اگرچه در تمامی دنیا، در خصوص مسائل اقتصادی، اذهان عمومی را متوجه تفرعات میکنند که از واقعیتها بیخبر بمانند و عکسالعملها و اقدامات جدی نشان ندهند، اما تردیدی نیست که «مسائل اقتصادی» نیز با چند شعار ژورنالیستی و شانتاژی، قابل بررسی نمیباشد.
تعداد کلمات: 1192/ تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه.
تعداد کلمات: 1192/ تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه.
شبهۀ 34ـ هزینهکردن برای سوریه با وجود مشکلات اقتصادی
چرا با وجود مشکلات اقتصادی در مملکت باید بودجه و تسهیلات را خرج دفاع از کشورهای دیگری مانند سوریه کرد؟!
پاسخ شبهه:
اگرچه در تمامی دنیا، در خصوص مسائل اقتصادی، اذهان عمومی را متوجه تفرعات میکنند که از واقعیتها بیخبر بمانند و عکسالعملها و اقدامات جدی نشان ندهند، اما تردیدی نیست که «مسائل اقتصادی» نیز با چند شعار ژورنالیستی و شانتاژی، قابل بررسی نمیباشد.
به عنوان مثال: بر کسی که اندک اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی کشورها داشته باشد و بداند که وضعیت اقتصادی هر کشوری، با محاسبه نسبت بدهی خارجی با درآمد ناخالص ملی (GDP) برآورد میگردد، پوشیده نیست که کشورهای آمریکا، انگلیس و فرانسه، رسماً ورشکسته هستند و کشورهایی چون آلمان نیز در مرز ورشکستگی قرار گرفتهاند؛ اما مردم جهان و همان کشورها نیز فقط از ورشکستگی کشورهایی چون یونان، پرتغال و ایتالیا شنیدهاند و به حسب ظاهر، کشورهای ثروتمند عضو اتحادیه اروپا، با تحمیل بستههای ریاضتی که بیشتر اهداف سیاسی در آن لحاظ شده، به آنها کمک میکنند.
در ایران
در ایران، به ویژه با توجه به تشدید تاکتیک شعاریکردن اذهان عمومی و جهت دادن آنها با «پرچمهای دروغین = False Flog»، غالب مباحث اقتصادی، به صورت «شعار و جوّ» ارائه شده و مورد تحلیل، بررسی و نقد قرار میگیرند. چنانکه مردم نه تنها تورم در هزینههای روزمره زندگی را سر سفرههایشان میبینند، بلکه با پوست و گوشت و خونشان درک میکنند -ماست 900 تومانی را در پایان 1393 به قیمت 7200 تومان و امروز 11000 تومان میخرند- اما به آنها خبر از رشد نرخ 12 درصدی تورم داده میشود و با اصطلاحات و روشهای محاسبهای چون (نقطه به نقطه و...) توجیه میگردد؛ یا در حالی که اقتصاد در دنیا و از جمله در کشور ما با رکود و بحران مواجه است، آمار رشد 5 درصدی ارائه میشود و حتی رشد 7 درصدی نیز بعید دانسته نمیشود، در حالی که رشد اقتصادی آلمان و ژاپن در این سالهای بحرانی، به 3 درصد هم نمیرسد!
سوءاستفاده سیاسی
اما اذهان عمومی، همیشه درگیر شعارهایی هستند که اشاعهکنندگان آنها، فقط به دنبال اهداف سیاسی خود هستند و البته دشمنان در این امر، بسیار موفقتر از دوستان عمل میکنند و فضای مجازی نیز ابزار و حربه بسیار مفیدی برای آنان قرار گرفته است. اگر صبح یک گروه آمریکایی، انگلیسی یا اسرائیلی مآب، یک مطلبی را در نظر بگیرد، تا شب به قشر کثیری از مردم ما (اذهان عمومی) منتقل شده است!
اگر یادتان باشد، قبل از جریانات سوریه، یک عده فریاد میزدند که چرا ایران «به جای» فلسطین و لبنان که عرب هستند، به مسلمانان چچن [که البته در اصل همان گروه القاعده بودند] کمک نمیکند، چرا «به جای» اسرائیل، بر سر میانمار فریاد نمیزند؟!
