روابط صحیح پدر و دختر

ایده‌آل جنس مخالف برخلاف پسرها، پدر برای دختر نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد.
دوشنبه، 11 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روابط صحیح پدر و دختر
هنوز مدت زیادی از زمانی نگذشته که پدرها نقش رییس خانه را بازی می کردند و همواره سعی می کردند بین خود و فرزندان شان شکافی ایجاد کرده و حریمها را نگه دارند. امروز برخلاف دیروز پدرها به فرزندان شان بسیار نزدیک شده اند. موضوعی که تکرار آن هیچ گاه اشتباه نیست. اینکه پدر هم به اندازه مادر برای کودکان مهم و با ارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندانشان می تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود. مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد - هم به موجب حضور فیزیکی و هم جایگاه روانی خود - به کودک این اجازه را میدهد که هویت خاص خود جز آن هویتی که به او داده شده را بیابد.
 
پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر او را به سمت بیرون گرایش می دهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیت ها را برایش امکان پذیر می سازد.
 
ایده آل جنس مخالف برخلاف پسرها، پدر برای دختر نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز می شود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل می گیرد.
 
دختر و پسر هر دو مایه افتخارند وقتی آزمایشات، باروری یک خانم را تایید می کند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر می کند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص می شود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در رابطه با فرزندش تفکر کرده و نگرانی، برنامه و خواستهای مخصوص به خودش را دنبال می کند.
 
اگر پدر در محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده است معمولا مرد از اینکه جنسیت فرزندش دختر است، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود. خوشبختانه روزگار عوض شده است. بسیاری از مردان به داشتن دختر افتخار می کنند چون زنان نیز توانسته اند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند.
 
رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی شخصی گاهی نوعی رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم باز می گردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطه ای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشته اند و برخی دیگر عشقی را نثار او می کنند که نتوانسته اند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در زمان حال زندگی کند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال می شوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشته اند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبوده اند. در حالی که داشتن دختر سبب می شود وزن تاریخ گذشته سبک تر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.
 
پدر به دختر دنیا را می شناساند پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی می اندازد. مادر فرزند را به دنیا می آورد و پدر دنیا را به او می شناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شده ای است که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان می بخشد. در واقع این پدر است که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن، رقصیدن و دیگر توانایی های فیزیکی را می آموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیتهای اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی می دهد. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا می شود و دوست داشتن جنس مذکر را می آموزد.
 
عقده ادیپ سن ۳ تا ۶ سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد. این مرحله، مرحله ای ساختاری برای رشد کودک است. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر خواهد بود در سن بلوغ دوست دار جنس مذکر باشد. در واقع در این سن دختر عشقی را نسبت به مادر خود احساس می کند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی می برد. پدر که از نظر او غریبه ای است که مادر را به سمت خود جلب می کند و مایه شادی او است، او را ناراحت می کند چون عشق مادر نسبت به او را کاهش داده است. در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار می گیرد و سعی می کند عشق پدر را به جای مادر به سمت خود جلب کند. در همین موقع است که متوجه میشود مادر او، همسر پدر و مورد علاقه اوست و او نمی تواند همسر پدر خود باشد.
 
مهم ترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او جایگاه فرزندی دارد و نمی تواند جای همسر او باشد. تنها در این صورت است که دختر در سن جوانی به دیگر مردان علاقه نشان خواهد داد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن عشق مادر و سپس پدر - برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمی دهد - بزرگ می شود.
 
والدین الگو هستند تمامی روان شناسان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که پیروز شدن کودک بر عقده ادیپ به نوع رفتار زوجین بستگی دارد. نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش است. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوست داشتنی توسط مرد در آینده شود. مردی که به همسرش اظهار عشق نمی کند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در آینده در او خفه می کند.
 
از حدود نباید گذشت برخی پدرها علاقه بیش از حدی به دختر نشان می دهند. به عنوان مثال، همانند همسرشان فرزند دخترشان را مدام به آغوش کشیده و می بوسند و به جای نامیدن او با نام خودش او را همانند همسر خود «عزیزم» می خوانند. شاید نگاه پدر به فرزند حتی با این گونه رفتار تغییر نکند اما فرزند دختر این گونه تصوری ندارد. عشق پدر در او نفوذ کرده و مانع گذشتن او از عقده ادیپ و رشد عاطفی او خواهد شد.
 
منبع: کودکان نابغه و باهوش، فاطمه تقدسی‌نیا، نوید حکمت، چاپ دوم، قم، 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط