حجت بن الحسن العسگری (2)
اعتقاد به مهدي موعود (عليهالسلام) در منابع اسلامي
بسيار اتفاق ميافتاد كه از ائمه اطهار(عليهمالسلام) ميپرسيدند آيا «قائم آل محمد» و «مهدي منتظر» شمائيد؟ و ائمه گرامي اسلام در پاسخ به مناسبت موقعيت به معرفي امام قائم (عليهالسلام) ميپرداختند.
و نيز بواسطهي شهرت همين اخبار واحاديث بود كه حتي پيش از تولد آن حضرت عدهاي به دورغ ادعاي مهدويت كردند, يا به آنان چنين ادعايي بستند و از اين راه سوء استفاده نمودند؛ بعنوان مثال «فرقهي كيسانيه» حدود دو قرن پيش از تولد امام زمان (عليهالسلام) «محمد حنفيه» را امام و «مهدي منتظر» ميپنداشتند و معتقد بودند كه او از نظر پنهان شده و روزي ظهور خواهد كرد, و در مورد ادعاي خود به اخباري كه از پيامبر (صلي الله عليه و آله) و ائمه قبل (عليهمالسلام) در مورد غيبت قائم (عليهالسلام) نقل شده بود تمسك ميجستند. و يا مهدي عباسي خود را «مهدي» ناميد تا از انتظار مردم به نفع خويش بهرهبرداري نمايد.
بسياري از علماي اهل تسنن وعلماي شيعه احاديث و اخبار مربوط به حضرت مهدي (عليهالسلام) را در كتابهاي خود ذكر كردهاند. «مسند احمد بن حنبل» متوفاي 241 هجري و «صحيح بخاري» متوفاي 256 هجري, از جلمه كتب معتبر اهل تسنن است كه قبل از تولد امام قائم (عليهالسلام) نوشته شدهاند و احاديث مربوط به امام قائم (عليهالسلام) را نقل كردهاند.
كتاب «مشيخه»تأليف «حسن بن محبوب» نيز از جمله مؤلفات شيعه است كه به گفتهي مرحوم طبرسي, متجاوز از يكصد سال قبل از غيبت كبراي امام زمان (عليهالسلام) تأليف شده و در آن اخبار مربوط به غيبت امام عصر (عليهالسلام) ذكر شده است. و نيز مرحوم طبرسي تصريح ميكند كه محدثين شيعه در زمان امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام) اخبار غيبت را در مؤلفات خويش ذكر كردهاند.
بر اين اساس, مسلمين از همان اول تاريخ اسلام با وعدهي قيام «مهدي موعود» آشنا بودند و بويژه شيعيان و پرورش يافتگان مكتب اهل بيت بر اين حقيقت, اعتقادي استوار داشتند و در تمام مدت زندگاني امامان (عليهمالسلام) تولد او را انتظار ميبردند.
در احاديث وارد شده در مورد حضرت مهدي (عليهالسلام) تصريح شده است كه آن گرامي از بني هاشم و اولاد فاطمه و سلالهي سيدالشهداء امام حسين است, و نام پدرش «حسن» و خودش همنام و هم كنيهي پيامبر (صلي الله عليه و آله) ميباشد، پنهان متولد ميشود و پنهان زندگي ميكند و دو غيبت دارد كه يكي كوتاهتر و ديگري طولاني است و تا هنگامي كه خدا بخواهد پنهان ميماند و سرانجام بفرمان خدا ظهور و قيام خواهد كرد, و دين اسلام را بر سراسر جهان حكمفرما خواهد ساخت و جهان را پس از ظلم و جور فراگير از عدل و داد پر ميسازد.
در اين روايت حتي خصوصيات شخصي و جسمي امام دوازدهم و ديگر مطالب مربوط به او بيان شده و ما براي نمونه چند حديث را ذكر ميكنيم.
نمونهاي از احاديث سنيان
2ـ پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمودند: قيامت بر پا نميشود تا آنكه مردي از اهل بيت من امور را در دست گيرد كه اسم او اسم من است.
3ـ رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمودند: شما را به مهدي بشارت ميدهم, او در امت من مبعوث ميشود در حاليكه امت در اختلاف و لغزشهاست, پس زمين را پر عدل و داد نمايد همانطور كه پر از ظلم و جور شده باشد, اهل آسمان و اهل زمين از او راضي و خشنود ميشوند... .
4ـ اميرمؤمنان علي (عليهالسلام) فرمودند: خدا گروهي را ميآورد كه خدا را دوست دارند و خداوند نيز آنان را دوست دارد, و به سلطنت الهي ميرسد كسي كه ميان آنان غريب و (مستور) است, او همان مهدي موعود است... زمين را پر از عدل و داد ميسازد. بدون آنكه براي او مشكلي پيش آيد در كودكي از مادر و پدرش دور ميگردد... و بلاد مسلمانان را با امان فتح ميكند, زمان براي او آماده و صاف مي شود, كلام او مسموع خواهد بود و پير و جوان از او اطاعت ميكنند و زمين را پر از عدل و داد ميسازد چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد, در اين هنگام است كه امامت او به حد كمال ميرسد و خلافت او مستقر ميگردد, و خدا كساني را كه در قبرها هستند مبعوث ميگرداند, آنان صبح ميكنند در حاليكه در قبرهاي خويش نيستند, و زمين به وجود مهدي آباد و خرم شده نهرها جاري ميگردد و فتنهها و آشوبها و غارتها از بين ميرود و خير و بركات فزوني مييابد، و نيازي به آنچه در مورد بعد آن بگويم ندارم، و از من بر دنياي آنروز سلام باد.
چند نمونه از احاديث شيعيان
2ـ «اصبغ بن نباته» ميگويد خدمت اميرمؤمنان علي (عليهالسلام) شرفياب شدم, آن حضرت را ديدم كه در فكر فرو رفته است و با انگشت مبارك زمين را ميكاود؛ عرض كردم: چرا شما را در فكر ميبينم آيا به زمين ميل و رغبتي داريد؟
فرمودند:«نه به خدا سوگند,هرگز رغبتي به زمين و به دنيا نداشتهام,در مورد مولودي فكر ميكنم كه از نسل من و يازدهمين نفر از فرزندان من است و او «مهدي» است همانكه زمين را از عدل و قسط پر ميسازد. همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد؛ براي او غيبت و حيرتي است كه گروههايي در آن گمراه ميشوند و گروههايي ديگر, به هدايت ميرسند... .
3ـ امام صادق (عليهالسلام) ميفرمود: اگر به شما خبر رسيد كه صاحب اين امر(يعني امام وقت) غايب شده است غيبت او را انكار نكنيد.
4ـ و نيز فرمود: براي قائم دو غيبت است, يكي كوتاه و ديگري طولاني, در غيبت اول كسي جز خواص شيعه جاي او را نميداند ,و در غيبت دوم جز دوستان خاص كسي از جاي او آگاهي ندارند.
5ـ و نيز فرمود: قائم قيام ميكند در حاليكه هيچ كس بر او عهد و پيمان و بيعتي ندارد.
6ـ رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمودند:« قائم از اولاد من, و اسم او اسم من و كنيهي او كنيهي من و شمايل او شمايل من, و سنت و روش او سنت و روش من است, مردم را بر شريعت و دين من واميدارد و به كتاب پروردگارم دعوت ميكند,هر كس از او اطاعت كند از من اطاعت كرده و هر كس با او مخالفت ورزد با من خالفت ورزيده, و هر كس غيبت او را انكار نمايد مرا انكار نموده است.
7ـ چهارمين امام زين العابدين (عليهالسلام) فرمود: در قائم ما شباهتهايي با پيامران خدا وجود دارد؛ شباهتي با نوح, شباهتي با ابراهيم, شباهتي با موسي, شباهتي با عيسي, شباهتي با ايوب, و شباهتي با محمد (صلي الله عليهم اجمعين), با نوح در عمر شبيه است, و با ابراهيم در پنهان بودن تولدش و دوري و كنارهگيري از مردم, با موسي در خوف و غيبت, و با عيسي در اختلاف مردم دربارهي او و با ايوب در رسيدن فرج پس از بلا و گرفتاري, و با محمد (صلي الله عليه و آله) در قيام با شمشير.
8ـ امام صادق (عليهالسلام) فرمودند: همانا براي صاحب اين امر (قائم) غيبتي است كه بندهي خدا بايد (در آن هنگام) تقوي بورزد و به دين خدا چنگ بزند.
9ـ و نيز فرمود: بر مردم زماني ميرسد كه امامشان از آنان غايب ميشود.
«زراره» ميگويد عرض كردم: تكليف مردم در آن زمان چيست؟
فرمود: بايد بر همان امري كه بر آن هستند (از تكاليف و اعتقادات ديني) تمسك بجويند تا امام بر آنان ظاهر شود.
