حوادث تاریخی با روند تدریجی خود اتفاق می افتند و نباید یک حادثه تاریخی عظیمی چون کربلا که تا قیامت از جهتی هم جانسوز است و از طرفی عبرت آموز، را در بستر چند سال یا چند روز دید؛
لذا از جمله عوامل شهادت امام علیه السلام، که از زمان بعد از وفات رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، آغاز شد و تا شهادت و حتی پس از شهادت ایشان ادامه پیدا کرد، گمراهی امت از ریل اصلی آن که توسط نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود، اتفاق افتاد.
عاقبت شعار «حسبنا کتاب الله»
گمراهی از زمانی اتفاق افتاد، که منافقین داخلی که در کنار پیامبر حضور داشتند، ندای «حسبنا کتاب الله» سر دادند؛ منافقینی که قرآن در مورد نفاق آنها در یکی از دهها آیه ی خود می فرماید: «مِمَّنْ حَوْلَکُم مِّنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِیمٍ»[1]و از (میان) اعراب بادیهنشین که اطراف شما هستند، جمعی منافقند؛ و از اهل مدینه (نیز)، گروهی سخت به نفاق پای بندند. تو آنها را نمیشناسی، ولی ما آنها را می شناسیم. بزودی آنها را دو بار مجازات میکنیم (: مجازاتی با رسوایی در دنیا، و مجازاتی به هنگام مرگ)؛ سپس بسوی مجازات بزرگی (در قیامت) فرستاده میشوند.
منظور از «مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ» یعنى به نفاق عادت کرده اند و در آن پیوسته اند.[2]
عده ای دیگر از مفسرین معتقدند که: «واژه «مردوا» از ماده «مرد» به معنای طغیان، سرکشی و بیگانگی مطلق میباشد و در اصل به معنای برهنگی و تجرد آمده و به همین جهت به پسرانی که هنوز در صورتشان مو نروییده است «امرد» میگویند، «شجره مردا» یعنی درختی که هیچ برگ ندارد. «مارد» به معنای شخص سرکش است که به کلی از اطاعت فرمان خارج شده است.»[3]
قلب مریض، صفت منافقین
در آیه دیگری خداوند می فرماید: «إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ.»[4] و هنگامی را که منافقان، و آنها که در دلهایشان بیماری است میگفتند: «این گروه (مسلمانان) را دینشان مغرور ساخته است.» (آنها نمیدانستند که) هر کس بر خدا توکّل کند، (پیروز میگردد؛) خداوند قدرتمند و حکیم است!چنانچه در آیه مذکور، منافقین از اساس قلبهایشان مریض است و کسی که قلبش مریض است؛ معرفت و حقیقت را نمی تواند درک کند؛ چون خداوند در قرآن کریم میفرماید: «خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ؛[5] خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوایى ایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى دردناک است».
حال کسانی که در سقیفه مردم را به گمراهی آشکاری راندند، آشکارا با حدیث پر مغز و حیاتی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که به حدیث ثقلین معروف است، مخالفت کرده و امت را از صراط مستقیم امامت به قهقهرا برده و ماننس بنی اسرائیل، در سرگردانی تیه، رها ساختند.
عمل به حدیث ثقلین، ضمانت نجات امت
حدیث ثقلین آن گوهر نایابی است که در اصول کافی، از کتب اربعه و اصلی شیعه آمده است: «...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی...».[6]پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.
مفاد حدیث ثقلین: عدم همراهی قرآن و اهل بیت، عامل گمراهی
چنانچه از مفاد این حدیث فهمیده می شود، عدم همراهی قرآن و اهل بیت، باعث گمراهی است؛ نقشه ای که صاحبان سقیفه آنرا عملیاتی کرده و در انجام آن نیز موفق شدند، جدا ساختن مردم از قرآن و اهل بیت علیهم السلام است که در حقیقت، زمینه سازی برای از بین بردن هم قرآن و هم اهل بیت علیهم السلام شد؛کسانی که در کربلا برای کشتن دردانه ی نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده بودند، سران و بزرگانشان در سقیفه، حق وصیِ نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) غصب کردند؛ و با جدا ساختن مردم از قرآن و اهل بیت علیهم السلام، حقیقتاً به ورطه ی ضلالت و گمراهیِ همیشگی کشاندند؛ چرا که مراد نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث ثقلین، آن است که تا زمانی که شما (امت) از ایندو جدا نشوید، در هدایت اید، و گمراهی شما از زمانی آغاز می گردد، که از ایندو جدا شوید، و حتی اگر از یکی جدا شوید، هم راه گمراهی را طی خواهید نمود.
نتیجه
با روشن شدن این مطلب باید گفت: کسانی که در کربلا به جنگ با اهل بیت علیهم السلام آمده بودند، در حقیقت به قرآن هم عمل نکردند، چرا که قرآن و اهل بیت یک حقیقتند؛ یکی قرآن ناطق و دیگری قرآن صامت.مدعیان سقیفه و منافقین، با شعارِ دروغین حمایت و دفاع از قرآن صامت، به جنگ قرآن ناطق رفتند و همین عامل باعث کشتن دردانه ی پیامبر گردید.
پی نوشت: