سید احمد هاتف
اسمش سید احمد حکیم از مشاهیر عرفای اصفهان است. دارای حکمت و طبابت نیز بوده و به اکثر کمالات موصوف،عمری را در کاشان گذرانیده و در قم سنه ی هزار و صد و نود و هشت وفات نمود. در فنّ شعر کسی با او قرین نبود. (1)با حاجی لطفعلی بیگ آذر و حاجی سلیمان صباحی معاصر و رفیق بوده.
از اوست:
خار بدرودن به مژگان،خاره بشکستن به دست
سنگ خاییدن به دندان،کوه ببریدن به چنگ
لعب با دنبال عقرب،بوسه بر دندان مار
پنجه با چنگال ثعبان،غوص در کام نهنگ
از سر پستان شیر شرزه دوشیدن حلیب
در بن دندان مار گرزه نوشیدن شرنگ
تیره (2) غولی روز بر گردن کشیدن خیر خیر
پیر زالی در بغل شب بر گرفتن تنگ تنگ
طعمه بر کردن به خشم از کام شیر گرسنه
صید بگرفتن به قهر از بر تن غضبان پلنگ
تشنه کام و پا برهنه در تموز و سنگلاخ
ره بریدن بی عصا فرسنگ ها با پای لنگ
نقش ها بستن شگرف از کلک مو بر آب تند
نقب ها کردن پدید از خارتر در خاره سنگ
صدره آسان تر بود بر من که در بزم لئام
باده نوشم سرخ سرخ و جامه پوشم رنگ رنگ
چرخ گرد از هستی من گر برآرد،گو برآر
دور بادا دور از دامان نامم گرد ننگ
سنگ خاییدن به دندان،کوه ببریدن به چنگ
لعب با دنبال عقرب،بوسه بر دندان مار
پنجه با چنگال ثعبان،غوص در کام نهنگ
از سر پستان شیر شرزه دوشیدن حلیب
در بن دندان مار گرزه نوشیدن شرنگ
تیره (2) غولی روز بر گردن کشیدن خیر خیر
پیر زالی در بغل شب بر گرفتن تنگ تنگ
طعمه بر کردن به خشم از کام شیر گرسنه
صید بگرفتن به قهر از بر تن غضبان پلنگ
تشنه کام و پا برهنه در تموز و سنگلاخ
ره بریدن بی عصا فرسنگ ها با پای لنگ
نقش ها بستن شگرف از کلک مو بر آب تند
نقب ها کردن پدید از خارتر در خاره سنگ
صدره آسان تر بود بر من که در بزم لئام
باده نوشم سرخ سرخ و جامه پوشم رنگ رنگ
چرخ گرد از هستی من گر برآرد،گو برآر
دور بادا دور از دامان نامم گرد ننگ
سید احمد حسینی ادیب ماهر، و حکیم شاعر، از اطبّای معروف، و شعرای نامدار اصفهان است. (3)
پدرانش که عموماً از اطبّای معروف زمان خود بوده اند،از اردوباد آذربایجان به اصفهان منتقل شده،و شاعر در این شهر متولد گردیده،و هم در این شهر و ظاهراً نجف اشرف تحصیل نموده،و در فنون ادب و حکمت و ریاضی و منطق،مسلّم زمان خود بود،و از زمره ی شعرایی است که در انجمن ادبی مشتاق شرکت داشته،و در برگشت سبک ادبی حقّی مسلّم دارد.
وی در زبان عربی و فارسی در نهایت استادی شعر می گفته،و ترجیع بند عرفانی او از شاهکارهای شعر فارسی است.
دیوانش مکرّر به طبع رسیده،مثنوی شیرین و فرهاد دارد،و در اواخر عمر در کاشان ساکن شده،و در بین شعرا با آذر بیگدلی و صباحی کاشانی مأنوس و محشور بوده،و این سه شاعر عمری را به خوشی در کنار هم می گذرانیده اند. یک سال هر سه در اصفهان خدمت آذر،و سالی در کاشان منزل صباحی،و سومین سال در قم در منزل هاتف بوده اند.
سرانجام آذر در 1195 در اصفهان،و صاحب عنوان در 1198 در قم،و صباحی در 1207 در کاشان وفات یافتند.
هاتف را دختری است بیگم نام که رشحه تخلّص دارد،و پسری به نام سیّد محمد ملقّب به مجتهد الشعراء،و متخلّص به (سحاب) .
آثار
1. دیوان اشعر؛2. تذکره ی رشحات سحاب؛
3. سحاب البکاء،در مراثی.
در 1222 فوت شده،و جنازه به نجف اشرف منتقل گردیده است.
میرزا عبدالغفار پا قلعه ای نیز متخلّص به (سحاب) بوده،و در اواخر قرن 13 و اوایل قرن 14 در اصفهان می زیسته است،و در شوال 1336 وفات یافته است،و لقب مجتهد الشعراء را نیز پس از فوت سحاب به سید حسین مجمر اردستانی از شعرای عهد فتح علی شاه قاجار،متوفّی در 1225 به سن سی و پنج سالگی،صاحب دیوان اشعار مطبوع دادند.
پی نوشت ها:
1. برای اطلاع بیشتر ر.ک.آتشکده،مجمره ی دویم،پرتو اول،تحفه العالم،ص 56 و مجمع الفصحاء ج2، 567.
2. در دیوان هاتف نره غولی،ضبط شده است. ر.ک: دیوان هاتف اصفهانی،تهران،نشر محمد،1370 ،ص128.
3. آتشکده ی آذر: 446 ، ریحانه الادب 6: 344 ، مکارم الآثار: 74 ، مطارح الانظار،مجمع الفصحاء 6: 1175 و غیره.
منبع: مرکز مطالعات شیعه