برخی از مفسدانی را که احیاناً پیرامون خود در جامعه می بینیم، آنها نیز از همان یکی دو گناه شروع کردند و چون از اولین گناهان خود استغفار و توبه نکردند، بلکه بخاطر اصرار بر گناه جرات کردند که گناه خود را ادامه دهند، به انحراف کشیده شدند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: "مَن أصَرَّ على ذَنبِهِ اجْتَرى على سَخَطِ ربِّهِ"، "کسى که بر گناهان خویش اصرار ورزد، در برابر خشم پروردگارش گستاخ شده است". (۱) و در حدیث دیگر می فرمایند: "إنّ اللّه َ سُبحانَهُ لَیُبْغِضُ الوَقِحَ المُتَجَرّئَ على المَعاصی"، "همانا خداوند سبحان، انسان وقیحِ گستاخ بر گناهان را دشمن دارد". (۲)
این گناهکاران گستاخِ بر گناه علاوه بر وارونه دیدن ارزش و ضد ارزش پا را فراتر گذاشته تعریف ها و اصول مسلمِ ارزش ها و ضد ارزش ها را دستخوش تحریف و تغییر قرار دادند و امور معنوی را از جایگاه بلند و والای آنها کمرنگ کرده آنها را بی ارزش نشان می دهند و کارهای پوچ و بی نتیجه را هدف تلاش های شبانه روز خود قرار می دهند و بالاخره جامعه را گرفتار سرگردانی و آرزوهای خیالی می کنند. آنها از این طریق جامعه را به فساد و گناه می کشانند و فکر مردم را مشغول آن تعریف و توصیف های نادرست و خودساخته می کنند تا جایی که مردم بصیرت را از دست داده تفاوت ارزش و ضد ارزش را از یکدیگر تشخیص نمی دهند و جامعه دچار هرج و مرج فرهنگی می شود به حدی که تفاوت خاصی بین جامعه اسلامی و جامعه غربی به چشم نمی خورد.
لذا هنگامی که گناهی از انسان سربزند باید استغفار و توبه کند و در آن تاخیر نکند، تا با استغفار از آن گناه جلوی تکرار و اصرار آن گناه و آثار آن گناه را بگیرد. یکی از گناهان دروغ است و شخص دروغگو باید هرچه زود از ادامه این گناه جلوگیری کند چون اثر آن بسیار خطرناک است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: "الکِذبُ یُؤدّی إلَى النِّفاقِ"، "دروغ به نفاق مى انجامد". (۳) و در حدیث دیگر آن حضرت در نکوهش نفاق آن را در کنار دروغ از بدترین اخلاقیات یاد می کنند: "شَرُّ الأخلاقِ الکذبُ و النِّفاقُ"، "بدترین خویها دروغگویى و نفاق است". (۴)
و در آیه نخست سوره منافقون خداوند متعال می فرماید: "وَ اللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ"، "خداوند شهادت میدهد که منافقان دروغگو هستند". و دروغگویی در نهان منافقان تا حدی راسخ شده که برای گمراه ساختن مردم از سوگندهای دروغین استفاده می کنند، چنانکه در آیه دوم سوره منافقون آمده است: "اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ"، "سوگندهایشان را [برای شناخته نشدن نفاقشان] سپر گرفته در نتیجه [مردم را] از راه خدا بازداشته اند. چه بد است آنچه را اینان همواره انجام می دهند!". (۵)
این گناهکاران گستاخِ بر گناه علاوه بر وارونه دیدن ارزش و ضد ارزش پا را فراتر گذاشته تعریف ها و اصول مسلمِ ارزش ها و ضد ارزش ها را دستخوش تحریف و تغییر قرار دادند و امور معنوی را از جایگاه بلند و والای آنها کمرنگ کرده آنها را بی ارزش نشان می دهند و کارهای پوچ و بی نتیجه را هدف تلاش های شبانه روز خود قرار می دهند و بالاخره جامعه را گرفتار سرگردانی و آرزوهای خیالی می کنند. آنها از این طریق جامعه را به فساد و گناه می کشانند و فکر مردم را مشغول آن تعریف و توصیف های نادرست و خودساخته می کنند تا جایی که مردم بصیرت را از دست داده تفاوت ارزش و ضد ارزش را از یکدیگر تشخیص نمی دهند و جامعه دچار هرج و مرج فرهنگی می شود به حدی که تفاوت خاصی بین جامعه اسلامی و جامعه غربی به چشم نمی خورد.
لذا هنگامی که گناهی از انسان سربزند باید استغفار و توبه کند و در آن تاخیر نکند، تا با استغفار از آن گناه جلوی تکرار و اصرار آن گناه و آثار آن گناه را بگیرد. یکی از گناهان دروغ است و شخص دروغگو باید هرچه زود از ادامه این گناه جلوگیری کند چون اثر آن بسیار خطرناک است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: "الکِذبُ یُؤدّی إلَى النِّفاقِ"، "دروغ به نفاق مى انجامد". (۳) و در حدیث دیگر آن حضرت در نکوهش نفاق آن را در کنار دروغ از بدترین اخلاقیات یاد می کنند: "شَرُّ الأخلاقِ الکذبُ و النِّفاقُ"، "بدترین خویها دروغگویى و نفاق است". (۴)
و در آیه نخست سوره منافقون خداوند متعال می فرماید: "وَ اللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ"، "خداوند شهادت میدهد که منافقان دروغگو هستند". و دروغگویی در نهان منافقان تا حدی راسخ شده که برای گمراه ساختن مردم از سوگندهای دروغین استفاده می کنند، چنانکه در آیه دوم سوره منافقون آمده است: "اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ"، "سوگندهایشان را [برای شناخته نشدن نفاقشان] سپر گرفته در نتیجه [مردم را] از راه خدا بازداشته اند. چه بد است آنچه را اینان همواره انجام می دهند!". (۵)
معکوس بودن امر و نهی منافقین
قرآن کریم در سوره توبه آیه ۶۷ می فرماید: "الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ"، "مردان و زنان منافق همانند و مشابه یکدیگرند، به کار بد فرمان می دهند و از کار نیک باز می دارند و از انفاق در راه خدا امساک می ورزند، خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را [از لطف و رحمت خود] محروم کرد؛ یقیناً منافقانند که فاسق اند". (۶)
از این آیه شریفه به دست می آید که زن و مرد در اصلاح یا فساد جامعه نقش دارند و برخی از آنان بر برخی دیگر تاثیرگذارند و در مقابل برخی از افراد از امر و نهی آنها تاثیر می پذیرند. تاثیرگذاران دستور به منکر و بدی می دهند و از کارهای نیک باز می دارند. پس باید گوینده و دستور دهنده را مورد سنجش قرار داد که آیا دستور او طبق آموزه های دینی است یا برخلاف آن. کسانی که دستور به اعمال بد می دهند و از اعمال نیک باز می دارند، این امر و نهی آنها برعکس آموزه های دینی است و این معکوس بودن امر و نهی آنها نشانه نفاق آنهاست و در پایان این آیه خداوند متعال منافقین را فاسق معرفی کرده است.
از این آیه شریفه به دست می آید که زن و مرد در اصلاح یا فساد جامعه نقش دارند و برخی از آنان بر برخی دیگر تاثیرگذارند و در مقابل برخی از افراد از امر و نهی آنها تاثیر می پذیرند. تاثیرگذاران دستور به منکر و بدی می دهند و از کارهای نیک باز می دارند. پس باید گوینده و دستور دهنده را مورد سنجش قرار داد که آیا دستور او طبق آموزه های دینی است یا برخلاف آن. کسانی که دستور به اعمال بد می دهند و از اعمال نیک باز می دارند، این امر و نهی آنها برعکس آموزه های دینی است و این معکوس بودن امر و نهی آنها نشانه نفاق آنهاست و در پایان این آیه خداوند متعال منافقین را فاسق معرفی کرده است.
امر به معروف و نهی از منکر مومنین
پروردگار عالم در چندین آیه بحث امر به معروف و نهی از منکر را در قرآن کریم مطرح فرموده است، یکی از آن آیات، آیه صفحه بعد از آیه فوق الذکر است. در آیه ۷۱ همان سوره توبه می فرماید: "وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ"، "مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند؛ همواره به کارهای نیک و شایسته فرمان می دهند و از کارهای زشت و ناپسند بازمی دارند، و نماز را برپا می کنند، و زکات می پردازند، و از خدا و پیامبرش اطاعت می نمایند؛ یقیناً خدا آنان را مورد رحمت قرار می دهد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است". (۷)
در آیه پیشین ویژگی های زنان و مردان منافق را ذکر فرمود که اولین ویژگی عملی آنان در آن آیه این بود که آنان امر به منکر و نهی از معروف می کنند، و در این آیه اولین ویژگی عملی زنان و مردان مومن را برشمرده که آنان امر به معروف و نهی از منکر می کنند. بنابراین کارهای منافقان برعکس اعمال مومنان است. در آیه بعد از آیه مربوط به منافقان، خداوند به منافقان وعده جهنم داده است و در آیه بعد از آیه مربوط به مومنان، پروردگار عالم به مومنان وعده بهشت داده است. جالب اینجاست که برای هر دو گروه تعبیر "وَعَدَ اللَّهُ" بکار رفته است، و نیز برای مومنان پس از ذکر نعمت های بهشتی تعبیر "وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبَرُ" آمده است، اما برای منافقان پس از وعده خلود در آتش جهنم و کفایت آن برای آنان و قبل از ذکر عذاب پایدار برای آنان، با تعبیر "وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ" بر آنان لعنت کرده است.
خداى تعالى است که کارها را بر حسب مشیت خویش مىگرداند و با علم و حکمت خود جهان را اداره مىکند ولى منافقان این معنى فراموش کردند و یا خود را به غفلت زدند. با فراموش کردن خدا دین خدا را هم به چیزى نگرفتند. و چون عذاب خدا به تعویق افتاد در ارتکاب معاصى و فسق دلیرتر شدند ولى معلوم است که عاقبت فسق چه خواهد بود. (۸)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: "الإصرارُ أمنٌ، و لا یَأمَنُ مَکرَ اللّهِ إلاّ القومُ الخاسِرونَ"، "اصرار بر گناه به معناى ایمن دانستن خود از عذاب خداست و کسى جز زیانکاران، خود را از مکر (عذاب و مهلت) خداوند ایمن نداند". (۹)
در آیه پیشین ویژگی های زنان و مردان منافق را ذکر فرمود که اولین ویژگی عملی آنان در آن آیه این بود که آنان امر به منکر و نهی از معروف می کنند، و در این آیه اولین ویژگی عملی زنان و مردان مومن را برشمرده که آنان امر به معروف و نهی از منکر می کنند. بنابراین کارهای منافقان برعکس اعمال مومنان است. در آیه بعد از آیه مربوط به منافقان، خداوند به منافقان وعده جهنم داده است و در آیه بعد از آیه مربوط به مومنان، پروردگار عالم به مومنان وعده بهشت داده است. جالب اینجاست که برای هر دو گروه تعبیر "وَعَدَ اللَّهُ" بکار رفته است، و نیز برای مومنان پس از ذکر نعمت های بهشتی تعبیر "وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبَرُ" آمده است، اما برای منافقان پس از وعده خلود در آتش جهنم و کفایت آن برای آنان و قبل از ذکر عذاب پایدار برای آنان، با تعبیر "وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ" بر آنان لعنت کرده است.
خداى تعالى است که کارها را بر حسب مشیت خویش مىگرداند و با علم و حکمت خود جهان را اداره مىکند ولى منافقان این معنى فراموش کردند و یا خود را به غفلت زدند. با فراموش کردن خدا دین خدا را هم به چیزى نگرفتند. و چون عذاب خدا به تعویق افتاد در ارتکاب معاصى و فسق دلیرتر شدند ولى معلوم است که عاقبت فسق چه خواهد بود. (۸)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: "الإصرارُ أمنٌ، و لا یَأمَنُ مَکرَ اللّهِ إلاّ القومُ الخاسِرونَ"، "اصرار بر گناه به معناى ایمن دانستن خود از عذاب خداست و کسى جز زیانکاران، خود را از مکر (عذاب و مهلت) خداوند ایمن نداند". (۹)
لزوم پرهیز از منافق
حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند که رسول خدا صلى الله علیه و آله به من فرمودند: "إنّی لا أخافُ على اُمَّتی مُؤمِنا و لا مُشرِکا، أمّا المُؤمنُ فیَمنَعُهُ اللّهُ بإیمانِهِ، و أمّا المُشرِکُ فیَقمَعُهُ اللّه ُبشِرکِهِ، و لکنّی أخافُ علَیکُم کُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ، عالِمِ اللِّسانِ، یقولُ ما تَعرِفونَ، و یَفعَلُ ما تُنکِرونَ"، "من براى امّتم نه از مؤمن مى ترسم و نه از مشرک؛ مؤمن را خداوند به سبب ایمانش [از صدمه زدن به امّتم] باز مى دارد و مشرک را خداوند به سبب شرکش سرکوب مى کند، بلکه بر شما از هر آن شخصی مى ترسم که در دل، منافق، در زبان، عالم است، چیزى را مى گوید که شما مى پسندید و کارى را مى کند که شما نمى پسندید". (۱۰)
بنابراین استغفار انسان را از اصرار بر گناه باز می دارد، اما اگر شخصی بر گناه خود استغفار نکرد و بر آن اصرار ورزید، او ممکن است دچار نفاق شود و از نفاق به ورطه نابودی کشیده شود تا جایی که معارف الهی و آموزه های دینی را برعکس رایج کند، جای منکر را با معروف و خوبی را با بدی جابجا کند و طبق آن مردم را گمراه کند. با چرب زبانی مردم را به طرف هوا و هوس های خود بخواند، طوری سخن بگوید که مردم سخنان او را بپسندند، اما کارهای او خلاف گفته های خودش و برداشت مردم است. طبق حدیث مذکور این دوگانگی در گفتار و رفتار علامت نفاقی است که در قلب اوست.
بنابراین استغفار انسان را از اصرار بر گناه باز می دارد، اما اگر شخصی بر گناه خود استغفار نکرد و بر آن اصرار ورزید، او ممکن است دچار نفاق شود و از نفاق به ورطه نابودی کشیده شود تا جایی که معارف الهی و آموزه های دینی را برعکس رایج کند، جای منکر را با معروف و خوبی را با بدی جابجا کند و طبق آن مردم را گمراه کند. با چرب زبانی مردم را به طرف هوا و هوس های خود بخواند، طوری سخن بگوید که مردم سخنان او را بپسندند، اما کارهای او خلاف گفته های خودش و برداشت مردم است. طبق حدیث مذکور این دوگانگی در گفتار و رفتار علامت نفاقی است که در قلب اوست.
____________________
منابع:
(۱) غررالحکم و دررالکلم، آمدی، ص۶۳۶، ح۱۱۱۰.
(۲) همان، ص۲۲۲، ح۶۰.
(۳) همان، ص۶۳، ح۱۲۲۵.
(۴) همان، ص۴۰۹، ح۱۸.
(۵) ترجمه از حجت الاسلام انصاریان.
(۶) ترجمه از حجت الاسلام انصاریان.
(۷) ترجمه از حجت الاسلام انصاریان.
(۸) تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ج۴، ص۱۸۳.
(۹) میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج۴، ص۲۸۲.
(۱۰) نهج البلاغه، نامه ۲۷.