«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها، فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[1]
[قسم به نفس و آنکه آن را منظم ساخته، و فجور و تقوا را به آن الهام نموده است.]
حضرت امیر علیه السلام نیز می فرمایند:
«انَّ النَّفس لَجَوْهَرَةٌ ثَمینَةٌ مَنْ صانَها رَفَعَها وَمَنِ ابْتَذَلَها وَضَعَها»[2]
[نفس انسانی گوهری گرانبها است. هرکس آن را از معاصی بازدارد، بلندش می سازد و هرکس وی را به خود واگذارد، خوارش نماید.]
در همین رابطه یکی از خصوصیات نفس این است که همیشه خوب و بد هر عملی را درک می کند و اگر رها شود و تحت بندگی عقل قرار نگیرد، همیشه و همه جا به بدی فرمان می دهد.
قال علی علیه السلام:
«انَّ هذِهِ النَّفْسَ لَامَّارَةٌ بِالسُّوءِ فَمَنْ اهْمَلَها جَمَحَتْ بِه الی الْمَآثِمِ»[3]
[این نفس، انسان را به بدی فرمان می دهد، هر کس عنان آن را آزاد گذارد، او را به سوی گناه می کشاند.]
خیانت به امانت، خدعه و نیرنگ از دیگر خصوصیت های نفس آزاد می باشد.
همان حضرت نیز می فرمایند:
«انَّ النَّفْسَ لَامَّارةٌ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشاءِ، فَمَنِ ائْتَمَنَها خانَتْهُ وَ مَنِ اسْتَنامَ الَیها اهْلَکتْهُ وَمَنْ رَضِی عَنْها اوْرَدَتْهُ شَرَّ الْمَوْرِدِ»[4]
[این نفس، انسان را به بدی و گناه فرمان می دهد، هرکس او را امین شمارد به وی خیانت می کند و آن کس که به او مطمئن باشد، هلاکش می کند، و هرکس از او خشنود گردد، او را به بدترین جایگاه بکشاند.]
شهوت نیز بازوی نفس در ورود به مهلکات می باشد.
قال علی علیه السلام:
«ما مِنْ مَعْصِیةِ اللَّهِ شی ءٌ الَّا یأتی فی شَهْوَةٍ فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَءً (رَجُلًا) نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِه وَقَمَعَ هَوی نَفْسِه»[5]
[هیچ گناهی نیست مگر اینکه با تمایلات و غرائز انسانی سازگار است. بنابراین خدا رحمت کند کسی را که از شهواتش خودداری و هواهای نفس را ریشه کن سازد.]
از خصیصه های مهم نفس این است که گاه خود را به مردگی می زند، کینه ها و حقدها را در خود نگه داشته و رسوب می دهد و بدین وسیله صاحب خود را که به ظاهر عمری در اصلاح و تربیت آن کوشیده است می فریبد، به طوری که در بزنگاه حساس و امتحان مهم، آن رسوبات در غلیان غضب بالا می آیند و چهره واقعی نفس هویدا می شود.
به همین جهت است که نفس را به اژدها تشبیه نموده اند، این موجود در سرما، بی حس می شود به طوری که دست زدن با وی و بازی کردن با او آسان می گردد امّا به محض اینکه حرارت آفتاب را حس نمود، همه چیز را می بلعد، مولوی می گوید:
نفس اژدهاست او کی مرده است
از غم بی آلتی افسرده است
از غم بی آلتی افسرده است
تشبیه نفس به سگ نیز، تشبیهی جالب است. گاهی تعداد زیادی از سگ ها در کنار هم چون گوسفند می خوابند، امّا به محض اینکه بوی لاشه ای به مشام آنها رسید، روی سگی خود را آشکار می نمایند. مولوی نیز می گوید:
صد چنین سگ اندرین تن خفته اند
چون شکاری نیستشان بنهفته اند
چون شکاری نیستشان بنهفته اند
خصلت دیگر نفس این است که همانند سایر اعضای انسان (اعضای مادی) به استراحت نیاز دارد و لذا تحمیل کار و فعالیت بیش از حد توان بر او صحیح نیست.
حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:
«انَّ النَّفسَ حَمْضَةٌ والْاذُنُ مَجَّاجَةٌ فلا تَحَیرَ (تُحبّ) فَهْمَک بِالْالْحاحِ عَلی قَلْبِک فَانَّ لِکلِّ عُضْوٍ مِنَ الْبَدَنِ اسْتَراحَةٌ»[6]
[نفس از شنیدن تنفر دارد و گوش بیرون می ریزد شنیده ها را، پس نفس خود را مجبور به قبول چیزی مکن که هر عضوی استراحتی دارد.]
همان حضرت در جای دیگر فرموده است:
«انَّ نَفْسَک مَطِیتُک انْ اجْهَدْتَها قَتَلتَها وَانْ رَفَقْتَ بِها ابْقَیتَها»[7]
[نفس تو شتر سواری توست، اگر آن را بیش از حد توان، بار کنی وی را هلاک کرده ای و اگر با او مدارا کنی حفظش نموده ای.]
پی نوشت ها:
[1] شمس، 7 و 8.
[2] غرر الحکم.
[3] غرر الحکم.
[4] غرر الحکم.
[5] نهج البلاغه- خطبه 175 به ترتیب فیض و 176 به ترتیب صبحى.
[6] غرر الحکم.
[7] غرر الحکم.
منبع: حوزه نت