متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (3)

قال الباقر علیه السلام: فاذا تمت له ست سنین قیل له صلِّ و علم الرکوع و السجود حتی له سبع سنین فاذا تمت له سبع سنین قیل له اغسل وجهک و کفیک فاذا غسلهما قیل له صلِّ ثم یترک حتی یتم له تسع سنین فاذا تم له علم الوضوء و ضرب علیهما و امر بالصلاه و ضرب علیها فاذا تعلم الوضوء و الصلاه غفر الله لوالدیه ان شاء الله تعالی. امام باقر علیه السلام فرمودند: از زمانی که شش سال کودک تمام شد به او نماز بیاموز و رکوع و سجده را به او آموزش ده تا این که به سن هفت سالگی برسد پس زمانی
سه‌شنبه، 3 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (3)
متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (3)
متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (3)

تهیه کننده : محمد علی اشجع
منبع : راسخون



نوع رفتاری والدین در سنین 7 تا 14 سالگی:

الف: زیاد شدن دوره ی توجه و تمرکز در کودک:

قال الباقر علیه السلام: فاذا تمت له ست سنین قیل له صلِّ و علم الرکوع و السجود حتی له سبع سنین فاذا تمت له سبع سنین قیل له اغسل وجهک و کفیک فاذا غسلهما قیل له صلِّ ثم یترک حتی یتم له تسع سنین فاذا تم له علم الوضوء و ضرب علیهما و امر بالصلاه و ضرب علیها فاذا تعلم الوضوء و الصلاه غفر الله لوالدیه ان شاء الله تعالی.
امام باقر علیه السلام فرمودند: از زمانی که شش سال کودک تمام شد به او نماز بیاموز و رکوع و سجده را به او آموزش ده تا این که به سن هفت سالگی برسد پس زمانی که هفت سال او تمام شد به او بگو دست و صورتت را بشوی و زمانی که صورت و دستانش را شست به او بگو نماز بخوان. تا این که به سن هشت سالگی برسد وقتی هشت سال او به پایان رسید، پس آنگاه وضو را به او بیاموز و او را به نماز خواندن وادار و اگر نماز را ترک نمود او را تنبیه کن واین را بدان کودکی که وضو و نماز را بیاموزد سبب غفران و آمرزش والدین می گردد.
از جمله موضوعاتی که این روایت به طور غیر مستقیم به آن اشاره دارد زیاد شدن مدت زمان توجه فرزندان می باشد کودکانی که تا قبل از این سن از مدت زمان توجه کمی برخوردار بوده اند، از این سن به بعد دارای تمرکز حواس بیشتری می شوند.

ب: دوران سواد آموزی کودکان:

