تاثير پيروزيهاي اوليه رزمندگان بر نفت
عزم و اراده امام و امت براي دفع تجاوز در دو عمليات شكستن حصر آبادان در مهر ماه و آزادي بستان در آذر ماه 1360 متجلي گرديد. در همين سال، اين پيروزيها تاثير خود را بر قضيه گذاشته و به تدريج تعداد بيشتري مشتري اطمينان پيدا كردند كه از ايران نفت خريداري كنند و لذا آمد و رفت هيئتهاي اقتصادي و سياسي براي همكاري و بتسن قرار داد و برقراري مبادلات، افزايش يافت. كاركنان صنعت نفت نيز دوشادوش و همگام با نيروهاي رزمنده، در ميدان جهاد اقتصادي و نفتي عمليات مي كردند، از جمله توسعه فعاليت هاي بازاريابي در كشور هاي خارجي، ترميم سريع خرابيهاي ناشي از جنگ و داير نگهداشتن توان توليدي و صادراتي، از موضع قدرت صحبت كردن در جلسات اپك براي اخذ سهميه بيشتر براي توليد ايران و جلوگيري از افزايش توليد اعضا به منظور حفظ قيمت. موفقيت در اين قسمت بويژه مديون پيروزيها و جانفشانيهاي رزمندگان اسلام بود كه بر خلاف قواعد كلاسيك جنگ با كمترين امكانات امكانات و فقط با بذل جان، شكست را بر دشمن تحميل كردند و بذر غرور و افتخار را در دل همه ايرانيان با رور ساختند و بيم و ترس به جان شيخ نشينهاي نفتي انداختند تا آنها براي سرمايه گذاري در پيروزي آينده ايران، در اجلاسهاي اپك خواسته هاي بحق نمايندگان ايران را لحاظ نمايند.
اوضاع جنگ و نفت در سال 1361
سال 61 با عمليات فتح المبين و سپس فتح خرمشهر آغاز شد و هزاران كيلومتر از سرزمينهاي اشغال شده ميهن آزاد شد و منطقه مهم و نفت خيز خوزستان تقريبا بكلي از نيروهاي دشمن پا كسازي شد. از يك سو، سوريه به عنوان يكي از مشتريان جديد نفتي دو در راستاي روابط عميقي كه با ايران پيدا كرده بود خط لوله نفت عراق به سوريه را قطع نشود كه اين حركت از لحاظ اقتصادي و سياسي ارزشمند بود زيرا عراق را از روزانه چند هزار بشكه صادرات نفتي و سالانه چند ميليارد دلار در آمد آن محروم كرد. از لحاظ سياسي نيز اين حركت مفيد بود زيرا عراق در طي اين سالها سعي داشت به جنگ خود جنبه عربي - عجمي داده و خود را پيشتاز دفاع از منافع ملت عرق در مقابل فارس تجاوزگر جلوه دهد و اين گونه تبليغ مي كرد كه ملت عرب از جانب غرب با تجاوز اسرائيل و از جانب شرق با تجاوز ايران روبروست و ايران خطر آينده و بالفعل براي اعراب، و عراق سنگر مبارزه با اين خطر است و لذا همه اعراب بايد از او حمايت كنند. مرتجعان عرب نيز كه با تشويق آمريكا در راه سازش با اسرائيل بودند از چنين تبليغات همه جانبهاي حمايت ميكردند و كمكهاي خود به عراق در جنگ با ايران و عدم رويارويي با اسرائيل را به اين ترتيب توجيه ميكردند. لذا قطع خط لوله عاق توسط سوريه - كشوري كه پيمان كمپ ديويد را امضا نكرده بود و در صف اول رويارويي با اسرائيل قرار داشت - ميتوانست اين تبليغات و توطئهها را متوقف سازد يا كاهش دهد. البته ايران با انواع و اقسام كمكها از جمله تامين بخشي از نفت مورد نياز سوريه بطور مجاني يا با شرايط بسيار آسان و نيز حمايت همه جانبه از آرمان اعراب و فلسطين در مقابل اسرائيل، اين حركت سوريه را به ميزان قابل ملاحظهاي تلافي كرد.
عمليات برون مرزي براي تنبيه متجاوز
پس از فتح خرمشهر، منطقه با حمله اسرائيل به جنوب لبنان روبرو شد كه ميتوانست پشتوانه خوبي براي تبليغات عراق باشد. در عين حال براي جن ماه نيروي ايران متوجه جنوب لبنان بود و شايد اين عمل براي دفع آن تبليغات و تحكيم هدفها وش عراهيا ضد صهيونيستي انقلاب ضروري بود. اما زماني كه احساس شد فتح خرمشهر به تنهايي براي رشه كن كردن تجاوز و به دست آوردن حقوق ايران كافي نيست، شعار ادامه عمليات و دفاع تا تنبيه متجاوز و ريشه كردن تجاوز مطرح شد و براي تحقق اين هدف امام فرمودند "راه قدس از كربلا ميگذرد " از اين زمان بود كه به خاطر تنبيه متجاوز و از بين بردن ريشه تجاوز براي تامين امنيت آينده ايران و منطقه جنگ وارد مرحله عمليات برون مرزي در داخل خاك عراق گرديد و عمليات رمضان در مرداد 1361 به همين منظور بود كه ضمن اخذ برخي دستاوردهاي نظامي، از لحاظ هدفهاي سياسي و نهايي مورد نظر، توفيقي در برنداشت. از اين پس ايران تا اواخر سال 66 و فتح حلبچه در تمام جبههها و عمدتا بر سر مرزها يا درون خاك عراق در حالت آفندي و تهاجمي بود و اين خود پشتوانهاي مهم براي تعقيب هدفهاي سياست خارجي انقلاب اسلامي بود. در عين حال، اغاز اين مرحله از جنگ به اين دليل كه تمام محسابات و خيالات محركان جنگ را براي توقف و يا نابودي انقلاب اسلامي بر باد داده بود و حتي عامل شروع جنگ و حاميان منطقهاي آن را در معرض سقوط و خطر نظامي نيز قرار داده بود، شيوه هاي و هدف هاي آنها را در اين مرحله پيچيده تر و جدي تر ساخت.
مراكز نفتي ايران به عنوان كانون تلافي جويي عراق
عراق در حمله به چاههاي نفتي درياي ايران در خليج فارس و آلوده كردن دريا و ايجاد اخلاف در صادرات نفتي منطقه تلاش داشت تا طرفهاي ذي نفع را به فعاليت و اقدام وادار كند و از طريق مداخله سازمانهاي بين المللي با عنوان حفاظت محيط خليج فارس و ضرورت خاموش كردن فوري چاههاي نفتي آتش بس، ولو موقت براي تجديد قوا به دست آورد اين حركت با تلاش واحدهاي ايثارگر صنعت نفت كه با تكا به ايمان و امكانات بسيار محدود خود توانستند آتش را خاموش و نشست نفت را مهار كنند، بي اثر گرديد.
نيمه دوم سال 61 با عمليات محدود محرم و مسلم بن عقيل تداوم يافت و عراق كاملا در لاك دفاعي و انفعالي فرو رفته بود گرچه در اين زمان هدف هاي نهايي ايران در به دست آرودن حقوق خودش در رابطه با تجاوز عراق بر آورده نشد اما مجموع عملياتاي اين سال و دستاوردهاي آن، نظام جمهوري اسلامي را كاملا محكم و با ثبات ساخت. اين اوضاع از لحاظ نفتي باعث مي شد تا ايران بتواند توان بيشتري را براي افزايش ظرفيت توليدي و صادراتي خود صرف كند و مشتريان بيشتري با اطمينان از امنيت و ثبات كشور به صف خريداران بپيوندند. اين روند در طي سال 62 و 63 و نيمه اول سال 64 كم و بيش ادامه داشت و لذا اين سالها در تمام وران پس از پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون بالاترين ركورد را از نظر در آمدهاي نفتي براي كشور داشتند باري مثال ميزان در آمد نفتي سال 62 چيزي بين بيست تا بيست و دو ميليارد دلار بود كه با اوج در آمدهاي نفتي در سالهاي قبل از پيروزي ابل مقايسه است. بنابراين چنين در آمدهاي توجهي، در كنار ديگر عوامل كمي و كيفي يكي از مهمترين عوامل مادي براي تداوم تامين هزينه هاي مالي دفاع مقدس بود.
سال 1362
اوايل سال 62 با آرامش نسبي جبهه ها آغاز شد اما عراق، تمركز حملات هوايي خود را بر بمباران مناطق نفتي و صنعتي بويژه در حوزه خليج فارس قرار داد. در اواخر اين سال عمليات بزرگ خيبر انجام گرفت و سرانجام نيروهاي اسلام پس از طي مراحل اوليه و تثبيت در غرب هور ، در جزاير.
مجنون، كه گفته ميشد داراي ذخاير قابل توجهي از نفت است، مستقر شدند. آن موقع صحبت از پنج ميليارد بشكه ذخاير نفتي آن منطقه ميشد اما در سالهاي اخير گفته ميشود با كشفيات جديد، اين رقم به 30 ميليارد بشكه ميرسد؛ كه اگر اين آمار صحيح باشد به اين معناست كه آن منطقه كوچك چيزي در حدود سه درصد ذخاير نفت جهاني را در خود دارد.
سال 1363
سال 63 با آثار و پيامدهاي عمليات خيبر و پاتكهاي عراق و كاربرد سلاح شيميايي آغاز گرديد. در اين سال قيمتهاي نفت كاملا تحت فشار بود و قيمت بازار آزاد نفت چندين دلار زير قيمت رسمي اپك بود. بايد توجه داشت كه در ادامه اقدامات جهان صنعتي براي كاهش آسيبپذيري نفتي، كه شامل صرفهجويي، استفاده از ذخاير استراتژيك و افزايش توليد نفت كشورهاي خارج از اپك بويژه درياي شمال ميشد، اپك براي حفظ قيمت مطلوب نفت و عمدتا تحت تاثير خواستههاي ايران دست به كاهش توليد زد اما چون اين اقدام تاثير كافي نداشت، بخصوص بخاطر قيمت شكنيهاي نيجريه و انگليس، در آذر 1362 در كنفرانس اپك در لندن قيمت رسمي نفت از حدود 35 دلار به 29 دلار كاهش داده شد تا اعضا بتوانند حداقل سهم توليد را از بازار نفت داشته باشند. بنابراين مازاد عرضه و پائين بودن قيمتها در سال 63 همچنان ادامه داشت و دورنماي درآمدهاي نفتي كشور را كه پشتوانه اصلي براي تامين هزينههاي عمومي و جنگ بود، در ميان مدت و دراز مدت تيره ميكرد.
تداوم عمليات و توازن نسبي قوا
عمليات بدر در نيمه دوم اين سال صورت گرفت و رزمندگان اسلام طي يك عمليات ضربتي و سريع، دهها كيلومتر در خاك عراق جلو رفتند و خود را به ساحل دجله رساندند و براي مدتي ارتباط جاده بصره - عماره را قطع كردند و به اين ترتيب آسيبپذيري عراق و توان عملياتي خود را به نمايش گذاشتند. عكسالعمل عمده عراق، توسعه جنگ شهرها و تشديد عمليات هوايي در حوزه نفتي خليج فارس بود. در روزهاي آخر اين سال بمباران هوايي تهران آغاز شد و كم و بيش تا نيمه فروردين سال 64 ادامه داشت. در اين ايام بود كه بخاطر تعادل نسبي قوا بين دو طرف، سرنوشت اين مخاصمه از لحاظ نظامي دچار ابهام شده بود و القابي چون "جنگ طولاني " "جنگ بيحاصل " "جنگ كانالها و خندقها " "جنگ بيپايان " "جنگ فراموش شده " "جنگ فرسايشي " عمدتا از سوي دستگاههاي تبليغاتي خارج پيش كشيده شد. و به نظر آمد كه زمينههاي سياسي براي حل اين منازغه فراهم شده است.
اُپك و جنگ
بن بست نظامي جديد يك نوع بلاتكليفي براي بسياري از فعاليتهاي اقتصادي و سياسي را در كشورهاي منطقه پيش كشيده بود و حالت دشمني ريشهدار بين ايران و عراق طبعا صفبنديهاي زيادي را در منطقه بويژه بين كشورهاي نفتي كه عضو اپك بودند بوجود آورده بود و اين امر براي همه زيانهاي فراواني داشت، براي مثال، كشورهاي عضو اپك كه همگي شديدا به درآمد نفتي وابسته، و بخاطر اين مساله مشترك ناچار به همكاري و هماهنگي بودند، در عين حال، حالت جنگ تمام عيار بين دو عضو مؤسس و مؤثر آن در هر حال به نوعي صفبندي بين تمام اعضاء منجر شد كه اين امر مانع اخذ تصميمات جدي و برقراري توافقات كامل بين اعضا براي اتخاذ و اجراي استراتژيهاي كارآمد گرديد. در نتيجه، اعضاي اپك عليرغم اينكه اين سالها عمدتا متاثر از ايران و جناح راديكال بوده و از استراتژي كنترل و كاهش توليد براي حفظ قيمت پيروي كرده بودند ولي در نهايت، اپك هم سهم توليد خود را در بازار جهاني از دست ميداد و هم اينكه بخاطر وجود مازاد عرضه مرتبا قيمتهاي رسمي و بازار آزاد بطور محسوس و قابل توجه كاهش مييافت و اين به معني كاهش مضاعف درآمد اعضا بود. اعضاي اپك كه در جريان شوك دوم نفتي طي سالهاي 79 تا 81 روزانه بيش از 30 ميليون بشكه نفت توليد ميكردند و مجموع درآمد ساليانه بيش از 200 ميليارد دلار داشته، در اين سال ها توليدشان به نصف يعني حتي كمتر از 15 ميليون بشكه در روز كاهش يافته و مجموعه درآمد ساليانهشان حدود 100 ميليارد دلار پائين آمده بود. مسلم است كه چنين كاهش درآمدي براي همه اعضاي اپك به دليل وابستگي شديدي كه به درآمدهاي نفتي داشتند، بسيار سخت بود و ثبات و امنيت اجتماعي و سياسي آنها را به خطر ميانداخت.
سال 1364 و پيدايش زمينههاي سياسي براي حل جنگ
در روزهاي اول خرداد 1364 سعود الفيصل وزير امور خارجه عربستان سعودي به ايران آمد و با مسئولان ايران مذاكراتي داشت. بلافاصله پس از رفتن او، عراق مجددا بمباران هوايي تهران و چند شهر مهم ديگر را از سر گرفت. در اين ايام چنين مطرح بود كه بسياري از حاميان و محركان صدام بويژه عربستان، آمادگي دارند تا بر اساس سازشهاي سياسي كه در بردارنده قبول آتش بس و توقف عمليات نظامي برون مرزي از سوي ايران باشد، صدام را حذف كرده، با آن ثروت عظيم نفتي حتي غرامت ايران را نيز بپردازند. عليرغم تعادل نسبي قواي نظامي دو كشور بويژه از نظر ملزومات و مهمات، علت گرايش اين دسته از كشورها به سوي ايران اين گون توجيه ميشد كه حكومت صدام فاقد مشروعيت مردمي و قانوني است و با مخالفتهاي بالفعل و بالقوه فراواني در عراق روبروست كه بقا و تداوم حاكميتش را در دراز مدت به خطر مياندازد. به علاوه اينكه عراق چون يك كشور عربي است و با آن داعيههاي ماليخوليايي كه صدام براي رهبري جهان عرب از ديرباز داشته، تقويت چنان نظامي براي آينده شيخنشينها بيشتر خطر دارد. در حالي كه حكومت اسلامي ايران داراي پايگاه مردمي و مشروعيت قانوني است كه عليرغم جوان و انقلابي بودن، چون توانسته طي اين مدت كوتاه چنين بحرانهاي عظيمي را از سر بگذراند بخوبي استقرار و استحكام يافته، به عنوان كشوري وسيع و قدرتمند با ساحلي طولاني در خليج فارس،قدرت آينده منطقه است و مصلحت آن است كه روابط با چنين كشوري تثبيت و تحكيم شود. به علاوه ايران، به هر حالفچون كشوري عجم با حكومتي ديني و شيعه است، داعيههاي رهبري او به مردم عرب چندان كارساز نخواهد افتاد، تازه ايران هيچ وقت در حد عراق داراي ادعاهاي تاريخي و ارضي نسبت به اين كشورها نبوده، بنابراين سفر وزير خارجه سعودي و عكسالعمل فوري عراق در چنين حال و هوايي تحليل و تفسير ميشد.
نه جنگ نه صلح و منافع استكبار
كشورهاي صنعتي بزرگ و بويژه ابر قدرتها از ادامه تخاصم و حالت توازن نظامي بين ايران و عراق شايد خرسند هم بودند زيرا ادامه اين وضعيت، در صورتي كه از كنترل خارج نميشد و به ناگهان كل منطقه را به آتش نميكشيد، ميتوانست دربردارنده منافع سياسي و اقتصادي زيادي بخصوص براي صادركنندگان اسلحه و وارد كنندگان نفت باشد. خريد نفت ارزان با استفاده از نياز مالي اين كشورها براي تامين مخارج و فروش مداوم اسلحه به عنوان پرسودترين تجارت به كشورهاي درگير جنگ، همچنين از لحاظ سياسي نيز درگير بودن ايران در جنگ باعث ميشد تا انرژي اسلامي منطقه كمتر متوجه مساله افغانستان و فلسطين باشد و لذا شوروي و امريكا از اين امر استقبال ميكردند.
ريگان در اواخر سال 63 روز دوم رياست جمهوري خود را آغاز كرد و استمرار حكومت جمهوريخواهان براي دو دوره ميتوانست متضمن ثبات و قدرت براي آن كشور باشد. يكي از دغدغههاي رياست جمهوري آمريكا و ديگر سران كشورهاي صنعتي طي اين مساله ركود و كسادي شديد اقتصادي بود كه دريافت نفت ارزان و صدور اسلحه ميتوانست درمان بسيار موثري براي اين مرض خطرناك اقتصادي باشد.
جنگ و استراتژيهاي نفتي اُپك
در اين ايام همچنان ما شاهد كاهش سقوط قيمت نفت و زمزمه كاهش بيشتر و شديدتر براي آينده نزديك بوديم، زيرا عليرغم وجود مازاد عرضه، عربستان و كويت صحبت از افزايش عرضه ميكردند و اين خواست را با عنوان "استراتژي سهم بازار " توجيه مينمودند. يعني استدلال ميكردند طي اين چند سال عليرغم كاهش سقف توليد اوپك را قبضه كرده، در نتيجه مازاد عرضه پا برجاست و قيمت هم كاهش يافته است. طرفداران استراتژي كنترل توليد و حفظ قيمت اسدلال ميكردند كه رقيبان به خاطر كمي ذخاير طبيعي نفت فقط چند سالي قادر به ادامه اين حركت هستند و از آن پس اپك مجددا ميتواند نفت را در حد دلخواه و با قيمت مطلوب عرضه كند و در نتيجه درآمد خوب هم به دست آورد. اما طرفداران استراتژي سهم بازار كه داراي ذخاير فراوان و جمعيت كم و ظرفيت توليد بالا بودند، ادعا ميكردند افزايش عرضه و قيمتشكني ميتواند اين رقيبان را بكلي از ميدان بدر كند تا اپك پس از آن مجددا يكه تاز بازار بينالمللي نفت باشد و به سقف توليد و قيمت دلخواه برسد. در واقع جناحهاي دوگانه اپك يك هدف را با دو راه حل و دو شيوه مطرح ميكردند. عربستان با ظرفيت بالاي خود كه نزديك به ده ميليون بشكه بود طي اين سالها به پيروي از تصميمات اپك بويژه جناح راديكال، و ايران در مورد سقف توليد و سهميهبندي آن بين اعضاء سهميهاي شناور در حدود سه تا پنج ميليون بشكه نفت را قبول كرده، درحالي كه در جريان شوك دوم نفتي و يا غيبت ايران از صحنه توليد خليج فارس، آن كشور توليد بالاي هشت ميليون بشكه در روز و درآمد ساليانه بيش از صد ميليارد دلار را تجربه كرده و به مذاقش خوش آمده بود و طبعا در سالهاي بعد توليد و درآمد كم را خوش نميداشت. در واقع آن كشور با قبول اين محدوديتها و پذيرش اين زيانهاي مالي هدفها و منافع سياسي و امنيتي دراز مدتي را در نظر داشته است.
ادامه دارد .......
منبع: http://www.farsnews.net
/س