز به شرح و تفصیل دارند. خدا پدر است اما صفت پدر بودن انسان ها، در او به شکل بسیار تعالی یافته وجود دارد. کاربرد طریق منفی در تعادل با طریق مثبت، می تواند بسیار مفید باشد. مشکل دیونیسیوس این است که در کاربرد این روش، تعادل را حفظ نمی کند و بیش از حد، بر روی طریق منفی تأکید دارد.
در مورد خدمت، سه نوع خدمت معرفی می شود که عبارتند از؛ خدمتهای اسقفی، کشیشی، و شماسی. سپس در مرتبه ای پایین تر، سه گروه از مسیحیان شامل: راهبان، مسیحیان عادی، و نوایمانان قرار می گیرند. همچنین سه رسم و آیین وجود دارد که عبارتند از؛ تعمید، عشای ربانی، و تأیید عضویت در کلیسا در مورد طرق نزدیک شدن به خدا، یا طرق زندگی روحانی نیز سه طریق ذکر می شود که عبارتند از؛ تطهیر گناهان تنویر روحانی و اتحاد با خدا۔ خواندن آثار دیونیسیوس آسان نیست و مترجمی که در دوران ما آثار او را ترجمه کرده، می گوید: «وی برای بیان حقیقت، زبان را شکنجه میدهد.» تفکر وی تحت تأثیر فلسفه نوافلاطونی است. وی عمیقا تحت تأثیر فیلسوف نوافلاطونی پروکلوس بوده است که در سال ۴۸۵ درگذشت.
طریق منفی فقط روشی برای پرداختن به الاهیات نیست. این روش برای دیونیسیوس طریقی برای نزدیک شدن به خدا و وصل و اتحاد با اوست. دیونیسیوس عرفان نوافلاطونی را که طریق ارتباط و متحد شدن با وجود یگانه توسط روش نفى است «تعمید» داد. فرد عارف، با فرا رفتن از همه ادراکات حسی و تفکرات ذهنی به اتحاد با خدا دست می یابد و به خداوارگی می رسد.
اندرز من این است که در تجربه پرشور مراقبه و تأمل عارفانه، فعالیت حواس و ذهن را متوقف سازی و یا آنچه را حواس و ذهنت می توانند دریابند، نادیده بگیری و به هر آنچه در این جهان فانی و آن جهان باقی وجود دارد، بی توجه باشی. پس با آرامش دادن به قوه ادراک خود، در پی متحد شدن با او گام بردار؛ یعنی با کسی که وجود و ذهن نمی توانند او را در خود جای دهند. با چشم پوشی از خود و همه امور، قادر خواهی بود در تطهیر و پاکی، همه چیز را کنار بگذاری و از همه جهت رها شوی. آنگاه به سوی تشعشع آن تاریکی الاهی که همه وجود را احاطه کرده است، رهنمون خواهی شد. (الاهیات عرفانی ۱ )
ماکسیموس معترف تفاسیری بر آثار دیونیسیوس نوشت؛ تعالیم راست دینانه او را به صورت آموزه هایی بیان کرد و باعث شد تأثیر دیونیسیوس بر کلیسای شرق گسترش یابد. دیونیسیوس بر کلیسای غرب نیز تأثیر قابل توجهی گذاشت. جان اسکوتوس اریجنا ، در حدود سال های ۸۵۰ میلادی آثار او را به زبان لاتین ترجمه کرد. این توجه باعث شد تا دیونیسیوس و خصوصا یکی از کتب او تحت عنوان هاله شناخت ناپذیر بر توماس آکویناس و عرفان قرون وسطا تأثیر بگذارد.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
در این رویکرد حقایقی را می توان یافت. ما معمولا در مورد خدا با استفاده از واژه هایی ایجابی سخن می گوییم (برای مثال، از او به عنوان پدر و داور ۳ سخن می رانیم) اما باید این موضوع را درک کنیم که چنین واژه هایی قیاسی و تشبیهی هستند. هنگامی که ما خدا را پدر یا داور مینامیم؛ او را با پدرها و داورهای انسانی و دنیوی مقایسه می کنیم. اما گفتن این نکته به معنای تصدیق این است که چنین گزاره هایی نیاز به شرح و تفصیل دارند. خدا پدر است اما صفت پدر بودن انسان ها، در او به شکل بسیار تعالی یافته وجود دارد. کاربرد طریق منفی در تعادل با طریق مثبت، می تواند بسیار مفید باشد. مشکل دیونیسیوس این است که در کاربرد این روش، تعادل را حفظ نمی کند و بیش از حد، بر روی طریق منفی تأکید دارد.
در مورد خدمت، سه نوع خدمت معرفی می شود که عبارتند از؛ خدمتهای اسقفی، کشیشی، و شماسی. سپس در مرتبه ای پایین تر، سه گروه از مسیحیان شامل: راهبان، مسیحیان عادی، و نوایمانان قرار می گیرند. همچنین سه رسم و آیین وجود دارد که عبارتند از؛ تعمید، عشای ربانی، و تأیید عضویت در کلیسا در مورد طرق نزدیک شدن به خدا، یا طرق زندگی روحانی نیز سه طریق ذکر می شود که عبارتند از؛ تطهیر گناهان تنویر روحانی و اتحاد با خدا۔ خواندن آثار دیونیسیوس آسان نیست و مترجمی که در دوران ما آثار او را ترجمه کرده، می گوید: «وی برای بیان حقیقت، زبان را شکنجه میدهد.» تفکر وی تحت تأثیر فلسفه نوافلاطونی است. وی عمیقا تحت تأثیر فیلسوف نوافلاطونی پروکلوس بوده است که در سال ۴۸۵ درگذشت.
طریق منفی فقط روشی برای پرداختن به الاهیات نیست. این روش برای دیونیسیوس طریقی برای نزدیک شدن به خدا و وصل و اتحاد با اوست. دیونیسیوس عرفان نوافلاطونی را که طریق ارتباط و متحد شدن با وجود یگانه توسط روش نفى است «تعمید» داد. فرد عارف، با فرا رفتن از همه ادراکات حسی و تفکرات ذهنی به اتحاد با خدا دست می یابد و به خداوارگی می رسد.
اندرز من این است که در تجربه پرشور مراقبه و تأمل عارفانه، فعالیت حواس و ذهن را متوقف سازی و یا آنچه را حواس و ذهنت می توانند دریابند، نادیده بگیری و به هر آنچه در این جهان فانی و آن جهان باقی وجود دارد، بی توجه باشی. پس با آرامش دادن به قوه ادراک خود، در پی متحد شدن با او گام بردار؛ یعنی با کسی که وجود و ذهن نمی توانند او را در خود جای دهند. با چشم پوشی از خود و همه امور، قادر خواهی بود در تطهیر و پاکی، همه چیز را کنار بگذاری و از همه جهت رها شوی. آنگاه به سوی تشعشع آن تاریکی الاهی که همه وجود را احاطه کرده است، رهنمون خواهی شد. (الاهیات عرفانی ۱ )
ماکسیموس معترف تفاسیری بر آثار دیونیسیوس نوشت؛ تعالیم راست دینانه او را به صورت آموزه هایی بیان کرد و باعث شد تأثیر دیونیسیوس بر کلیسای شرق گسترش یابد. دیونیسیوس بر کلیسای غرب نیز تأثیر قابل توجهی گذاشت. جان اسکوتوس اریجنا ، در حدود سال های ۸۵۰ میلادی آثار او را به زبان لاتین ترجمه کرد. این توجه باعث شد تا دیونیسیوس و خصوصا یکی از کتب او تحت عنوان هاله شناخت ناپذیر بر توماس آکویناس و عرفان قرون وسطا تأثیر بگذارد.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
بیشتر بخوانید :
چنگ روح القدس
پدر تاریخ کلیسا
فلسفهی افلاطون برای مردم عامی