شخصيت ادبي رهبر فرزانه انقلاب اسلامي (3)
نويسنده: محسن مؤمني شريف
اهتمام به ادبيات انقلاب
ايشان در رابطه با اين تماس ها مي فرمايند :
«تلفن اوستا را داشتم، با منزلش تماس گرفتم. خانمي گوشي را برداشت. گفتم: من فلاني هستم. باآقاي اوستا كار دارم.
آمد ؛ و خيلي بامحبت برخورد كرد. گفتم: آقاي اوستا! ديگر نوبت شماست. حالا بايد به ميدان بياييد.
گفت: چشم. چشم .
واقعا هم به ميدان آمد. اين را نمي توانم حدس بزنم كه بدون آن تماس هم مي آمد يا نمي آمد. اما واقعاً وارد ميدان انقلاب شد.
همان وقتها، يك تماس هم با اخوان گرفتم.
گفتم: آقاي اخوان! اطلاع داريد انقلاب شده؟
گفت :بله. بله
گفتم: خوب ؛حالا شما براي اين انقلاب چه كار مي خواهيد بكنيد؟
چند جمله اي گفت. گفتم: بالاخره بياييد توي ميدان ؛ و با شعر، با زبان، از انقلاب حمايت كنيد.
اول يك خرده، بله، بله كرد. بعد، يك دفعه مثل اينكه مطلبي به يادش آمده باشد، گفت: آخر، ما هميشه بر سلطه بوده ايم، نه با سلطه.
گفتم: اتفاقاً، الان هم، حرف من همين است. بياييد بر سلطه باشيد. چون سلطه واقعي، الان آمريكاست.
بياييد هر چه كه مي خواهيد به او بگوييد.
بنده خدا، ماند.
گفت: بله. بله
منتها، اخوان، در مجموعه همدوره هاي خودش، اين خصوصيت را داشت كه هيچ با انقلاب ستيزه نكرد» .
حتي در آن روزهاي متراكم و حساس، وقتي شنيدند نخستين تشكل شاعران انقلاب شكل گرفته و شبها در منزل يكديگر جلسه دارند، نشاني. گرفتند و نيمه شبي به آن جلسه رسيدند. در آن جلسه شاعراني مانندمرحوم اوستا، حميد سبزواري، علي معلم،محمود شاهرخي، زورق و... حضور داشتند كه اتفاقاً آن شب استاد محمد تقي جعفري هم در آنجا بودند.
ايشان در ادامه فرمودند :
«آقاي محمد تقي جعفري هم بود. يك جلسه شعري بود؛ و آقايان شعر خواندند،كه آقاي معلم، همين شعر فلسطينش را تازه گفته بود، و آنجا خواند: «اين فصل را با من بخوان، باقي فسانه است...»
بعد هم اين جلسه ادامه پيدا كرد هر جلسه هم در خانه يكي برگزار مي شد. من، سه ـ چهار جلسه اش را توانستم بروم. آنها لابد ادامه دادند. اما من ديگر نمي رسيدم بروم.»
سالهاست مردم ايران مي دانند كه در شب نيمه ماه مبارك رمضان، گزيده شاعران كشور افطار ميهمان رهبر انقلاب هستند. اين جلسه كه تاريخ آغازش به سالهاي رياست جمهوري ايشان برمي گردد، ابتدا شكل خصوصيتري داشت و ايشان بي ملاحظه به نقد اشعار گويندگان مي پرداختند، اما به مرور، از آن شكل درآمد و عموميتر شد .بارها ايشان تاكيد داشته اند كه جلسه، براي تكريم شعر ارزشي و متعهد، جنبه نمادين دارد تا متوليان و سياستگذاران فرهنگي كشور به اهميت آن در فرهنگ و هويت ملي واقف شوند.
در عين حال اين جلسه، در سالهاي اخير جلوه گاهي است براي ارائه تصوير فشرده و شفاف از شعر انقلاب ؛ شعري كه بدون هيچ ملاحظه اي اكنون مي توان آن را اصيلترين و خلفترين جريان شعر فارسي دانست و عنوان شعر معاصر را بر آن اطلاق كرد؛ شعريكه مي رود تا فصلي درخشان را در دفتر سراسر افتخار شعر فارسي رقم زده و نقطه عطفي در غناي فرهنگي، ارجمندي و ارزشمداري تاريخ اين شعر شكوهمند باشد؛ زيرا نگاه رهبر انقلاب به شعر، چنين ژرف و دور انديشانه است :
«شكي نيست كه شعر يك ثروت ملي است. اگر كسي دراين ترديد بكند، در يكي از بديهي ترين مسائل ترديد كرده. شعر يك ثروت براي هر كشور است ؛يك ثروت بزرگ و پرثمري است. اولا بايد اين ثروت را ايجاد كرد، ثانياً بايد اين را روز به روز افزايش داد كه دچار خسران و كم آمدن و كاهش نشود. ثانياً بايد از آن براي نيازهاي كشور استفاده ي بهتر و برتر كرد. نمي توانم ادعا كنم و بگويم كه عامل رشد و گسترش دامنه ي شعر در كشور ما ـ كه اين گسترش امروز نسبت به گذشته بسيار آشكار و بين است ـ دقيقاً چه هست. شكي نيست كه يكي از مهمترين عواملش، بازبودن فضاي جولان در عرصه هاي مختلف فكري و علمي و ذهني است كه اين هديه ي انقلاب است به ما، بلاشك. ما دوران قبل از انقلاب را ديديم، شعراي آن وقت را ديديم، مي شناسيم، با خيلي شان نشست و برخاست داشتيم. بهترين هايشان هرگز اين مجال را پيدا نمي كردند كه در يك منظر عمومي، در يك محضر عمومي بيايند خودشان و شعرشان را ارائه بدهند. يك شاعري مثل مرحوم اميري فيروز كوهي كه حقا در قلهي غزل زمان خودش قرار داشت، بيشترين تجلي و نمايشي كه از او مي شد مشاهده كرد، در يك جلسه خصوصي بود كه در گوشهي انزواي خودش، چهار تا، پنج تا دوست و رفيقش باشند و او غزل خودش رابخواند. يا حالا در عرصه ي شعرنو، مرحوم اخوان كه قطعاً بهترين شاعر نيمايي زمان خودش بود و به نظر من از همهي اقرانش قويتر، مسلطتر ولفظ و معناي شسته رفته و بهتري داشت، در يك گوشه اي زندگي مي كرد؛ كسي از او خبري نداشت،كسي او را نمي شناخت، جز يك عده خواص؛ در حال عزلت و انزوا. يعني وضع عرضه ي شعر اين بود. طبيعي بود كه وقتي بزرگان شعر اين جور منزوي و در عزلت و در خمول زندگي كنند، جوانها خيلي رشد پيدا نمي كنند ؛ اين چيز قهري است».
به نقل ازسايت لوح (با اصلاحات و تلخيص مختصر)
منبع: http://www.pegahhowzeh.com
/س