گاهی قضاوت های والدین عاقلانه نیست و به یکی توجه بیشتری می کنند و دلیل می آورند که آن کسی که موفق و تواناست در زندگیش هم موفق خواهد بود و نیازی ندارد که به او زیاد توجه شود. اما فرزند دیگرشان چندان توانا نیست و به همین دلیل باید به او بیشتر توجه نشان داده شود. این دلایل از نظر کودکان پذیرفتنی نیست؛ به ویژه زمانی که این تفاوت ها بیش از حد باشد و به صورت عادی دربیاید. مثلا در خانواده ای که یک کودک عقب مانده ذهنی و دو کودک طبیعی در کنار هم زندگی می کنند، والدین به کودک عقب افتاده بیش از حد توجه نشان می دهند.
در این گونه موارد کودکان سالم آرزو می کنند که ای کاش ما هم عقب مانده بودیم تا مورد توجه پدر و مادر قرار می گرفتیم. نباید اجازه دهیم که ذهنیت فرزندانمان خدشه دار شود. محبت، توجه، مهربانی از طرف والدین نسبت به فرزندان باید به روش یکسان و به یک میزان صورت گیرد. البته روشن است که چون کودکان متفاوتند و رفتارهای متفاوتی از خود نشان می دهند، پدر و مادر هم واکنش های متفاوتی را نسبت به آنها از خود بروز می دهند. گاهی خواهر و برادرها با هم مشکلاتی دارند.
بهترین راه این است که به آنها بگوییم خودشان راه حلی برای مشکلاتشان بیابند و به آنها کمک کنیم که دلیل بروز مشکل را پیدا کنند و راه حل مناسبی برای جلوگیری از بروز مشاجرات بعدی پیدا کنند. والدین باید از قضاوت های عجولانه در مورد فرزندانشان خودداری کنند. نباید داور معرکه شوند و یکی را مقصر و دیگری را بی گناه بدانند. اگر یکدیگر را کتک می زنند یا به هم ناسزا می گویند، باید آنها را از هم جدا کنیم، اما تعیین گناهکار را به بعد موکول کنیم، چرا که در غیر این صورت زمینه برای مشاجرات بعدی فراهم می شود. بعد از اینکه کودکان را از هم جدا کردیم، به صورت انفرادی برایشان توضیح دهیم. یعنی هرکدام را به اتاقی ببریم و با او صحبت کنیم. گاهی باید در فرصت های مناسبی که پیش می آید به فرزندمان آموزش دهیم که در برابر چنین رفتاری چه واکنشی نشان بدهد. حتی در خلوت هم به کودکمان نگوییم که من می دانم تقصیر شماست و باید سعی کنید این کار را انجام ندهید.
قضاوت والدین برای کودک مهم است، حال آنکه قضاوت خواهر و برادر برای او مهم نیست. به همین دلیل گاهی کودکان اصرار دارند به والدینشان بقبولانند که عامل مشاجره نبوده اند. نکته مهم دیگر در مورد مشاجرات بین خواهر و برادرها، آموزش دفاع از خود است.
عده ای معتقدند که کودکان طی این مشاجرات یاد می گیرند که چگونه از خود در اجتماع دفاع کنند. زمانی که کودکی با خواهرش بحث می کند، زمینه ای برای یادگیری او در بحث هایی که با دوستش خواهد داشت به وجود می آید. این عده به عنوان شاهد، به تک فرزندان اشاره می کنند که چون تنها هستند زمینه ای برای یادگیری برایشان پیش نمی آید و در اجتماع آدمهای بسیار متوقعی خواهند بود، به طوری که تحمل بسیاری از بی عدالتی ها را ندارند و زودرنج هستند و زود ناراحت می شوند.
اگر در مدرسه مشکلی پیش می آید، تک فرزندان توقع دارند که همه به آنها توجه کنند. در مورد دوستانشان و در دوست یابی دچار مشکل می شوند. به هر حال، اگر بشود کودکان را هدایت و کنترل کنیم و خود ما هم از این مشاجرات زیاد ناراحت نشویم، خیلی خوب است. چون بچه ها گرچه با هم مشاجره می کنند، ولی عاشقانه یکدیگر را دوست دارند، ولی به قول روانکاوان در هر عشقی تنفری هم وجود دارد و آن زمانی است که مطابق میل هم رفتار نمی کنند و تنفر بین آنها موقتا ظاهر می شود.
رابطه کودک دبستانی با والدین، خواهر یا برادر، آموزگاران و همسالانش چگونه است؟
از هفت تا یازده سالگی به لحاظ رشد روانی، دوره کمون نامیده می شود. در این دوره کودکان تلاش می کنند هم جنسان خود را پیدا کنند. در دوره کمون نوسانات بسیار زیادی در زمینه رشد روانی به وجود نمی آید و کودکان بیشتر درباره مسائل شناختی تحول پیدا می کنند. در رابطه با همسالانشان بیشتر متوجه هم جنسان خود می شوند و آموزگارانشان را الگوی خود قرار می دهند.در سنین پایین تر، کودکان همانند سازی می کنند که این کار را نسبت به والدین خود نشان می دهند و از رفتار آنها تقلید می کنند. در سن مدرسه فرد دیگری به نام آموزگار وارد زندگی کودک می شود و او با آموزگارش همانند سازی می کند، چرا که در این دوره آموزگار نقش بسیار مهمی را برای او ایفا می کند و به عنوان سمبل است: سمبل قدرت، مقاومت، استقامت، دانش و معلومات زیاد. چرا که او تمام قابلیتها و مهارتهای لازم در زمینه علم و دانش را دارد. حتی در رفتار و کردار هم بچه ها با آموزگارشان بسیار همانند سازی می کنند. البته در رابطه با خواهر و برادر تفاوت بسیار زیاد است. نمی توانیم بگوییم که همه کودکان با خواهر و برادرشان یکسان رفتار می کنند.
در دوره دبستان گاهی ناسازگاری با خواهر و برادر به وجود می آید و مشاجراتی صورت می گیرد. گاهی خواهر و برادرها دوست ندارند با هم بازی کنند و ترجیح می دهند با همسالان و دوستان مدرسه ای خود بازی کنند و ارتباط داشته باشند. ممکن است در بعضی خانواده ها سازگاری بیشتر باشد، یعنی خواهر و برادرها با هم رابطه خوبی داشته باشند. این امر به وضعیت کودک، خانواده، تعداد خواهرها و برادرها و نحوه برخورد والدین با فرزند بستگی دارد.
بنابراین نمی توان درباره چگونگی ارتباط یک کودک دبستانی با خواهر و برادرهایش، بدون توجه به سن، جنس، تعداد خواهرها و برادرها و نوع تربیت خانوادگی اظهارنظر کرد.
منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.