10ـ و نيز فرمود: اين امر (ظهور امام و قيام او) روي نخواهد داد تا هيچ صنفي از مردم باقي نماند مگر آنكه بر مردم حكومت كرده باشد, تا گويندهاي نگويد اگر ما حكومت ميكرديم به عدالت رفتار مينموديم؛ سپس قائم (عليهالسلام) به حق وعدل قيام ميفرمايد.
غيبت صغري و كبري
درغيبت صغري, رابطهي مردم با امام (عليهالسلام) بكلي قطع نشد اما محدود بود, و هر فردي از شيعه ميتوانست بوسيلهي «نواب خواص» كه از بزرگان شيعه بودند مشكلات و مسائل خود را بعرض امام برساند و توسط آنان پاسخ دريافت دارد و احياناً به حضور امام شرفياب شود. اين دوره را ميتوان آمادگي براي غيبت كبري دانست كه در آن ارتباط قطع شد و مردم موظف شدند در امور خود به نواب عام يعني فقها و آگاهان به احكام شرع مراجعه كنند.
نواب اربعه
نواب اربعه به ترتيب عبارتند از:
1ـ جناب ابوعمرو عثمان بن سعيد عَمري(به فتح عين و سكون ميم)
2ـ جناب ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعيد عَمري
3ـ جناب ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي
4ـ جناب ابوالحسن علي بن محمد سَمَري(بفتح سين و ميم)
«ابوعمرو عثمان بن سعيد» مورد اعتماد مردم و جليل القدر و وكيل حضرت هادي و حضرت عسكري (عليهماالسلام) بود.
آثار مثبت غيبت
اين پندار كه ايمان به ظهور مهدي (عليهالسلام) موجب سستي و مسامحه و فتور ميگردد باطل است, مگر امامان معصوم و شاگردان پر تلاش و پايدار آنان به ظهور قائم (عليهالسلام) ايمان نداشتند, مگر علماء بزرگ اسلام به آن گرامي معتقد نبودند, در عين حال از كوشش باز نميايستادند و براي اعلاي كلمهي اسلام از هيچ فداكاري و تلاشي خودداري نميكردند,و هرگز از مسؤليتهاي خويش طفره نميرفتند و به وظايف سنگين خود ميپرداختند و نقش سازندهي خويش را با كمال اميد پياده ميكردند.
اميرمؤمنان علي (عليهالسلام) از پيامبر عزيز اسلام (صلي الله عليه و آله) نقل فرموده است: «افضل العبادة انتظار الفرج؛ انتظار فرج حضرت بقية الله (عليهالسلام) برترين عبادت است.»
و نيز چهارمين امام زين العابدين (عليهالسلام) فرمودند: غيبت امام دوازدهم طولاني ميشود, و مردم زمان غيبت او كه معتقد به امامت او و منتظر ظهور او باشد برتر از مردم همهي زمانها خواهند بود, زيرا خداي متعال از عقل و فهم و معرفت به آنان بحدي عطا كرده كه زمان غيبت نزد آنان مثل زمان حضور امام (عليهالسلام) است, و خدا آنان را در آن زمان بمنزلهي مجاهدين در ركاب رسول خدا قرار داده است, آنان براستي مخلصند و واقعاً شيعه ما هستند, و آنانند كه در سرّ و پنهان مردم را به سوي خدا ميخوانند.
انتظار موجب آساني مصيبتها و مشكلات بر انسان ميشود, زيرا ميداند در معرض جبران و برطرف شدن هستند, و چقدر تفاوت است ميان مصيتبي كه انسان بداند تدارك و جبران ميشود و مصيبتي كه تدارك و جبران آن معلوم نيست, بويژه آنكه احتمال تدارك و جبران نزديك باشد؛ حضرت مهدي (عليهالسلام) با ظهور خود زمين را پر از قسط و عدل ميسازد(و همهي مصيبتها را برطرف مينمايد).
لازمهي انتظار آنست كه انسان شوق و علاقه پيدا ميكند كه از اصحاب امام عصر (عليهالسلام) و شيعهي او بلكه از انصار و ياوران او شود, و لازمهي اين علاقه سعي و تلاش در اصلاح نفس و تهذيب اخلاق است تا شايستگي مصاحبت با آن گرامي و جهاد درحضور او را پيدا كند؛ آري اين نيازمند به اخلاق اسلامي است كه امروز در جامعهي ما كمياب است.