از مجموع روایات به دست می آید که معصومین علیهم السلام این سن را زمان آموزش سواد که از جمله حقوق فرزندان می باشد معرفی می کنند.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله: حق الولد علی والده ان یعلمه الکتابه.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: حق فرزند بر پدرش این است که او را سواد بیاموزد.
امام صادق علیه السلام: الغلام یلعب سبع سنین و یتعلم الکتاب سبع سنین و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین.
امام صادق علیه السلام: پسر باید هفت سال بازی کند، هفت سال سواد بیاموزد و هفت سال به آموزش حلال و حرام بپردازد. که در این سواد آموزی مباحث دینی از اهمیت به سزایی برخوردار است. پرورش ایمان و اخلاق پسندیده ، در روان کودک ، یکی از حقوق فرزندان، در آئین اسلام است و در اینباره روایات بسیاری رسیده است. حضرت سجاد علیه السلام در ضمن حقوق فرزند فرموده است:
و انک مسئول عما ولیته من حسن الادب و الدلاله علی ربه.
پدر ، در حکومتی که به فرزند دارد مسئول است که طفل را مودب و با اخلاق پسندیده پرورش دهد و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کند. اگر به دنبال پیشرفت فرزندانمان هستیم در کودکی آنان باید نهایت تلاش خود را برای آموزش آنها بکنیم. زیرا طبق فرمایش امیرالمومنین علیه السلام هر که در کودکی نیاموزد در بزرگسالی پیشرفت نکند. بعضی از والدین تصور می کنند جایگاه آموزشهای دینی در زمان بلوغ و نزدیکیهای آن است. در صورتی که معصومین علیهم السلام بر ما سفارش می کنند که تا وقتی که مرجئه (یک هذهب انحرافیست) به سراغ فرزندانتان نیامده اند به آنها حدیث بیاموزید.
گروهی دیگر از والدین بر این باورند که آموزه های دینی ربطی به زندگی دنیوی فرزندانشان ندارد. و فقط سود و اثرش برای آخرت است و لذا به آنها توجهی ندارند. در صورتی که امامان ما غیر از این را می گویند.
امام علی علیه السلام: علموا صبیانکم من علمنا ما تنفعهم الله به لا تغلب علیهم المرجئه برأیها.
از دانش ما به کودکان خود چیزی بیاموزید که خداوند به واسطه ی آن سودشان بخشد و مرجئه با آرای خود بر آنان چیره نشوند.
امام علی علیه السلام مکرر در حضور مردم از فرزندان خود پرسشهای علمی می کرد و گاهی جواب سئوالهای مردم را به آنها محول می فرمود. یکی از نتایج درخشان این عمل را احترام به کودکان و بزرگداشت شخصیت آنان بود. روزی علی علیه السلام از فرزندان خود حسن و حسین علیهماالسلام در چند موضوع سئوالهایی کرد و هر یک با عباراتی کوتاه جوابهای حکیمانه دادند. آنگاه حضرت متوجه «حارث اعور» که در مجلس حاضر بود گردید و فرمود: این سخنان حکیمانه را به فرزندان خودتان بیاموزید، زیرا موجب تقویت عقل و مآل اندیشی و صاحب نظری آنان می گردد.
روانشناسان با موضوع فلسفه ی رضایت بخش از زندگی بحث آموزش دین و عقائد را مطرح و بررسی می کنند. آنها می گویند: در دوران نوجوانی فرد می خواهد مفهوم و معنای درست زندگی را بفهمد، پرسشهایی در مورد حقیقت دین و عقاید توجه نوجوانان را جلب می کند او می خواهد حقایق دینی و مذهبی را بهتر بشناسد، بهترین نوع حکومتها را کشف کند درباره ی اوضاع جامعه خود اظهار نظر کند.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که یادگیری مسائل دینی علاوه بر اثراتی که برای والدین در دنیا دارد آثار اخروی نیز دارد.
عن النبی صلی الله علیه و آله. قال ان المعلم اذ قال للصبی بسم الله کتب الله له للصبی و لوالدیه برائه من النار.
وقتی معلم به کودک نام خدا بیاموزد خداوند معلم و کودک و همچنین پدر و مادر طفل را از عذاب مصون می د ارد.
امام عسکری علیه السلام فرمود: خداوند به پدر و مادر پاداش بزرگی عنایت می فرماید:
فیقول یا ربنا انی لنا هذه و لم تبلغها اعمالنا؟
آنان می گویند پروردگارا این همه تفضل درباره ی ما از کجاست؟
اعمال ما شایسته ی چنین پاداشی نیست.
فیقال هذا بتعلیمکما ولدکما القران و تبصرکما ایاه بدین الاسلام.
در جواب گفته می شود: این همه عنایت و نعمت ، پاداش شما است که به فرزند خود، کتاب خدا را آموختید و او را در آئین اسلام بصیر و بینا تربیت کردید.
