یک پلک
یک لحظه چشمتان را ببندید، نفس عمیقی بکشید و خود را در مکانهای زیر تصور کنید. هریک از مکانها را به همین شیوه به ذهنتان معرفی نموده، سپس سعی کنید احساستان را از حضور در آنجا بیان کنید.
یک) منزل خاله برای جشن تولد
دو) داخل سالن امتحان و منتظر دریافت برگه
سه) داخل پارک کنار خانواده
چهار) داخل منزل و مشغول مطالعه
پنج) با دوستان و در حال لطیفهگویی
شش) تنها و در حال فکر کردن به آینده
هفت) بعد از مطالعهی یک رمان احساسی
هشت) داخل اتوبوس یا متروی شلوغ
نه) داخل کتابخانه
ده) در حال قدم زدن در مکانی آرام
یک) منزل خاله برای جشن تولد
دو) داخل سالن امتحان و منتظر دریافت برگه
سه) داخل پارک کنار خانواده
چهار) داخل منزل و مشغول مطالعه
پنج) با دوستان و در حال لطیفهگویی
شش) تنها و در حال فکر کردن به آینده
هفت) بعد از مطالعهی یک رمان احساسی
هشت) داخل اتوبوس یا متروی شلوغ
نه) داخل کتابخانه
ده) در حال قدم زدن در مکانی آرام
فراموشی احساس
گاه آنقدر دیجیتالی میشویم که احساسات یادمان میرود. حواسمان به خوشحالی و ناراحتی خودمان و اطرافیانمان نیست. پس تمرین بالا در زندگی شما میتواند نقش یک ناجی را داشته باشد و شما را به سوی دل پاک و پر از احساس ببرد. آرامش، نیاز واقعی و گمشدهی ما برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ است. در دنیایی زندگی میکنیم که ابزارهای مختلف برای ناآرامی ما نقش بازی میکنند و ما را به پراکندگی و ناآرامی میکشانند. وجود مکانها و آدمهایی که به ما آرامش هدیه بدهند، یک مروارید پرارزش است که خیلیها برای به دست آوردن آن دل به دریا میزنند و خیلیها هم ناشیانه این کار را انجام میدهند؛ یعنی از آرامشی که فراموشش کردهاند به آرامشی که وجود ندارد، کشیده شده و روزهای زیادی را پای این خارج شدن از خیابان اصلی زندگی گذراندهاند.
مکانها و ما
همانطور که در مثالهای بالا با ما همراه بودید، هرجا فضای روانی خودش را دارد و احساس برخاسته از آن کاملاً متفاوت است؛ به روحیهی ما هم بستگی دارد. برخی از دوستان ما از حضور در مکانهای شلوغ و پرازدحام نشاط پیدا میکنند و بعضی دقیقاً برعکس؛ اما همهی ما تجربههایی از آرامش در مکان خاص را داریم؛ مثل زمانی که با برنامهی قبلی برای مطالعه به یک سالن خنک و آماده وارد میشویم و گوشی تلفن را خاموش میکنیم تا ذهن را فقط مشغول هدفی کنیم که به خاطرش آمدهایم. همینطور تجربههایی از حضور در جایی که تمایلش را نداشتهایم و به ما تحمیل شد؛ مثل وقتی که در یک ترافیک سنگین گیر میافتیم و راهی برای رهایی نمییابیم.
پیشنهادهای مکانی
در دانش روانشناسی، توصیههایی برای آرامش محیطی ما شده است؛ مثلاً اگر هفتهای حداقل یک روز را در کتابخانه بگذرانید، آرامش خوبی به دست میآورید یا اگر میخواهید در شلوغی شهر گرفتار نشوید، زودتر سراغ کارهایی مانند خرید بروید یا از خریدهای اینترنتی استفاده کنید. در آموزههای دینی هم نسخههای جالبی برای این نیاز طراحی شده است؛ مثل حضور در طبیعت. تصور کنید آرامشی که از خلوت کوهستان یا صدای آب دریا هنگام طلوع آفتاب به دست میآورید، چه نمرهای خواهد داشت یا کسانی که کلاس معنوی بالاتری دارند و آرامش خود را از یک نماز جماعت باحال به دست میآورند؟!
پیشنهاد ویژه
یکی از پیشنهادهای جذاب، حضور در مکانهای مذهبی است. یک لحظه یاد زمانی بیفتید که در حرم امام رضا علیهالسلام در گوشهای نشستهاید و مشغول خواندن زیارتنامه هستید، دوستان زیادی هم به شما سپردهاند که زیارت میروی، یاد ما باش و سفارش ما را به آقا بده. حس جالبی در شما راه میافتد که ترکیبی از آرامش و دوست داشتن است. این تجربه را خیلیها دارند و آنها هم که ندارند، میتوانند برای دسترسی به آن، برنامهریزی کنند؛ اما چنین تجربهای را در جای دیگری هم میتوان به دست آورد: حضور در امامزادهی محل. نزدیکترین امامزادهای که اطراف خود سراغ دارید، چقدر با شما فاصله دارد؟ جوابش هرچه باشد، میتوانید با دوستان خودتان برنامهریزی کنید و زمانی را هرچند کوتاه داخل امامزاده قرار بگیرید و آداب آن را بهجا آورید.
بهرهی بیشتر
دوستان نوجوانی که با آمادگی قبلی در چنین مکانهایی حاضر میشوند، لذت بیشتری میبرند. منظورم از آمادگی قبلی، چند نکتهی ساده و کاربردی است:
یک) شناخت خود را از جایگاه ویژهی امامزادگان بالا ببرید. میتوانید برای این کار مطالعه کنید، زندگینامهی نقشبسته بر دیوار امامزاده را بخوانید یا از متولی و روحانی آنجا اطلاعات مورد نیازتان را دریافت کنید.
دو) پیش از حضور، سعی کنید دلتان را راهی کنید. دوستان نوجوان زیادی هستند که به یکی از امامزادگان دل میبندند، نذر میکنند و از خداوند میخواهند به خاطر دوستیشان با بزرگواری که برایش نذر کردهاند، آنها را به خواستههایشان برساند.
سه) آداب حضور را مراعات کنید؛ وضو بگیرید، لباس مناسب بپوشید و مواظب رفتار خود در این مکان مقدس باشید.
چهار) تمرین کنید. یک بار داخل امامزاده و نورانیتی که فضای آنجا دارد قرار بگیرد و دربارهی یکی از مسائل مهم زندگی خود، فکر کنید. احساس میکنید فکر شما قد کشیده و بهتر میتوانید نسبت به الان و آیندهی خودتان تصمیم بگیرید. نورانیت آقایی که امامزادهی محل شما نامیده شده، به شما هم سرایت میکند؛ مثل خورشیدی که نورش را به همه میرساند.
پنج) هر امامزاده یک شعله از خورشید است. همه میتوانیم از این شعلههای روشن برای زندگی بهتر استفاده کنیم. فرصتها را از دست ندهیم.
منبع: مجله باران
یک) شناخت خود را از جایگاه ویژهی امامزادگان بالا ببرید. میتوانید برای این کار مطالعه کنید، زندگینامهی نقشبسته بر دیوار امامزاده را بخوانید یا از متولی و روحانی آنجا اطلاعات مورد نیازتان را دریافت کنید.
دو) پیش از حضور، سعی کنید دلتان را راهی کنید. دوستان نوجوان زیادی هستند که به یکی از امامزادگان دل میبندند، نذر میکنند و از خداوند میخواهند به خاطر دوستیشان با بزرگواری که برایش نذر کردهاند، آنها را به خواستههایشان برساند.
سه) آداب حضور را مراعات کنید؛ وضو بگیرید، لباس مناسب بپوشید و مواظب رفتار خود در این مکان مقدس باشید.
چهار) تمرین کنید. یک بار داخل امامزاده و نورانیتی که فضای آنجا دارد قرار بگیرد و دربارهی یکی از مسائل مهم زندگی خود، فکر کنید. احساس میکنید فکر شما قد کشیده و بهتر میتوانید نسبت به الان و آیندهی خودتان تصمیم بگیرید. نورانیت آقایی که امامزادهی محل شما نامیده شده، به شما هم سرایت میکند؛ مثل خورشیدی که نورش را به همه میرساند.
پنج) هر امامزاده یک شعله از خورشید است. همه میتوانیم از این شعلههای روشن برای زندگی بهتر استفاده کنیم. فرصتها را از دست ندهیم.
منبع: مجله باران