خاتون چهارشنبه: فرشته‌ی آرزو (قسمت اول)

یکی از چهر‌های کمتر شناخته شده فرهنگ عامه در میان فرشتگان نوروزی، فرشته‌ای است که گیلانیان و آذربایجانان بدان نام خاتون چهارشنبه داده‌اند. در این مقاله، نخست به توصیف قوم‌انگارانه خاتون چهارشنبه، آیین‌ها و باورهای مربوط به او در حوزه فرهنگی مورد اشاره خواهیم پرداخت
جمعه، 9 آذر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاتون چهارشنبه: فرشته‌ی آرزو  (قسمت اول)
خاتون چهارشنبه در حوزه فرهنگی گیلان
 
چکیده:
یکی از چهر‌های کمتر شناخته شده فرهنگ عامه در میان فرشتگان نوروزی، فرشته‌ای است که گیلانیان و آذربایجانان بدان نام خاتون چهارشنبه داده‌اند. در این مقاله، نخست به توصیف قوم‌انگارانه خاتون چهارشنبه، آیین‌ها و باورهای مربوط به او در حوزه فرهنگی مورد اشاره خواهیم پرداخت و پس از آن، به تحلیل انسان‌شناختی و اسطوره‌شناختی نقش او دست خواهیم یازید.
 
تعداد کلمات: 2225 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 11  دقیقه
 
خاتون چهارشنبه: فرشته‌ی آرزو  (قسمت اول)
 نویسندگان:            
علیرضا حسن‌زاده (1)
علی فلسفی (2)
 
در روزگاری نه چندان دور، در شب آخرین چهارشنبه سال، که در گیلان به گول گولِ چارشنبه ( gulgulә ĉâršənbə ) موسوم است، آنگاه که دل‌ها در انتظار سالی نیک می‌تپید، در هر یک از خانه‌های روستا، روستاییان باور داشتند که فرشته امید به خانه آنان خواهد آمد. چارشنبه خاتین (ĉâršənbə xâtin) می‌آمد تا آرزوهای یک مردم را برآورده سازد و زنان و مردان را از سالی نیک خبر دهد. «چارشنبه خاتین) در باور گیلانیان بیشتر به فرشته‌ای آسمانی و مهربان مانند است که گیلکان با همراهی و یاری او، تفال نیک می‌زدند و با قهر و روی گردانیش، دلمرده از یاری بخت و سال خوش و خوب می‌شدند، او را در میان آب چاه‌های کهنه می‌جستند و چاره و راه روزگار سخت خویش را از وی می‌خواستند. در باور گیلکان، چارشنبه خاتین، فرشته زیبای آرزوست که در شب آخرین چهارشنبه سال، به خانه روستاییان فرود می‌آید، فرشته‌ای که به هر خانه روی آورد، اهلش را به یمن و آمد میهمان می‌کند و به هر که گوشه چشمی داشته باشد، او را در رسیدن به آرزویش کامیاب می‌سازد. در اینجا نخست آداب و آیین‌هایی را که در ارتباط با چارشنبه خاتین در حوزه فرهنگی گیلان رایج ادست، برمی‌شمریم.
 
 آداب و آیین‌ها
آداب و آیین‌های چندی در بین گیلکان مرسوم بوده است که هر یک، جلوه و نمودی خاص از خاتون چهارشنبه را با خویش به همراه داشتند. همچنان که گفته شد، در بیشتر این آداب و آیین‌ها، خاتون چهارشنبه برآورنده آرزوها، مژده‌بخش آمد، خیر و پرحاصلی، و چاره‌گر دلمردگان خسته و خاموش بود، و تنها در جلوه‌هایی اندک از این آداب، او را با رخساره‌ای به دور از مهربانی، و تلخ و دژم از برافروختگی می‌بینیم.
 
 پاک کردن خانه از پلیدی برای «نظرکردن» چارشنبه خاتین
پیش از فرا رسیدن گول گولِ چارشنبه (چهارشنبه سوری) زن و مرد گیلک، از آن روی که خاتون چهارشنبه به خانه آنان گام نهد و به اصطلاح به سرایشان نظر افکند؛ خانه خویش را به یاری هم رفت و روب کرده، و از پلیدی پاک می‌کردند. آنان باور داشتند که «چارشنبه خاتین» در خانه‌ای که آلوده و کثیف باشد، وارد نخواهد شد و یمن و بختیاری را برای اهل آن خانه برای پانهادن خاتون چهارشنبه، پاک از پلیدی گردد.
 
 بستن نوار حریال (چلوار) بر دور کترا (kәtәra)
در چهارشنبه سوری، کترا (ملاقه چوبی) و نوار حریالی را که به اصطلاح آب ندیده (3) یعنی پاک و تمیز بود و رنگی سپید داشت، فراهم می‌آوردند. آنگاه که شب فرا می‌رسید، هر یک از اعضای خانواده به نوبت در دل آرزویی کرده، کترا را برداشته، در میان نوار قرار می‌داد و نوار را به کترا می‌بست. آنگاه آن را در نقطه‌ای دور از چشم می‌نهاد تا اگر مهر خاتون آرزو به او باشد و بخت و پاکی او اسباب توجه این فرشته مهربانی شود، «چارشنبه خاتین» به دور از چشم نامحرمان، نوار را از دور کترا باز کند و از نو بر دور آن پیچد. انتظار می‌توانست زمانی کمتر از یک ساعت به طول بینجامد. سپس کسی که آرزو کرده بود، دو سر نوار را می‌گرفت و پیش چشم حاضران، کترا را رها می‌کرد. اگر کترا از نوار حریال بیرون می‌افتاد، می‌گفتند که خاتون چارشنبه خاتون نوار را از دور کترا بازکرده و از نو بر آن بسته است و بدین ترتیب، آرزوی فرد برآورده خواهد شد و اگر این پیش‌آمد روی نمی‌داد، در باور مردم، آرزوکننده عقیده خوبی نداشت.
 
در پاره‌ای از روستاهای شفت چون خورتوم (xurtum) سالکسر (sâlkәsәr)، آزاد محله (âzâdmәhl) و ... بجای کترا، روستایی ممکن بود از تکه چوبی تمیز و «آب‌ندیده» استفاده کند، در این روستاها روستاییان کترا یا چوبی را که نوار حریال -چلوار- سپید بر دور آن بسته شده بود، در بیرون از خانه و در کنار چاه می‌نهادند، زیرا به باور آنان اجرای این رسم در درون خانه سنگین یعنی همراه با بدبیاری و بدشگونی بود.
 درباره این آیین باید گفت که بی‌گمان برنج، سبزی، شیر، ماست و... از جلوه‌های برکت و یمن در باور عامه‌اند. از این روی، آمدجویی و یمن‌طلبی در آداب پیشواز از فرشته آرزو، با چنین جلوه‌ها و نمادهابب همراه شده است. نیز در دیگر نواحی گیلان به باور گیلکان روستایی رودبار، «خاتون چهارشنبه» فرشته‌ای است که در واپسین چهارشنبه سال به خانه مردم فرود می‌آید، برای خانه‌های تمیز و اهلش خیر و آمد می‌خواهد و خانه‌های ناپاک و صاحبانش را نفرین می‌کند. در این جایگاه به جای آش، «سمنو» بین اهل آبادی پخش می‌شود. در شاهزاد ابراهیم از چهل گیاه کوکویی درست می‌کنند و آن را به همسایگان می‌دهند. آیین‌های ستایش و نیایش به طور معمول همراه با «فدیه» بوده است. پخت و پخش آش، سمنو، یا کوکو را می‌توان نوعی «فدیه» به شمار آورد و از این روی مانندگی‌هایی میان آیین‌های یاد شده با آیین رغائب، آیثین خیرات برای مردگان دیده می‌شود.
نیز درباره این آیین باید افزود: کسی که نوار حریال را به دور کترا می‌بست، آرزوی دل خویش را پیش از گشاده گشتن آن، به دیگران بروز نمی‌داد. او به هنگام قرار دادن کترا در میان پارچه و بستن پارچه به دور آن، در دل می‌گفت: «آی چارشنبه خاتین! می‌دیل مورادا تو فارس.» Ay ĉâršənba xâtin mi dilə murâda farəs
ای خاتون چهارشنبه! آرزوی مرا تو برآورده نما!
در مورد سپید بودن رنگ کترا و نوار حریال، مردم باور داشتند که اگر این دو، به رنگی جدا از رنگ سپید باشد (مانند رنگ سیاه، سرخ و...) خاتون چارشنبه هرگز نوار پارچه را از دور کترا باز نخواهد کرد.
 
 شستشو با آب کونه چاغ ( konə ĉâq، چاه کهنه) و صدا کردن، چارشنبه خاتین از آن
در نیمه شب گول‌گول چارشنبه (چهارشنبه سوری) آن‌گاه که همه به خواب می‌رفتند، آن کس که گرفتار بدبیاری، و چاره‌جوی حال خویش از چارشنبه خاتین بود، به حیاطی که در آن چاهی کهنه قرار داشت، می‌رفت. جامه از تن تهی می‌کرد و تن خویش را با آب کونه چاغ (چاه کهنه) می‌شست. آنگاه سر به درون چاه می‌کرد و خاتون چهارشنبه را صدا می‌زد. می‌گویند کسی که جرات آن را داشت که خود به دیدار خاتون چهارشنبه برود و او را صدا زند، می‌دید که آب چاه با قُل‌قُل بالا می‌جست و خاتون چهارشنبه از آب بیرون می‌آمد و از مرد یا زن روستایی، سبب صدا زدنش را می‌پرسید و پس از شنیدن پاسخ، راه چاره را به او نشان می‌داد.
 
در این آیین، به گفتاری دیگر از روستاییان، خاتون چهارشنبه پس از آن که مرد یا زنی نیمه شب یاد شده، او را از چاه صدا می‌زد با بالا آمدن آب چاه، صیحه‌ای (فریادی) سخت می‌کشید که فرد ممکن بود از شنیدن صدای فریاد او بی‌هوش گردد. گاه چارشنبه خاتین بر گونه کسی که او را صدا می‌زد، سیلی می‌نواخت. در این رخساره از آیین یاد شده، اگر فرد نیازمند از صدای فریاد خاتون چهارشنبه، از شکل و شمایل او، و یا صدای پر وهم بالا امدن آب چاه، دچار وحشت می‌شد، هرگز نمی‌توانست به دیدار او نایل گردد و از چاره‌گری و راهنمایی او برخوردار شود، اما اگر پای جرأتش استوار می‌ماند و نمی‌لنگید، چهارشنبه خاتون او را با راهنمایی خویش، از غم بی مهری همسر، بدی روزگار، فقر و نداری، نداشتن فرزند، دوری از یار و دیار و... می‌رهاند. در باور مردم، کمتر کسی جرات آن را داشته است که به انجام چنین آیینی دست یازد و پاره‌ای هم که چنین جسارتی را در خویش طراغ یافته داند، به باور ایشان، با شنیدن صدای پر هراس آب چاه و... از هوش رفته‌اند و به دیدار خاتون چهارشنبه کامیاب نگشته‌اند.

  بیشتر بخوانید:  جشن نوروز از مظاهر و شعارهای شیعه

  باید افزود که در نمایی دیگر از آیین فراخواندن خاتون چهارشنبه از چاه، نیازگر بی آنکه تن خود را با آب چاه کهنه بشوید، تنها خاتون چهارشنبه را نیمه شبان از میان چاه صدا می‌زد. (4)
 
 نهادن غذا در بیرون خانه
در شب واپسین چهارشنبه سال، خانواده گیلانی در ظرفی پاک، غذایی مهیا می‌دید و آن را به دور از چشم دیگران، در گوشه‌ای از ایوان خانه، پله‌هاییکه به تلار (5) (təlâr) می‌رفت و یا جایی دیگر می‌نهاد. در رخساره‌ای دیگر از این آیین، زن گیلانی از هفت سبزی کوکویی (6) تهیه می‌دید. آنگاه ظرف کوکو و ظرف دیگری را که حاوی ماست بود با دو کترا که انتهای دست چوبی‌شان با نخ و یا رشته‌ای به هم گره می‌خورد و سر هر کدام در یک ظرف قرار داشت، در گوشه‌ای از قسمت بیرونی خانه قرار می‌داد. صبح هنگام زن و مرد گیل و فرزندانشان به سراغ غذا می‌رفتند، اگر از مقدار غذا کاسته شده بود، باور می‌داشتند که خاتون چهارشنبه از غذای آنان خورده است و سال، سالی نیک و پرحاصل برای آنان خواهد بود و اگر از غذا چیزی کم نمی‌شد، تفالی وارونه می‌زدند. آنان بازمانده غذا را برای ماکیان می‌ریختند.
 
در شکلی دیگر از این آیین در روستای دافسار (dâfsâr)، غذایی را که کدبانوی خانه را برای شام آماده ساخته بود، در ظرفی می‌ریختند و آن را همراه هفت گونه سبزی بر طاقچه بیرونی پنجره خانه قرار می‌دادند تا چارشنبه خاتین و یا ملائکه از آن تناول کنند. در محله بی حلوای (Bihalvây) روستای خورتوم (xurtum)، زن گیل سب هنگام پلویی را که بر آن خورش ریخته بود، در گمجی (7) قرار می‌داد و بر جبد (8) (jəbəd) می‌آویخت؛ زیرا باور داشت که خاتون چهارشنبه شب هنگام به خانه روستاییان سر خواهد کشید که اگر او غذا را بر جبد ببیند، خانه خدای بخشنده را دعا خواهد کرد و اگر غذایی نبیند، بر خانه خدای خسیس نفرین خواهد نمود. در روستایی سالکسر (sâlkəsər) غذا را نه فقط برای خاتون چهارشنبه که برای رفتگانی که ممکن است در رخساره زنبور و... در آخرین چهارشنبه سال بر خانه فرود آیند تا از مهر بازماندگان و بستگان زنده به خویش آگاه شوند، در بیرون از خانه قرار می‌دادند.
 
درباره این آیین باید گفت که بی‌گمان برنج، سبزی، شیر، ماست و... از جلوه‌های برکت و یمن در باور عامه‌اند. از این روی، آمدجویی و یمن‌طلبی در آداب پیشواز از فرشته آرزو، با چنین جلوه‌ها و نمادهابب همراه شده است. نیز در دیگر نواحی گیلان به باور گیلکان روستایی رودبار، «خاتون چهارشنبه» فرشته‌ای است که در واپسین چهارشنبه سال به خانه مردم فرود می‌آید، برای خانه‌های تمیز و اهلش خیر و آمد می‌خواهد و خانه‌های ناپاک و صاحبانش را نفرین می‌کند. در این جایگاه به جای آش، «سمنو» بین اهل آبادی پخش می‌شود. در شاهزاد ابراهیم از چهل گیاه کوکویی درست می‌کنند و آن را به همسایگان می‌دهند. آیین‌های ستایش و نیایش به طور معمول همراه با «فدیه» بوده است. پخت و پخش آش، سمنو، یا کوکو را می‌توان نوعی «فدیه» به شمار آورد و از این روی مانندگی‌هایی میان آیین‌های یاد شده با آیین رغائب، آیثین خیرات برای مردگان دیده می‌شود.
 
 چیدن سبزی بر لبه چاه، چاچه (ĉâĉə) (9) حوض و...
شب هنگام چهارشنبه سوری، زن گیل هفت سبزی مهیا می‌دید و آن را به ترتیب بر لبه چاه، چاچه یا حوض می‌نهاد. صبح هنگام از پس گذر چهارشنبه سوری، خانواده روستایی به ددنبال سبزی‌ها می‌رفتند. اگر از سبزی‌ها کاسته گردیده بود، گمان می‌کردند که خاتون چهارشنبه از آن مقداری خورده است. این را به فال نیک گرفته و سال را سالی خوب و پر خیر می‌شمردند.

ادامه دارد..
 
پی نوشت‌ها:
1. رییس پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
2. کارشناس ارشد مردم‌شناسی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان شرقی و مسئول بخش مردم‌شناسی استان.
3. اصطلاح «آب ندیده» به معنای آن است که شیء موردنظر، آلوده نشده باشد تا برای زدودن آلودگی از آن، پیشتر به شست و شو نیاز افتاده باشد. این شیء را نباید برای انجام کاری دیگر مورد استفاده قرار داد.
4. آیین شست و شو در شب چهارشنبه سوری در رسم «قولنج‌دار» (qolenjdâr) که در آن، فردی که دچار «قولنج» می‌گشت نیمه شب چهارشنبه گول گول چارشنبه پس از شستن تن، نهال درخت آذری را در زمین می‌کاشت و پشت خود را به آن می‌مالید، هم دیده می‌شود. جالب آن است که این آیین هم کم‌کم به دلیل شکل اجرایش، شاخ و برگ‌هایی پر وهم به خود گرفت (برای آگاهی بیشتر ر.ک. ره‌آورد گیل، مجموعه مقالات، گردآوری دکتر محمد علی فائق، باورداشت‌ها و آداب درمانی در منطقه شفت، نگارش علیرضا حسن زاده، صفحه 81). این رسوم ریشه در آیین‌های کهن نوروزی دارد «... در این روز برای پالودگی از گناه، تن خود را با آب می‌شستند و بر همدیگر آب می‌پاشیدند تا در سالی که در پیش است، باران فرو ببارد.» (آثار الباقیه به نقل از اسطوهر بازگشت جاودانه، مقدمه بر فلسفه‌ای از تاریخ میرچالیاده، برگردان بهمن سرکاراتی، صفحه 99، به نقل از).
5. ایوان موجود در طبقه بالایی خانه روستایی.
6. این کوکو می‌توانست از سبزی‌هایی چون، جعفری، هئل، شبت، کونار kunâr (؟)، اسفناج، چغندر، و برگ پیازتر فراهم آید.
7. ظرفی سفالین که برای درست کردن غذا مورد استفاده قرار می‌گیرد.
8. آویزه‌ای از سه رشته به هم پیوند خورده کاهی، که بر آن ظرف یا میوه‌هایی چون هندوانه و خربزه را می‌آویزند، ظرف آویز.
9. جایگاه حوض مانندی برای شستن ظروف با دیواره کوتاه گلی یا سیمانی.
 
 منابع تحقیق:
بیابانی، درواری، غلامحسین (1369): بررسی اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی،ریال کلیجان رستاق بزرگ (پایان نامه دانشگاهی)، استاد راهنما دکتر علاءالدیت آذری، 72-71، دانشگاه آزاد اسلامی تهران.
پورداوود، ابراهیم (1356): پشتها، جلد دوم، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم.
حسن‌زاده، علیرضا (1374): "باورداشت‌ها و آداب درمانی در منطقه شفت"، در محمد علی فائق (ویراستار)، ره‌آورد گیل، مجموعه مقالات، رشت: رهاورد گیل، صص 76-93.
حسن‌زاده، علیرضا (1376): چهارشنبه خاتین، ماهنامه فروهر، شماره، صص . 61-78
حسن‌زاده، علیرضا (1381): افسانه زندگان، تهران: باز و بقعه.
هدایت، صادق (1334): نیرنگستان، تهران: مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر.
یاحقی، محمد جعفر (1369): فرهنگ اساطیر و اشارت داستانی در ادبیات فارسی، تهران: انتشارات سروش.
الیاده، میرچا (1369): از اسطوره بازگشت جاودانه، مقدمه بر فلسفه‌ای از تاریخ، برگردان بهمن سرکاراتی، تهران: اساطیر.
                   Christian Rätsch, Claudia Muüller-Ebeling (2006):Pagan Christmas: The Plants, Spirits, and Rituals at the Origins of Yuletide, US: Inner Traditions    
 
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
 

  بیشتر بخوانید:
  آداب و رسوم نوروز
  رویکردهای امروزی جامعه شناسی
   نوروز از نگاه شریعت



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط