برای دوستان همسرمان احترام قائل شویم

همسران نیز، چون دیگران، دوستان و آشنایانی دارند که پیش یا پس از ازدواج، با آنان ارتباط داشته اند و به ایشان علاقه مندند و برایشان احترامی ویژه قایل اند.
چهارشنبه، 30 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برای دوستان همسرمان احترام قائل شویم
برای انسان به سبب حب ذات و تکریم و احترامی که برای خویشتن خویش قایل است، هر آنچه با وی مرتبط است نیز به گونه ای محبوب است. از آن جمله، دوستان آدمی اند. هر چه ارتباط دوستانه بین افراد بیشتر و عمیق تر باشد، آن دوست نزد وی محترم تر خواهد بود. به همین سبب، برای انسان مهم است که دیگران، درست مانند او، به دوستانش نیز احترام بگذارند و به مقام آنان ارج نهند. او هرگونه بی احترامی و اهانت به دوستانش را اهانت به خویش میداند و هر نوع احترام و اکرام به آنها را نیز به خود خواهد گرفت.
 
همسران نیز، چون دیگران، دوستان و آشنایانی دارند که پیش یا پس از ازدواج، با آنان ارتباط داشته اند و به ایشان علاقه مندند و برایشان احترامی ویژه قایل اند.
 
به همین سبب، از جمله مصادیق اکرام مقام همسر و احترام به شخصیت او، احترام قایل شدن برای دوستان و آشنایانی است که او سالیان دراز با آنان مأنوس بوده و علقه و محبتی میانشان برقرار شده است.
 
سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آگاهی از سیره پیامبر بزرگوار اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) ما درباره اکرام و احترام به بندگان خدا، به ویژه همسر و دوستان و آشنایان همسر بسیار مفید است. در صفحه های پیشین به روایتی از سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در همین زمینه اشاره کردیم. در آن روایت، حضرت به کسانی که در زمان زندگی همسرشان خدیجه کبری (علیها السلام) ما با ایشان ارتباط دوستی و آمدوشد داشتند، احترامی ویژه می نهادند. در این زمینه، حضرت به اعتراض عایشه این گونه پاسخ فرمودند:
 
او زمان زندگی خدیجه ای نیز پیش من می آمد من چون آن زمان به سبب دوستی او با خدیجه به وی احترام می کردم، اکنون نیز این کار را کردم؛ چراکه پاسخ دادن به محبت و احترام دیگران خود نشان دهنده ایمان انسان است». (وروى أن عجوزة دخلت على النبی صلى الله علیه و آله وسلم قالطفها. فلما خرجت سألته عائشة قال : إنها کانت تأتینا فی زمن خدیجة وإن حسن العهد من الإیمان) (1).
 
خلق عظیم و رفتار کریمانه خاتم الانبیا در قیاس با دیگران زبانزد خاص و عام بود. ایشان به برخی افراد که با همسر باوفایشان حضرت خدیجه ای مرتبط می شدند، به طور ویژه احترام می گذاشتند. احترام رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به همسرشان خدیجه کبری (علیها السلام) میان همسرانشان مثال زدنی است. این مسئله چنان مشهود و آشکار بود که گاه برخی از همسران دیگر حضرت، به اعتراف خودشان، به مقام و جایگاه خدیجه کبری (علیها السلام) نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، حسادت می ورزیدند.در حد توان به همسرمان و دوستان همسرانمان کمک کنیم، فقر و ناداری به همراه نیاز در جوهره وجود انسان نهفته است. تنها آفریدگار، دارای بی نیاز است و جز او را به این حریم راهی نیست.عایشه از معروف ترین و مشهورترین همسران پیامبر اکرم است. او خود می گوید که من از میان همسران رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، بیش از هرکس به خدیجه حسادت می ورزیدم. عایشه در ادامه همان روایت این رخداد را نقل کرده است:
 
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، حتی سالها پس از درگذشت خدیجه کبری (علیها السلام) ، هرگاه گوسفندی را ذبح می کردند، می فرمودند: «آن را برای دوستان خدیجه ام بفرستید». یک روز من از این کار ایشان خشمگین شدم و گفتم: «باز هم خدیجه؟» حضرت فرمودند: إنی قد رزقت بها؛ البته حقیقت این است که محبت به او روزی من قرار داده شده است. (عن عائشة قالت: ما غرت على إمرأة من نساء النبیی صلی الله علیه وآله وسلم إلا على خدیجة. وإنی لم أدرکها. قالت: وکان رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا ذبح الشاة فیقول: أرسلوا بها إلى صدیقات خدیجة. قالت: فأغضبته یوم قلت: خدیجة؟ فقال رسول الله : إنی قد رزقت حبها (2).
 
 این سخن عاشقانه و زیبای رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) درباره خدیجه کبری (علیها السلام) نه نشان آشکار و گویایی است بر اینکه ایشان به همسر باوفایشان بسیار عشق می ورزیدند و در پی تکریم مقام والای ایشان بودند و آن را این گونه ابراز می داشتند. توجه به دوستان و یاران خدیجه پس از گذشت سالها از مرگ ایشان، از احترام فوق العاده ایشان به همسرشان حکایت دارد.
 
چه زیبا و پسندیده است که همه ما اعم از زن و مرد از این یگانه عالم هستی درس زندگی بیاموزیم و چنین رفتارهایی همراه با مهر و محبت با همسرانمان داشته باشیم. او را گرامی بداریم و به ارزش هایش احترام بگذاریم تا خود و همه اعضای خانواده، وارث زندگی و عیشی گوارا و لذت بخش باشیم.
 
در حد توان به همسرمان و دوستان همسرانمان کمک کنیم، فقر و ناداری به همراه نیاز در جوهره وجود انسان نهفته است. تنها آفریدگار، دارای بی نیاز است و جز او را به این حریم راهی نیست. اما او که قادر تعالی است به هر موجودی چیزی داده که همگان آن را ندارند و به آن نیازمندند. به بیان انسان شناسان، تشکیل اجتماع انسانی نیز به همین سبب بوده است، تا از این راه، افراد انسانی نیازهایشان را مرتفع سازند و این مسیر را بهتر و کامل تر طی کنند و به سرانجام رسانند. (کان الناس أمة واحده فبعث الله النبین مبشرین ومنذرین وأنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه وما اختلف فیه إلا الذین أوتوه من بعد ما جاءتهم البنات فیما بینهم فهدى الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق بإذنه والله یهدی من یشاء إلى صراط مستقیم ) (3)
 
پی‌نوشت‌ها:
  1. علی بن عیسى الإربلی، کشف الغمة، ج ۱، ص ۵۰۸؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج16، ص ۸
  2. حسن بن یوسف الحلی، نهج الحق، ص۳۹۹
  3. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ذیل آیه ۲۱۳ سوره بقره
منبع: همسران شایسته، اسد الله طوسی، چاپ اول، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم ۱۳۹۱


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط