چند روز پیش، صبح که دکمههای لباسم را برای رفتن به مدرسه میبستم، شروع کردم به غُرغُر کردن از این که هم کلاسیام عجب آدم بدی است و معلمم درک نمیکند درسها چقدر سختاند و... مامان گفت: «بچه! آن قدر ناشکری نکن.» این را آن وقت که داشتم غُر میزدم و جلوی آینه دکمه میبستم زیاد نفهمیدم. حرفی بود مثل همهی حرفهای مامان که اولش زیاد جالب نیست و بعد از چند روز، تازه دوزاریام میافتد. دیروز با مدرسه به دیدن آسایشگاه ناتوانان و کمتوانان ذهنی و جسمی رفتیم. من و همکلاسی ام جزو گروه سرودی بودیم که آن جا برنامه اجرا میکرد. معلم مان این برنامه را راه انداخته بود؛ میخواست بدانیم همه چیز درس نیست و گاهی باید به فکر دیگران هم بود. دغدغههای تازه داشت و روزی از درسی که میخوانیم باید برای سلامتی و پیشرفت انسانها استفاده کنیم. امروز صبح حرفی جز خدا را شکر و تصمیمی جز خدمت به مردم نداشتم.
سلامت بدن من
درست راه رفتن
طبق نظر سازمان جهانی بهداشت، هر انسانی در روز حداقل ده هزار قدم باید راه برود. همیشه پشت میز نشستن، کار با کامپیوتر و مطالعه، سلامتی انسان را به خطر میاندازد.
پیادهروی یکی از بهترین ورزشها و نشاط آورترین فعالیتهای روزانه است. نگاه کردن به درختها و آدمها و گذشتن از مغازهها و خانهها هم باعث افزایش تمرکز میشود وهم سوختوساز و فعالیت عضلانی شما را تأمین میکند. فقط یادتان باشد روزهای آلودگی هوا و پُرترافیک، انتخاب مناسبی برای قدم زدن و پیادهروی نیست. یک وقت با کولهپشتی سنگین و یک عالمه کتاب هم نروید ده هزار قدم بزنید!
کفش و لباس مناسب، یکی از اصول پیادهروی است. کفش پاشنه بلند، خیلی تنگ، خیلی گشاد و غیرطبی ممنوع! باید آسوده و سبک قدم بزنید.
یک دوست خوب هم اگر همراه تان بود، چه بهتر! قدمش روی چشم.
سلامت روان من
خود برتربینی و نبینی
یک عدّه از خودکمبینی رنج میبرند و یک عدّه از خودبزرگبینی. بینی مهم نیست، مهم بینایی است. اولین مهارتی که هرکس نیاز دارد به خوبی یاد بگیرد، خودشناسی است. خودشناسی به ما کمک میکند نه بیش تر و نه کم تر از آنچه هستیم از خودمان تصوّر داشته باشیم و با توجه به واقعیت وجودیمان سعی کنیم روزبه روز بهتر شویم.
بعضیها از انتقاد شدن خیلی هراس دارند. بعضیها وقتی انتقاد میشوند دست و پای شان را گُم میکنند و دیگر فکر میکنند همه چیز خراب شده و آنها آدم بدی هستند. بعضیها وقتی نظر یا انتقادی از دیگران دربارهی خودشان میشوند، با دقت به آن گوش میدهند و اگر معقول و منطقی بود، اصلاح خود را در برنامهی شخصی و آیندهی شان میگذارند.
شاید ما اصلاً ندانیم کجای کارمان درست است و کجای کار غلط. خواندن کتابهای راهنما و مشاورهای یک الگوی خوب به ما نشان میدهد که البته باید خودمان دربارهی فاصلهی کارهای مان تا کارهای درست قضاوت کنیم. گاهی خودمان را با آدمهای موفق مقایسه میکنیم و گاهی هم از یک بزرگ تر و فرد عاقل خواهش میکنیم ما را در بهبود راه و روشمان کمک کند.
سلامت اجتماعی من
کمک و هم کاری!
آیا عضو یک گروه هستید؟ منظورم گروه مجازی نیست! یک گروه واقعی، با صحبت، عمل، اختلاف نظر، توافق، برنامهریزی، قرارهای ملاقات... حیف نیست این همه دوست خوب در کنار شما هست و با هم یک گروه باحال هیجان انگیز تشکیل ندهید؟!
داوطلب شوید. داوطلب کارهای خوب شوید. به همین سادگی یک احساس خوب را در خود و اطرافیان تان و جامعه و کشور و دنیا پخش کنید. یک فرد مسن برای بردن خریدهایش کمک میخواهد؛ یک بچه برای رد شدن از خیابان تنهاست؛ یک دوست در درسهایش به راهنمایی نیاز دارد... فرصتهای زیادی دوروبر شماست. بگردید و پیدا کنید.
رقابت چیز بدی نیست. رقابت یک انگیزه برای تغییر و پیشرفت ایجاد میکند. اگر احساس کردید دارید با یک دوست یا هم کلاسی رقابت میکنید، نگران نباشید؛ از این فرصت استفاده کنید و هم دوستیتان را قویتر کنید و هم چیزهای جدید یاد بگیرید و در کارهای تان پیشرفت کنید؛ به دوست تان هم چیزهای نو یاد بدهید.
نویسنده: کوشا سمیعی