بیقرار

مسئول برش شده بود. قیچی از دستش نمی‌افتاد. چند لایه پارچه را می‌چیدند روی هم و برش می‌زدند. برش با دست سخت بود؛ اما چاره‌ای نبود. قیچی برقی نبود و دست باید جور قیچی‌های بزرگ و سنگین را می‌کشید...
دوشنبه، 15 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ناهید اسدی
موارد بیشتر برای شما
بیقرار
بر اساس خاطره‌ای از خانم معصومه توانا

مسئول برش شده بود. قیچی از دستش نمی‌افتاد. چند لایه پارچه را می‌چیدند روی هم و برش می‌زدند. برش با دست سخت بود؛ اما چاره‌ای نبود. قیچی برقی نبود و دست باید جور قیچی‌های بزرگ و سنگین را می‌کشید.

پارچه‌های برش‌زده را می‌چیدند توی قفسه و عده‌ای دیگر آن‌ها را می‌دوختند و در آخر لباس‌ها حاضر می‌شد. لباس‌های خاکی رنگ جبهه، لباس‌های زیر مردانه، جاقمقمه‌ای، سربند، بادگیر. همه را تا می‌کردند، بسته‌بندی می‌کردند و می‌فرستادند برای دلاورانشان.

گاهی کارها آن‌قدر زیاد می‌شد که پارچه‌ها را می‌برد خانه و شب تا دیر وقت می‌نشست و برش می‌زد. دلش می‌خواست کارها عقب نیفتد، حتی به قیمت اینکه برش زیاد با قیچی‌های سنگین، انگشتانش را کج کرده بود.

روزهای جنگ، کنار تلخی‌هایش، شیرینی‌های زیادی داشت. ایمانی که توی دل ها بود همۀ سختی‌ها را رفع می‌کرد.

مسئول انبار شده بود، فعالیت‌ها زیاد و خسته کننده شده بود؛ اما خداوند خودش کمک می کرد. صمیمیت و درستی محیط  کار، امیدوارشان می کرد و صلوات‌ها و دعاهای حین کار از خستگی‌ها می‌کاست. همه‌ی خانوم‌هایی که کار می‌کردند، مثل خواهر بودند. اگر روزی یکی از بچه‌ها نمی‌آمد همه می‌رفتند دیدنش و نگرانش می‌شدند. این صمیمیت و نیت‌های پاک، محیط را دلنشین‌تر می‌کرد.

او باردار بود و تا شبی که می‌خواست زایمان کند توی انبار بود و به کارها می‌رسید. دخترش همان شب به دنیا آمد. 

تعدادی از خانوم‌ها ایستاده بودند توی حیاط و حبوبات پاک می‌کردند. هرکس مشغول کاری بود؛ اما هیچ‌کس مثل زن بی‌قرار نبود. حبوبات را ریخته بود توی سینی و همان‌طور ایستاده پاکشان می‌کرد. صدای تق و توق ِ نخود و لوبیاهایی که توی سینی روی هم می‌افتادند آهنگ قشنگی بود که به گوش زن ناخوشایند بود. روی پاهایش بند نبود. نگاهش توی سینی بود؛ اما فکرش پرکشیده بود به جاهای دور.

او رفته بود کنارش. فهمیده بود حالش طبیعی نیست. گفته بود: «چرا این‌قدر بی‌قراری؟» بعدها فهمیده بود، همان روز زن، پسرش را از دست داده است؛ و حالا آن زن بی‌قرار، مادر شهید عباسی بود.

نویسنده:  فاطمه نفری 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها