راست دینی نوین
چکیده:
بارت در محضر بسیاری از متألهین برجسته لیبرال قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تعلیم و تربیت یافت. اما در طول جنگ جهانی اول تعالیم آنان را زیر سؤال برد. وقایع دهشتناک جنگ باعث شد تا در مورد نگرش خوشبینانه الهیات لیبرال در باب پیشرفت انسان و قابلیت تکامل او، تردیدهایی جدی مطرح شود.
تعداد کلمات: 1337 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
بارت در محضر بسیاری از متألهین برجسته لیبرال قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تعلیم و تربیت یافت. اما در طول جنگ جهانی اول تعالیم آنان را زیر سؤال برد. وقایع دهشتناک جنگ باعث شد تا در مورد نگرش خوشبینانه الهیات لیبرال در باب پیشرفت انسان و قابلیت تکامل او، تردیدهایی جدی مطرح شود.
تعداد کلمات: 1337 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
نویسنده: تونی لِین
ترجمه: روبرت آسریان
ترجمه: روبرت آسریان
کارل بارت در سال ۱۸۸۶ در شهر بازل سویس به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند یک کشیش کلیسای اصلاح شده بود. وی پس از تحصیل الهیات در دانشگاه های برنا، برلین، توبینگن، و ماربورگ در سویس و در یک کلیسای اصلاح شده مشغول خدمت شد. هنگامی که وی در کلیسایی واقع در سافنویل مشغول خدمت شبانی بود، کتابی تفسیری تحت عنوان رساله به رومیان به نگارش در آورد که در سال ۱۹۱۹ منتشر شد. این کتاب همانگونه که یک متفکر کاتولیک اشاره کرده است، «مانند بمبی در زمین بازی عالمان الهی فرود آمد. پس از آن بارت به رهبر جنبش راست دینی نوین که علیه الهیات لیبرالی قرن نوزدهم به وجود آمده بود، تبدیل شد. پس از آن، وی در مقام استاد الهیات در دانشگاه های گوتینگن، مونستر و بن مشغول تدریس شد. با به قدرت رسیدن آدولف هیتلره، وی به رهبر اصلی کلیسای معترف آلمان تبدیل گشت و نویسنده اصلی اعلامیه بارمن بود که در سال ۱۹۳۴ منتشر شد. یک سال پس از آن، او به جهت این فعالیت ها، تحت آزار حکومت نازی ها قرار گرفت و از آلمان اخراج شد و به سویس بازگشت و در بازل مشغول تدریس الهیات شد. وی تا سال ۱۹۶۲، یعنی تا زمان بازنشسته شدنش، در بازل مشغول تدریس بود. او در سال ۱۹۶۸ چشم از جهان فروبست.
بیشتر بخوانید : زبان پرستش
بارت در محضر بسیاری از متألهین برجسته لیبرال قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تعلیم و تربیت یافت. اما در طول جنگ جهانی اول تعالیم آنان را زیر سؤال برد. وقایع دهشتناک جنگ باعث شد تا در مورد نگرش خوشبینانه الهیات لیبرال در باب پیشرفت انسان و قابلیت تکامل او، تردیدهایی جدی مطرح شود. بارت خصوصأ از مشاهده این امر که تقریبا همه استادان لیبرال او در آگوست ۱۹۱۴ در حمایت از سیاست جنگ طلبانه قیصر آلمان بیانیه ای را امضا کردند، عمیقا جا خورد. «برای من الهیات قرن نوزدهم دیگر هیچ آینده ای نداشت.» در این زمان، دیدگاههای دوستان بارت، کریستوف بلومهاردا وادوارد تورنیسن، آثار کیرکگارد و داستایوسکی ، و خصوصا مطالعه مستقیم کتاب مقدس تأثیر عمیقی بر وی نهادند. وی متوجه ورشکستگی لیبرالیسم شد که به بهای کاستن از شأن و منزلت خدا، به انسان شأن و منزلت بسیاری داده بود و به جای بررسی مکاشفه خدا، به بررسی مذهب انسانی پرداخته بود.
کشتی در حال به گل نشستن بود و زمان آن رسیده بود که سکان، ۱۸۰ درجه به جهت مخالف چرخانیده شود.» و بارت در کتاب تفسیر رساله به رومیان، خود همین کار را انجام داد. وی در این کتاب، بر روی خدا بودن خدا، «تمایز کیفی بی نهایت» بین انسان و خدا، و خدا به عنوان وجودی که کاملا دیگر» است، تأکید کرد. از نظر او، شما با به زبان آوردن نام انسان با صدایی بلند، نام خدا را بر زبان نیاورده اید. از نظر او الهیات نه به معنای بررسی فلسفه انسانی یا تجربه مذهبی، بلکه به معنای بررسی کلام خداست. بارت، خود با مشاهده عکس العملی که کتاب او برانگیخت، متعجب گشت.
هنگامی که من به گذشته خود می نگرم، خود را همچون شخصی می بینم که در حال بالا رفتن از پلکان تاریک برج کلیساست و برای اینکه سقوط نکند دست خود را برای گرفتن نرده پلکان دراز می کند؛ اما به جای گرفتن نرده پلکان، ریسمان ناقوس کلیسا را در دست میگیرد. و سپس این شخص باید با وحشت به صدایی گوش بسپارد که ناقوس عظیم کلیسا بالای سر او و در اطرافش پدید آورده است. (اصول ایمان مسیحی، مقدمه )
بارت در محضر بسیاری از متألهین برجسته لیبرال قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تعلیم و تربیت یافت. اما در طول جنگ جهانی اول تعالیم آنان را زیر سؤال برد. وقایع دهشتناک جنگ باعث شد تا در مورد نگرش خوشبینانه الهیات لیبرال در باب پیشرفت انسان و قابلیت تکامل او، تردیدهایی جدی مطرح شود. بارت خصوصأ از مشاهده این امر که تقریبا همه استادان لیبرال او در آگوست ۱۹۱۴ در حمایت از سیاست جنگ طلبانه قیصر آلمان بیانیه ای را امضا کردند، عمیقا جا خورد. «برای من الهیات قرن نوزدهم دیگر هیچ آینده ای نداشت.» در این زمان، دیدگاههای دوستان بارت، کریستوف بلومهاردا وادوارد تورنیسن، آثار کیرکگارد و داستایوسکی ، و خصوصا مطالعه مستقیم کتاب مقدس تأثیر عمیقی بر وی نهادند. وی متوجه ورشکستگی لیبرالیسم شد که به بهای کاستن از شأن و منزلت خدا، به انسان شأن و منزلت بسیاری داده بود و به جای بررسی مکاشفه خدا، به بررسی مذهب انسانی پرداخته بود.
در سال ۱۹۲۷ بارت نخستین جلد از مجموعه چندین جلدی اصول ایمان مسیحی را منتشر کرد، اما این کتاب به سبب اینکه بر اساس فلسفۂ اگزیستانسیالیستی به نگارش درآمده بود، مورد انتقاد قرار گرفت. در نتیجه، بارت تصمیم گرفت تا این مجموعه را مجددا به نگارش درآورد و در سال ۱۹۳۲ نخستین جلد از مجموعه کتاب اصول ایمانی کلیسا به قلم او منتشر شد. وی در طول زندگی اش، دوازده جلد حجیم تحت عنوان مجموعه اصول ایمانی کلیسا منتشر ساخت که در مجموع شامل ۶ میلیون واژه می شود. بخش هایی از جلد ناتمام سیزدهم این مجموعه نیز منتشر شده است. مجموعه اصول ایمانی کلیسا، از نظر جامعیت مطالبی که به آنها پرداخته شده، اثری بی نظیر است. حتی کتاب مدخلی بر الهیات توماس آکویناس هم از این لحاظ در برابر آن کوچک به نظر می رسد! پاپ پیوس دوازدهم که در بیانیه Deus Munificentisimus عروج مریم را به آسمان جزء اصول ایمانی کلیسای کاتولیک اعلام کرد، بارت را «بزرگترین عالم الهی پس از توماس آکویناس» خواند، که این ارزشگذاری از سوی وی بسیار شایان تأمل است. نکته جالب توجه اینکه، اگرچه بارت نگرشی بسیار انتقادی نسبت به کاتولیسیسم داشت، آثار وی توجه بسیاری از عالمان کاتولیک را به خود جلب کرده و بسیاری از آنان ارزیابی مثبتی از آثار او دارند که از این جمله، می توان به هانس کونگ» اشاره کرد. بارت خود در این مورد می گوید: «تاکنون کامل ترین شرحها و تفاسیر آثار من و عمیق ترین تحلیل هایی که در مورد آنها صورت گرفته و حتی جالب ترین ارزیابی هایی که در مورد مجموعه اصول ایمانی کلیسا و دیگر آثار من انجام شده، از سوی کاتولیکها بوده است.» البته در این مورد یک یا دو استثنا مانند برکوور را نیز می توان ذکر کرد.
الهیات بارت، الهیات کلام است. این کلام، کلام خدا و مکاشفه خداست که موضوع الهیات به شمار می آید. بارت تأکید زیادی بر مکاشفه خدا و کتاب مقدس دارد و خود را کسی میداند که به بسیاری از بینش هایی که اصلاحگران دینی و خصوصأ کالون مطرح ساختند، بازگشت کرده است. اما وی صرفا به برداشت سنتی از کتاب مقدس بازگشت نکرده و نگرش او بیشتر، راست دینی نوین است تا بازگشت به راست دینی سنتی. به نظر بارت، کلام خدا در واژه هایی پویا مشاهده می شود و نه در واژه هایی ایستا. از نظر او به کلام خدا نه به عنوان آموزه ها با کلمات یا گزاره ها، بلکه باید همچون یک «واقعه» نگریست، واقعه ای که اتفاق می افتد. از نظر او کلام خدا، واقعة تکلم خدا با انسان در عیسی مسیح است و مسیح مکاشفه شخصی خدا با ماست. از دید بارت، راست دینی کهن با تبدیل کلام خدا به موضوعی ایستا؛ یعنی صرفا با تبدیل کلام خدا به نگارش های کتاب مقدس که انسان می تواند آن را همچون بدن شخصی مرده تحلیل و کالبدشکافی کند، دچار اشتباه شده است. اما کلام خدانه به عنوان موضوع شناسایی که ما می توانیم آن را تحت تسلط خود داشته باشیم، بلکه به عنوان عامل شناسایی که بر ما تسلط دارد و بر ما عمل می کند، به مواجهه با ما می آید. یک دانشمند نمی تواند برای بررسی و مطالعه رعد و برق، آن را در آزمایشگاهش ایجاد کند یا از آن در آزمایشگاه نگهداری نماید. وی تنها می تواند هنگامی که رعد و برق به وقوع می پیوندد، آن را مورد بررسی قرار دهد. به همین شکل، رزمندگان کارآزموده نهضت مقاومت، موضوعی محسوب نمی شوند که اشغالگران آلمانی بتوانند آنها را بررسی کرده یا کنترل نمایند. اشغالگران تنها می توانند با آنها همچون فاعلینی روبه رو شوند که فعالانه نسبت به آنها واکنش نشان می دهند. به همین شکل نیز، کلام خدا واقعه ای است که بر ما واقع می شود؛ یعنی همانا واقعه تکلم خدا با ما توسط عیسی مسیح. کلام خدا دستورالعملی ایستا، حاوی مجموعه ای از اطلاعات نیست (مانند راهنمای حرکت قطارها)، بلکه واقعه ای پویاست که مستلزم نشان دادن واکنش، از سوی ماست (مانند پیشنهاد ازدواج).
ادامه دارد..
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
کشتی در حال به گل نشستن بود و زمان آن رسیده بود که سکان، ۱۸۰ درجه به جهت مخالف چرخانیده شود.» و بارت در کتاب تفسیر رساله به رومیان، خود همین کار را انجام داد. وی در این کتاب، بر روی خدا بودن خدا، «تمایز کیفی بی نهایت» بین انسان و خدا، و خدا به عنوان وجودی که کاملا دیگر» است، تأکید کرد. از نظر او، شما با به زبان آوردن نام انسان با صدایی بلند، نام خدا را بر زبان نیاورده اید. از نظر او الهیات نه به معنای بررسی فلسفه انسانی یا تجربه مذهبی، بلکه به معنای بررسی کلام خداست. بارت، خود با مشاهده عکس العملی که کتاب او برانگیخت، متعجب گشت.
هنگامی که من به گذشته خود می نگرم، خود را همچون شخصی می بینم که در حال بالا رفتن از پلکان تاریک برج کلیساست و برای اینکه سقوط نکند دست خود را برای گرفتن نرده پلکان دراز می کند؛ اما به جای گرفتن نرده پلکان، ریسمان ناقوس کلیسا را در دست میگیرد. و سپس این شخص باید با وحشت به صدایی گوش بسپارد که ناقوس عظیم کلیسا بالای سر او و در اطرافش پدید آورده است. (اصول ایمان مسیحی، مقدمه )
بارت در محضر بسیاری از متألهین برجسته لیبرال قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تعلیم و تربیت یافت. اما در طول جنگ جهانی اول تعالیم آنان را زیر سؤال برد. وقایع دهشتناک جنگ باعث شد تا در مورد نگرش خوشبینانه الهیات لیبرال در باب پیشرفت انسان و قابلیت تکامل او، تردیدهایی جدی مطرح شود. بارت خصوصأ از مشاهده این امر که تقریبا همه استادان لیبرال او در آگوست ۱۹۱۴ در حمایت از سیاست جنگ طلبانه قیصر آلمان بیانیه ای را امضا کردند، عمیقا جا خورد. «برای من الهیات قرن نوزدهم دیگر هیچ آینده ای نداشت.» در این زمان، دیدگاههای دوستان بارت، کریستوف بلومهاردا وادوارد تورنیسن، آثار کیرکگارد و داستایوسکی ، و خصوصا مطالعه مستقیم کتاب مقدس تأثیر عمیقی بر وی نهادند. وی متوجه ورشکستگی لیبرالیسم شد که به بهای کاستن از شأن و منزلت خدا، به انسان شأن و منزلت بسیاری داده بود و به جای بررسی مکاشفه خدا، به بررسی مذهب انسانی پرداخته بود.
در سال ۱۹۲۷ بارت نخستین جلد از مجموعه چندین جلدی اصول ایمان مسیحی را منتشر کرد، اما این کتاب به سبب اینکه بر اساس فلسفۂ اگزیستانسیالیستی به نگارش درآمده بود، مورد انتقاد قرار گرفت. در نتیجه، بارت تصمیم گرفت تا این مجموعه را مجددا به نگارش درآورد و در سال ۱۹۳۲ نخستین جلد از مجموعه کتاب اصول ایمانی کلیسا به قلم او منتشر شد. وی در طول زندگی اش، دوازده جلد حجیم تحت عنوان مجموعه اصول ایمانی کلیسا منتشر ساخت که در مجموع شامل ۶ میلیون واژه می شود. بخش هایی از جلد ناتمام سیزدهم این مجموعه نیز منتشر شده است. مجموعه اصول ایمانی کلیسا، از نظر جامعیت مطالبی که به آنها پرداخته شده، اثری بی نظیر است. حتی کتاب مدخلی بر الهیات توماس آکویناس هم از این لحاظ در برابر آن کوچک به نظر می رسد! پاپ پیوس دوازدهم که در بیانیه Deus Munificentisimus عروج مریم را به آسمان جزء اصول ایمانی کلیسای کاتولیک اعلام کرد، بارت را «بزرگترین عالم الهی پس از توماس آکویناس» خواند، که این ارزشگذاری از سوی وی بسیار شایان تأمل است. نکته جالب توجه اینکه، اگرچه بارت نگرشی بسیار انتقادی نسبت به کاتولیسیسم داشت، آثار وی توجه بسیاری از عالمان کاتولیک را به خود جلب کرده و بسیاری از آنان ارزیابی مثبتی از آثار او دارند که از این جمله، می توان به هانس کونگ» اشاره کرد. بارت خود در این مورد می گوید: «تاکنون کامل ترین شرحها و تفاسیر آثار من و عمیق ترین تحلیل هایی که در مورد آنها صورت گرفته و حتی جالب ترین ارزیابی هایی که در مورد مجموعه اصول ایمانی کلیسا و دیگر آثار من انجام شده، از سوی کاتولیکها بوده است.» البته در این مورد یک یا دو استثنا مانند برکوور را نیز می توان ذکر کرد.
الهیات بارت، الهیات کلام است. این کلام، کلام خدا و مکاشفه خداست که موضوع الهیات به شمار می آید. بارت تأکید زیادی بر مکاشفه خدا و کتاب مقدس دارد و خود را کسی میداند که به بسیاری از بینش هایی که اصلاحگران دینی و خصوصأ کالون مطرح ساختند، بازگشت کرده است. اما وی صرفا به برداشت سنتی از کتاب مقدس بازگشت نکرده و نگرش او بیشتر، راست دینی نوین است تا بازگشت به راست دینی سنتی. به نظر بارت، کلام خدا در واژه هایی پویا مشاهده می شود و نه در واژه هایی ایستا. از نظر او به کلام خدا نه به عنوان آموزه ها با کلمات یا گزاره ها، بلکه باید همچون یک «واقعه» نگریست، واقعه ای که اتفاق می افتد. از نظر او کلام خدا، واقعة تکلم خدا با انسان در عیسی مسیح است و مسیح مکاشفه شخصی خدا با ماست. از دید بارت، راست دینی کهن با تبدیل کلام خدا به موضوعی ایستا؛ یعنی صرفا با تبدیل کلام خدا به نگارش های کتاب مقدس که انسان می تواند آن را همچون بدن شخصی مرده تحلیل و کالبدشکافی کند، دچار اشتباه شده است. اما کلام خدانه به عنوان موضوع شناسایی که ما می توانیم آن را تحت تسلط خود داشته باشیم، بلکه به عنوان عامل شناسایی که بر ما تسلط دارد و بر ما عمل می کند، به مواجهه با ما می آید. یک دانشمند نمی تواند برای بررسی و مطالعه رعد و برق، آن را در آزمایشگاهش ایجاد کند یا از آن در آزمایشگاه نگهداری نماید. وی تنها می تواند هنگامی که رعد و برق به وقوع می پیوندد، آن را مورد بررسی قرار دهد. به همین شکل، رزمندگان کارآزموده نهضت مقاومت، موضوعی محسوب نمی شوند که اشغالگران آلمانی بتوانند آنها را بررسی کرده یا کنترل نمایند. اشغالگران تنها می توانند با آنها همچون فاعلینی روبه رو شوند که فعالانه نسبت به آنها واکنش نشان می دهند. به همین شکل نیز، کلام خدا واقعه ای است که بر ما واقع می شود؛ یعنی همانا واقعه تکلم خدا با ما توسط عیسی مسیح. کلام خدا دستورالعملی ایستا، حاوی مجموعه ای از اطلاعات نیست (مانند راهنمای حرکت قطارها)، بلکه واقعه ای پویاست که مستلزم نشان دادن واکنش، از سوی ماست (مانند پیشنهاد ازدواج).
ادامه دارد..
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
بیشتر بخوانید :
پاکدین میانهرو
فیلسوف عصر بیداری روحانی
الوهیت مسیح