مقدمه
پرسش های بنیادین انسان درباره جهان هستی و چگونگی تفسیر آن، تاریخی به درازای اندیشه بشری دارد[1] که بخش مهمی از این سوالات، در باب اندیشه دینی و دین شناسی می باشد. دین شناسی و دین پژوهی معاصر، در مباحث معرفت شناختی و روش شناختی خود لازم به تجدید نظرها و اصلاح رویکردهایی می باشد و لازم است که گفتمان هایی کارآمد و نوین در پاسخ به ضرورت های موجود شکل بگیرد؛ چرا که تحول و تکامل یکی از اوصاف علوم بشری می باشد[2] و با توجه با این که نیازها و چالش های روز افزون در مسائل اجتماعی شکل می گیرد، لازم است در دین شناسی و دین پژوهی ها، پیوسته بر نقش و حضور حداکثری دین در مسائل اجتماعی تاکید کنیم و گفتمان هایی را در این زمینه صورت بندی کنیم که گفتمان فهم اجتماعی دین، رویکردی است که نگارنده از رهگذر آن درصدد است بخشی از خلاء های مذکور در حوزه دین شناسی و دین پژوهی را مورد تاکید قرار دهد و مرتفع نماید و این پژوهش بحث از گفتمان فهم اجتماعی دین را وجهه همت خود قرار داده است.در قرون متاخر، به برکت تحول روز افزون زندگی بشر و همچنین نزدیک شدن روز افزون جوامع انسانی به سمت مدرنیته، چالش های اساسی و مهمی به وجود آمده است که یکی از ابعاد مهم این چالش ها، به دین و اندیشه دینی باز می گردد. با این توضیح که با شکل گیری چنین چالش های مهم اجتماعی در سطوح مختلف خانواده، سیاسی، اقتصادی و.. جایگاه و کاربرد دین باید مورد بازخوانی و تبیین قرار بگیرد.
توضیح بیشتر این که متفکران اندیشه اسلامی پیوسته بر این نکته تاکید دارند که دین و اسلام، ظرفیت و توان قابل ملاحظه ای در سنت خود نهفته دارد و می تواند در سطوح قابل ملاحظه ای، چالش های مختلف موجود را مرتفع نماید و جوامع و حکومت ها را به جهت برون رفت از این چالش ها رهنمون شود؛ مهمترین مولفه در سنت اسلامی، در مرحله اول، آیات و روایات می باشد و در مرحله بعد، سنت اسلامی می باشد که در طول تاریخ به برکت تلاش ها و فعالیت های علمی متفکران و اندیشمندان مسلمان تولید شده است.
مصادیق عینی تر چالش های امروزین را می توان در مسائلی مانند بحران معنا و معنویت، بحران اخلاق، دین گریزی، عرفی شدن دین و.. مشاهده کرد که با توجه به ماهیت نظری و مبنایی داشتن این چالش ها، می توان در سطح قابل ملاحظه ای، از دین و اندیشه دینی انتظار ورود و مرتفع نمودن این چالش ها را داشت؛ چرا که به عنوان مثال در مسائل اخلاقی، آیات و روایت قابل ملاحظه ای در این مورد وجود دارد که می توان از رهگذر آن ها، بحران های اخلاقی موجود را تا حدود قابل ملاحظه ای مرتفع نمود. بنابراین کوتاه سخن این که در مقام بالقوه بودن اندیشه دینی، دین ظرفیت های قابل ملاحظه ای برای رفع چالش های اجتماعی دارد ولی سوال مهمی که وجود دارد این است که آیا ظرفیت های مذکور در اندیشه دینی به فعلیت رسیده است؟ آیا مباحث روش شناختی و معرفت شناختی لازم به جهت پاسخ گویی به مسائل اجتماعی با تاکید بر اندیشه دینی تبیین شده است؟
پر واضح است که پاسخ این سوالات منفی می باشد؛ چرا که با نگاهی اجمالی به چالش های موجود و از طرف دیگر، با نیم نگاهی به ظرفیت های اندیشه دینی روشن می شود که آن گونه که باید، ظرفیت های دین به جهت پاسخ گویی به مسائل اجتماعی فعال نشده است؛ بنابراین، یکی از چالش های اساسی در دین پژوهی و دین شناسی معاصر، بحث از مباحث روش شناختی و معرفت شناختی اندیشه دینی می باشد و لذا در پاسخ به این چالش، ضروری می نمایاند که گفتمان هایی در پاسخ به این نیاز شکل بگیرند که گفتمان فهم اجتماعی دین، یکی از گفتمان های ممکن و قابل طرح در این راستا می باشد.
گفتمان فهم اجتماعی دین
بحث از فهم اجتماعی دین مشتمل بر دو پیش فرض می باشد:اولا این که جامعه، گریبان گیر بحران ها و چالش هایی می باشد که دین و اندیشه دینی ظرفیت پاسخ به آن ها را دارا می باشد و چنان که نص کافی در خصوص تعیین امام و جانشین پیامبر(ص) وجود دارد[3]، در مورد مسائل اجتماعی روز نیز، می توان نصوص موجود را به جهت پاسخ گویی مورد بازخوانی قرار داد.
ثانیا در دین شناسی و دین پژوهی، آن گونه که باید، مسائل و چالش های اجتماعی را مورد تاکید قرار نداده ایم، مسائلی چون بحث از علم دینی، اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی و همچنین اخلاق دین شناسی که یکی از مهمترین و پرثمرترین موضوعات می باشد[4] و.. زمانی به خوبی تببین خواهد شد و مورد پذیرش عمومی قرار خواهند گرفت که بحث از مباحث معرفت شناسی و روش شناسیِ دینی را در موضوعات مذکور مورد تاکید قرار داده باشیم و روشن شده باشد؛ با این توضیح که مادامی که ظرفیت های دین، گستره دین، مبانی و مبادی مناسبات دین و جامعه مورد تبیین قرار نگرفته باشد، بحث از چالش های مذکور، آن گونه که باید، ثمر بخث نخواهد بود و مورد پذیرش عمومی قرار نخواهد گرفت.
بنابراین، گفتمان فهم اجتماعی دین در این صدد است که روشن کند اولا دین و اندیشه دینی چه ظرفیت هایی دارد و چه انتظاری از اندیشه دینی باید داشته باشیم؛ ثانیا ابزارها و رویکردهایی که می تواند به این سوال ها پاسخ دهد را مورد واکاوی قرار دهیم؛ (چنان که در موضوعات و گفتمان های دیگر نیز مشابه دو چالش مذکور وجود دارد، به عنوان مثال در بحث علم دینی دو مسئله وجود دارد، اول امکان یا عدم امکان علم دینی و دوم راهکارهای تحقق علم دینی)[5]. لذا به صورت خلاصه باید بیان کرد که گفتمان فهم اجتماعی دین، درصدد است که با طرح مناسبات دین و جامعه، راهکارها و روش های برون رفت از چالش های اجتماعی را ارائه نماید و از این طریق، بخش مهمی از خلاء های موجود در عرصه دین شناسی و دین پژوهی را مرتفع نماید.
در پایان به صورت خلاصه باید بیان کرد که فهم اجتماعی دین، به معنای بازخوانی سنت و اندیشه دینی با تاکید بر مسائل و چالش های اجتماعی است که این تاکیدها، دین را مورد استنطاق قرار می دهد که در این فرآیند استنطاق، مسائل فراوانی هم در ابعاد فلسفی و معرفت شناختی و هم مسائل روش شناختی مورد تاکید قرار می گیرد.
گفتمان فهم اجتماعی دین در این صدد است که روشن کند اولا دین و اندیشه دینی چه ظرفیت هایی دارد و چه انتظاری از اندیشه دینی باید داشته باشیم؛ ثانیا ابزارها و رویکردهایی که می تواند به سوال های موجود پاسخ دهد را مورد واکاوی قرار دهیم.
پینوشتها:
[1] عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید با رویکرد اسلامی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و دانشگاه معارف اسلامی (قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۹)، ص5.
[2] علی ربانی گلپایگانی، درآمدی بر کلام جدید (قم: حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، مرکزنشرهاجر، ۱۳۸۷)، ص11.
[3] سیدمحمدحسین طباطبائی، شیعه در اسلام، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹)، ص180.
[4] ابوالقاسم فنایی، اخلاق دینشناسی : پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفتشناسانه فقه (تهران: نگاه معاصر، ۱۳۸۹)، ص2و3.
[5] عبدالحسین خسروپناه، مهدی عاشوری، و حمید پارسانیا، تولید و تکوین علوم انسانیاسلامی : تحریر درسگفتارهای دوره فلسفه علوم انسانی، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران (تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران،دفتر مطالعات دانشآموختگان حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۲)، ص11.