تلویزیون، یکی از محبوب ترین رسانه های گروهی در سطح جهان محسوب می شود. از زمان پیدایش تلویزیون در کشور ما نیز، روز به روز بر تعداد مخاطبان آن افزوده شده است و بواقع می توان آن را یک رسانه ملی نامید. یکی از برنامه های پر طرفداران امسال (1398)، برنامه ای است با نام «عصر جدید» که دیدگاه های متفاوتی را در میان منتقدان به دنبال داشته است. در این نوشتار کوتاه بر آنیم تا به بهانه نقد «عصر جدید» به بازخوانی دیدگاه های بنیانگذار انقلاب، امام خمینی (ره) بپردازیم.
نکته آغازین
باید توجه داشت که مطالب ذیل بیش از آنکه متوجه مجری توانمند و برنامه سازان محترم برنامه عصر جدید باشد، تذکر و تذکاری برای سیاست گذاران رسانه ملی است. مسلما برنامه عصر جدید، در بسیاری جوانب، دارای نقاط قوتی است که موجب شده است بینندگان زیادی را به خود اختصاص دهد اما آنچه در ذیل می گذرد صرف نظر از نکات فنی این برنامه، به مطالبی اشاره می کند که عدم لحاظ آنها، رسانه ملی را از نقش آفرینی در مسیری بنیانگذار انقلاب اسلامی برای آن تصویر کرده است دور می کند.
عصر جدید؛ نو آوری یا کپی
بر خلاف نظر بسیاری از مردم، عصر جدید، برنامه ای نوآورانه محسوب نمی شود و کاملا تقلید از برنامه های باصطلاح استعداد یابی است که در آمریکا، اروپا و دیگر نقاط جهان اجرا می شود. یکی از این برنامه ها که در شبکه ان بی سی آمریکا از سال 2006 تا کنون در حال اجرا است، برنامه «America's Got Talent» می باشد که به کشف استعدادهای خوانندگان، رقاصان، شعبده بازان، کمدین ها و نوازندگان می پردازد. حال ممکن سوال شود آیا به مجرد اینکه یک برنامه تقلیدی باشد امری مذموم و قابل ملامت است؟! در پاسخ به این سوال باید توجه داشت که هر کشوری در راستای نیل به اهداف و سیاست هایی که رهبران آن، ترسیم می کنند، حرکت کرده و از تمام امکانات خود برای تسریع دستیابی به اهداف تعیین شده بهره می برد. حال اگر رسانه ملی این کشور، در راستای سیاست های تعیین شده، حتی برنامه ای تقلیدی داشته باشد به هیچ روی، منفی و قابل ملامت نیست؛ اما اگر برنامه ای تقلیدی (و یا حتی تولیدی و جدید) نه تنها در راستای اهداف و سیاست های کلان بلکه در جهتی متفاوت با آنها باشد، هیچ جای تردیدی برای مذمت و شماتت آن و برنامه سازان و بستر آفرینان آن باقی نمی ماند.
برخی دیدگاه های بنیان گذار انقلاب در رابطه با رسانه ملی
برای تامل در سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران، لازم تا دیدگاه بنانگذار انقلاب اسلامی، مطالعه و مورد واکاوی قرار گیرد. در ذیل به بخش هایی از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب اشاره می شود:
1. اهمیت رادیو و تلویزیون: «...رادیو تلویزیون از تمام رسانه هایى که هست حساستر است. رادیو تلویزیون مى تواند یک مملکت را اصلاح کند و مى تواند به فساد بکشد. این را نه روزنامه مى تواند، نه سینما مى تواند، نه تئاتر مى تواند، نه تبلیغات لفظى که در منابر است مى تواند؛ براى اینکه اینها همه شعاعشان محدود است... تبلیغات تلویزیون مى تواند از راه سمع مردم را یا تربیت کند؛ یا اینکه منهدم کند»[1]
2. نقش آموزشی رادیو و تلویزیون: « شما باید بدانید که این دستگاههایی که الان اسم بردید و بعض از شما یا [همه] شما مشغول او هستید، اینها دستگاههای آموزشی باید باشد.در زمان طاغوت همه این دستگاهها دستگاههایی بود که جوانهای ما را خواب می کرد، ملت ما را به بیهوده روشی تبلیغ می کرد، همه را می خواست از سرنوشت خودشان غافل کند. در صورتی که سینما برای این مقاصد شومی که اینها در این مدت طولانی طرح ریزی کردند نبوده؛ اینها چیزهایی است که آموزشی است.رادیو و تلویزیون یک دستگاه آموزشی است، سینما یک دستگاه آموزشی است.باید دستگاهها را به طور مسالمت، به طور صحیح، به طور سلیم اداره کرد».[2]
اگر رادیو تلویزیون اصلاح شود امید است یک مملکت اصلاح شود3. دانشگاه عمومی بودن رادیو و تلویزیون: «رادیو و تلویزیون یک دستگاهى است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آنطورى که از اول شاید آنهایى که درست کردند اینها را نظر آموزشى داشتند به اینها، [به ] این دستگاهها. تمام مطبوعات [هم ] اینطور است منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو- تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههاى تربیتى است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومى است. دانشگاهها دانشگاههاى موضعى است، این یک دانشگاه عمومى است یعنى دانشگاهى است که در تمام سطح کشور گسترده است ... باید این دستگاهْ دستگاهى باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگى بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایى که در این دستگاهها هست مهمتر است؛ و این وظیفه دارد که با مردمْ حکمِ معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند. فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند. زیادند اشخاص که پیشنهاد این معانى را مى کنند؛ به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند. به جاى آن چیزهایى که به درد ملت نمى خورد یا مضر به حال ملت است، یک چیزهاى مفید را به مردم بدهند و یک غذاى مفیدى به مردم بدهند؛ مردم را تغذیه کنند به غذاهاى صحیح سالم.[3]
4. نقش رسانه های گروهی در تباهی و سرگرم کردن ملت ها به امور بی حاصل: « رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئأترها از ابزارهاى مؤثر تباهى و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بویژه نیمه دوم آن، چه نقشه هاى بزرگى از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها براى درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملى و تزئینى از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنى و پوشیدنى و در فرم آنها استفاده کردند، به طورى که افتخار بزرگِ فرنگى مآب بودن در تمام شئون زندگى از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمهاى مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربى در گفتار و نوشتار به صورتى بود که فهم آن براى بیشتر مردم غیرممکن، و براى همردیفان نیز مشکل مى نمود! فیلمهاى تلویزیون از فرآورده هاى غرب یا شرق بود که طبقه جوان زن و مرد را از مسیر عادى زندگى و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوى بیخبرى از خویش و شخصیت خود و یا بدبینى و بدگمانى به همه چیز خود و کشور خود، حتى فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشى که بسیارى از آن با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانه ها و موزه هاى غرب و شرق منتقل گردیده است. مجله ها با مقاله ها و عکسهاى افتضاح بار و أسف انگیز، و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگى خویش و ضداسلامى با افتخار، مردم بویژه طبقه جوان مؤثر را به سوى غرب یا شرق هدایت مى کردند».[4]
«ما از آن وضع سابق که اخیراً پنجاه سالش را، پنجاه و چند سالش را من شاهدش بودم و شماها چندین سالش را که در زمان این حکومت جائر بود در نظر دارید که همه، وابستگی به غرب بود و به امریکا بود. مقصد آنهایی که اینها را پیش آورده بودند، در همه جاها که شما قدم می گذاشتید در آن، یک چیز نمایان که اشخاص عمیق، آن یک چیز را می فهمیدند و آن اینکه نگذارند جوانهای ما رشد کنند. جوانهای ما را بار بیاورند به طوری که در قید این نباشد که در مملکتش چه در آن می گذرد. اگر یک کسی عادت کرد که این مجلات را که دیدید، دیده بودید، با آن عکسها و با آن مسائل، آن سینماها را که دیدند با آن بساط و امثال ذلک و آن تلویزیون آن وقت، و آن رادیوی آن وقت، و آن مدارس آن وقت، و آن کناردریا رفتنهای آن وقت، و آن مراکز فحشای آن وقت، همۀ اینها در یک مطلب شریک بودند و [آن اینکه] جوانهای ما را بی تفاوت کنند راجع به مسائل خودشان، یک جوانی که عادت کرد که هر روز برود یا هر شب برود در سینما و آن طور مسائل را ببیند، این دیگر فکرش نمی رود دنبال اینکه نفت ما را که می خورند، کجا می رود این نفت. این ثروت ما کجا می رود. اصلاً تو فکرش نمی آید این. این همان مثل آدم هرویینی می ماند، یک آدم هرویینی اصلش فکرش دنبال این نیست که چه می گذرد. او همه اش دنبال این است که چه وقت، وقت هرویین بشود، یا وقت استعمال تریاک بشود. آن کسی که عادت کرد که برود در این مراکز فحشاء، تمام همّ و غمش همان مراکز فحشاءست. حالا چه می گذرد در این مملکت، چه به سرش دارد می آید، پیشش مطرح نیست، دنبال این مطلب نیست.او تمام همّش به این است که چه وقت تابستان بشود و چه وقت، وقت این بشود که بروند دریا، تمام همّش به این است که چه وقت شب بشود و برود سینما؛ چه وقت این مثلاً قضایای رادیو تلویزیون پیش بیاید و بنشینند تماشا؛ نمی تواند، همان طوری که آدم تریاکی نمی تواند از پای منقل پا شود برود سراغ فرض کنید جهاد سازندگی، از پای منقل نمی تواند فکر این معنا را بکند که به مملکت ما چه می گذرد؛ فرهنگ ما چه شده است؛ اقتصاد ما چه شده است. نمی تواند فکر کند، اینها هم می خواهند همین جور باشند. آنهایی که می خواهند ما را غارت کنند، می خواهند بی مزاحمت غارت کنند. چرا مزاحم برای خودمان درست کنیم؟ راه عیش و عشرت را بر این جوانهای تازه رس باز می کنیم، هر چه می خواهند از این عیش و عشرتها بکنند، ما هم آن مخازنشان را می بریم.»
5. تهذیب جامعه، مأموریت رسانه ای گروهی: «رسانه هاى گروهى، بویژه صدا و سیما، این مراکز آموزش و پرورش عمومى مى توانند خدمتهاى گرانمایه اى را به فرهنگ اسلام و ایران نمایند. بنگاههایى که شب و روز، ملت در سراسر کشور با آنها تماس سمعى و بصرى دارند، چه مطبوعات در مقالات ونوشتارهاى خود و چه صدا و سیما در برنامه ها و نمایشنامه ها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلمها و هنرهاى آموزنده باید همت گمارند و بیشتر کار کنند؛ و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته، و راه و روش زندگى شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامه ها به ملت بیاموزند، و از هنرهاى بدآموز و مبتذل جلوگیرى کنند. ملت عزیز در طول پنجاه سال سیاه اخیر گرفتار مجلات و روزنامه هاى تخریب کننده و فاسدکننده نسل جوان و از آنها بدتر سینماها و رادیو- تلویزیون بود که با برنامه هاى خود ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزده ها غلتانید و ضررهاى رسانه هاى گروهى از خرابیهاى توپ و تانکهاو سلاحهاى مخرب بالاتر و بدتر است چه که ضررهاى سلاحها گذراست، و ضررهاى فرهنگى باقى و به نسلهاى بعد انتقال پیدا مى کند. چنانچه دیدید و مى بینید. و اگر نبود لطف خاص خداوند منّان و تحول برق آساى ملت در سراسر کشور، نمى دانیم سرانجام اسلام و کشور به کجا کشیده مى شد. امروز نیز که از تفاله آن رژیم فاسد عددى باقى مانده است اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در درازمدت کشور را تهدید مى کند و سهل انگارى در این امور ساده اندیشى است. و بر متعهدان است که کوشش کنند و از انحرافات، گرچه جزئى باشد جلوگیرى نمایند.»؛[5] «اگر رادیو تلویزیون اصلاح شود امید است یک مملکت اصلاح شود»[6]
1. اهمیت رادیو و تلویزیون: «...رادیو تلویزیون از تمام رسانه هایى که هست حساستر است. رادیو تلویزیون مى تواند یک مملکت را اصلاح کند و مى تواند به فساد بکشد. این را نه روزنامه مى تواند، نه سینما مى تواند، نه تئاتر مى تواند، نه تبلیغات لفظى که در منابر است مى تواند؛ براى اینکه اینها همه شعاعشان محدود است... تبلیغات تلویزیون مى تواند از راه سمع مردم را یا تربیت کند؛ یا اینکه منهدم کند»[1]
2. نقش آموزشی رادیو و تلویزیون: « شما باید بدانید که این دستگاههایی که الان اسم بردید و بعض از شما یا [همه] شما مشغول او هستید، اینها دستگاههای آموزشی باید باشد.در زمان طاغوت همه این دستگاهها دستگاههایی بود که جوانهای ما را خواب می کرد، ملت ما را به بیهوده روشی تبلیغ می کرد، همه را می خواست از سرنوشت خودشان غافل کند. در صورتی که سینما برای این مقاصد شومی که اینها در این مدت طولانی طرح ریزی کردند نبوده؛ اینها چیزهایی است که آموزشی است.رادیو و تلویزیون یک دستگاه آموزشی است، سینما یک دستگاه آموزشی است.باید دستگاهها را به طور مسالمت، به طور صحیح، به طور سلیم اداره کرد».[2]
اگر رادیو تلویزیون اصلاح شود امید است یک مملکت اصلاح شود3. دانشگاه عمومی بودن رادیو و تلویزیون: «رادیو و تلویزیون یک دستگاهى است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آنطورى که از اول شاید آنهایى که درست کردند اینها را نظر آموزشى داشتند به اینها، [به ] این دستگاهها. تمام مطبوعات [هم ] اینطور است منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو- تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههاى تربیتى است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومى است. دانشگاهها دانشگاههاى موضعى است، این یک دانشگاه عمومى است یعنى دانشگاهى است که در تمام سطح کشور گسترده است ... باید این دستگاهْ دستگاهى باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگى بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایى که در این دستگاهها هست مهمتر است؛ و این وظیفه دارد که با مردمْ حکمِ معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند. فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند. زیادند اشخاص که پیشنهاد این معانى را مى کنند؛ به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند. به جاى آن چیزهایى که به درد ملت نمى خورد یا مضر به حال ملت است، یک چیزهاى مفید را به مردم بدهند و یک غذاى مفیدى به مردم بدهند؛ مردم را تغذیه کنند به غذاهاى صحیح سالم.[3]
4. نقش رسانه های گروهی در تباهی و سرگرم کردن ملت ها به امور بی حاصل: « رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئأترها از ابزارهاى مؤثر تباهى و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بویژه نیمه دوم آن، چه نقشه هاى بزرگى از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها براى درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملى و تزئینى از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنى و پوشیدنى و در فرم آنها استفاده کردند، به طورى که افتخار بزرگِ فرنگى مآب بودن در تمام شئون زندگى از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمهاى مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربى در گفتار و نوشتار به صورتى بود که فهم آن براى بیشتر مردم غیرممکن، و براى همردیفان نیز مشکل مى نمود! فیلمهاى تلویزیون از فرآورده هاى غرب یا شرق بود که طبقه جوان زن و مرد را از مسیر عادى زندگى و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوى بیخبرى از خویش و شخصیت خود و یا بدبینى و بدگمانى به همه چیز خود و کشور خود، حتى فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشى که بسیارى از آن با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانه ها و موزه هاى غرب و شرق منتقل گردیده است. مجله ها با مقاله ها و عکسهاى افتضاح بار و أسف انگیز، و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگى خویش و ضداسلامى با افتخار، مردم بویژه طبقه جوان مؤثر را به سوى غرب یا شرق هدایت مى کردند».[4]
«ما از آن وضع سابق که اخیراً پنجاه سالش را، پنجاه و چند سالش را من شاهدش بودم و شماها چندین سالش را که در زمان این حکومت جائر بود در نظر دارید که همه، وابستگی به غرب بود و به امریکا بود. مقصد آنهایی که اینها را پیش آورده بودند، در همه جاها که شما قدم می گذاشتید در آن، یک چیز نمایان که اشخاص عمیق، آن یک چیز را می فهمیدند و آن اینکه نگذارند جوانهای ما رشد کنند. جوانهای ما را بار بیاورند به طوری که در قید این نباشد که در مملکتش چه در آن می گذرد. اگر یک کسی عادت کرد که این مجلات را که دیدید، دیده بودید، با آن عکسها و با آن مسائل، آن سینماها را که دیدند با آن بساط و امثال ذلک و آن تلویزیون آن وقت، و آن رادیوی آن وقت، و آن مدارس آن وقت، و آن کناردریا رفتنهای آن وقت، و آن مراکز فحشای آن وقت، همۀ اینها در یک مطلب شریک بودند و [آن اینکه] جوانهای ما را بی تفاوت کنند راجع به مسائل خودشان، یک جوانی که عادت کرد که هر روز برود یا هر شب برود در سینما و آن طور مسائل را ببیند، این دیگر فکرش نمی رود دنبال اینکه نفت ما را که می خورند، کجا می رود این نفت. این ثروت ما کجا می رود. اصلاً تو فکرش نمی آید این. این همان مثل آدم هرویینی می ماند، یک آدم هرویینی اصلش فکرش دنبال این نیست که چه می گذرد. او همه اش دنبال این است که چه وقت، وقت هرویین بشود، یا وقت استعمال تریاک بشود. آن کسی که عادت کرد که برود در این مراکز فحشاء، تمام همّ و غمش همان مراکز فحشاءست. حالا چه می گذرد در این مملکت، چه به سرش دارد می آید، پیشش مطرح نیست، دنبال این مطلب نیست.او تمام همّش به این است که چه وقت تابستان بشود و چه وقت، وقت این بشود که بروند دریا، تمام همّش به این است که چه وقت شب بشود و برود سینما؛ چه وقت این مثلاً قضایای رادیو تلویزیون پیش بیاید و بنشینند تماشا؛ نمی تواند، همان طوری که آدم تریاکی نمی تواند از پای منقل پا شود برود سراغ فرض کنید جهاد سازندگی، از پای منقل نمی تواند فکر این معنا را بکند که به مملکت ما چه می گذرد؛ فرهنگ ما چه شده است؛ اقتصاد ما چه شده است. نمی تواند فکر کند، اینها هم می خواهند همین جور باشند. آنهایی که می خواهند ما را غارت کنند، می خواهند بی مزاحمت غارت کنند. چرا مزاحم برای خودمان درست کنیم؟ راه عیش و عشرت را بر این جوانهای تازه رس باز می کنیم، هر چه می خواهند از این عیش و عشرتها بکنند، ما هم آن مخازنشان را می بریم.»
5. تهذیب جامعه، مأموریت رسانه ای گروهی: «رسانه هاى گروهى، بویژه صدا و سیما، این مراکز آموزش و پرورش عمومى مى توانند خدمتهاى گرانمایه اى را به فرهنگ اسلام و ایران نمایند. بنگاههایى که شب و روز، ملت در سراسر کشور با آنها تماس سمعى و بصرى دارند، چه مطبوعات در مقالات ونوشتارهاى خود و چه صدا و سیما در برنامه ها و نمایشنامه ها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلمها و هنرهاى آموزنده باید همت گمارند و بیشتر کار کنند؛ و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته، و راه و روش زندگى شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامه ها به ملت بیاموزند، و از هنرهاى بدآموز و مبتذل جلوگیرى کنند. ملت عزیز در طول پنجاه سال سیاه اخیر گرفتار مجلات و روزنامه هاى تخریب کننده و فاسدکننده نسل جوان و از آنها بدتر سینماها و رادیو- تلویزیون بود که با برنامه هاى خود ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزده ها غلتانید و ضررهاى رسانه هاى گروهى از خرابیهاى توپ و تانکهاو سلاحهاى مخرب بالاتر و بدتر است چه که ضررهاى سلاحها گذراست، و ضررهاى فرهنگى باقى و به نسلهاى بعد انتقال پیدا مى کند. چنانچه دیدید و مى بینید. و اگر نبود لطف خاص خداوند منّان و تحول برق آساى ملت در سراسر کشور، نمى دانیم سرانجام اسلام و کشور به کجا کشیده مى شد. امروز نیز که از تفاله آن رژیم فاسد عددى باقى مانده است اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در درازمدت کشور را تهدید مى کند و سهل انگارى در این امور ساده اندیشى است. و بر متعهدان است که کوشش کنند و از انحرافات، گرچه جزئى باشد جلوگیرى نمایند.»؛[5] «اگر رادیو تلویزیون اصلاح شود امید است یک مملکت اصلاح شود»[6]
منابع:
[1] . بیانات حضرت امام خمینی (ره) در جمع کارکنان بخش مالى و تولید سازمان صدا و سیما (28/04/58)
[2] . تبیان، آثار موضوعی امام، ج 23، سخنرانی در تاریخ (05/01/58)
[3] . بیانات حضرت امام خمینی (ره) در دیدار دولت موقت، (29/12/57)
[4] . کتاب آئین انقلاب اسلامی، ج2، ص303-304
[5] . همان ص 309-310
[6] . بیانات در جمع شورای پنج نفره صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، (18/09/58)