بدين ترتيب بديهي است كه شيعه در زمان غيبت نيز در امتحان و آزمايش بزرگي قرار ميگيرد, و بايد از سويي دين خود را حفظ كند واز سوي ديگر زمينهسازي نمايد تا در ركاب آن گرامي به نصرت اسلام بپردازد, و بسياري از مردم در اين امتحان و آزمايش موفق نخواهند بود.
و نيز از جمله آثار مهم غيبت اين است كه بشريت در اين دوران توان خود را بكار ميگيرد و به تجربه درمييابد كه بدون وحي و الهام و امدادهاي غيبي نميتوان كاروان بشريت را به مقصد اصلي و نهايي كه قرب به خداست رساند و عاقبت بايد در مقابل وحي و تعليمات الهي و آسماني سر تسليم فرود آورد.
فوائد وجود امام در غيبت
فرشتگان به اصل خلقت انسان اعتراض داشتند,و فسادهاي او را با اطاعتهاي او مقايسه ميكردند و ترجيحي براي آفرينش انسان نميديدند, و ميگفتند:« أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ » خداوند با نشان دادن علم و آگاهي آدم (عليهالسلام) نسبت به حقايق جهان و ملكوت آن ـ كه در نهايت موجب معرفت كامل خداي متعال و بندگي و عبادت او ميگردد. ـ آنان را اقناع و ساكت ساخت.
وقتي آدم (عليهالسلام) به فرمان خدا علم خود را براي فرشتگان آشكار ساخت و آنان به حقيقت وجودي حجتهاي الهي و منزلت عظيم آنان نزد خدا آشنا شدند دريافتند تسبيح و تقديس فرشتگان قابل قياس با تسبيح و تقديس اولياء وحجج الهي نيست, و چون اين برجستگان از نوع بشرند آفرينش نوع بشر بجا و شايسته است و ترجيح دارد.
پس وجود اين برجستگان است كه فلسفهي آفرينش را قانع كننده ميسازد و همهي فرشتگان سر تسليم فرود ميآورند زيرا عبادت برجستگان بي مانند است و عبادتي جاي عبادت آنان را نميتواند بگيرد؛ و همانطور كه وجود حجتهاي الهي براي آغاز و آفرينش و پيدايش نوع بشر مقنع بود در ادامهي حيات و استمرار سلسلهي بشريت نيز مقنع است و بايد حجت الهي هميشه در جامعهي انساني وجود داشته باشد؛ اگر نعمت هستي شامل حال ماست به بركت وجود ايشان است و اگر اين بزرگواران نبودند ما بوجود نميآمديم و هم اكنون كه لباس هستي بر تن داريم اگر كسي از آنان نباشد باز به عدم و نيستي خواهيم پيوست؛ بنابراين حجج الهي نه تنها در معارف و علوم ولي نعمت ابناء بشرند بلكه در نعمت هستي و وجود نيز ولي نعمتند و بر ما منت دارند.
در زيارت جامعه ميخوانيم: «موالي لا احصي ثنائكم و لا ابلغ من المدح كنهكم و من الوصف قدركم و انتم نورالاخيار و هداة الابرار و حجج الجبار و بكم فتح الله و بكم يختم و بكم ينزل الغيث و بكم يمسك السماء ان تقع علي الارض الا باذنه و بكم ينفس الهم و يكشف الضر...»
«اي ولي نعمتهاي من, ثنايتان را نميتوانم شماره كنم و كنه حقيقت شما را نميتوانم مدح نمايم و از توصيف قدر و منزلتتان ناتوانم, شما نور خوبان و هادي نيكان و حجتهاي خداي جباريد, خداوند بخاطر شما آفرينش را آغاز كرد و به خاطر شما به جهان پايان ميدهد, و بخاطر شما باران فرو ميفرستد و به خاطر شما آسمان را از فروريختن بر زمين نگهميدارد و به خاطر شما گرفتاري را رفع و سختي و ناراحتي را برطرف ميسازد.»
مسأله ديگر هدايت معنوي امام (عليهالسلام) است؛ امام معصوم (عليهالسلام) همانطور كه در مرحلهي اعمال ظاهري هادي و راهنماست در مرحلهي حيات معنوي نيز هدايتگر است و حقايق اعمال با هدايت او سير ميكنند. خدا در قرآن ميفرمايد:« وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ ؛ آنان را اماماني قرار داديم كه بوسيلهي امر ما مردم را هدايت كنند و انجام كارهاي نيك را به آنان وحي كرديم.
و نيز در جاي ديگر ميفرمايد:« و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لمّا صبروا؛ ما برخي از آنان را اماماني قرار داديم كه بوسيلهي امر ما هدايت كنند. چون صبر كردند.
علامه طباطبايي مينويسد:« از اين گونه آيات استفاده ميشود كه امام علاوه بر ارشاد و هدايت ظاهري داراي يك نوع هدايت و جذبه معنوي است كه از سنخ عالم امر و تجرد ميباشد و به وسيلهي حقيقت و نورانيت و باطن ذاتش در قلوب شايسته مردم تأثير و تصرف مينمايد و آنها را به سوي مرتبه كمال و غايت ايجاد جذب ميكند.» «و كساني كه اعتراض مي كنند كه شيعه وجود امام را براي بيان احكام دين و حقايق آيين و راهنمايي مردم لازم ميدانند وغيبت امام ناقض اين غرض است زيرا امامي كه بواسطهي غيبتش مردم هيچگونه دسترسي به وي ندارند فايدهاي بر وجودش مترتب نيست... به حقيقت معني امامت پي نبردهاند زيرا در بحث امامت روشن شد كه وظيفهي امام تنها بيان صوري معارف و راهنمايي ظاهري مردم نيست و امام چنانكه وظيفهي راهنمايي صوري مردم را به عهده دارد همچنانكه ولايت و رهبري باطني اعمال را به عهده دارد و اوست كه حيات معنوي مردم را تنظيم ميكند و حقايق اعمال را به سوي خدا سوق ميدهد, بديهي است كه حضور و غيبت جسماني امام در اين باب تأثيري ندارد و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد اگر چه از چشم جسماني ايشان مستور است, و وجودش پيوسته لازم است اگر چه موقع ظهور و اصلاح جهانيش تاكنون نرسيده است.»
«جابر بن عبدالله انصاري»از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) سؤال كرد: آيا شيعيان در زمان غيبت از امام غائب نفعي ميبرند؟
فرمودند: آري سوگند به آنكه مرا به نبوت مبعوث ساخته است آنان به نور او روشني ميگيرند و به ولايت او نفع ميبرند مانند نفع بردن از خورشيد هرچند ابرها آنرا پوشانده باشد.
علاوه بر اين, امام عصر ارواحنا فداه هر سال در مراسم حج شركت ميفرمايند, و در مجالس و محافل رفت و آمد دارند, چه بسا مشكلات برخي از مؤمنين را بيواسطه يا باواسطه حل نمايد, و حتي ممكن است مردم او را ببينند ولي او را نشناسند و امام (عليهالسلام) آنان را ميبيند و ميشناسد, و برخي صالحان و شايستگان را مورد لطف خويش قرار ميدهد, وبسياري از مردم درغيبت صغري و كبري به ديدار آن بزرگوار نائل شدهاند و معجزات و كراماتي از آن گرامي ديدهاند و مشكلاتشان حل شده است.
مرحوم آيت الله سيد صدرالدين صدر مينويسد: « كتب اخبار به ما خبر ميدهد كه جماعتي در زمان غيبت او را مشاهده كردند و خدمتش مشرف شدند,و اين با آنچه وارد شده كه مدعي رؤيت را تكذيب كنيد منافات ندارد, زيرا مقصود از آن روايت به قرينهي صدر همان روايت, تكذيب مدّعي نيابت خاصه است.
چه سؤالها كه امام در غيبت كبري پاسخ داده,و چقدر مشكلات ديني و دنيوي كه مردم را از آنها نجات بخشيده, و چه بيماراني كه شفا داده و بيچارگان و درماندگاني كه نجات داده, و چه بسيار در راه مانده كه هدايت فرموده و تشنه كه سيراب ساخته و ناتوان كه دستگيري كرده است.
اين كتابها و دفترهايي است كه در زمانهاي مختلف و نقاط گوناگون بدست افراد موثقي كه يكديگر را نميشناختند تأليف شده و در آنها آنقدر حكاياتي كه شاهد گفتار ماست ذكر شده كه قابل احصا نيست, چه بسا انسان از ديدن آنها و احاطه به خصوصيات و شواهدي كه همراه آنهاست به پارهاي از آنها يقين حاصل نمايد.»
ادامه دارد ......
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : ketabdar
/س