در دهان اژدها
نويسنده: استفاني پاين
مترجم: اميرعلي رضايي
مترجم: اميرعلي رضايي
گفت و گو با دانشمندي که از کوه هاي آتشفشاني بالا مي رود
"کن سيمز"دانشمندي است که در کلرادوي آمريکا متولد شده و نخستين کوهنوردي خود را در 8 سالگي انجام داده است. در 17 سالگي بالا رفتن از صخره هاي خطرناک و ديواره هاي يخي را تجربه کرده و از همان زمان تصميم گرفته زندگي اش را از راه کوهنوردي و کاوش در دل سنگ ها و صخره ها بگذراند. پس از 7 سال کار به عنوان راهنما و بلد در صعودهاي دسته جمعي با زمين شناسي آشنا مي شود. او در حال حاضر داراي مدرک دکترا در اين رشته از دانشگاه کاليفرنياست و در سال 1997 نيز به عضويت گروه زمين شناسي مؤسسه اقيانوس شناسي وودزهول رسيده است. توانايي هاي او در کوهنوردي و صعود از مناطق صعب العبور کمک فراواني به فعاليت هاي علمي او کرده است و از اين توانايي در نزديک شدن به حوزه هاي آتشفشاني و نمونه برداري از مواد مذاب آن کمک مي گيرد. متني که در زير مي خوانيد، مصاحبه اي است که با وي پس از صعود اخيرش به دهانه هاي آتشفشاني انجام شده است.
آقاي سيمز، آيا نزديک شدن به ديواره هاي مذاب خيلي داغ و سوزاننده نيست؟
اصولاً هنگامي گرما را حس مي کنيد که خيلي به ديواره نزديک شده باشيد و يا زماني که جريان باد از آن عبور کرده و به شما برخورد کند. در برخي مناطق، کندن قسمتي از ديواره هاي مذاب کار آساني است. براي مثال، در هاوايي شکاف هايي وجود دارند که مي توان به راحتي با چکش قسمت هايي از ديواره را کند. اما در آتشفشان هاي فوران کننده نزديک شدن به ديواره بسيار سخت است؛ چرا که پرتاب يک تکه از مواد مذاب مي تواند به مرگ منجر شود.
در اين نمونه ها، بايد منتظر ماند و پس از فوران براي لحظه اي مواد را جمع کرد و به سرعت دور شد. براي مثال، براي جمع آوري قسمت هايي از ديواره کوه اتنا (Etna)، من مجبور شدم از لباس آتش نشانان براي پژوهش خود استفاده کنم اما حتي در اين حالت نيز هنگامي که باد شروع به وزيدن کرد، کلاه مخصوص من کم کم آب شد. اگر هم دنبال گازها باشيد که بايد در مسير جريان باد حرکت کنيد.
آيا واقعاً لازم است اين قدر نزديک شويم؟
اين تنهاراهي است که براي جمع کردن اطلاعات وجود دارد. من براي درک فرايندهاي آتشفشاني از ساعت هاي راديو اکتيو استفاده مي کنم، تا بفهمم مواد مذاب و گازها چگونه شکل مي گيرند و با چه سرعتي بالامي آيند. پاسخ به اين سؤال ها اهميتي حياتي براي کاوش هاي آتشفشاني دارد؛ چه اين که در تخمين آثار مخرب آتشفشان ها نيز مؤثر خواهد بود. من علاقه مخصوصي هم به گاز رادون (Radon) دارم. با تجزيه ايزوتوپ هاي رادون مي توان زمان بالا آمدن مواد مذاب به سطح زمين و همچين زمان مورد نياز براي انباشته شدن مجدد مخزن مذاب آن را محاسبه کرد. اما گاز رادون بسيار رقيق است و براي محاسبه دقيق رادون موجود در مواد مذاب مي بايست تا آنجا که ممکن است به حوضچه فعال يک آتشفشان نزديک شد.
در اين جست و جوها چه چيرهاي ديگري مد نظر شما هستند؟
در اين کاووش ها علاوه بر جمع آوري ديواره هاي مذاب، من مسير حرکت گازها را هم دنبال مي کنم که بررسي ردپاي آنها در آزمايشگاه مي تواند زمان وقوع آتشفشان هاي قبلي را هم نشان دهد. بدين ترتيب، دوره خاموش يک آتشفشان مشخص مي شود. بسياري از علائم حرکت اين گازها در درون آتشفشان ها قرار دارد.
آيا کاوش هاي جديد در ابتداي فعاليت به عنوان يک زمين شناس، به ذهن شما خطور مي کرد؟
وقتي دبيرستان را ترک کردم، مي خواستم يک راهنماي حرفه اي کوهستان و يک کوهنورد حرفه اي شوم. براي همين به باشگاه کوهنوردي در نيوهمپشاير رفتم تا به علاقه مندان، نحوه صعود از صخره هاي يخي را آموزش دهم. در اين دره، از بسياري از کوه هاي صعب العبور صعود کردم. بعدها از کوهنوردي صرف و راهنمايي ديگران خسته شدم و به مرکز کوهنوردي سانتافه آمدم تا برنامه هاي جذاب تري را دنبال کنم. در تمام اين دوران، کارهاي ماجراجويانه فراواني را انجام داده ام.
آيا تا به حال در کوهستان در شرايط خطرناک قرار گرفته ايد؟
فقط يک بار.آن هم وقتي که با گروهي از کودکان به يخ نوردي رفته بوديم و تبرهاي مخصوص در اختيار بچه ها بود. يکي از بچه ها دوستش را با تبر تهديد کرد و آن را بالا برد. در آن لحظه خيلي ترسيدم؛ اما بعد شانس با من يار بود که تبر را زمين گذاشت. من هميشه کار با کودکان را دوست داشته ام، چون از تحرک و انرژي بالاي آنها لذت مي بردم. من خودم هم وقتي جوان بودم دردسرهاي زيادي درست مي کردم و کوهنوردي بود که شخصيت من را ساخت.
چه چيزي باعث شد به علم روي بياوريد؟
کم کم اين تصميم درمن ايجاد شد که به مدرسه برگردم و برخي از دوستان هم مرا تشويق کردند. به همين دليل به کالج کلرادو رفتم و در آنجا بود که متوجه شدم زمين شناسي را دوست دارم.
چطور به صعود به آتشفشان ها رسيديد؟
در دوران ليسانس و بعدها در دوره دکترا، هر سال يک يا دو ماه در تابستان به عنوان بلد و راهنما به قاره جنوبگان مي رفتم. يک بار در اين منطقه به کوه اربوس (Erebus) صعود کردم. اين نخستين آتشفشاني بود که فتح کرده بودم. در سال 2002 براي نخستين بار با هدف يک پژوهش علمي به آتشفشان ماسايا در نيکاراگوآ صعود کردم و آنجا با يکي از همکاران گاز رادون را جمع آوري کرديم. اين آتشفشان ويژگي هاي مناسبي براي پژوهش هاي علمي دارد.
صعود به آتشفشان سخت تر و خطرناک تر از کوهنوردي است؟
به لحاظ فني آسان تر از صعود به خيلي صخره هاست. اما من غالباً از دو طناب براي صعود استفاده مي کنم، چون ديواره ها آتشفشاني غالباً تيز و شکننده هستند. در برخي از آتشفشان ها، اين دشواري بيشتر هم مي شود، مانند اربوس، ماسايا و نيراگونگو در جمهوري کنگو که صعود به دهانه آنها دشواري هاي خاص خود را دارد.
آيا اين خطر وجود دارد که اسير فوران آتشفشاني شويد؟
من فقط آتشفشان هايي را براي صعود انتخاب مي کنم که مدام تحت نظارت هستند؛ چرا که هدف من تنها جمع آوري نمونه است. اما با اين حال، خطر سقوط ديواره ها و شکستگي سنگ ها وجود دارد. در درون دهانه مسئله کاملاً فرق مي کند. براي مثال، در صعود من به ماسايا قسمتي بود که من ساعت ها براي جمع آوري نمونه روي آن نشستم و عکس آن را هم دارم. در کمال تعجب، درست سه روز بعد از بازگشت ما، همان قسمت فرو ريخت و حالت عجيبي من را فرا گرفت!
در مور خطر گازها چطور؟ با گازها و موارد در حال ذوب چه مي کنيد؟
من همواره احتياط را رعايت مي کنم و ماسک خود را به صورت مي زنم. اگر چه خيلي ها اين کار را در حوالي دهانه انجام نمي دهند. هواي اطراف دهانه بسيار اسيدي است. بسياري از آتشفشان ها مقادير زيادي دي اکسيد کربن توليد مي کنند که مي تواند به راحتي انسان را هلاک کند.
کدام آتشفشان را جذاب ترين آتشفشان جهان مي دانيد؟
نيراگونگو در جمهوري کنگو جذاب ترين آتشفشاني است که ديده ام. دهانه آن بسيار بزرگ است. اين کوه داراي بزرگ ترين حوضچه آتشفشاني در جهان است و گاز زيادي هم از آن متصاعد مي شود. در شب، اين حوضچه نماي خارق العاده اي دارد. آتشفشان اربوس هم نمادهاي يخي جذابي دارد. ماسايا هم به لحاظ تصاعد گازها جذابيت علمي خاص خود را دارد.
اينها همه آتشفشان هاي روي زميني است. در مورد فوران هاي آتشفشاني در بستر درياها هم تحقيقاتي داشته ايد؟
تا به حال هيچ نمونه اي از فوران مواد مذاب در کف اقيانوس ها گزارش نشده است. اما براي درک اسرار ظهور مواد مذاب در آب اقيانوس، نمونه برداري هايي در سال 2004 در شرق اقيانوس اطلس انجام داده ايم که تجربه جالبي بود.
آيا هنوز آتشفشاني هست که بخواهيد از آن نمونه برداري کنيد؟
يکي از اهداف من، تهيه فهرستي جهاني از گازهاي آتشفشاني است. اين البته به معناي نمونه برداري از تمام آتشفشان ها نيست؛ بلکه مسائل ديگر چون طاق هاي آتشفشاني، شکاف هاي قاره اي، مطالعه خاک جزيره هاي اقيانوسي و غيره نيز مهم است. تا به حال بخش عمده اين فهرست را تهيه کرده ام، اما براي تکميل آن احتمالاً چند سفر ديگر به اقيانوس هند، شيلي و هاوايي و همچنين کنگو خواهم داشت.
به عنوان سؤال آخر، بسياري شما را متهم به ماجراجويي مي کنند و شما را کمتر دانشمند مي خوانند. در جواب آنها چه مي گوييد؟
البته انکار نمي کنم که مخاطره کردن در خون من است! اما هيچ کدام از سفرهاي من به مناطق آتشفشاني بدون منطق علمي صورت نگرفته است. من خود صاحب خانواده و زن و فرزند هستم. خيلي به نکات ايمني اهميت مي دهم. همه اين مخاطرات به اين دليل است که دوباره برگردم و پشت ميز، روي اين داده ها و نمونه ها مدت ها کار کنم. کاري که من مي کنم، در بر گيرنده همه علاقه مندي هاي من است. هم علم در آن است، هم ماجراجويي و هم جهانگردي. اگر دنبال جنجال بودم، به همان کوهنوردي و صخره نوردي برمي گشتم.
/خ
"کن سيمز"دانشمندي است که در کلرادوي آمريکا متولد شده و نخستين کوهنوردي خود را در 8 سالگي انجام داده است. در 17 سالگي بالا رفتن از صخره هاي خطرناک و ديواره هاي يخي را تجربه کرده و از همان زمان تصميم گرفته زندگي اش را از راه کوهنوردي و کاوش در دل سنگ ها و صخره ها بگذراند. پس از 7 سال کار به عنوان راهنما و بلد در صعودهاي دسته جمعي با زمين شناسي آشنا مي شود. او در حال حاضر داراي مدرک دکترا در اين رشته از دانشگاه کاليفرنياست و در سال 1997 نيز به عضويت گروه زمين شناسي مؤسسه اقيانوس شناسي وودزهول رسيده است. توانايي هاي او در کوهنوردي و صعود از مناطق صعب العبور کمک فراواني به فعاليت هاي علمي او کرده است و از اين توانايي در نزديک شدن به حوزه هاي آتشفشاني و نمونه برداري از مواد مذاب آن کمک مي گيرد. متني که در زير مي خوانيد، مصاحبه اي است که با وي پس از صعود اخيرش به دهانه هاي آتشفشاني انجام شده است.
آقاي سيمز، آيا نزديک شدن به ديواره هاي مذاب خيلي داغ و سوزاننده نيست؟
اصولاً هنگامي گرما را حس مي کنيد که خيلي به ديواره نزديک شده باشيد و يا زماني که جريان باد از آن عبور کرده و به شما برخورد کند. در برخي مناطق، کندن قسمتي از ديواره هاي مذاب کار آساني است. براي مثال، در هاوايي شکاف هايي وجود دارند که مي توان به راحتي با چکش قسمت هايي از ديواره را کند. اما در آتشفشان هاي فوران کننده نزديک شدن به ديواره بسيار سخت است؛ چرا که پرتاب يک تکه از مواد مذاب مي تواند به مرگ منجر شود.
در اين نمونه ها، بايد منتظر ماند و پس از فوران براي لحظه اي مواد را جمع کرد و به سرعت دور شد. براي مثال، براي جمع آوري قسمت هايي از ديواره کوه اتنا (Etna)، من مجبور شدم از لباس آتش نشانان براي پژوهش خود استفاده کنم اما حتي در اين حالت نيز هنگامي که باد شروع به وزيدن کرد، کلاه مخصوص من کم کم آب شد. اگر هم دنبال گازها باشيد که بايد در مسير جريان باد حرکت کنيد.
آيا واقعاً لازم است اين قدر نزديک شويم؟
اين تنهاراهي است که براي جمع کردن اطلاعات وجود دارد. من براي درک فرايندهاي آتشفشاني از ساعت هاي راديو اکتيو استفاده مي کنم، تا بفهمم مواد مذاب و گازها چگونه شکل مي گيرند و با چه سرعتي بالامي آيند. پاسخ به اين سؤال ها اهميتي حياتي براي کاوش هاي آتشفشاني دارد؛ چه اين که در تخمين آثار مخرب آتشفشان ها نيز مؤثر خواهد بود. من علاقه مخصوصي هم به گاز رادون (Radon) دارم. با تجزيه ايزوتوپ هاي رادون مي توان زمان بالا آمدن مواد مذاب به سطح زمين و همچين زمان مورد نياز براي انباشته شدن مجدد مخزن مذاب آن را محاسبه کرد. اما گاز رادون بسيار رقيق است و براي محاسبه دقيق رادون موجود در مواد مذاب مي بايست تا آنجا که ممکن است به حوضچه فعال يک آتشفشان نزديک شد.
در اين جست و جوها چه چيرهاي ديگري مد نظر شما هستند؟
در اين کاووش ها علاوه بر جمع آوري ديواره هاي مذاب، من مسير حرکت گازها را هم دنبال مي کنم که بررسي ردپاي آنها در آزمايشگاه مي تواند زمان وقوع آتشفشان هاي قبلي را هم نشان دهد. بدين ترتيب، دوره خاموش يک آتشفشان مشخص مي شود. بسياري از علائم حرکت اين گازها در درون آتشفشان ها قرار دارد.
آيا کاوش هاي جديد در ابتداي فعاليت به عنوان يک زمين شناس، به ذهن شما خطور مي کرد؟
وقتي دبيرستان را ترک کردم، مي خواستم يک راهنماي حرفه اي کوهستان و يک کوهنورد حرفه اي شوم. براي همين به باشگاه کوهنوردي در نيوهمپشاير رفتم تا به علاقه مندان، نحوه صعود از صخره هاي يخي را آموزش دهم. در اين دره، از بسياري از کوه هاي صعب العبور صعود کردم. بعدها از کوهنوردي صرف و راهنمايي ديگران خسته شدم و به مرکز کوهنوردي سانتافه آمدم تا برنامه هاي جذاب تري را دنبال کنم. در تمام اين دوران، کارهاي ماجراجويانه فراواني را انجام داده ام.
آيا تا به حال در کوهستان در شرايط خطرناک قرار گرفته ايد؟
فقط يک بار.آن هم وقتي که با گروهي از کودکان به يخ نوردي رفته بوديم و تبرهاي مخصوص در اختيار بچه ها بود. يکي از بچه ها دوستش را با تبر تهديد کرد و آن را بالا برد. در آن لحظه خيلي ترسيدم؛ اما بعد شانس با من يار بود که تبر را زمين گذاشت. من هميشه کار با کودکان را دوست داشته ام، چون از تحرک و انرژي بالاي آنها لذت مي بردم. من خودم هم وقتي جوان بودم دردسرهاي زيادي درست مي کردم و کوهنوردي بود که شخصيت من را ساخت.
چه چيزي باعث شد به علم روي بياوريد؟
کم کم اين تصميم درمن ايجاد شد که به مدرسه برگردم و برخي از دوستان هم مرا تشويق کردند. به همين دليل به کالج کلرادو رفتم و در آنجا بود که متوجه شدم زمين شناسي را دوست دارم.
چطور به صعود به آتشفشان ها رسيديد؟
در دوران ليسانس و بعدها در دوره دکترا، هر سال يک يا دو ماه در تابستان به عنوان بلد و راهنما به قاره جنوبگان مي رفتم. يک بار در اين منطقه به کوه اربوس (Erebus) صعود کردم. اين نخستين آتشفشاني بود که فتح کرده بودم. در سال 2002 براي نخستين بار با هدف يک پژوهش علمي به آتشفشان ماسايا در نيکاراگوآ صعود کردم و آنجا با يکي از همکاران گاز رادون را جمع آوري کرديم. اين آتشفشان ويژگي هاي مناسبي براي پژوهش هاي علمي دارد.
صعود به آتشفشان سخت تر و خطرناک تر از کوهنوردي است؟
به لحاظ فني آسان تر از صعود به خيلي صخره هاست. اما من غالباً از دو طناب براي صعود استفاده مي کنم، چون ديواره ها آتشفشاني غالباً تيز و شکننده هستند. در برخي از آتشفشان ها، اين دشواري بيشتر هم مي شود، مانند اربوس، ماسايا و نيراگونگو در جمهوري کنگو که صعود به دهانه آنها دشواري هاي خاص خود را دارد.
آيا اين خطر وجود دارد که اسير فوران آتشفشاني شويد؟
من فقط آتشفشان هايي را براي صعود انتخاب مي کنم که مدام تحت نظارت هستند؛ چرا که هدف من تنها جمع آوري نمونه است. اما با اين حال، خطر سقوط ديواره ها و شکستگي سنگ ها وجود دارد. در درون دهانه مسئله کاملاً فرق مي کند. براي مثال، در صعود من به ماسايا قسمتي بود که من ساعت ها براي جمع آوري نمونه روي آن نشستم و عکس آن را هم دارم. در کمال تعجب، درست سه روز بعد از بازگشت ما، همان قسمت فرو ريخت و حالت عجيبي من را فرا گرفت!
در مور خطر گازها چطور؟ با گازها و موارد در حال ذوب چه مي کنيد؟
من همواره احتياط را رعايت مي کنم و ماسک خود را به صورت مي زنم. اگر چه خيلي ها اين کار را در حوالي دهانه انجام نمي دهند. هواي اطراف دهانه بسيار اسيدي است. بسياري از آتشفشان ها مقادير زيادي دي اکسيد کربن توليد مي کنند که مي تواند به راحتي انسان را هلاک کند.
کدام آتشفشان را جذاب ترين آتشفشان جهان مي دانيد؟
نيراگونگو در جمهوري کنگو جذاب ترين آتشفشاني است که ديده ام. دهانه آن بسيار بزرگ است. اين کوه داراي بزرگ ترين حوضچه آتشفشاني در جهان است و گاز زيادي هم از آن متصاعد مي شود. در شب، اين حوضچه نماي خارق العاده اي دارد. آتشفشان اربوس هم نمادهاي يخي جذابي دارد. ماسايا هم به لحاظ تصاعد گازها جذابيت علمي خاص خود را دارد.
اينها همه آتشفشان هاي روي زميني است. در مورد فوران هاي آتشفشاني در بستر درياها هم تحقيقاتي داشته ايد؟
تا به حال هيچ نمونه اي از فوران مواد مذاب در کف اقيانوس ها گزارش نشده است. اما براي درک اسرار ظهور مواد مذاب در آب اقيانوس، نمونه برداري هايي در سال 2004 در شرق اقيانوس اطلس انجام داده ايم که تجربه جالبي بود.
آيا هنوز آتشفشاني هست که بخواهيد از آن نمونه برداري کنيد؟
يکي از اهداف من، تهيه فهرستي جهاني از گازهاي آتشفشاني است. اين البته به معناي نمونه برداري از تمام آتشفشان ها نيست؛ بلکه مسائل ديگر چون طاق هاي آتشفشاني، شکاف هاي قاره اي، مطالعه خاک جزيره هاي اقيانوسي و غيره نيز مهم است. تا به حال بخش عمده اين فهرست را تهيه کرده ام، اما براي تکميل آن احتمالاً چند سفر ديگر به اقيانوس هند، شيلي و هاوايي و همچنين کنگو خواهم داشت.
به عنوان سؤال آخر، بسياري شما را متهم به ماجراجويي مي کنند و شما را کمتر دانشمند مي خوانند. در جواب آنها چه مي گوييد؟
البته انکار نمي کنم که مخاطره کردن در خون من است! اما هيچ کدام از سفرهاي من به مناطق آتشفشاني بدون منطق علمي صورت نگرفته است. من خود صاحب خانواده و زن و فرزند هستم. خيلي به نکات ايمني اهميت مي دهم. همه اين مخاطرات به اين دليل است که دوباره برگردم و پشت ميز، روي اين داده ها و نمونه ها مدت ها کار کنم. کاري که من مي کنم، در بر گيرنده همه علاقه مندي هاي من است. هم علم در آن است، هم ماجراجويي و هم جهانگردي. اگر دنبال جنجال بودم، به همان کوهنوردي و صخره نوردي برمي گشتم.
/خ