پیشه وری و فرقه دمکرات آذربایجان
در 20 خرداد سال 1324 استالین قراری محرمانه درباره «تاسیس موسسات صنعتی شوروی در شمال ایران» صادر کرد. دراین قرار، دستور به تاسیس شعبات موسسه های صنعتی آذربایجان شوروی در شهر تبریز و سایر شهرهای شمال ایران داده شد. این صنایع عبارت بودند از کارخانههای قند، کفش، نساجی، جوراب بافی در تبریز و کارخانه ابریشمریسی در رشت. برای ساخت و تجهیز این کارخانجات میبایست کادر فنی از آذربایجان شوروی به ایران اعزام میشد.این قرارِ استالین از پیوستن قریب الوقوع منطقه آذربایجان به آذربایجان شوروی حکایت میکرد. در21 خرداد 1324 کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی طرحی را برای ساماندهی یک شورش جدایی طلبانه درآذربایجان و سایر شهرهای شمالی صادر کرد.
به دستور باقروف دبیر حزب کمونیست جمهوری آذربایجان در مرداد 1324 عبدالصمد کامبخش عضو کمیته مرکزی حزب توده و نماینده مجلس شورای ملی دوره چهاردهم، صادق پادگان مسئول کمیته ایالتی حزب توده منطقه آذربایجان، شبستری و پیشه وری مدیر روزنامه آژیر مخفیانه به باکو رفتند و در مذاکرات آنجا تصمیم گرفته شد پیشه وری رهبری فرقه را بر عهده بگیرد.
سرگرد نوروزاف، در خاطراتش از پیشنهاد باقروف به پیشه وری برای رهبری فرقه دمکرات یکسال قبل از مرداد سال 24 پرده برمیدارد:« باقروف رهبری فرقه دمکرات را به پیشه وری پیشنهاد کرد اما وی قبول نمیکند و میگوید: این روسها که امروز به منظور پیشبرد اهداف سیاسی شان ما را به بازی میگیرند آدمهای مورد اطمینانی نیستند و در موقع لزوم به ما کمک نمیکنند و ما را در مبارزه تنها میگذارند، محبت روسها به محبت میمون شباهت دارد که هنگام غرق شدن در آب پا روی بچه اش میگذارد. من آنها را خوب میشناسم. سرانجام، پس از گفتوگوی زیاد پیشه وری با اطمینان به باقروف موافقت کرد.»[1]
روز 15 شهریور کنفرانس ایالتی حزب توده در تبریز با حضور 112 نفر برگزار شد و فریدون ابراهیمی اعلامیه فرقه را قرائت کرد. بعد از یک رشته مذاکرات صوری و ظاهری، طبق دستور قبلی قرار شد کنفرانس« حزب توده را در آذربایجان منحل اعلام کند و از اعضای خود بخواهد که به فرقه دمکرات بپیوندند.» علاوه بر این تصمیم گرفته شد« کمیته های ایالتی و ولایتی حزب توده با فرقه دمکرات آذربایجان متحد»[2] شود.
اعلامیه فرقه دمکرات
صبح روز 12 شهریور1324 آذربایجان اعلامیه ای را به زبان ترکی مشاهده کردند که به دیوارها چسبیده شده بود. این اعلامیه ها از تاسیس فرقه دمکرات آذربایجان خبر میداد که تقریبا 80 نفر از تجار، مالکین، فعالان سیاسی، روشنفکران، کارگران، دهقانان و روحانیون آن را امضاء کرده بودند. در بخشهای از این اعلامیه نوشته شده بود:« آذربایجان که در طول تاریخ به عنوان پرچمدار آزادی شناخته شده دیگر نمی تواند تحت ستم و فشار حکومت مرتجع تهران باقی بماند و باید آزاد گردد. آذربایجان که در گذشته از فرهنگ درخشانی برخوردار بود نمی تواند از بیسوادی رنجور باشد. خلق آذربایجان زبان زیبای مادری خود را دارد. آذربایجانی باید با این زبان در مدرسه تحصیل کند و در ادارات بنویسد. ثروتهای بیکران آذربایجان باید به خودش تعلق داشته باشد. باید در آذربایجان صنایع توسعه یابند و یک کشاورزی متحول به وجود آید. کارگر نباید بیکار و دهقان بی زمین باقی بماند.»[3] با توجه به اشغال شمال ایران توسط روسها و عملکرد پنهان و آشکار آنها در بنا و قوام فرقه دمکرات، مجلس دوره چهاردهم نیز مانند دولت مرکزی ایران نمی توانست یک اقدام جدی در مخالفت با فرقه مذکور انجام دهد. دستهای از نمایندگان مجلس تشکیل دهندگان فرقه دمکرات را مخالفان قانون اساسی دانسته و تقاضای تعقیب و دستگیری آنها را میکردند. اما فراکسیون حزب توده در مجلس از تشکیل و فعالیت فرقه دمکرات پشتیبانی می کرد و خواستار امتیاز خود مختاری به سایر ایالات ایران نیز بود. در جلسه 5 مهر 1324 مجلس شورای ملی، مهندس پناهی نماینده تبریز، ضمن محکوم کردن فرقه دمکرات گفت به غیر از نیروی نظامی کسی نمی تواند ملت را از دست جدایی خواهان نجات دهد. و نیروی نظامی ایران توانایی رویاروی با فرقه دمکرات که تحت حمایت ارتش سرخ شوروی بود را هم نداشت.[4]
گوشه ای از جنایت های فرقه دمکرات
فرقه دمکرات به دلیل آنکه پایگاه مردمی و مشروعیت مذهبی نداشت ناچار بود برای استقرار و تثبیت خود با اقدامات مسلحانه و ایجاد جوّ رعب و وحشت کوچکترین مخالفتها را سرکوب کند.درحالی که سه هفته از تشکیل حکومت دمکراتیک آذربایجان می گذشت افرادی را دستگیر و در برابر دیدگان مردم تیرباران و تعدادی را نیز به دار آویختند. 22 نفر از مأموران ژاندارمری سراب بعد از پنج ساعت مقاومت در برابر عوامل فرقه دمکرات کشته شده و اعضای فرقه ستوان ضیایی و فاطمی را به روستای مهین از روستاهای سراب برده و تیرباران میکنند. ضیایی را با طناب به درخت بسته و بدن او را با اره قطعه قطعه میکنند.[5] دموکراتها در مشکین شهر سوگند خوردند که افسران، در صورت تسلیم شدن درامان خواهند بود، ولی پس از تسلیم پادگان، افسران را کشته وآنان را برای مرعوب کردن دیگران در خاک کرده و پاهای آنان را از خاک بیرون گذشته بودند.[6]
به دستور باقروف دبیر حزب کمونیست جمهوری آذربایجان در مرداد 1324 عبدالصمد کامبخش عضو کمیته مرکزی حزب توده و نماینده مجلس شورای ملی دوره چهاردهم، صادق پادگان مسئول کمیته ایالتی حزب توده منطقه آذربایجان، شبستری و پیشه وری مدیر روزنامه آژیر مخفیانه به باکو رفتند و در مذاکرات آنجا تصمیم گرفته شد پیشه وری رهبری فرقه را بر عهده بگیرد.
سیدجعفر پیشه وری، به سال 1272 ش، در روستای زاویه خلخال به دنیا آمد و در سال 1284 به باکو رفته و در آن جا به تحصیل و کار پرداخت. در زمان انقلاب روسیه 1917م. به کمونیزم روی آورد. در 25 سالگی به عضویت کمیته مرکزی حزب عدالت و بعد به سردبیری روزنامه حریت رسید. در اردیبهشت 1299 وقتی ارتش سرخ وارد خاک ایران شد. به همراه شماری از رهبران حزب عدالت، به گیلان رفت، در این زمان پیشهوری، به همراه رهبران حزب عدالت، اولین کنگره حزب کمونیست ایران را در بندر انزلی تاسیس کرد وعضو کمیته مرکزی و یکی از چهار رهبر اصلی حزب شد. پیشه وری در سال 1297 ش، با ارتش سرخ وارد ایران شد اما پس از مدتی به روسیه بازگشت و مجددا در سال 1315 به ایران آمد. اما به جرم فعالیت های کمونیستی زندانی شد. پس از آزادی، در سال 1319، به کاشان تبعید ودر پی سقوط رضاشاه، دو باره به عرصه سیاست بازگشت و با استفاده از فضای به وجود آمده پس از شهریور 20، فعالیت خود را گسترش داد. وی دراواخر مجلس چهاردهم، حزب دموکرات را تشکیل داد. پیشه وری درانتخابات دوره پانزدهم مجلس از تبریز انتخاب شد. انتخابات آذربایجان، زیر نظر روسها برگذارشد. نیروهای روسیه درانتخابات، از ایپکچیان، ماشین چی و پیشه وری جانبداری کردند. ترس از اطاعت پذیری پیشه وری از روسها باعث رد اعتبارنامهاش در مجلس شد، از دلایل رد صلاحیت وی برای نمایندگی عنوان شد. پیشه وری به تبریز بازگشت و موضوع خود مختاری آذربایجان را مطرح کرد.
سرگرد نوروزاف، در خاطراتش از پیشنهاد باقروف به پیشه وری برای رهبری فرقه دمکرات یکسال قبل از مرداد سال 24 پرده برمیدارد:« باقروف رهبری فرقه دمکرات را به پیشه وری پیشنهاد کرد اما وی قبول نمیکند و میگوید: این روسها که امروز به منظور پیشبرد اهداف سیاسی شان ما را به بازی میگیرند آدمهای مورد اطمینانی نیستند و در موقع لزوم به ما کمک نمیکنند و ما را در مبارزه تنها میگذارند، محبت روسها به محبت میمون شباهت دارد که هنگام غرق شدن در آب پا روی بچه اش میگذارد. من آنها را خوب میشناسم. سرانجام، پس از گفتوگوی زیاد پیشه وری با اطمینان به باقروف موافقت کرد.»[1]
روز 15 شهریور کنفرانس ایالتی حزب توده در تبریز با حضور 112 نفر برگزار شد و فریدون ابراهیمی اعلامیه فرقه را قرائت کرد. بعد از یک رشته مذاکرات صوری و ظاهری، طبق دستور قبلی قرار شد کنفرانس« حزب توده را در آذربایجان منحل اعلام کند و از اعضای خود بخواهد که به فرقه دمکرات بپیوندند.» علاوه بر این تصمیم گرفته شد« کمیته های ایالتی و ولایتی حزب توده با فرقه دمکرات آذربایجان متحد»[2] شود.
اعلامیه فرقه دمکرات
صبح روز 12 شهریور1324 آذربایجان اعلامیه ای را به زبان ترکی مشاهده کردند که به دیوارها چسبیده شده بود. این اعلامیه ها از تاسیس فرقه دمکرات آذربایجان خبر میداد که تقریبا 80 نفر از تجار، مالکین، فعالان سیاسی، روشنفکران، کارگران، دهقانان و روحانیون آن را امضاء کرده بودند. در بخشهای از این اعلامیه نوشته شده بود:« آذربایجان که در طول تاریخ به عنوان پرچمدار آزادی شناخته شده دیگر نمی تواند تحت ستم و فشار حکومت مرتجع تهران باقی بماند و باید آزاد گردد. آذربایجان که در گذشته از فرهنگ درخشانی برخوردار بود نمی تواند از بیسوادی رنجور باشد. خلق آذربایجان زبان زیبای مادری خود را دارد. آذربایجانی باید با این زبان در مدرسه تحصیل کند و در ادارات بنویسد. ثروتهای بیکران آذربایجان باید به خودش تعلق داشته باشد. باید در آذربایجان صنایع توسعه یابند و یک کشاورزی متحول به وجود آید. کارگر نباید بیکار و دهقان بی زمین باقی بماند.»[3] با توجه به اشغال شمال ایران توسط روسها و عملکرد پنهان و آشکار آنها در بنا و قوام فرقه دمکرات، مجلس دوره چهاردهم نیز مانند دولت مرکزی ایران نمی توانست یک اقدام جدی در مخالفت با فرقه مذکور انجام دهد. دستهای از نمایندگان مجلس تشکیل دهندگان فرقه دمکرات را مخالفان قانون اساسی دانسته و تقاضای تعقیب و دستگیری آنها را میکردند. اما فراکسیون حزب توده در مجلس از تشکیل و فعالیت فرقه دمکرات پشتیبانی می کرد و خواستار امتیاز خود مختاری به سایر ایالات ایران نیز بود. در جلسه 5 مهر 1324 مجلس شورای ملی، مهندس پناهی نماینده تبریز، ضمن محکوم کردن فرقه دمکرات گفت به غیر از نیروی نظامی کسی نمی تواند ملت را از دست جدایی خواهان نجات دهد. و نیروی نظامی ایران توانایی رویاروی با فرقه دمکرات که تحت حمایت ارتش سرخ شوروی بود را هم نداشت.[4]
گوشه ای از جنایت های فرقه دمکرات
فرقه دمکرات به دلیل آنکه پایگاه مردمی و مشروعیت مذهبی نداشت ناچار بود برای استقرار و تثبیت خود با اقدامات مسلحانه و ایجاد جوّ رعب و وحشت کوچکترین مخالفتها را سرکوب کند.درحالی که سه هفته از تشکیل حکومت دمکراتیک آذربایجان می گذشت افرادی را دستگیر و در برابر دیدگان مردم تیرباران و تعدادی را نیز به دار آویختند. 22 نفر از مأموران ژاندارمری سراب بعد از پنج ساعت مقاومت در برابر عوامل فرقه دمکرات کشته شده و اعضای فرقه ستوان ضیایی و فاطمی را به روستای مهین از روستاهای سراب برده و تیرباران میکنند. ضیایی را با طناب به درخت بسته و بدن او را با اره قطعه قطعه میکنند.[5] دموکراتها در مشکین شهر سوگند خوردند که افسران، در صورت تسلیم شدن درامان خواهند بود، ولی پس از تسلیم پادگان، افسران را کشته وآنان را برای مرعوب کردن دیگران در خاک کرده و پاهای آنان را از خاک بیرون گذشته بودند.[6]
منبع:
[1]- رازهای سر به مهر، ص20
[2]- فرازو فرود فرقه دمکرات آذربایجان، ص54
[3]- فراز و فرود فرقه دمکرات آذربایجان، ص61
[4]- تشکیل، فعالیت و فروپاشی فرقه دمکرات، ص244-245
[5]- پیدایش فرقه دمکرات آذربایجان، ص39
[6]- بحران آذربایجان به روایت اسناد نخست وزیری، ص113
[2]- فرازو فرود فرقه دمکرات آذربایجان، ص54
[3]- فراز و فرود فرقه دمکرات آذربایجان، ص61
[4]- تشکیل، فعالیت و فروپاشی فرقه دمکرات، ص244-245
[5]- پیدایش فرقه دمکرات آذربایجان، ص39
[6]- بحران آذربایجان به روایت اسناد نخست وزیری، ص113