عبدالرحمن سلمی به فرزند حضرت حسین علیه السلام سوره ی حمد را آموخت وقتی کودک در حضور پدرف سوره حمد را خواند، حضرت حسین علیه السلام علاوه بر پول نقد و پرچه ای که از راه حق شناسی به معلم طفل داد، دهان آموزگار را از دُر پر کرد.
فقیل له فی ذلک فقال علیه السلام: و این یقع هذا من عطائه یعنی تعلیمه؟
کسانی از این همه عطا تعجب کردند و در آن باره از حضرت سئوال نمودند. حسین علیه السلام در جواب فرمودند: کجا پاداش مالی من، با عطای آموزش این معلم ، برابری می کند. یعنی خدمت تعلیم سوره ی حمد از عطای مالی من ارزنده تر است.
مبانی اسلامی و تعالیم اسلامی برای کودکان، باندازه ای مورد توجه پیشوای گرامی اسلام بوده که صریحاً از پدران و مادران که به تربیت دینی کودکان خود بی اعتنا هستند برائت و دوری جسته و آنان را وابسته به خود، ندانسته است.
روی عن النبی صلی الله علیه و آله: انه نظر الی بعض الاطفال فقال: ویل لاولاد آخرالزمان من آباءهم! فیل یا رسول الله من آبائهم المشرکین؟ فقال لا، من آبائهم المومنین لا یلعمونهم شیئاً من الفرائض و اذا تعلموا اولادهم منعوهم و رضوا عنهم بعرض یسر من الدنیا فانا منهم بریءٌ و هم منی براءُ.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله به بعضی از کودکان نظر افکند و فرمود: وای به فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان. عرض شد یا رسول الله از پدران مشرک؟ فرمود: نه از پدران مسلمان که به فرزندان خود هیچ یک از فرائض دینی را نمی آموزند و به ناچیزی از ا مور مادی درباره ی آنان قانع هستند. من از این مردم بری و بیزارم و آنان نیز از من بیزار.
دانشمندان غرب نیز به زوم تعالیم ایمانی، برای حسن تربیت و تأمین سعادت کودکان جداً معترفند.
«ریموندیچ می گوید: بدون تردید تعلمیات اخلاقی و مذهبی بیش از سایر مسائل، بر عهده ی خانواده است زیرا تربیت بدون اخلاق جر جنایتکار زیرکف چیز دیگری به بار نمی آورد. از طرف دیگر قلب انسان بدون مذهب نمی تواند به سوی اخلاق بگراید و اگر کسی بخواهد اصول اخلاقی را بدون مذهب بیاموزد مانند اینست که قصد کند پیکری زنده ، اما بدون نفس به وجود آورد. نخستین تصویری که کودک از خدا در ذهن خود ترسیم می کند از روابطش با پدر و مادر سرچشمه می کیرد و همچنین نخستین آگاهی او درباره ی اطاعت و بخشندگی و راستی با طرز عمل خانواده بستگی دارد و همه ی این مسائل بایستی در نخستین سالهای کودکی انجام پذیرد زیرا در این اسلها است که ذهن طفل، بهتر از مواقع دیگر برای ضبط آنچه درک می کند آمادگی دارد.
پدر و مادر، نه تنها فرصت وموقعیت مناسب برای توجه به پرورش روان و اندیشه ی کودک دارند بلکه آنها وظیفه مند هستند که خدا را با همه ی نیکی و نیرو، با همه ی اراده و بزرگی به فرزندان خود بشناسانند و برای این منظور آنان می توانند از دو منبع سرشار و غنی، یکی از مذهب و دیگری از طبیعت استفاده ببرند.
کودکانی که از اول با اطاعت خدا تربیت می شوند اراده ی قوی و روانی نیرومند دارند، از دوران کودکی رشید و با شهامت هستند و نتایج درخشانی ایمان از خلال گفتار و رفتارشان بخوبی مشهور است. یوسف صدیق فرزند یعقوب پیغمبر صلی الله علیه و آله است. این کودک محبوب ، درس خداپرستی را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته و در دامن یعقوب، طفل باایمانی بار آمده است برادران بزرگترش بوی حسد بردند، بایذاء او تصمیم گرفتند. کودک را با خود به بیابان آوردند و پس از رفتارهای خشن و ناراحت کننده، به فکر قتلش افتادند. بعداً از کشتنش صرف نظر نموده و به چاهش افکندند و سرانجام ، طفل را به کاروان مصری به نام غلام بچه ای فروختند.
پقال ابوحمزه: قلت لعلی بت الحسین علیهماالسلام : ابن کم کان یوسف یوم القوه فی الجب؟ فقال: ابن تسع سنین.
ابوحمزه از علی بن الحسین علیهماالسلام سئوال کرد: روزی که یوسف را برادرانش در چاه افکندند چند ساله بود؟ حضرت در جواب فرمود: نه ساله.
از کودک نه ساله ای که در چنین وضع سخت و شرایط ناراحت کننده دچار شده، جز اضطراب و جزع انتظار دیگری نیست. ولی نیروی ایمان، در این کودک، اثر عجیب و حیرت زائی گذارده است.
لما اخرج یوسف من الجب و الشیری قال لقن قائل: استوصوا بهذا الغریب خیراً. فقال لهم یوسف: من کان مع الله فلیس له عزته.
موقعی که یوسف را از چاه، خارج کردند و به غلامی معامله نمودند یکی از حضار ، به وضع کودک رقت کرد و از روی مهربانی گفت: نسبت به این طفل غریب نیکی کنید. یوسف که این جمله را شنید با اطمینان خاطر و آرامش روان گفت: آنکس که با خدا است گرفتار غربت و تنهایی نیست.
«اسلام در تعالیم جامع خود، بر تمام جهات عقلانی و عاطفی بشر توجه نموده است. اسلام از طرفی مردم را به تعقل و تفکر ، به دانش و منطق دعوت م یکند و از طرف دیگر از تزکیه ی نفس وتعالی روان سخن می گوید. آئین اسلام سرشار از مقررات عقلی و قوانین حساب شده ی علمی است. ولی تمام آئین اسلام، مسائل عقلانی و مطالب قابل سنجش علمی نیست. روح اسلام فوق عقل است، فوق علم و محاسبه های علمی است.
ایمان به خدا که پایه ی اساسی دین خدا است. با پیمودن دو منزل به دست می آید:
اولمنزل عقلی یعنی اثبات خدا ، دوم منزل فوق عقل یعنی ایمان به خدا. در منزل اول قرآن شریف از نیروی عقل استفاده می کند و مردم را به مطالعه در نظم حیرت انگیز و حساب شده ی جهان خلقت وا می دارد. تا از این راه بر وجود خداوند حکیم و دانا پی ببرد. و از نظر محاسبه ی علمی و عقلی بر هستی او اعتراف نماید. ولی ایمان واقعی به خداوند تنها توجه به محاسبه ی علت و معلول عقلی نیست، باید این محاسبه ی علمی تصعید شود و از منزل عقل به منزل روان و به اعماق جان برود، و از صورت استدلال خشک عقلانی برحالت سراسر شوق و شور در آید به عشق سوزان الهی تبدیل شود. و در تمام ذرات وجود آدمی نفوذ نماید، باید آن منطق مستدل و قابل سنجش و توضیح، در ضمیر باطن تکامل کند و به ایمان ناسنجیدنی و اطمینان غیر قابل بیان ، مبدل گردد. نماز یکی از فرادض مهم اسلامی و مشتمل بر دو جنبه عقلانی و فوق عقل است. قسمت عقلانی نماز مقررات حساب شده و قابل سنجش است: غسل کردن، وضو گرفتن، مسواک دندانها و مزمزه و استنشاق از نظر پاکی و نظافت، مباه بودن آب وضو و لباس نمازگزار و محل نماز از نظر نظم مالی در اجتماع، ترتیب اجزاء ناز از نظر انظباطهای عملی، تشکیل جماعت از نظر تحکیم روابط دوستانه ی اجتماع، قیام و قعود و رکوع و سجود از نظر حرکات موزون بدنی، خواندن حمد و سوره و سایر اذکار از نظر تلقین های روانی، و مطالبی نظیر اینها هر یک از نظر عقلی قابل محاسبه و اندازه گیری است. ولی روح نماز و حقیقت آن، با محاسبه ی عقلی و علمی قابل اندازه گیری نیست. روح نماز قرب به خداوند و ربط روحانی با پروردگار است، نماز معراج مومن، و مایه ی صفای باطن و عامل اطمینان و آرامش روان است. نماز برای نمازگراران خاضع و خاشع بزرگترین پناهگاه معنوی است. حالت وجدانی و تعالی نماز گزاران نه به زبان عقل قابل بیان است و نه با محاسبه ی علمی قابل اندازه گیری است. حقیقت غیر قابل سنجش نماز است که ضمیر باطن رااز هر ناپاکی و پلیدی تطهیر می کند و نمازگزار رااز گناه باز می دارد. ان الصلاه تنها عن الفحشاء و المنکر.
نیروی ناسنجیدنی ایمان و قدرت غیر قابل توصیفی که در باطن نماز گزاران با ایمان به وجود می آید به قدری شدید است که می تواندتمام غرائز سرکش که سرانجامش حقارت و بدبختی و بی آبروگی است را مهار کند. وآدمی را انسانی پاک و شایسته سازد.» با توجه به مطالبی که بیان شد اهمیت توصیه ی معصومین علیهم السلام به یاد دادن نماز به فرزندان و تنبیه آنان به خاطر ترک نماز مشخص می شود.
پیامبر اسلام می فرمایند: هرگاه فرزندان شما هفت ساله شدند، نماز را به آنان یاد دهید و هرگاه به ده سالگی رسیدند، به خاطر ترک نماز آنها را تنبیه کنید.
امام صادق علیه السلام می فرماید: ما کودکان خود را وقتی پنج ساله شدند به خواندن نماز امر می کنیم و شما کودکان خود را وقتی هفت ساله شدند به نماز خواندن وادارید. ما کودکانمان را وقتی هفت ساله شدند امر می کنیم که نا هر مقدار از روز را که می توانند، نصف روز یا کمتر و یا بیشتر روزه بگیرند و هرگاه تشنگی و گرسنگی بر آنن غالب آمد افطار کنند تا بدین ترتیب به روزه گرفتن عادت کنند و توان آن را بیابند و شما نیز وقتی کودکانتان نُه ساله شدند به آنان دستور دهید که تا هر مقدار از روز که می توانند روزه بگیرند و هرگاه تشنگی به آنان غلبه کرد روزه شان را باز کنند.

ج: صبر و حوصله به خرج دادن:

در دوران سواد آموزی باید با صبر و حوصله مطالب را به کودکانمان یاد بدهیم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در نماز بود و در طرف راست او حسین بن علی علیه السلام « که کودکی تازه به راه افتاده و دیر به سخن آمده» ایستاده بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیوسته تکبیر می گفت و حسین علیه السلام تلاش می کرد که آن را درست بگوید ولی نمی توانست، تا اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله هفتمین تکبیر را فرمود، در این هنگام حسین علیه السلام تکبیر را صحیح و کامل ادا کرد. در اینجا نبی گرامی با صبر و حوصله ای که به خرج دادند و تکبیرشان را تا هفت مرتبه تکرار کردند تکبیر گفتن را به فرزندشان یاد دادند. حال اگر می خواستند توجهی نسبت به فرزندانشان نداشته باشند و با عجله بگذرند، آیا در آن روز ایشان می توانستند تکبیر را درست بگویند؟

د: رفتار کردن با فرزندانمان مثل افراد بزرگسال:

در این سن باید با کودکان مثل افراد بزرگسال رفتار کرد. باید به سئوالات او دقت و توجه داشت، و پاسخهای درست و مناسب به او داد. در این سن کودک پرسشهای زیادی مطرح می کند. و درباره ی طبیعت و ماهیت جهان دارای اندیشه های نارسایی است. که این اندیشه ها به مرور زمان و از همان کودکی در او جمع شده اند. اما هنوز یک شکل خاصی به خود نداده اند و این جواب سئوالهای اوست که شکل دهنده ی اندیشه های او می باشد.
و لذا در روایتی که در ذیل می آوریم ، می بینیم که امیرالمومنین علیه السلام قلب نوجوان را تشبیه می کند به زمین کشت نشده ای که آماده ی پذیرش هر بذری است.
باید توجه داشت که اندیشه های نارسا هستند که این قلب را آماده کرده اند برای پذیرش و این نوع رفتار و جوابهای ما هم تعیین کننده ی نوع بذر آن زمین هستند.
مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه السلام وقتی که فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام نوجوانی بیش نبوده اند. نامه ای به ایشان می نویسند که پر است از معارف و تجربیات و اخلاقیات و علت این که این سن را انتخاب کرده اند بیان می کنند که:
و انما قلب الحدث کارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته.
همانا قلب نوجوان چونان زمین کاشته شده است، آماده ی پذیرش هر هر بذری که در آن پاشیده نشده می باشد.
این نوع رفتار در برخورد لقمان حکیم با فرزندش نیز به چشم می خورد آنجائی که به پسر خود می گوید: ای فرزند اگر در کودکی ادب آموختی در بزرگی از آن بهره مند خواهی شد کسی که قصد ادب آموزی دارد، بر آن همت می گمارد و آن کس که در آموختن ادب همت کند به زحمت فرا گرفتن علوم تربیتی تن می دهد و با شدت هر چه متاتر از پی علم اخلاق می رود و آنکه جداً در راه طلب قدم بردارد، سرانجام به مقصد می رسد و منافع آن عایدش خواهد شد. فرزند عزیز همواره نفس خود را به ادای وظایف شخصی و انجام کارهای خویش الزام کن و جان خود را در مقابل شدائدی که از ناحیه ی مردم می رسد ، به صبر و بردباری وادار نما. اگر مایلی در دنیا به بزرگترین عزت نائل شوی از مردم قطع طمع کن و به آنان امیدوار نباش پیامبران و مردان الهی با قطع امید از مردم به مدارج عالیه ی خود نائل شدند.

ه: نیاز جنسی :

از جمله نیازهایی که فرزند از کودکی با آن مواجه است و در دوران نوجوانی به اوج خود می رسد نیاز جنسی است. ( کودک دارای تحریکها و کنجکاویهای جنسی می باشد و در دوره ی نوجوانی این تحریکها و کنجکاویها به وصرت خاص و کاملاً آشکار ظاهر می شود. و شدت آن گاهی به قدری است که نوجوان بیشتر اوقاتش را به آن می اندیشد.
در ارتباط با همین نیازها و جهت دهی صحیح آنها و اینکه بتوان آنها را به صورت صحیحی شکل داد، ائمه علیهم السلام دستوراتی به ما می دهند که از مجموع آنها این چنین استفاده می وشد که باید در این سن این نیاز جنسی را از شعله ور شدنش جلوگیری نمود. و مواردی که باعث تحریک می شود را از آنها دور داشت.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: اذا بلغت الجاریه ست سنین فلا یقبلها و الغلام لا تقبل المرأه اذا جاء سبع سنین.
زمانی که دختر به سن شش سالگی رسید، مردان او را نبوسند و پسر هنگامی که به هفت سالگی رسید زنی را نبوسد.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: فرقوا بینهم (اولادهم) فی المضاجع اذا بلغوا عشراً.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: زمانی که کودکانتان به سن 10 سالگی رسیدند، بین آنها در بسترها، جدایی بیندازید.
( با تدبر در این روایت چند مطلب روشن می گردد که برای رعایت اختصار به دو نمونه از آن اشاره می کنیم. اول اینکه طبق نظر روانشناسان جنسیت در این سنین مطرح می گردد از اینرو والدین باید توجه خاصی به این مسأله نمایند . اما بسیاری از پدر و مادرها سهل انگاری می کنند و بیان عباراتی چون: (هنوز بچها ست، عقلش نمی رسد، چیزی نمی فهمد...) خود را راحت می کنند. اما نمی دانند این اعمال و رفتار چه اثرات سوئی را به دنبال خواهد داشتو با دستان خود باعث هلاکت فرزند معصوم خویش می گردند.
دوم اینکه مسأله جنسیت در دختر زودتر از پسر مطرح می گردد و نه تنها جنسیت، بلکه حتی رشد اندام و توانایی های هوشی نیز در دختران زودتر از پسران است.
در روایت دیگر می خوانیم، زمانی که فرزندانتان به سن شش سالگی رسیدند، خوابگاههای آنها را از هم جدا کنید.
و همچنین در روایت دیگر می خوانیم که از ده سالگی خوابگاههای پسران را از دختران و پسران را از پسران و همچنین دختران را از دختران جدا کنید.
« شاید این اختلاف بستگی به منطق آب و هوایی، اخباق رفتار کودکان، و یا طرز تفکرات و یا فرهنگهای مختلف خانواده ها داشته باشد. و شاید اگر بخواهیم سنی دقیق برای تمایز مکانهای خواب کودکان بیان نمائیم، دچار مشکل گردیم. اما آنچه از روایات و سخنان روان شناسان بر می آید، این است که به یقین کودکی که در آمریکا زندگی می کند با کودکی که در یکی از روستاهای مذهبی ایران زندگی می کند، با یکدیگر متفاوتند، چه بسا خوابگاه کودک اول را باید از 3 تا 4 سالگی از خواهران و برادرانش جدا کرد، اما اگر مکان خواب کودک دوم را تا 6 یا 7 سالگی هم از خواهران و برادرانش جدا کنیم، مشکل قابل توجهی در پیش نخواهیم داشت.
زیرا کودک اول در جامعه ای زندگی می کند که از همان اوایل کودکی با مسائل جنسی آشنا می شود، فیلم های محرک روزانه از نظر می گذراند و ... اما کودک دوم در محلی زندگی می کند که از کودکی با اذان مؤذن از خواب بیدار شده و با صدای نماز پدرش مأنوس می شود. و در نهایت با لالایی مادر بزرگ به خواب فرو می رود.»
روانشناسان راجع به اهمیت تربیت جنسی می گویند: « همانطور که نوجوان باید خواندن و نوشتن و حساب کردن را یاد بگیرد به آموختن مفاهیم جنسی نیز نیاز دارد.»
بعضی از مردم کشور ما سخن گفتن از مسائل جنسی را از لحاظ دینی گناه می دانند. غافل از اینکه کتابهای دینی ما پر از حقایق جنسی هستند. چنانکه خود قرآن کریم در موارد مختلف به مسائل جنسی اشاره کرده است. اکنون باید دید منظور از تربیت جنسی چیست؟ و چگونه باید انجام گیرد.

الف: معنانی تربیت جنسی:

تربیت جنسی به معنای علمی جدید دو جنبه اساسی را شامل است که عبارتند از: حقایق جنسی بیولوژیک ، و مراقبت جنسی که فرد را در سازگاری مطلوب کمک می کند. به عبارت دیگر، منظور از بحث در تربیت جنسی نوجوان یکی اینست که او را با حقایق صحیح جنسی بیولوژیک آشنا کنیم و او بداند دستگاههای جنسی چگونه کار می کند و تأمین بهداشت آنها چگونه امکان دارد. دیگر اینکه یاد بگیرد چگونه میل جنسی خود را با توجه به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جامعه ی خود ارضا کند. و ازانحرافها و در نتیجه پیدایش اضطراب در امان باشد.

ب: رشد و تربیت جنسی:

بحث از حقایق جنسی باید با مراحل رشد و تکامل فرد، متناسب باشد و گرنه خطرهایی را برای نوجوان به بار خواهد آورد. بدین معنا که باید در دبستان و دوره ی سه ساله ی راهنمایی، مقدمات تربیت جنسی را فراهم وریم که در این مورد، درس علوم نقش عمده را به عهده دارد. و سپس در دوره ی نظزی (دوره ی دوم دبیرستان) به تدریج مفاهیم جنسی را در ضمن بحثهای علمی مربوط مطرح کنیم. پس شتابزدگی در توضیح معلومات جنسی بدون توجه به سن و رشد فرد، نه تنها فایده ای ندارد و مورد توجه قرار نخواهد گرفت بلکه احتمال خطر نیز دارد. بنابراین بحث صریح از مسائل و مفاهیم جنسی قبل از سیزده سالگی برای دختران و پانزده سالگی برای پسران جایز نیست.

ج: مراحل تربیت جنسی:

تربیت جنسی صحیح – چنانکه گفتیم- باید با مظاهر آمادگی جنسی فرد در دوران کودکی و نوجوانی هماهنگ باشد. مراحل اساسی تربیت جنسی را می توان چنین خلاصه کرد:
1- توجه کودک به خود: این مرحله از شیرخوارگی تا چهارسالگی ادامه دارد. کودک در این مرحله به اعضای تناسلی خود متوجه می شود. و اختلاف آنها را با اعضای تناسلی جنس دیگر می شناسد. و گاهی می خواهد راز این اختلاف را بفهمد، به هیمن منظور ممکن است یک عده پرسشهای علمی ساده، درباره ی این اعضای مختلف با مادرش مطرح کند بدون اینکه دنبال جواب باشد. در این صورت مادر باید جوابهای کاملاً ساده و مناسب سن کودک بدهد. و از هر گونه توضیح وتشریح خودداری کند. و به یاد داشته باشد که کودک در این مرحله از رشد و تکامل فقط به خود سئوال کردن علاقمند است و دیگر به جوابی که داده می شود توجه ندارد.
2- اهمیت جنس مادر: کودک بین چهار و نه سالگی بهن قش بیولوژیک مادرش توجه می کند. به ویژه موقعی که وی آبستن می شود. کودک می خواهد وظیفه و نقش مادر را در تولد بچه بداند.
3- اهمیت جنس پدر: کودک پیش از نه یا ده سالگی به ادراک اهمیت پدر در امر تناسلی توجه ندارد و بهترین وسیله برای کمک به کودک در شناخت این امور مطالعه ادوار زندگی حیوانات اهلی است.
4- مشکلات جنسی: این مرحله در دوره ی نوجوانی آغاز می شود نوجوان نیاز دارد که انگیزه ی جنسی را در محدوده ی انسانی آن و ضرورتش برای حفظ نوع درست بشناسد و با مسائل و مشکلات زندگی خانوادگی، تنظیم اولاد و اهیمت وراثت در زندگی آشنا شود.»

منابع و مآخذ:

1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- صحیفه سجادیه
4- بحارالانوار
5- مستدرک
6- وسائل الشیعه
7- اصول کافی
8- مکارم الاخلاق
9- غرر الحکم
10- تحف العقول
11- میزان الحکمه
12- قرب الاسناد
13- شرح نهج البلاغه
14- تاریخ یعقوبی
15- محجه البیضاء
16- گفتار فلسفی
17- جوان دنیای ناشناخته
18- فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام
19- فرهنگ فاطمیه
20- هدایت در حکایت
21- روانشناسی رشد

پي نوشت :

1 - بحارالانوار ج 101 ص 100.
2 - میزان الحکمه ص 7102.
3 - میزان الحکمه ص 7104.
4 - تحف العقول ص 263.
5 - میزان الحکمه ص 3073.
6 - میزان الحکمه ص 7106.
7- سی دی هدایت در حکایت 501.
8 - روانشناسی رشد ص 470.
9 - مستدرک ج 15 ص 156.
10 - مستدرک ج 4 ص 246.
11 - مستدرک ج 4 ص 247.
12 - مستدرک ج 15 ص 164.
13 - گفتار فلسفی ص 190.
14 - بحارالانوار ج 12 ص 275.
15 - گفتار فلسفی ص 191.
16 - سوره 19 ایه 45.
17 - گفتار فلسفی ص 180.
18 - میزان الحکمه ص 7106.
19 - میزان الحکمه ص 7106.
20 - فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام ص 26.
21 - نهج البلاغه ص 519.
22 - بحارالانوار ج 13 ص 411.
23- روانشناسی رشد ص 470.
24 - بحارالانوار ج101 ص 82.
25 - مستدرک ج 3 ص 19.
26 - جوان دنیای ناشناخته ص 41.
27 - بحارالانوار ج 101 ص 97.
28 - بحارالانوار ج 101 ص 96.
29 - جوان دنیای ناشناخته ص 44.
30 - روانشناسی رشد، علی اکبر شعاری نژاد ص 490.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط