اولین قدم برای رسیدن به سر منزل دوست پاک کردن نفس و روح است از رذائل و حجابهای ظلمانی. و این مهم حاصل نمیشود مگر با انابه و توبه و بازگشت حقیقی به سوی حضرت محبوب. حقیقتی که به فرمودة ملا احمد نراقی: "از سرمایه سالکین و اول مقامات دین است، مشرق و نور قرب پروردگار عالمیان و کلید استقامت در راه دین و ایمان است. موجب محبت حضرت باری و سبب نجات و رستگاری است".[1]
آرزومند قرب الهی باید با آتش حسرت و ندامت، شیطان نفس را از میان ببرد و فطرت خویش را به فردوس برینی که جایگاه حقیقیاش بوده است بازگرداند.
در این نوشتار سعی داریم به بررسی جایگاه توبه و اهمیت آن در متون اسلامی بپردازیم.
آرزومند قرب الهی باید با آتش حسرت و ندامت، شیطان نفس را از میان ببرد و فطرت خویش را به فردوس برینی که جایگاه حقیقیاش بوده است بازگرداند.
در این نوشتار سعی داریم به بررسی جایگاه توبه و اهمیت آن در متون اسلامی بپردازیم.
حقیقت توبه
مرحوم جمال العارفین میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در باب حقیقت توبه میفرمایند: "توبه، عبارت از این است که بنده از غیر، به خدا باز گردد و اگر خواستی بگو: بازگشت از ظلمت به سوی نور و یا از جهل به علم و یا از شقاوت به سعادت و یا بگو: از معصیت به طاعت".[2] و در جای دیگری در توصیه به مجاهدین سالک میفرمایند: «تطهیر دل، جز با توبه نصوح امکان پذیر نیست.[3]
سالک مجاهد باید بداند که حقیقت توبه، پشیمانی و عزم بر عدم عود به گناه است و استغفار تنها فایدهای ندارد. در روایت آمده است که: « فردی در محضر امیرالمؤمنین علی (ع) گفت: استغفرالله. حضرت به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند. آیا میدانی که استغفار یعنی چه؟ استغفار درجهی علیین و والامقامان است و آن اسمی است که شش معنی را در بردارد:
اول: پشیمانی و ندامت از گذشته.
دوم: تصمیم بر ترک به بازگشت به آن گناه برای همیشه.
سوم: اگر حقی از کسی بر گردن توست آن حق را ادا کنی، تا در حالی خدا را ملاقات کنی که حقی از کسی بر تو نیست.
چهارم: هر فریضهای که ضایع نمودهای قضایش را به جا آوری.
پنجم: گوشتی که از راه معصیبت بر تن تو روییده با غم و اندوه بر آن گناه آب کنی به گونهای که پوست به استخوان بچسبد و گوشت نو بروید.
ششم: همان گونه که لذت معصیت را به جسمت چشانیدی درد و رنج طاعت را هم به آن بچشانی و پس از همهی اینها بگو: استغفرالله».[4]
سالک مجاهد باید بداند که حقیقت توبه، پشیمانی و عزم بر عدم عود به گناه است و استغفار تنها فایدهای ندارد. در روایت آمده است که: « فردی در محضر امیرالمؤمنین علی (ع) گفت: استغفرالله. حضرت به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند. آیا میدانی که استغفار یعنی چه؟ استغفار درجهی علیین و والامقامان است و آن اسمی است که شش معنی را در بردارد:
اول: پشیمانی و ندامت از گذشته.
دوم: تصمیم بر ترک به بازگشت به آن گناه برای همیشه.
سوم: اگر حقی از کسی بر گردن توست آن حق را ادا کنی، تا در حالی خدا را ملاقات کنی که حقی از کسی بر تو نیست.
چهارم: هر فریضهای که ضایع نمودهای قضایش را به جا آوری.
پنجم: گوشتی که از راه معصیبت بر تن تو روییده با غم و اندوه بر آن گناه آب کنی به گونهای که پوست به استخوان بچسبد و گوشت نو بروید.
ششم: همان گونه که لذت معصیت را به جسمت چشانیدی درد و رنج طاعت را هم به آن بچشانی و پس از همهی اینها بگو: استغفرالله».[4]
تأخیر در توبه
بنده باید توجه داشته باشد که اگر گناهی مرتکب شد باید بلافاصله پس از آن توبه کند و اثر آن را از بین ببرد در روایتی از امام باقر (ع) در این زمینه آمده است که: «هیچ بندهای نیست مگر اینکه ذرهای نورانی و روشن در دلش وجود دارد پس هر گاه مرتکب گناهی شود در آن ذره روشن، نقطهای تاریک ایجاد میشود، اگر پس از آن توبه کرده آن نقطهی سیاه از بین میرود و اگر به انجام گناهان ادامه داد آن سیاهی اضافه میشود تا اینکه تمام سفیدی و روشنایی را میپوشاند و هر گاه سیاهی، سفیدی را پوشاند دیگر آن شخص به خیر و صلاح بر نمیگردد و همین معنای کلام خداست که فرمود: چنین نیست! بلکه آنچه انجام دادهاند بر دلهایشان زنگ نشانده است.[5]
لقمان حکیم در نصایح خود به پسرش میگوید: ای فرزند! توبه را تأخیر مکن که مرگ ناگاه میرسد و هر که تأخیر اندازد توبه را یکی از دو خطر به او میرسد: اگر زنده ماند دل او را رنگ معصیت میگیرد و سیاه و تیره میشود و دیگر از آن محو نمیگردد و اگر مرگ او را فرا گرفت دیگر مهلت تلافی نمییابد[6]
در روایتی دیگر حضرت صادق (ع) دربارة تأخیر در توبه میفرمایند: به تأخیر افکندن توبه، فریب و غفلت بوده و امروز و فردا کردن مایه حسرت و سرگشتگی میباشد.[7]
هرگز نباید در توبه کردن امروز و فردا نمود چرا که با توجه به آنچه که در روایات آمده است بیشترین فریادهای اهل جهنم از تسویف و امروز و فردا کردن است.
تأخیر در توبه سبب میشود گناهان در روح و قلب انسان رسوخ نمایند و جزئی از ملکات و عادات او گردند مرحوم مجتهده بانو امین در این زمینه میفرمایند: « وقتی انسان مرتکب گناهی گردید، شاید در مرتبهی اول ملتفت خباثت عمل خود باشد و نیز قدری ترسناک گردد. اگر پشیمان شد و توبه نمود اثر گناه از قلبش پاک میگردد و اگر توبه نکرد و ثانیاً مرتکب گردید همین خوف وی کمتر میگردد و قبح عمل در نظر وی کمتر میشود و به همین ترتیب اگر بر عمل قبیح مداومت نمود نفس پرستی، ملکه وی میگردد و رسوخ در نفس مینماید و قلب را چرکین میگرداند و عادات و ملکات نکوهیده چنان در اعماق روح او فرو میرود و سراسر قلب را فرا میگیرد و چشم دل وی را کور میگرداند که دیگر اصلاً ملتفت قبح عمل خود نیست بلکه عادات و اعمال خود را نیکو میشمارد.»[8]
پس باید تا وقت هست، از دریای رحمت الهی بهرهمند شویم و آتشی را که برای خود افروختهایم با آب توبه و پشیمانی خاموش نماییم و این پند جمال الحق مرحوم آیت الله شیخ علی آقای سعادت پرور را آویزهی گوش قرار دهیم که: ای عزیزان من! توبه به معنی رجوع است گویا غفلت از خداوند موجب دوری از او میشود یا پشت کردن به او و توجه نداشتن به او، لذا آنچه بر ما لازم است این است که در زندگی، غفلت از حق در هیچ آنی از آنات نداشته باشیم و چون این امر برای عموم ممکن نیست بلکه برای همه به اعتبار مقام شناسایی [است] لذا هر کسی را وظیفه بر آن است که از توبه کردن غفلت ننماید. کسانی که مراقب هستند این امر را در هر آن انجام میدهند و کسانی که مراقب نیستند باید لااقل روزی یک مرتبه محاسبه نفس خود کنند و از عقلات، توبه و استغفار نمایند.[9]
و برای همین است که ارباب معرفت، شاگردان خویش را به محاسبهی قبل از خواب سفارش مینماید. بانوی مجتهدهی عارفه، حاجیه خانم امین اصفهانی در سفارشات سلوکی خود میفرمایند: «در همه وقت مواظب حال خود باش؛ خواب چشمهای تو را نگیرد مگر وقتی که از خود بپرسی در آن روز چه کردهای و چه کاری باقی مانده که نکردهای؟! اگر بد کردهای نادم و پشیمان باش و مصمم شو که در آینده از وی بپرهیزی و اگر خوب کردهای بر آن مداومت کن و پافشاری نما».[10]
لقمان حکیم در نصایح خود به پسرش میگوید: ای فرزند! توبه را تأخیر مکن که مرگ ناگاه میرسد و هر که تأخیر اندازد توبه را یکی از دو خطر به او میرسد: اگر زنده ماند دل او را رنگ معصیت میگیرد و سیاه و تیره میشود و دیگر از آن محو نمیگردد و اگر مرگ او را فرا گرفت دیگر مهلت تلافی نمییابد[6]
در روایتی دیگر حضرت صادق (ع) دربارة تأخیر در توبه میفرمایند: به تأخیر افکندن توبه، فریب و غفلت بوده و امروز و فردا کردن مایه حسرت و سرگشتگی میباشد.[7]
هرگز نباید در توبه کردن امروز و فردا نمود چرا که با توجه به آنچه که در روایات آمده است بیشترین فریادهای اهل جهنم از تسویف و امروز و فردا کردن است.
تأخیر در توبه سبب میشود گناهان در روح و قلب انسان رسوخ نمایند و جزئی از ملکات و عادات او گردند مرحوم مجتهده بانو امین در این زمینه میفرمایند: « وقتی انسان مرتکب گناهی گردید، شاید در مرتبهی اول ملتفت خباثت عمل خود باشد و نیز قدری ترسناک گردد. اگر پشیمان شد و توبه نمود اثر گناه از قلبش پاک میگردد و اگر توبه نکرد و ثانیاً مرتکب گردید همین خوف وی کمتر میگردد و قبح عمل در نظر وی کمتر میشود و به همین ترتیب اگر بر عمل قبیح مداومت نمود نفس پرستی، ملکه وی میگردد و رسوخ در نفس مینماید و قلب را چرکین میگرداند و عادات و ملکات نکوهیده چنان در اعماق روح او فرو میرود و سراسر قلب را فرا میگیرد و چشم دل وی را کور میگرداند که دیگر اصلاً ملتفت قبح عمل خود نیست بلکه عادات و اعمال خود را نیکو میشمارد.»[8]
پس باید تا وقت هست، از دریای رحمت الهی بهرهمند شویم و آتشی را که برای خود افروختهایم با آب توبه و پشیمانی خاموش نماییم و این پند جمال الحق مرحوم آیت الله شیخ علی آقای سعادت پرور را آویزهی گوش قرار دهیم که: ای عزیزان من! توبه به معنی رجوع است گویا غفلت از خداوند موجب دوری از او میشود یا پشت کردن به او و توجه نداشتن به او، لذا آنچه بر ما لازم است این است که در زندگی، غفلت از حق در هیچ آنی از آنات نداشته باشیم و چون این امر برای عموم ممکن نیست بلکه برای همه به اعتبار مقام شناسایی [است] لذا هر کسی را وظیفه بر آن است که از توبه کردن غفلت ننماید. کسانی که مراقب هستند این امر را در هر آن انجام میدهند و کسانی که مراقب نیستند باید لااقل روزی یک مرتبه محاسبه نفس خود کنند و از عقلات، توبه و استغفار نمایند.[9]
و برای همین است که ارباب معرفت، شاگردان خویش را به محاسبهی قبل از خواب سفارش مینماید. بانوی مجتهدهی عارفه، حاجیه خانم امین اصفهانی در سفارشات سلوکی خود میفرمایند: «در همه وقت مواظب حال خود باش؛ خواب چشمهای تو را نگیرد مگر وقتی که از خود بپرسی در آن روز چه کردهای و چه کاری باقی مانده که نکردهای؟! اگر بد کردهای نادم و پشیمان باش و مصمم شو که در آینده از وی بپرهیزی و اگر خوب کردهای بر آن مداومت کن و پافشاری نما».[10]
پی نوشت:
[1] . معراج السعادة / ملا احمد نراقی / ص 676
[2] . باده گلگون / ص 109 / گ 62
[3] . باده گلگون / ص 109 / گ 61 اسرار الصلاة / ص 56
[4] . نهج البلاغه فیض الاسلام / حکمت 409
[5] . سر الاسراء / ج 2 / ص 53
[6] . محجة البیضاء / ج 7 / ص 22
[7] . بحار / ج 75 / ص 209
[8] . مخزن العرفان / ج 15 / ص 54
[9] . پندنامه سعادت / ص 48 - 47
[10] . سیر و سلوک / بانو امین / ص 148