هوش مصنوعي حالا واقعيت

علاقه ديرينه انسان به خلق، شايد جزو خصوصيات جدايي ناپذير وي در راستاي خليفه الهي وي باشد، از زمان شروع حيات انسان در کره زمين، همواره وي کوشيده است تا دست به ايجاد و خلاقيت بزند، نمونه آثار نقاشي هاي باقي مانده بر روي غارها، خود دليلي بر اين ادعاست. با پيشرفت جمعيت و عقل بشري در راستاي تکامل، اين حس خلق گرايي در وي نيز تکميل و رشد يافته است، اگر چه زماني ساخت ربات هاي باهوش همواره به عنوان
سه‌شنبه، 17 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هوش مصنوعي حالا واقعيت
هوش مصنوعي حالا واقعيت
هوش مصنوعي حالا واقعيت

نويسنده: مهندس محمد شهرتي فر




مقدمه:

علاقه ديرينه انسان به خلق، شايد جزو خصوصيات جدايي ناپذير وي در راستاي خليفه الهي وي باشد، از زمان شروع حيات انسان در کره زمين، همواره وي کوشيده است تا دست به ايجاد و خلاقيت بزند، نمونه آثار نقاشي هاي باقي مانده بر روي غارها، خود دليلي بر اين ادعاست.
با پيشرفت جمعيت و عقل بشري در راستاي تکامل، اين حس خلق گرايي در وي نيز تکميل و رشد يافته است، اگر چه زماني ساخت ربات هاي باهوش همواره به عنوان يک خيال، دست نيافتني براي وي بوده است؛ اما اکنون تبديل به يک جدالي سيري ناپذير براي وي گرديده است.
به هر حال، هوش و استعداد انسان به سبب نوع خلقتش سيري ناپذير و نامحدود است، رفته رفته در سير تکامل مغز انسان، برخي مفاهيم نظير مفهوم بي نهايت برايش تعريف شده و خواهد توانست با اين علم رمزهاي بسياري را بگشايد.
بي شک آسمان به اين بزرگي بيهوده خلق نشده است و زماني بدست همين انسان فتح خواهد شد، زماني که انسان بالاخره به آخر دنيا دسترسي پيدا کرده و با اشکال ديگر انرژي آشنا شده و البته مفهوم بي نهايت را براي خود حل خواهد نمود.
به هرحال، اين پيشرفت براي انسان بدون وجود ماشين هايي باهوش و با درک غير ممکن خواهد بود، هوش مصنوعي شايد مقدمه اي در اين باب باشد، زيرا زماني که ربات هاي باهوش دست ساز انسان توانستند هزاران ميليارد سال نوري مسير را در فضا پيموده و کشفيات خود را براي انسان مخابره کنند، نتيجه اين مقدمه آشکار خواهد شد.
وقتي انسان به زندگي يک مورچه مي نگرد، متوجه عجايب بسياري مي شود، اين جاندار فقط داراي مغزي به اندازه يک دهم ميکرون است و با وجود چنين حجم اندکي، چنان نظام پيچيده و اشترکي براي خود ايجاد کرده است که همه مورچه ها بلااستثنا کار مي کنند، از شرايط مطلوبي برخوردارند و هيچ کس از گرسنگي نمي ميرند و عدالت بصورت مطلق اجرا مي شود، که واقعاً جاي تعجب است، حال انسان - اين مخلوق قدرتمند با مغز يک و نيم کيلويي در حال تکامل، مطمئناً بزودي خواهد توانست شرايط زندگي خود را تغيير دهد، مطمئناً عقل بشر درک خواهد کرد که براي رقابت، خون ريزي، قتل، غارت، سودبري و بهره کشي خلق نشده است، زماني که انسان اهميت زندگي اشتراکي و بي طبقاتي را درک کرده وديگر اوقات خود را صرف تجارت و سود و بهره کشي نخواهد کرد و آن سان که معماي هوش مصنوعي را حل کرده، اين امر مصادف خواهد بود با ورود رباتهاي هوشمند به زندگي انسان و او ديگر نيازي نخواهد داشت تا وقت گرانبهاي خود را صرف کارهاي ابتدايي نظير بچه داري، نظافت، مسافرت و ... نمايد، چرا که همه اين امور بدون هيچ گونه خطايي توسط رباتها انجام خواهد پذيرفت، لذا انسان اين اوقات صرفه جويي شده را نيز صرف مطالعه و دانش خود خواهد کرد و اسرار جهان هستي را يکي پس از ديگري خواهد گشود.
دستيابي انسان به هوش مصنوعي همانند انقلاب صنعتي اروپا خواهد بود و صفحه جديدي در زندگيش رقم خواهد زد و او را بسوي آخرالزمان هدايت خواهد کرد.
عدم توانايي انسان در تزريق روح به اين موجودات باهوش، باعث خواهد شد تا خلائي در خلقت اين موجودات به وجود آيد و رباتهايي باهوش، بدون خطا و بدون عاطفه توليد شود که ممکن است روزگاري به يک دردسر بزرگ مبدل گردد، خصوصاً زماني که سرمايه داري از اين رباتها به عنوان نيروي کار استفاده کرده و تنها نيروي باز دارنده در مقابل خود، يعني پرولتاريا از تضعيف کرده وبه راحتي دست به هر جنايتي بزند، اما عکس اين هم ممکن است که پرولتاريا (کارگران جهان) با بهره گيري از اين علم بي کران دست به آبادي و آباداني جهان بزند، فقط بايد کمي صبور بود و نگريست.

تاريخچه

مباحث هوش مصنوعي پيش از به وجود آمدن علوم الکترونيک، توسط فلاسفه و رياضي دانان نظير بول که اقدام به ارائه قوانين ونظريه هايي در باب منطق نمودند، مطرح شده بود، در سال 1943 با اختراع رايانه هاي الکترونيکي، هوش مصنوعي دانشمندان را به چالش بزرگ فراخواند، به نظر مي رسيد فناوري در نهايت قادر به شبيه سازي رفتارهاي هوشمندانه خواهد بود.
تلاش در راه برخوردار نمودن رايانه از توانمنديهاي شناخت و تقليد جنبه هاي هوشي انسان رسماً از دهه 1950 ميلادي آغاز شده است. در سال 1956 ميلادي، گروهي از دانشمندان از جمله ماروين مينيسکي، کلودشانن و جان مک کارتي همايشي در کانادا برگزار نمودند تا در اين زمينه به گفتگو بپردازند، جان مک کارتي، دانشيار کرسي رياضي دانشگاه و ميزبان همايش، عنوان هوش مصنوعي را بر اين همايش نهاد. از همان زمان تاکنون ميان دانشمندان و خبرگان و عموم اين بحث به عنوان هوش مصنوعي شناخته مي شود.
با وجود مخالفت گروهي از متفکرين باهوش مصنوعي که با ديده ترديد به کارآمدي آن مي نگريستند، تنها پس از چهار دهه شاهد ببار نشستن کوششها و ابداع ماشينهاي شطرنج باز و ساير سامانه هاي هوشمند هستيم.
به دليل مغايرت بحث هاي هوش مصنوعي با تفکرات کمونيستي رايج آن زمان در اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، اين ايده هرگز به عنوان آرماني خاص براي کمونيست ها قرار نگرفت و فقط از جنبه علمي مورد بررسي قرار گرفت و گرنه اگر هوش مصنوعي نيز همانند ساير علوم مانند هوافضا، صنايع نظامي و اقتصادي و ايدئولوژيکي در ليست رقابت هاي شرق و غرب قرار مي گرفت، اکنون حتماً شاهد پيشرفت هاي بسيار گسترده در اين مهم بوديم.
بيشتر کارهاي پژوهشي اوليه در هوش مصنوعي بر روي انجام ماشيني بازيها و نيز اثبات قضيه هاي رياضي با کمک رايانه ها استوار بوده است، در آغاز چنين به نظر مي آمد که رايانه هاي قادر خواهند بود، چنين اموري را تنها به بهره گرفتن از تعداد بسيار زيادي کشف و جستجو براي مسيرهاي حل مسئله و سپس انتخاب بهترين آنها به انجام رسانند.
هوش مصنوعي (Artificial Intelligence) که به اصطلاح AI ناميده مي شود، به دليل تفکرات غلط منتقدان و نيز درک غلط عموم، متأسفانه توسط بعضي دولتها بکلي تحريم شد و هر گونه فعاليت در اين زمينه را ممنوع کردند که اين امر باعث به وجود آمدن وقفه اي در پيشرفت اين علم گرديد، در هرحال اکنون اين علم با سرعتي روز افزون در حال پيشرفت است.

هوش مصنوعي چيست؟

هوش مصنوعي را کوشش هايي تعريف مي کنند که در پي ساختن نظام هاي رايانه اي (سخت افزار-نرم افزار) است که رفتاري انسان وار داشته باشند، چنين نظام هايي توان ياديگري زبانهاي طبيعي، انجام وظايف انساني به صورت آدم واره و رقابت با خبرگي و توان تصميم گيري انسان را دارند، هنوز تعريف دقيقي که مورد قبول همه دانشمندان اين علم باشد، براي هوش مصنوعي ارائه نشده است، اين امر به هيچ وجه مايه تعجب نيست، چرا که مقوله مادر و اساسي تر از آن يعني خود هوش هم هنوز بطور همه جانبه تعريف نشده است، در واقع، مي توان نسل هايي از دانشمندان را سراغ گرفت که تمام دوران زندگي خود را صرف مطالعه و تلاش در راه يافتن جواب به اين سؤال صرف کردند که هوش چيست.
يک سيستم هوش مصنوعي به راستي (نه مصنوعي و نه هوشمند) است بلکه دستگاهي است هدف گرا که مشکل را به روش مصنوعي حل مي کند، اين سيستم ها بر پايه دانش و الگوهاي استدلالي انسان به وجود آمده اند. اما اکثر تعريف هايي که در اين زمينه ارائه شده اند بر پايه يکي از چهار باور زير قرار مي گيرند:
1-سيستم هايي که بطور منطقي فکر مي کنند.
2-سيستم هايي که بطور منطقي عمل مي کنند.
3-سيستم هايي که مانند انسان فکر مي کنند.
4-سيستم هايي که مانند انسان عمل مي کنند.
شايد بتوان هوش مصنوعي را اينگونه توصيف کرد که، هوش مصنوعي عبارت است از مطالعه اينکه چگونه رايانه ها را مي توان وادار به کارهايي کرد که در حال حاضر انسان آنها را بهتر انجام مي دهد، سيستم هاي هوش مصنوعي مانند کتاب يا ديگر آثار فکري انسان هستند، تا زماني که نوشته نشوند، معلوماتي در خود ندارند پس از آماده شدن نيز نمي توان چيز تازه اي بسازند و يا راه حل نويني ارائه دهند، سيستم هاي هوشمند فعلي تنها توانايي کارشناسان را بالا مي برند و هرگز نمي توانند جانشين آنها شوند، در حقيقت اين سيستم ها فاقد عقل سليم هستند.
بطورکلي ماهيت وجودي هوش به مفهوم جمع آوري اطلاعات، استقرا و تحليل تجربيات به منظور رسيدن به دانش و يا ارائه تصميم مي باشد در واقع، هوش به مفهوم بکارگيري تجربه به منظور حل مسائل دريافت شده تلقي مي شود.
هوش مصنوعي علم ومهندسي ايجاد ماشين هايي با هوش بکارگيري از کامپيوتر و الگو گيري از درک هوش انساني و يا حيواني و نهايتاً دستيابي به مکانيزم هوش مصنوعي در سطح هوش انساني مي باشد. در مقايسه هوش مصنوعي با هوش انساني، مي توان گفت که انسان قادر به مشاهده و تجزيه و تحليل مسائل بر روي کامپيوتر مي باشد، در نتيجه علي رغم وجود کامپيوترهاي بسيار پيشرفته و حساس، هنوز ما قادر به پياده کردن هوش نزديکي به هوش انسان در ايجاد انواع هوشهاي مصنوعي نبوده ايم.
بطور کلي هوش مصنوعي را مي توان از زواياي متفاوتي مورد بررسي و مطالعه قرار داد، ما بين هوش مصنوعي به عنوان يک هدف و هوش مصنوعي به عنوان يک رشته تحصيلي دانشگاهي و ياهوش مصنوعي به عنوان مجموعه فنون و راهکارهايي که توسط مراکز علمي مختلف و صنايع گوناگون تنظيم و توسعه يافته است، بايد تفاوت قائل بود. براي شناخت هوش مصنوعي شايسته است. تفاوت آن را با هوش انساني بدانيم، مغز انسان از ميلياردها سلول يا رشته عصبي درست شده است و اين سلولها بشکل بسيار پيچيده و حيرت آوري به يکديگر متصل هستند، شبيه سازي مغز انسان مي تواند از طريق سخت افزار و يا نرم افزار صورت گيرد، تحقيقات اوليه نشان داده است، شبيه سازي مغز کاري ساده و مکانيکي مي باشد، براي مثال، يک کرم داراي چند شبکه عصبي است، يک حشره حدود يک ميليون رشته عصبي دارد و مغزانسان از هزار ميليارد رشته عصبي درست شده است، با تمرکز و اتصال رشته هاي عصبي مصنوعي، مي توان واحد هوش مصنوعي را درست کرد.
هوش انساني بسيار پيچيده و گسترده تر از سيستم هاي رايانه اي است و توانمنديهاي برجسته اي نظير استدلال، رفتار، مقايسه، آفرينش و بکار بستن مفهوم ها را دارد. هوش انساني توان ايجاد ارتباط ميان موضوع ها و نمونه سازي هاي تازه را دارد. انسان همواره قوانين تازه اي را مي سازد و يا قوانين پيشين را در موارد تازه بکار مي گيرد.توانايي بشر در ايجاد مفهوم هاي گوناگون در دنياي پيرامون خود، از ويژگي هاي ديگر اوست، مفهوم هاي گسترده اي چون روابط علت و معلولي، رمان و يا مفهوم هاي ساده تري مانند گزينش وعده هاي خوارکي (صبحانه، ناهار،شام) را انسان ايجاد کرده است، انديشيدن در اين مفهوم ها و بکار بستن آنها، ويژه رفتار هوشمندانه انسان است.
هوش مصنوعي در پي ساخت دستگاه هايي است که بتوانند توانمندي هاي ياد شده را از خود بروز دهند، آنچه تاکنون ساخته شده، نتوانسته است خود را به اين پايه برساند، هرچند سودمندي هاي فراواني داشته است. يکي از علل رويارويي بد انسان با مقوله هوش مصنوعي ناشي از نام گذاري تحريک آميز و نامناسب آن است، همانطوري که قبلاً ذکر شد، چنانکه جان مک کارتي آن را چيزي مانند «برنامه ريزي پيشرفته» ناميده بود، شايد جنگ و جدل عده اي را عليه خود بر نمي انگيخت.
هوش مصنوعي به تعدادي ميدان هاي فرعي تقسيم شده است وسعي دارد تا سيستم ها و روش هايي را ايجاد کند که بطور تقليدي مانند هوش و منطق تصميم گيرندگان عمل نمايد، سه شاخه اصلي هوش مصنوعي عبارتند:1-سيستم هاي خبره 2-آدم واره ها 3-پردازش زبان هاي طبيعي.

سيستم هاي خبره

سيستم هاي خبره، برنامه هاي کامپيوتري هوشمندي هستند که دانش و روش هاي استنباط و استنتاج را بکار مي گيرند تا مسائلي را حل کنند که براي حل آن ها به مهارت انساني نياز است. سيستم هاي خبره کاربر را قادر به مشاوره با سيستم هاي کامپيوتري در مورد يک مسئله و يا يافتن دلايل بروز مسئله و راه حل هاي آن مي کند. در اين حالات مجموعه سخت افزار و نرم افزار تشکيل دهنده سيستم خبره، مانند فرد خبره اقدام به طرح سؤالات مختلف و دريافت پاسخ هاي کاربر، مراجعه به پايگاه دانش (تجربيات قبلي) و استفاده از يک روش منطقي براي نتيجه گيري و نهايتاً ارائه راه حل مي نمايد. همچنين سيستم خبره قادر به شرح مراحل نتيجه گيري خود تا رسيدن به هدف) چگونگي نتيجه گيري (و دليل مطرح شدن يک سؤال اجرايي) روش حرکت تا رسيدن به هدف خواهد بود.
سيستم هاي خبره بر خلاف سيستم هاي اطلاعاتي که بر روي داده ها (Data) عمل مي کنند، بر دانش (Knowledge) متمرکز شده است. همچنين در يک فرآيند نتيجه گيري، قادر به استفاده از انواع مختلف داده هاي عدديDigital، نمادي Symbolic و مقايسه اي Analoge مي باشند.
يکي ديگر از مشخصات اين سيستم ها، استفاده از روش هاي ابتکاري (Heuristic) به جاي روش هاي الگوريتمي مي باشد. اين توانايي باعث قرار گرفتن محدود وسيعي از کاربردها در برد عملياتي سيستم هاي خبره مي شود. فرآيند نتيجه گيري در سيستم هاي خبره بر روش هاي استقرايي و قياسي پايه گذاري شده است. از طرف ديگر، اين سيستم ها مي توانند دلايل خود در رسيدن به يک نتيجه گيري خاص و يا جهت و مسير حرکت خود به سوي هدف را شرح دهند. با توجه به توانايي اين سيستم در کار در شرايط فقدان اطلاعات کامل و يا درجات مختلف اطمينان در پاسخ به سؤالات مطرح شده، سيستم هاي خبره نماد مناسبي براي کار در شرايط عدم اطمينان (Uncertainty) و يا محيط هاي چند وجهي مي باشند.

مزاياي سيستم هاي خبره

مزاياي سيستم هاي خبره را مي توان به صورت زير دسته بندي کرد:
1-افزايش قابليت دسترسي: تجربيات بسياري از طريق کامپيوتر در اختيار قرار مي گيرد و به طور ساده تر مي توان گفت يک سيستم خبره، توليد انبوه تجربيات است.
2-کاهش هزينه:هزينه کسب تجربه براي کاربر به طور زيادي کاهش مي يابد.
3-کاهش خطر:سيستم خبره مي تواند در محيط هايي که ممکن است براي انسان سخت و خطرناک باشد نيز بکار رود.
4-دائمي بودن:سيستم هاي خبره دائمي و پايدار هستند. به عبارتي مانند انسان ها نمي ميرند و فنا ناپذيرند.
5-تجربيات چندگانه:يک سيستم خبره مي تواند مجموع تجربيات و آگاهي هاي چندين فرد خبره باشد.
6-افزايش قابليت اطمينان: سيستم هاي خبره هيچ وقت خسته و بيمار نمي شوند، اعتصاب نمي کنند و يا عليه مديرشان توطئه نمي کنند، در صورتي که اغلب در افراد خبره چنين حالاتي پديد مي آيد.
7-قدرت تبيين (Explanation):  يک سيستم خبره مي تواند مسير و مراحل استدلالي منتهي شده به نتيجه گيري را تشريح نمايد. اما افراد خبره اغلب اوقات به دلايل مختلف (خستگي، عدم تمايل و...) نمي توانند اين عمل را در زمان هاي تصميم گيري انجام دهند. اين قابليت، اطمينان شما را در مورد صحيح بودن تصميم گيري افزايش مي دهد.
8-پاسخ دهي سريع: سيستم هاي خبره، سريع و در اسرع وقت جواب مي دهند.
9-پاسخ دهي درهمه حالات: در مواقع اضطراري و مورد نياز، ممکن است يک فرد خبره به خاطر فشار روحي و يا عوامل ديگر، صحيح تصميم گيري نکند، ولي سيستم خبره اين معايب را ندارد.
10-پايگاه تجربه: سيستم خبره مي تواند همانند يک پايگاه تجربه عمل کند و انبوهي از تجربيات را در دسترس قرار دهد.
11-آموزش کاربر: سيستم خبره مي تواند همانند يک خودآموز هوش(Intelligent Tutor)عمل کند. بدين صورت که مثال هايي را به سيستم خبره مي دهند وروش استدلال سيستم را از آن مي خواهند.
12-سهولت انتقال دانش: يکي از مهمترين مزاياي سيستم خبره، سهولت انتقال آن به مکان هاي جغرافيايي گوناگون است. اين امر براي توسعه کشورهايي که استطاعت خريد دانش متخصصان را ندارند، مهم است.

آدمواره ها

کلمه آدمواره (ربات) بعد از به صحنه درآمدن يک نمايش در سال 1920ميلادي در فرانسه متداول و مشهور گرديد. در اين نمايش که اثر «کارل کپک» بود، موجودات مصنوعي شبيه انسان، اين موجودات مصنوعي شبيه انسان در آن نمايش، آدمواره نام داشتند. در حال حاضر آدمواره هايي را که در شاخه هاي مختلف صنايع مورد استفاده مي باشند، مي توان به عنوان «ماشين هاي مدرن، خودکار، قابل هدايت و برنامه ريزي» تعريف کرد. اين آدمواره ها قادرند در محل هاي متفاوت خطوط توليد، به طور خودکار، وظايف گوناگون توليدي را تحت يک برنامه از پيش نوشته شده انجام دهند. گاهي ممکن است يک آدمواره، جاي اپراتور در خط توليد بگيرد و زماني اين امکان هم وجود دارد که يک کار مشکل و يا خطرناک به عهده آدمواره واگذار شود. همانطور که يک آدمواره مي تواند به صورت منفرد يا مستقل به کار بپردازد اين احتمال نيز وجود دارد که چند آدمواره به صورت جمعي و به شکل رايانه اي در خط توليد به کار گرفته شوند.
آدمواره عموماً داراي ابزار و آلاتي هستند که به وسيله آنها مي توانند شرايط محيط را دريابند. اين آلات و ابزار «حس کننده» نام دارند، آدمواره ها مي توانند در چارچوب برنامه اصلي خود، برنامه هاي جديد عملياتي توليد نمايند. اين آدمواره ها داراي سيستم هاي کنترل و هدايت خودکار هستند.
آدمواره هاي صنايع علاوه بر اين که داراي راندمان، سرعت، دقت و کيفيت بالاي عملياتي مي باشند، از ويژگي هاي زير نيز برخوردارند:
1-بسيار ي از عمليات طاقت فرسا و غير قابل انجام توسط متصديان را مي توانند انجام دهند.
2-آنها، برخلاف عامل انساني، يعني متصدي خط توليد، قادر هستند سه شيفت به کار بپردازند و در اين خصوص نه منع قانوني وجود دارد و نه محدوديت هاي فيزيولوژيکي نيروي کار.
3-هزينه هاي مربوط به جلوگيري ازآلودگي صوتي، تعديل هوا و فراهم آوردن روشنايي لازم براي خط توليد، ديگر بر واحد توليد تحميل نخواهد شد.
4-براي اضافه کاري اين آدمواره ها، هزينه اضافه پرداخت نمي شود. حق بيمه، حق مسکن و هزينه اياب و ذهاب پرداخت نمي شود. احتياج به افزايش حقوق ندارند و هزينه اين نيز از بابت بهداشت و درمان بر واحد توليدي تحميل نمي کنند. ويژگي هاي ذکر شده سبب مي شوند که سهم هزينه کار مستقيم نيروي انساني در هزينه محصولات توليدي، واحدهاي توليدي کاهش پيدا کند.

پردازش زبان هاي طبيعي (NLP)

پردازش زبان هاي طبيعي به عنوان زير مجموعه اي از هوش مصنوعي، مي تواند توصيه ها و بيانات را با استفاده از زباني که شما به طور طبيعي ودر مکالمات روزمره بکار مي بريد، بفهمد و مورد پردازش قرار دهد. به طور کلي نحوه کار اين شاخه از هوش مصنوعي اين است که زبانهاي طبيعي انسان را تقليد مي کند. در اين ميان، پيچيدگي انسان از بعد روانشناسي بر روي ارتباط متعامل تأثير مي گذارد.در پردازش زبانهاي طبيعي، انسان و کامپيوتر ارتباطي کاملاً نزديک با يکديگر دارند. کامپيوتر از لحاظ رواني در مغز انسان جاي داده مي شود. بدين ترتيب يک سيستم خلاق شکل مي گيرد که انسان نقش سازمان دهنده اصلي آن را بر عهده دارد. اگر چه هنوز موانع روانشناختي و زبانشناختي بسياري بر سر راه سيستم هاي محاوره اي وجود دارد. اما چشم اندازهاي پيشرفت آنها يقيناً نويد بخش است. در حقيقت، توقعات يکسان از محاوره انسان -ماشيني و محاوره انسان-انسان، معقول نيست. بدين ترتيب سؤالاتي نظير اينکه هوش مصنوعي چيست، تفاوت هوش مصنوعي و هوش طبيعي(انساني) در چيست، شاخه هاي عمده هوش مصنوعي کدامند؟ و نهايتاًجزاي هوش مصنوعي مشخص شد. در بخش دوم، مي توان کاربردهاي هوش مصنوعي درصنايع و مؤسسات توليدي، بخصوص در زمينه سيستم هاي خبره و آدمواره ها را مورد مطالعه و تجزيه و تحليل قرار داد.

تجربه هاي بدست آمده

طراحي ماشين با توانايي هاي خاص خيلي سخت تر از فرضيات اوليه دانشمندان است. خيلي کارها که در ابتدا ساده بنظر مي رسند، موارد دقيق و عميقي در خود دارند. براي مثال «ديدن» فقط تشخيص اشيا نيست، بلکه شامل ايجاد احساس و درک محيط و درک امن و يا ناامن بودن آن مي باشد. همچنين توانايي فهم زباني مانند انگليسي، فرانسه و يا فارسي خيلي پيچيده تر از آن است که محققان فکر مي کردند. استفاده از زبان هاي برنامه نويسي مثل C و C++ و Java نيز خيلي دست و پاگير است. امروزه مي دانيم که حتي افراد کودن هم به مراتب از ماشين هايي که امروزه طراحي شده اند پيشرفته تر و آگاه تر هستند. به هيچ رباتي نمي شود اطمينان داشت که برود و ظروف را از روي ميز جمع کند، بشورد و در جا ظرفي بچيند و همه اين کارها را به درستي انجام دهد. در حالي که همان افراد کودن هم اين کارها را به راحتي انجام مي دهند. امروزه اين به اثبات رسيده که ماشين ها قادر به انجام کارهايي هستند که در ابتدا براي محققان انجام آن توسط ماشين ها سخت مي نمود مانند حساب کردن و شطرنج بازي کردن.
1-Hall Inc, 1982.p11-Phlippe coiffet, "Robots technology" volume 1,Prectice.
2-to Rabaties."New Jersey.1986 Derrek Kelley."A lotman, S, " Introduction.
3-Firschern "Questions, Intelligence and Martin A.Fischer Oscar people, Vol.36,Nos.5.6, May 1987 IntelligentBehavior:, computer and
4-Fuzzy If/Them Pulls All Expert, "March 1992 Lotifzadeh A, :The calculeus of
5-Sillicon Babies, "Scientific American, Dec. 1991", Povl William.
منبع: اطلاعات علمي شماره 357




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط