نوجوانی و زیبایی
«دوست دارم زیبا باشم؛ خوب به نظر بیایم و حس خوبی نسبت به خودم داشته باشم.» این ها جمله هایی است که در دنیای نوجوانی بیشتر به سراغ ما می آید و به دنبال آن، تصمیم هایی گرفته می شود و رفتارهایی از ما سر می زند. جماعت دوستان هم در این زمینه به چند گروه تقسیم می شوند: گروهی که به شدت به ظاهر خود اهمیت می دهند و از همه ی کارهای دیگر خودشان بازمی مانند؛ گروهی که به ظاهر و آراستگی خود کار ندارند و سرگرم دنیای ساختگی خودشان هستند و گروهی که می توانند بین این دو، تعادل ایجاد کنند. واقعیت قضیه این است که تمایل به زیبایی درون همه ما هست و آنچه باید به آن اضافه شود، مدیریت رفتارهایی است که به زیبا بودن یا زیباپسندی ختم می شود.
زیبایی درجه ی یک و دو
زیبایی درجه ی دو را همه می توانیم ببینیم، درک کنیم و خیلی زود شناسایی نماییم؛ مثل اینکه رنگ لباس جدید خیلی به ما می آید و دیگران هم سریع به آن پی برده اند؛ ولی زیبایی درجه ی یک و اصلی را هرکس نمی تواند ببیند؛ زود هم شناسایی نمی شود؛ ولی وقتی دیگران با آن روبه رو می شوند، دلشان نمی خواهد از آن دور شوند؛ مثل زیبایی های درونی و اخلاقی. وقتی شما با فرد امانت دار، راستگو، سختکوش، هدفمند، خیرخواه و مانند آن روبه رو می شوید، در دلتان زیبایی شخصیتی او را تحسین می کنید و دوست دارید مثل او شوید. تفاوت اصلی زیبایی ها در همین است که زیبایی های ظاهری با تمام جذابیتی که دارند، به تدریج بی مزه می شوند و خاصیت خودشان را از دست می دهند؛ ولی زیبایی های واقعی، ماندگارند.
هزینه ی زیبایی
راستی چقدر برای زیبا شدن هزینه کنیم؟ منظور من فقط هزینه ی پولی نیست، بلکه هزینه ی وقتی و شخصیتی هم هست. بعضی ها حاضرند برای این کار بیشتر از هرچیز دیگری زمان صرف کنند، پول خرج کنند و به هرقیمت که شده از دیگران نگاه و تأیید را التماس کنند: تو رو خدا منو نگاه کن! اوضاع وقتی بدتر می شود که ضدحال جدی بخورند و طرف مقابل راحت و رک به او بگوید: «اصلا هم این تیپ به تو نمی آید!!» آن وقت است که کاخ رویایی آقا و خانم زیباطلب به هم می ریزد و روحیه ی ویرانی پیدا می کند که بعضی وقت ها به مسائل مهم زندگی اش مانند تحصیل، لطمه میزند. به نظر می رسد زیبایی در حد عادی و منطقی، گزینه ی بهتری باشد.
نمایش زیبا بودن
اطراف ما کسانی هستند که فیلم زیبا بودن را بازی می کنند؛ رنگ و لعاب چهره یشان را تغییر می دهند، لحن صحبت کردنشان را عوض می کنند، زبان بدن و نحوه ی نشست و برخاست خود را به گونه ای تنظیم می کنند که توی چشم باشند. از آنجا که آدم های زمانه ی ما بسیار باهوش اند، این فیلم ها هم سریع لو می روند و مُشت آقا و خانم بازیگر خیلی زود باز می شود و باز خودش می ماند و فیلمی که دیگر کسی حاضر نیست آن را تماشا کند. بعضی ها هم در دنیای مجازی و پروفایل های شخصی، به دروغ عکس دیگری را جای عکس خود می زنند که مثلا طرفداران بیشتری پیدا کنند!!
زیبایی و آرامش
خوب به نظر آمدن و انتخاب رنگ های زیبا برای پوشش، احساس خوبی در ما ایجاد می کند. مشاهده ی زیبایی دیگران هم وقتی با چارچوب هایش همراه باشد، این حس خوب را تولید می کند. آنچه آرامش ما را در این مسیر به هم می ریزد، بهای اضافی دادن به قشنگ بودن است. زمانی که معیار اصلی خوب یا بد بودن ما، زیبا و زشتی ظاهری خودمان و دیگران باشد، دیگر از آرامش خبری نیست؛ ولی هنگامی که زیبایی را با خط کش آراستگی اندازه می گیریم، شرایط بهتری خواهیم داشت و آرامش بیشتری را تجربه می کنیم.
توسعه ی زیبایی
تجربه ی زیبایی های متنوع، می تواند نگاه ما را در این زمینه بزرگ کند. هنگامی که با کتاب زیبایی روبه رو می شویم، آنگاه که ساختمان زیبایی را مشاهده می کنیم، وقتی به شهری زیبا سفر می کنیم، زمانی که کوهی بلند، سرسبز و سرشار از ابهت چشم ما را می گیرد، وقتی کلمات زیبایی را بر زبان می آوریم، مهارت های قشنگی از خودمان بروز می دهیم، قلم زیبایی داریم و طرح های دوست داشتنی می کشیم؛ زمانی که نتایج زیبایی از زندگی به دست می آوریم و هر آنچه ما را از بن بست زیبایی های معمولی خارج می کند، آن وقت است که می توانیم روح با عظمتی را از خودمان نشان دهیم که محو هرکس و هرچیز نمی شود. شاید این جمله را زیاد دیده باشید: «به چشمانت بیاموز که هرکس ارزش دیدن ندارد.»
هفت قانون زیبایی:
1. هرگونه زیاده روی در رسیدگی به خود ممنوع است؛ چون ما را از هدف های بزرگتر و مهمتر بازمی دارد.
2. زیبایی به گونه ای نباشد که دیگران را به دردسر بیندازد.
3. زیبایی به دلیل ارزش بالایی که دارد، نیازمند مراقبت است.
4. زیبایی فقط به آنچه دیگران می بینند نیست؛ بسیاری از زیبایی های درونی هستند که دیده نمی شوند؛ ولی در رفتار ما بروز می کنند و اثر بیشتری روی دیگران دارند.
5. خداوند زیبایی را دوست دارد و می تواند ما را نزد دیگران زیبا جلوه دهد.
6. هرچه به خداوند و دستورات او نزدیک تر می شویم، زیبایی ماندگارتری پیدا می کنیم.
7. رقابت در زیبایی ممنوع است؛ چون هرنوع رقابت در زیبایی، ممکن است به خودفراموشی ما منجر شود.
نویسنده: ابراهیم اخوی