در این جریانسازیهای سیاسی که با آهنگ اقتصادی و گاه حتی اعتقادی، فرهنگی و ملی طرح میشود نیز تاکتیک همین است. یعنی انحراف اذهان عمومی با تاکتیک «این بهجای آن»؛ که همه همان «پرچمهای دروغین» است.
اگر ببینند مردم به موضوعی توجه دارند که نقشی در تحکیم اعتقادات، وحدت و تجمیع قوای آنان در تقویت خود و مقابله با دشمن دارد، به ناگهان پیروان متعصب و کورِ «جهانبینیِ شکمی» شده و فریاد برمیآورند: با این همه گرسنه که در داخل داریم، چرا مردم مسجد و حرم میسازند؛ گنبد و ضریح میسازند؛ به زیارت میروند؛ صدقه و فطریه میدهند؛ دهه محرم عزاداری میکنند؛ به سخنران و مداح پول میدهند؛ در تظاهرات اربعین شرکت میکنند و...؟!
و این گروه، همیشه یک «به جای» برای هر کاری دارند و هر کار مفیدی که انجام گیرد، معترضند که چرا «به جای» این کار، آن کار را نمیکنند؟!
کمک به سوریه و...
یقین بدانید که طراحان و شایعکنندگان اینگونه شبهات اعتراضی، نه تنها از نقش بههمپیوسته سیاست و اقتصاد در جهان بیاطلاع و غافل نیستند، بلکه کاملاً اشراف دارند و به همین دلیل به صورت دائم و مستمر، این سؤال و شبهه را در اذهان عمومی شایع میکنند که «چرا ایران به عراق، سوریه، فلسطین و لبنان کمک میکند؟!» و برای آن که اعتراض بیمنطق و البته خصمانه آنها روشن نشود، یک رنگ و لعاب احساسی، عاطفی و ملی هم به آن میدهند و جملهای چون «با این همه بیخانمان، با این همه گرسنه، با این فشار اقتصادی در داخل و...» را به ابتدا یا انتهای شانتاژ خود اضافه میکنند.
آنها خوب میدانند که اگر نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران و این رهبری و ملت نبود، اکنون ایران نیز سوریه دومی بود. مگر ترکیه مصون ماند؟!
نه مقاصد آمریکا، انگلیس و متحدان اروپایی (امپریالیسم و صهیونیسم بینالملل)، در تغییر جغرافیای سیاسی آسیا و از جمله آسیای غربی (خاورمیانه) و تجزیه کشورهایی چون ترکیه، ایران، عراق، افغانستان، پاکستان، عربستان، سوریه، لبنان و... بر کسی پوشیده است، و نه نقش «اسرائیل» که فقط یک پادگان نظامی و مرکز تروریستپروری برای آنهاست، از نظر کسی مغفول مانده است. پس، ملتهای منطقه میدانند که اگر مقابله نکنند، به سرعت و به زودی نابود میشوند.
بنابراین چنین نیست که اگر حکومت و ملتی خود را به غفلت زد، میتواند بودجه نظامیاش را کاهش داده و آن را صرف تقویت بنیه سیاسی یا اقتصاد سطحی و شکمی مردمش نماید، بلکه به سرعت هدف قرار گرفته و مورد حملات نظامی، تروریستی، امنیتی و البته فرهنگی و اقتصادی بیشتر قرار میگیرد.
شانتاژ عمومی
همیشه همسو با مواضع و منافع غرب و نظام سلطه علیه ما، یک هجمه گسترده عمومی در داخل به راه میافتد. برخی از مسئولین و شخصیتهای سیاسی، بدون اشاره مستقیم به این مباحث (تا هدف لو نرود)، در قالب «نظریهپردازی»، حرفهایی میزنند، مانند: ضرورت کاهش بودجه نظامی و صرف آن در عرصههای دیگر و یا حتی عدم نیاز به نیروی نظامی!
همزمان همین هدف در سطح دانشگاهی، با تئوریهای دیگر و ژست علمی مطرح میشود؛ همزمان رکود اقتصادی طبیعی و غیرطبیعی بیشتر میشود؛ جنگ مستقیم و نیابتی اقتصادی شدت میگیرد تا مردم فشار را بیشتر احساس کنند، بعد ناگهان در فضای مجازی و... این سؤال برای مردم عادی (اذهان عمومی) مطرح میشود که «چرا با وجود بحران اقتصادی، یا بیخانمان یا گرسنه در داخل کشور، باید به فلسطین و سوریه کمک کنیم؟!»
پاسخ روشن است. اگر آمریکا و انگلیس به صورت آشکار و علنی، علت حملات نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... از جانب خود را «حکومت واحد جهانی» که در واقع همان «نظام سلطه» است بیان داشته و با شعار «حفظ منافع آمریکا و انگلیس» توجیه میکنند، علت حضور جانی، مالی، نظامی و فرهنگی ما نیز «حفظ منافع خودمان» میباشد که مورد تهاجم و تعرض است و میدانیم که اگر چنین نباشد، باید هزینههای مضاعف را برای جنگ در چهار جهت کشور، و حتی در تهران و اصفهان و تبریز و مشهد بپردازیم.
ما نیز خوب میدانیم که این منطقه، ثروتمندترین منطقه جهان است و ملتهای مسلمان که سرنوشتشان به هم پیوسته است، اگر متحد شوند، بزرگترین قدرت جهان هستند و نیز میدانیم که با توجه به حکومتهای فاسد و دستنشانده در منطقه، «جمهوری اسلامی ایران»، تنها کشور مستقل میباشد.
نکته
دقت کنیم که بودجه نظامی ایران، به مراتب کمتر از تمامی کشورهای منطقه میباشد، اما در عین حال ثروت بالفعل و بالقوه کلانی داریم که اگر با اجرا و تقویت برنامههای «اقتصاد مقاومتی»، کنترل و اداره شود، بدون ذلتِ چشم گدایی به غرب دوختن و دادن امتیازات خُرد یا کلان به روش سیاستهای قاجاری، نه رکود اقتصادی خواهیم داشت و نه در کشور بیخانمان، گرسنه و فقیری باقی میماند.[1]
به عنوان مثال: بر کسی که اندک اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی کشورها داشته باشد و بداند که وضعیت اقتصادی هر کشوری، با محاسبه نسبت بدهی خارجی با درآمد ناخالص ملی (GDP) برآورد میگردد، پوشیده نیست که کشورهای آمریکا، انگلیس و فرانسه، رسماً ورشکسته هستند و کشورهایی چون آلمان نیز در مرز ورشکستگی قرار گرفتهاند؛ اما مردم جهان و همان کشورها نیز فقط از ورشکستگی کشورهایی چون یونان، پرتغال و ایتالیا شنیدهاند و به حسب ظاهر، کشورهای ثروتمند عضو اتحادیه اروپا، با تحمیل بستههای ریاضتی که بیشتر اهداف سیاسی در آن لحاظ شده، به آنها کمک میکنند.
در ایران
در ایران، به ویژه با توجه به تشدید تاکتیک شعاریکردن اذهان عمومی و جهت دادن آنها با «پرچمهای دروغین = False Flog»، غالب مباحث اقتصادی، به صورت «شعار و جوّ» ارائه شده و مورد تحلیل، بررسی و نقد قرار میگیرند. چنانکه مردم نه تنها تورم در هزینههای روزمره زندگی را سر سفرههایشان میبینند، بلکه با پوست و گوشت و خونشان درک میکنند -ماست 900 تومانی را در پایان 1393 به قیمت 7200 تومان و امروز 11000 تومان میخرند- اما به آنها خبر از رشد نرخ 12 درصدی تورم داده میشود و با اصطلاحات و روشهای محاسبهای چون (نقطه به نقطه و...) توجیه میگردد؛ یا در حالی که اقتصاد در دنیا و از جمله در کشور ما با رکود و بحران مواجه است، آمار رشد 5 درصدی ارائه میشود و حتی رشد 7 درصدی نیز بعید دانسته نمیشود، در حالی که رشد اقتصادی آلمان و ژاپن در این سالهای بحرانی، به 3 درصد هم نمیرسد!
سوءاستفاده سیاسی
اما اذهان عمومی، همیشه درگیر شعارهایی هستند که اشاعهکنندگان آنها، فقط به دنبال اهداف سیاسی خود هستند و البته دشمنان در این امر، بسیار موفقتر از دوستان عمل میکنند و فضای مجازی نیز ابزار و حربه بسیار مفیدی برای آنان قرار گرفته است. اگر صبح یک گروه آمریکایی، انگلیسی یا اسرائیلی مآب، یک مطلبی را در نظر بگیرد، تا شب به قشر کثیری از مردم ما (اذهان عمومی) منتقل شده است!
اگر یادتان باشد، قبل از جریانات سوریه، یک عده فریاد میزدند که چرا ایران «به جای» فلسطین و لبنان که عرب هستند، به مسلمانان چچن [که البته در اصل همان گروه القاعده بودند] کمک نمیکند، چرا «به جای» اسرائیل، بر سر میانمار فریاد نمیزند؟!
در این جریانسازیهای سیاسی که با آهنگ اقتصادی و گاه حتی اعتقادی، فرهنگی و ملی طرح میشود نیز تاکتیک همین است. یعنی انحراف اذهان عمومی با تاکتیک «این بهجای آن»؛ که همه همان «پرچمهای دروغین» است.
اگر ببینند مردم به موضوعی توجه دارند که نقشی در تحکیم اعتقادات، وحدت و تجمیع قوای آنان در تقویت خود و مقابله با دشمن دارد، به ناگهان پیروان متعصب و کورِ «جهانبینیِ شکمی» شده و فریاد برمیآورند: با این همه گرسنه که در داخل داریم، چرا مردم مسجد و حرم میسازند؛ گنبد و ضریح میسازند؛ به زیارت میروند؛ صدقه و فطریه میدهند؛ دهه محرم عزاداری میکنند؛ به سخنران و مداح پول میدهند؛ در تظاهرات اربعین شرکت میکنند و...؟!
و این گروه، همیشه یک «به جای» برای هر کاری دارند و هر کار مفیدی که انجام گیرد، معترضند که چرا «به جای» این کار، آن کار را نمیکنند؟!
کمک به سوریه و...
یقین بدانید که طراحان و شایعکنندگان اینگونه شبهات اعتراضی، نه تنها از نقش بههمپیوسته سیاست و اقتصاد در جهان بیاطلاع و غافل نیستند، بلکه کاملاً اشراف دارند و به همین دلیل به صورت دائم و مستمر، این سؤال و شبهه را در اذهان عمومی شایع میکنند که «چرا ایران به عراق، سوریه، فلسطین و لبنان کمک میکند؟!» و برای آن که اعتراض بیمنطق و البته خصمانه آنها روشن نشود، یک رنگ و لعاب احساسی، عاطفی و ملی هم به آن میدهند و جملهای چون «با این همه بیخانمان، با این همه گرسنه، با این فشار اقتصادی در داخل و...» را به ابتدا یا انتهای شانتاژ خود اضافه میکنند.
آنها خوب میدانند که اگر نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران و این رهبری و ملت نبود، اکنون ایران نیز سوریه دومی بود. مگر ترکیه مصون ماند؟!
نه مقاصد آمریکا، انگلیس و متحدان اروپایی (امپریالیسم و صهیونیسم بینالملل)، در تغییر جغرافیای سیاسی آسیا و از جمله آسیای غربی (خاورمیانه) و تجزیه کشورهایی چون ترکیه، ایران، عراق، افغانستان، پاکستان، عربستان، سوریه، لبنان و... بر کسی پوشیده است، و نه نقش «اسرائیل» که فقط یک پادگان نظامی و مرکز تروریستپروری برای آنهاست، از نظر کسی مغفول مانده است. پس، ملتهای منطقه میدانند که اگر مقابله نکنند، به سرعت و به زودی نابود میشوند.
بنابراین چنین نیست که اگر حکومت و ملتی خود را به غفلت زد، میتواند بودجه نظامیاش را کاهش داده و آن را صرف تقویت بنیه سیاسی یا اقتصاد سطحی و شکمی مردمش نماید، بلکه به سرعت هدف قرار گرفته و مورد حملات نظامی، تروریستی، امنیتی و البته فرهنگی و اقتصادی بیشتر قرار میگیرد.
شانتاژ عمومی
همیشه همسو با مواضع و منافع غرب و نظام سلطه علیه ما، یک هجمه گسترده عمومی در داخل به راه میافتد. برخی از مسئولین و شخصیتهای سیاسی، بدون اشاره مستقیم به این مباحث (تا هدف لو نرود)، در قالب «نظریهپردازی»، حرفهایی میزنند، مانند: ضرورت کاهش بودجه نظامی و صرف آن در عرصههای دیگر و یا حتی عدم نیاز به نیروی نظامی!
همزمان همین هدف در سطح دانشگاهی، با تئوریهای دیگر و ژست علمی مطرح میشود؛ همزمان رکود اقتصادی طبیعی و غیرطبیعی بیشتر میشود؛ جنگ مستقیم و نیابتی اقتصادی شدت میگیرد تا مردم فشار را بیشتر احساس کنند، بعد ناگهان در فضای مجازی و... این سؤال برای مردم عادی (اذهان عمومی) مطرح میشود که «چرا با وجود بحران اقتصادی، یا بیخانمان یا گرسنه در داخل کشور، باید به فلسطین و سوریه کمک کنیم؟!»
پاسخ روشن است. اگر آمریکا و انگلیس به صورت آشکار و علنی، علت حملات نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... از جانب خود را «حکومت واحد جهانی» که در واقع همان «نظام سلطه» است بیان داشته و با شعار «حفظ منافع آمریکا و انگلیس» توجیه میکنند، علت حضور جانی، مالی، نظامی و فرهنگی ما نیز «حفظ منافع خودمان» میباشد که مورد تهاجم و تعرض است و میدانیم که اگر چنین نباشد، باید هزینههای مضاعف را برای جنگ در چهار جهت کشور، و حتی در تهران و اصفهان و تبریز و مشهد بپردازیم.
ما نیز خوب میدانیم که این منطقه، ثروتمندترین منطقه جهان است و ملتهای مسلمان که سرنوشتشان به هم پیوسته است، اگر متحد شوند، بزرگترین قدرت جهان هستند و نیز میدانیم که با توجه به حکومتهای فاسد و دستنشانده در منطقه، «جمهوری اسلامی ایران»، تنها کشور مستقل میباشد.
نکته
دقت کنیم که بودجه نظامی ایران، به مراتب کمتر از تمامی کشورهای منطقه میباشد، اما در عین حال ثروت بالفعل و بالقوه کلانی داریم که اگر با اجرا و تقویت برنامههای «اقتصاد مقاومتی»، کنترل و اداره شود، بدون ذلتِ چشم گدایی به غرب دوختن و دادن امتیازات خُرد یا کلان به روش سیاستهای قاجاری، نه رکود اقتصادی خواهیم داشت و نه در کشور بیخانمان، گرسنه و فقیری باقی میماند.[1]
پی نوشت
1. http://www.x-shobhe.com/shobhe/8377.html
مطالب مرتبط
مهشکن | شبهات سیاسی (بخش اول)
مه شکن | شبهات اعتقادی (بخش سوم)
مهشکن | شبهات اعتقادی (بخش دوم)
مهشکن | شبهات اعتقادی (بخش اول)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش نهم)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش هشتم)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش هفتم)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش ششم)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش پنجم)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش چهارم)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش سوم)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش دوم)
مهشکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش اول)
مهشکن | شبهات اقتصادی (بخش اول)
مهشکن | شبهات اقتصادی (بخش دوم)